سید محمدعماد اعرابی
10 بهمن 1402 پس از بازدید از نمایشگاه توانمندیهای تولید داخلی در حسینیه امام خمینی(ره)، رهبر انقلاب از یک چیز تأسف خوردند: «تأسّفی که من دارم این است که این پیشرفتها برای مردم توضیح داده نشده و مطمئنّاً اکثر افراد کشورمان از این تلاشهایی که انجام گرفته و توفیقاتی که به دست آمده و ابتکاراتی که از نیروهای انسانی نخبه ما سر زده، بیاطّلاعند.» دو روز قبل از آن در 8 بهمن 1402 متخصصان فضائی کشور ماهواره «مهدا» و دو نانو ماهواره «کیهان2» و «هاتف1» را همزمان با ماهوارهبر سیمرغ در مدار 450 کیلومتری زمین قرار دادند. علاوهبر ساخت داخلی هر سه ماهواره و ماهوارهبر سیمرغ، پرتاب سه ماهواره با یک ماهوارهبر برای اولینبار در کشورمان انجام میشد؛ اما فکر میکنید این رویداد مهم در صنعت فضائی کشور چقدر در صفحه اول روزنامههای غربگرا بازتاب داشت؟ پاسخ کوتاه است: «تقریبا هیچ».
روزنامههای «هممیهن» و «اعتماد» بیشتر ترجیح دادند با «رد صلاحیتها» به تخریب انتخابات 11 اسفند بپردازند. روزنامه «سازندگی» به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا پرداخت و نوید روزهای خوب برای ایران با آمدن «میشل اوباما» را داد. روزنامههای دیگر این طیف مانند «شرق» نیز به «تورم» و افزایش قیمتها پرداختند. به این ترتیب رویداد مهمی که حتی واکنش رسانههای غربی را برانگیخت، جایی در میان تیترها و عکسهای اصلی روزنامههای غربگرای ایرانی نداشت!
حدود یک هفته قبلتر از آن در 30 دی 1402 متخصصان فضائی کشورمان یک رکورد بینظیر دیگر به دست آورده بودند. ماهواره بومی «ثریا» با ماهوارهبر «قائم 100» در مدار 750 کیلومتری زمین قرار گرفت. این اولین ماهوارهبر ایرانی بود که میتوانست محموله خود را به این مدار برساند. ماهوارهبر «قائم100» با موتور سوخت جامد «رافع» یک ویژگی جدید دیگر نیز داشت و آن اینکه حداکثر وزن محموله را از 50 کیلوگرم در نسخه قبلی به 100 کیلوگرم ارتقا داده بود. توان فضائی ایران برای ارسال ماهواره هم در وزن محموله و هم در دستیابی به مدارهای بالاتر به شکل قابل توجهی ارتقا یافته بود. همین خشم دولتهای غربی را برانگیخت و تروئیکای اروپا را وادار به واکنش کرد. اما ظاهرا علاوهبر آنها در ایران نیز عدهای از این اتفاق ناراحت بودند. رویدادی تا این اندازه مهم باز هم در صفحه اول روزنامههای غربگرای ایرانی «تقریبا هیچ» بازتابی نداشت. به جای آن روزنامه «هممیهن» سعی کرده بود وضعیت اقتصادی کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس را در چشم مخاطبان فرو کند و از آن دستمایهای برای خودتحقیری بسازد. روزنامه «سازندگی» با طعنه از «تابستان سخت» و خشکسالی در ایران گفته بود و روزنامه «اعتماد» همچنان به کارویژهاش در آشوب 1401 میپرداخت و از سرنوشت قانون حجاب در انتخابات آینده مجلس میگفت.
پرتاب چهار ماهواره در کمتر از ده روز، آن هم در منطقهای که غرق در جنگ و درگیری است و در کشوری که زیر سنگینترین تحریمها قرار دارد به تنهائی تا چند روز میتواند موضوع تحلیلها و گزارشهای مختلف باشد اما «سکوت» تنها چیزی بود که از طرف روزنامههای غربگرای داخلی که اتفاقا از یارانه دولتی مطلوبی نیز بهرهمند بودند، نصیب افکار عمومی ایران شد.
6 شهریور 1402 نیز یک اتفاق مهم دیگر رخ داده بود. فاز 11 میدان گازی پارس جنوبی پس از 20 سال وقفه، تکمیل و آماده بهرهبرداری شد. مهمتر از خبر افتتاح این فاز از پارس جنوبی، عملیاتهای مهندسیای بود که برای بهرهبرداری از آن صورت گرفت. راهاندازی فاز 11 نیاز به تجهیزات و امکانات ویژهای داشت که در دولتهای گذشته برای تهیه آن به سراغ شرکتهای خارجی رفتند اما هر بار با بدعهدی آنها و فشار تحریمها این پروژه متوقف میماند. این بار مهندسان ایرانی توانستند مستقل از شرکتهای خارجی کار را پیش ببرند. یکی از بخشهای قابل توجