سعدالله زارعی
انتخابات مظهر حضور و ظهور مردم در عرصه حیات اجتماعی است و بر این اساس افق یک ملت و یک کشور رقم میخورد. آنان که در صحنه حیات اجتماعی خود شرکت میکنند به دیگران اجازه نمیدهند حیات اجتماعی آنان را آنگونه که خود میخواهند، رقم بزنند و آنان که در این صحنه حضور پیدا نمیکنند، سرنوشت خویش را به دیگران میسپارند و منطقی نیست که پس از آن درباره آنچه پیش میآید، انتقادی داشته باشند.
انتخابات در جمهوری اسلامی، رأی به ادامه یک راهی است که با مشارکت پیدرپی مردم طی شده و واجد افت و خیزهایی بوده است. مسیر اصلاح این راه طی شده و رفع افتها هم انتخابات و حضور و مشارکت خود مردم است و جایگزینی ندارد. نظام سیاسی در صحنهای که متعلق به مردم است، نمیتواند نقش مردم را بازی کند چرا که قانون اساسی که میثاق میان نظام و مردم است، این صحنه را به مردم سپرده است و جابهجایی این نقش را قانونی و بالتبع شرعی نمیداند. پس اگر در مسیر انتخاب افراد برای مناصب نظام، مردم در مواردی به خطا رفتهاند، نظام سیاسی نمیتوانسته این خطا را با «اعمال محدودیت» علیه انتخابکنندگان یا انتخابشوندگان اصلاح و جبران کند. وقتی فردی در چارچوب قوانین موضوعه، از سوی مردم و با رأی مستقیم آنان به ریاستجمهوری و یا به نمایندگی مجلس شورای اسلامی میرسد، وظیفه نظام این است که پاس رأی مردم که علت موجده و مبقیه جمهوری اسلامی میباشند، داشته باشد و حریم قانونی فرد برگزیده شده را مانند زمانی که مردم در انتخاب وکیل خود درست عمل کردهاند، رعایت نماید. به همین جهت در مواقعی که عدم شایستگی یک نفر که به ریاستجمهوری رسیده و یا جمعی که به نمایندگی مجلس رسیدهاند، ثابت شده و حتی جو عمومی هم علیه نتیجه چنان انتخاباتی بالا گرفته است، رهبری ادامه دوره ریاستجمهوری و یا دوره مجلس شورای اسلامی را تا روز آخر مورد تأکید قرار داده است.
از منظر نظام سیاسی، از آنجا که مسئولیت اشتباه در انتخاب صورتگرفته، برعهده مردم میباشد، مسئولیت جبران اشتباه صورت گرفته هم برعهده مردم است. بله نظام در هنگام بررسی صلاحیتها، در یک وضع کلی، کار خود را نوعاً «گشادهدستانه» و توأم با تأیید صلاحیت افرادی از طیفهای مختلف انجام میدهد؛ چرا که طیفهای مختلف بهجز کسانی که هویت ضدملی آنان به اثبات رسیده است، به عنوان بخشهایی از ملت از حقوق معرفی نامزد برخوردارند و نظام به گونهای عمل میکند که این طیفها بهحضور در انتخابات و مشارکت فعال در آن تشویق شوند. پس کاملاً واضح است که وقتی در نتیجه انتخاب افراد کژی یا کاستی روی میدهد، تحمل این کژی و کاستی برای نظام سیاسی آسانتر از رد انتخاب توأم با کاستی مردم است؛ چرا که ظرف انتخابات، ظرف انتخاب مردم است، نه ظرف انتخاب نظام.
صدالبته در چرخه حکمرانی، نظام هم ظرفهای خود مثل انتخاب اعضای شوراهای عالی دارد که در آنجا افراد را با دو شاخص «صلاحیت» و «مصلحت» انتخاب میکند؛ در آنجا کفه دقت نظام از کفه گشادهدستی آن سنگینتر است و البته در اینجا هم اعمال دقت به گونهای صورت میگیرد که شوراهای عالی نظام، یکسویه و جناحی نشوند در این شوراها، تخصص، تعهد، وقتگذاری و نگاه عالیه داشتن اصالت داشته و وابستگی به جناحها و گرایشها موضوعیت ندارد.
نظام سیاسی، مردم را برای تأمین سه هدف اساسی به شرکت در انتخابات فرامیخواند؛ اول حضور و ظهور مردم در عرصه حیات اجتماعی شکل بگیرد، دوم نمایندگان منتخب مردم در ساخت حکومت و اداره آن شرکت کنند و سوم اصلاحات درونساختاری نظام به دست مردم رقم بخورد. رهبر معظم انقلاب اسلامی دامت برکاته در یکی از سخنرانیهای چندسال پیش خود فرمودند انتخابات در کشور به مثابه یک هوای تازه و انرژی جدید در حکومت برای رفع مشکلات مردم است.
اصلاحات در یک نظام سیاسی با اصلاحات در نظام سیاسی دیگر متفاوت است. یک وقت در یک نظام دیکتاتوری (کودتایی) یا در یک نظام مستبد موروثی، از اصلاحات سخن گفته میشود؛ اصلاحات واقعی در این موارد جز با تغییر بنیادین نظام سیاسی محقق نمیشود و در اینجا اصلاحات مترادف انقلاب است. یک وقت در یک نظام مردمسالار از اصلاحات سخن به میان میآید؛ در نظام مردمسالار، از آنجا که بنیادهای حکومت با رأی مردم ایجاد شده، تغییر این بنیادها بیمعناست و در قانون اساسی جمهوری اسلامی، تغییر این بنیانها منع شده است و از همینرو در نظام مردمسالار، برگزاری رفراندوم تغییر مبانی نظام و یا تعبیر از انتخابات به رفراندوم تغییر مبانی، معنا و مفهوم ندارد. اصلاحات در نظام سیاسی مردمسالار در واقع اصلاح در چیزهایی است که توسط مردم بهطور مستمر پس از تأسیس نظام رقمخورده و در کنار درستیها به کژیهایی هم منجر شده است. اصلاح کژیهایی که از رهگذر انتخابات و ضعف یا عدم صلاحیت افرادی که بر مناصب نشستهاند، رخ داده در اینجا موضوعیت پیدا میکند. این نوع از اصلاحات در واقع نوعی خود ترمیمی است که از طریق حضور گرم مردم در صحنه سیاسی ـ علیرغم دیدن کاستیها و ناکارآمدیها ـ صورت میگیرد. درست مثل ترمیم ارگانیکی که سلولهای فعال داخلی بدن صورت میدهند.
در یک نظام مردمسالار بدترین شکل مواجهه با کاستیها این است که خود ترمیمی کنار گذاشته شود و کاستیهایی که از مسیر رأی بر سیستم تحمیل گردیده، لاعلاج معرفی گردد. در حالی که رفع کاستیها وابسته به عامل داخلی یعنی خود مردم است. کمااینکه مردم در طول این 45 سال هر جا لازم بوده است، این اصلاح را به خوبی انجام دادهاند؛ انتخاب شهید محمدعلی رجایی به جای ابوالحسن بنیصدر بر این مبنا صورت گرفت و انتخابهای بعدی نیز کم و بیش در این راستا انجام شد. آخرین اصلاح در حوزه ریاستجمهوری انتخاب آقای رئیسی پس از وقوع خطا در انتخاب آقای روحانی صورت گرفته که آثار آن را در روند کلی اقتصادی کشور مشاهده میکنیم. این اصلاح را نظام انجام نداد، مردم در چارچوب قوانین نظام انجام دادند. آنچه به نظام مربوط است پاس رأی مردم است چه به روحانی باشد و چه به رئیسی. این مردم هستند که با انتخابی که میکنند به سمت اصلاح وضع موجود یا در نقطه مقابل آن حرکت مینمایند.
مردم ایران در عرصه اجتماعی به توفیقهای عظیم رسیده و در ضمن با مشکلات بزرگ هم مواجه هستند. مردم همانگونه که توفیقات عظیم را یا از طریق انتخاب افراد صالح و یا از طریق فعالیتهای اقتصادی و علمی سازنده رقم زدهاند، رفع مشکلات عدیده معیشتی هم باید به دست خود و از این طریق صورت دهند. الان انتخابات صحنه گزینش ملی افرادی است که در حد یک نماینده مجلس و در اندازه قوه مقننه میتوانند در اصلاح کاستیها و مشکلات اقدام نمایند. اکثریت نمایندگان اگر فکور، متعهد و صاحبنظر و فعال باشند، میتوانند با استفاده از ابزارهای قانونی تا حد زیادی اشکالات اقتصادی در حوزه معیشت مردم را برطرف نمایند.
مردم در سال 1400 یک گام برداشتند و نتیجه آن متوقف کردن روند تضعیف بنیه اقتصادی کشور بود، الان وقت آن است که گام دوم را با انتخاب نمایندگانی با ویژگیهایی که برشمرده شد، به گونهای بردارند که رنج معیشت مردم و ناترازیهایی که میان اقدامات بزرگ اقتصادی دولت رئیسی و رفع اشکالات در معیشت عمومی مردم پدید آمده، از میان برداشته شده و روند اقتصادی کشور به نفع رفع اشکالات حوزه معیشت مردم اصلاح شود.
در اصلاح روند معیشت، نظام کنار مردم قرار دارد و رهبر معظم انقلاب اسلامی هشتم شهریور ماه گذشته در دیدار با هیئت دولت بر ضرورت توجه جدی دولت به معیشت مردم و اولویت قرار دادن آن تأکید کردند. براساس قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی مسئول اصلاح مسیر اقتصادی، سیاسی و... کشور است. نمایندگان با اختیارات و صلاحیتهایی که دارند، میتوانند رفع آن کاستی بزرگ که در دستور رهبری به دولت آمد را به صحن اجرائی دولت بکشانند و از جمله روند فعلی قیمتها که بیانگر نوعی لجامگسیختگی بوده و فشار زیادی به مردم وارد کرده است را اصلاح نمایند.
نمایندگان با تنظیم درست بودجه و نظارت دقیق بر سیاستگذاریها و هزینهکردهای دولت میتوانند تأثیر عمدهای در رفع گرفتاریهای مردم داشته باشند. شرط اول وقوع چنین اتفاقی، اولاً مشارکت گسترده مردم در انتخابات است و ثانیاً انتخاب وکلایی است که چنین ویژگیهایی را داشته باشند.
این مردم عزیز که مایه مباهات ابدی ایران و اسلام هستند، مرجع قدرت این کشور و نیز مرجع حل مسایل کشور هستند. وقتی از انتخاب خبرگان رهبری تا انتخاب نمایندگان مجلس تا انتخاب رئیس دولت تا انتخاب شوراهای شهر و روستا در اختیار مردم است، پس کلید حل مشکلات در دست آنان میباشد و مجرای این حل هم دو چیز است، یکی مشارکت در صحنههای خدمت و دیگری حضور در انتخابات و انتخاب افرادی که واجد شرایط حل مشکلات و اعتلای کشور باشند.
مهم تر از ترانزیت
مهدی حسن زاده
روز گذشته رئیس کل گمرک از رشد چشمگیر ترانزیت در 11 ماهه امسال خبر داد و اعلام کرد که ترانزیت از مسیر ایران در 11 ماهه امسال با رشد 35 درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل به بیش از 16 میلیون تن رسید. خبری خوب که نشان دهنده فعال شدن نسبی یکی از ظرفیت های مغفول اقتصاد ایران است. ترانزیت و در نگاهی کلان تر، ظرفیت جغرافیای سیاسی ایران، فرصتی را برای نقش آفرینی ما در فضای منطقه ای و بین المللی فراهم آورده است. در دهه های گذشته به ویژه از زمان ملی شدن صنعت نفت در اوایل دهه 30 تا دور نخست تحریم ها در ابتدای دهه 90، طی حدود 60 سال، نفت، محور اصلی نقش آفرینی ایران در اقتصاد جهانی بود. ایران هم به عنوان یکی از قدرت های اوپک و هم به عنوان کشوری که از طریق تنگه هرمز بخش عمده فروش نفت به غرب را زیر تیررس خود داشت به این ترتیب جایگاهی در اقتصاد سیاسی جهان برای خود ترسیم کرده بود. این جایگاه با استقلال نسبی غرب از نفت خاورمیانه و تنگه هرمز و افزایش چشمگیر استخراج نفت در آمریکا، به ویژه نفت شیل، موجب شد تا نقش قبلی ایران در اقتصاد جهانی کمرنگ شود. همزمان توسعه رقابت های جهانی بر سر مسیرهای انتقال کالا و ایده های بلندپروازانه چین در زمینه ابرپروژه یک کمربند یک راه و تلاش آمریکا برای مهار چین از طریق بستن مسیرهای آبی و خاکی ترانزیتی چین، موجب شد تا جایگاه ایران به عنوان یکی از اجزای مهم طرح یک کمربند یک راه و همچنین کریدور شمال - جنوب، مورد توجه قرار گیرد. لذا توجه به ترانزیت به عنوان یکی از اجزای مهم نقش آفرینی ایران در عرصه منطقه ای و جهانی افزایش یافته است. روشن است که جایگاه جغرافیایی ایران هم از جهت کاهش مسیر دسترسی روسیه و آسیای میانه به جنوب و جنوب شرق آسیا و هم از جهت ایفای نقش در طرح یک کمربند یک راه چین، جایگاه مهمی است اما به نظر می رسد باید نگاه جدی تری به این ظرفیت مهم داشت. در حقیقت اهمیت ترانزیت نه صرفا درآمد آن، بلکه ارتقای ظرفیت بازیگری ایران در اقتصاد و سیاست جهانی است. اتصال هر چه بیشتر کشورهای مختلف جهان به ترانزیت از مسیر ایران، نقش مهمی در گریز ایران از انزوای سیاسی و اقتصادی دارد و می تواند ایران را غیرقابل تحریم کند. از این منظر تقویت ترانزیت و هر اقدام دیگری که نفوذ بیرونی اقتصاد ایران را ارتقا دهد هم از جنبه اقتصادی مهم است و هم از جنبه سیاسی و امنیتی اهمیت دارد. در هر حال انتظار می رود موضوع نقش آفرینی بیرونی اقتصاد ایران متولی مشخصی در کشور داشته باشد. این موضوع از جنبه های زیرساختی به وزارت راه، از جنبه های دیپلماسی به وزارت امور خارجه، از جنبه های گمرکی و سرمایه گذاری خارجی به وزارت اقتصاد و از برخی جنبه های دیگر به سایر دستگاه های دولتی ارتباط دارد. به نظر می رسد تشکیل شورایی متشکل از همه دستگاه های مسئول در این زمینه و فراتر از آن سیاست گذاری کلان در این حوزه مهم ضروری است
صلاح الدین هرسنی
در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ یعنی پنجم اسفندماه ۱۴۰۰ هنگامیکه که ناقوس جنگ روسیه علیه اوکراین به صدا در آمد و روسها، پوتینهای خود را به پا کردند و از مرز اوکراین گذشتند، دوسال گذشته است و در حال حاضر این جنگ وارد سومین سال خود شده است. در طی دوسال جنگ در اوکراین علاوه بر صفیر گلوله ها و غرش توپها و کاتیوشاها و عملیات هایی هوایی،آبیو خاکی، یک رویکرد و مکتب رفتارگرایانه بیشتر از هر چیز دیگر توجه و نگاه ها را به خود جلب کرد و آن چیزی نبود مگر ابداعات هوشمندانه ولادیمیرزلنسکی در چگونگی مدیریت بحران از طریق روحیه سازی برای ارتشش در قبال جنون خرس سیبری. ابداعاتی که زلنسکی در مدیریت بحران خلق کرده است می توان آن را مدیون نبوغش در ژانر کمدی دانست و همین ابداعات کافی بود که زلنسکی را به پدیده کمی نظیری تبدیل کند و حتی سبب اشتهارش به نماد مقاومت و شجاعت در میان رهبران جوان جهان گردد. در این ارتباط، ما به کرات شاهد آن بوده ایم که زلنسکی کت و شلوار اتو کشیده و کراوات آبی رئیس جمهوری اش را کنار گذاشته و با پوشیدن کاپشنها، ژاکتها و تیشرتهای ساده خاکی عهده دار هدایت و مدیریت جنگ بوده و اغلب زمان و وقت خود را بین کاخ ریاستجمهوری و خیابانهای کییف جنگزده تقسیم کرده است.
رزمندگانش در خط مقدم جنگ مراسم ازدواجشان را جشن می گیرند، سلبریتی های کشورش دوشادوش و به همراه زنان و مردان بطرهای آتشین یا همان (کوکتل مولتف) می سازند، ارکستر سمفونیک و مارش نظامی ارتشش در میادین و معابر شهر ها سرود ملی و اتحادیه اروپا را می نوازند،همسرش (اولنا زلنسکا) بانوی اول اوکراین نقش خود را صرف زنانگی و مادری منحصر و محدود نکرده، بلکه دوست و همکار زلنسکی است و از رهبران جهان تقاضای کمک می کند و با سخنان وطن پرستانه حس غیرتشان را تحریک می نماید. خود زلسنکی از ناتو تقاضای پرواز ممنوع بشر دوستانه در آسمان های اوکراین می کند و آنکه زلنسکی پایش به پارلمان بریتانیا و کنگره آمریکا باز می شود و جمعیت به افتخار حضورش به پا می خیزند و یک دقیقه برایش دست می زنند و او پاشنه و آشیل یا چشم اسفندیار آنها را نشانه می رود و قویا تکرار می کند که بعد از ما نوبت شماست و اگر امروز برای مهار جنون خرس سیبری تدبیری اتخاذ نشود، فردا خیلی دیر است.!!
اقدام زلنسکی در کاربرد این تاکتیک و عمل همان چیزی است که (لئون تولستوی) در کتاب (جنگ و صلح) خود از آن به عامل (ایکس) یا (روحیه ارتش) نام می برد که به مراتب هزاران بار قدرت تخرب کنندگی بالاتری نسبت به کروز ها،کاتیوشاها و شلیک تانک ها و بانکر باستر های ارتش روسیه را دارد. این تغییر ظاهر برای سیاستمداری که میزان مقبولیتش در میان مردم چند ماه قبل از شروع جنگ پایین آمده بود، تأثیر شگفتانگیزی داشته است. در واقع نحوه پوشش و سبک ظاهر شدن و همچنین نوع سخنرانی هایی که زلنسکی از آغاز جنگ اوکراین برای خود انتخاب کرده است، می رود که به یکی از مهمترین الگوها برای چگونگی رهبری و مدیریت بحران تبدیل شود.
چنین سبک و الگویی خاص و ویژه ولودیمیر زلنسکی است و سخنی به گزاف نیست که بخواهیم زلنسکی را مبدع و مبتکر چنین سبک و سیاقی بدانیم. سبکی که ولودیمیر زلنسکی مبدع آن است، کمتر در رفتار رهبران جهان دیده و مشاهده شده است. شاید نشانه هایی از الگو های رفتاری زلنسکی را در مواردی بتوان به سبک رفتار و سخنرانی (آدولف هیتلر) پیشوای جنبش ناسیونال سوسیال آلمان و در پاره ای موارد هم به سبک رفتار و سخنرانی (فیدل کاسترو) رهبر فقید کوبا مانند و شبیه کرد. در مدل و سبکی که زلنسکی برای چگونگی ظاهر شدن و نوع سخنرانی های خود استفاده می کند، ما شاهد آن هستیم که زلنسکی اغلب فاقد آرایش مرسوم لباس ریاست جمهوری و در بیشتر موارد همراه با ته ریش و صورتی اصلاح نشده، مو سر شانه نزده، دم خطی نامرتب و خط ریشی آنکادر نشده ظاهر می شود.
او اغلب سخنرانی های خود را در حالیکه در پشت میز خود در دفتر ریاست جمهوری نشسته، انجام داده است. سخنرانی های او اغلب پر حرارت و همچون سخنان (میرابو) خطیب معروف انقلاب فرانسه هشدار دهنده و آگاهی بخش و گویی آبی است که بر صورت خواب آلوده مخاطبان به ویژه نمایندگان مجالس و افکار عمومی جهانیان می پاشد. او معمولا با حالتی چون دست های قفل شده به هم سخنرانی های خود را آغاز و با مشتی گره کرده سخنرانیاش را تمام میکند
بیانیه ۱۱۰ تن از چهرههای اصلاحطلب مهم است. مهم نه از باب اینکه آنها اعلام کردند در انتخابات آینده شرکت میکنند و فهرست میدهند . مهم از این باب که ۶ گزاره عقلانی در آن نهفته است. آنها اعلام کردهاند:
۱- حق رأی یک ظرفیتسازی برای کنش سیاسی است، از آن نمیگذریم.
۲- خیر حضور در انتخابات بیش از تحریم آن است.
۳- محبوبیت ما با رادیکال شدن حاصل نمیشود.
۴- تحریم و مشروعیتزدایی به کار انقلاب میآید ما نمیخواهیم انقلاب کنیم چون ممکن نیست.
۵-تحریم انتخابات موجب تشدید تحریم اقتصادی میشود.
۶- کاهش مشارکت، تحریمها و تهدیدهای دشمن را تشدید میکند.
ترجمه ساده این ۶ گزاره این است که این ۱۱۰نفر که در میان آنها اساتید دانشگاه، افراد خوشسابقه در خدمتگزاری به مردم در دولتهای گذشته، روزنامهنگار، نویسنده، فعال سیاسی و … دیده میشود به جبهه اصلاحات که اکنون نمایندگی جریان به اصطلاح اصلاحات را یدک میکشد ،میگویند:
شما در حال همراهی و همگرایی با سیاستهای تجاوزگرانه آمریکا برای تشدید تحریمها و تهدیدها علیه ملت ایران هستید. این بزرگترین خیانت به ملت است و ما نمیخواهیم در این خیانت با شما شریک باشیم.
ترجمه دیگر این گزارهها این است که رأی دادن، یک حق است كه آمریکا میخواهد این حق را از بخشی از فعالان سیاسی کشور بگیرد و با کاهش مشارکت، مهر عدم مشروعیت به نظام بزند، تا هرگونه تجاوز نظامی و تحریم اقتصادی را توجیه کند. ما حاضر نیستیم در این حوزه همصدایی با پنتاگون، سیا و اشرار کاخ سفید داشته باشیم.
در بیانیه ۱۱۰ نفر کنایه به نظام و فحش و ناسزا به رقیب زیاد است اما اگر این ناسزاگويیها و تیکهپرانیها را کنار بزنیم آن ۶ نکته عقلانی را در سیاستورزی حضرات در سپهر سیاست ایران به خوبی میشود دید.
از باب محاسبات دو دوتا چهارتای سیاسی، تصریح شده است: خیر «مشارکت» بیشتر از شر «تحریم» است. فهم «خیر همگانی» و انتخاب بین دو گزینه بد و بدتر کمترین دستاورد این بیانیه برای یک ضلع رقابت سیاسی در انتخابات ۱۱ اسفند است.
اکنون جبهه اصلاحات بین دو گزینه قرار دارد.
گزینه پیوستن به رضا پهلوی، احزاب تجزیهطلب، مخالفان نظام، منافقین و اردوگاه غرب بهویژه آمریکا علیه ملت ایران یا گزینه پیوستن به ۱۱۰ تن از نخبگان حوزه به اصطلاح اصلاحطلبی که رفقای گرمابه و گلستان قبل و بعد از انقلاب با آنها بودند.
مجمع روحانیون مبارز در برزخ انتخاب این دو گزینه گیر کرده است چشم آنها به خاتمی و بهزاد نبوی است که به سوی کدامین می روند:
همصدایی با ملت یا همگرایی با دشمن؟
مجلس به عنوان یکی از دو بازوی اصلی نظام حکمرانی در کشور باید با ترکیب «عقلانیت سیاسی» با «عقلانیت تخصصی» مبتنی بر تشخیص و فهم صحیح منافع ملی نسبت به موضوعات کشور ورود کرده و به جای ورود ناصواب به حوزه عمل قوه مجریه از طریق ابزارهای تهدیدی چون سؤال و استیضاح و امثالهم، با شناخت صحیح از نظام موضوعات و نظام مسائل کشور و تعیین اولویتها و گرانیگاههای عبور از بحران، نسبت به «قانونگذاری» یا تنقیح قوانین و «نظارت» اهتمام ورزد. اما آنچه تا به امروز از لیستهای اولیه یا نهایی برخی گروهها و تشکلهای سیاسی انتشار یافته است، مثل ادوار قبلی، تکرار یک اشتباه بنیادین است و آنهم تفوق «سیاستزدگی» و «سهمدهی» به جای «تخصصمحوری» و «شایستهسالاری» در تعیین افراد لیستها است. مجلس با توجه به شأن آن که برخاسته از اصول 71 و 84 قانون اساسی است در همه مسائل و موضوعات کشور مبنای ورود، بررسی و اظهارنظر دارد و لذا «جامعیت» تخصصی مجلس بیشک یکی از پیششرطهای اصلی برای کارآمدی جمعی آن است. از همین رو باید یکی از معیارهای اصلی مورد توجه در انتخاب افراد لیست، وجود تخصصهای مختلف به ویژه حوزههای علوم اقتصادی، علوم اجتماعی و علوم محیطی (جغرافیا، محیطزیست و...) و علوم سیاسی و روابط بینالملل در بین افراد لیست است. امروز همه میدانیم که تنگه احد اصلی فراروی کشور، تنگه احد «اقتصادی» است و وجود بینش صحیح و علمی اقتصادی به مسائل و موضوعات کشور تا چه میزان میتواند به اتخاذ تصمیمات صحیح در عملکرد مجلس در قانونگذاری و مواجهه با دولت تأثیرگذار باشد. آن وقت شاید هم قفل تابویی چون FATF که کمر تولید و صادرات کشور را شکسته است به نحوی باز میشد و هم شاید برجام در کمتر از 20 دقیقه تصویب نمیشد؛ هم شاید طرح تحول سلامت بهگونهای عقلاییتر تنظیم و تصویب میشد و هم فشار بیپایان نمایندگان برای تغییر در تقسیمات کشوری و افزودن بر کارکنان دولت و کاهش فزاینده سهم بودجه عمرانی کشور از بودجه عمومی مهاری زده میشد!
جالب است از مجموع 290 نماینده کنونی مجلس، در دور دهم 11 نماینده و در دور یازدهم 13 نماینده دارای تحصیلات رشته اقتصاد بودهاند و سهم تخصص رشته پزشکی عمومی از اقتصادخواندهها در هر دو مجلس بیشتر بوده است!
نکته عجیب اینجاست این مهم همواره قبل از انتخابات مورد غفلت قرار گرفته و پس از شکلگیری مجالس و آرایش کمیسیونها و ورود آنها به عرصه مأموریتهای ذاتی مجلس جای خالی کمتوجهی به این الزام مهم و راهبردی بهوضوح توسط ناظران سیاسی و رسانهها مشاهده شده و گزارش میشود و دود آن نیز درنهایت به چشم عموم مردم و اقشاری چون تولیدکنندگان و کارآفرینان میرود. از همین رو پیشنهاد میشود عقلای سیاسی و دلسوزان واقعی این نظام و این مردم و این سرزمین، این بار خرق عادت کرده و تا فرصت هست بهجای سیاستزدگی در بستن لیستهای انتخاباتی به مقوله تخصصمحوری در انتخاب افراد لیست توجه ویژهای داشته باشند.
در پایان باید گفت معالاسف «سیاستزدگی» یا به تعبیر دیگر «سیاستمحوری افراطی» همواره یکی از آسیبهای جدی فراروی مجلس شورای اسلامی بوده و به نظر میرسد احزاب و جریانات سیاسی نیز در بحبوحه انتخابات اساسا نه تمایلی و نه برنامهای برای ورود به فاز حل مسئله ندارند و کماکان در بر همان پاشنه قدیمی حرکت میکند و هدف غایی قبضه صندلیهای سبزرنگ بهارستان «بأی نحو کان» است. بنابراین در این شرایط این مأموریت بر دوش دلسوزان واقعی توسعه و پیشرفت ایران و دانشگاهیان و انجمنهای اقتصادی و توسعهای است که در چارچوب راهبرد «روزنهگشایی» نسبت به شناسایی و معرفی نخبگان متخصص (در حوزههای گوناگون بهویژه علوم اقتصادی) تأیید صلاحیت شده به سیاسیون مرجع و صاحب نفوذ برای بازتنظیم لیستهای خود اهتمام ورزند.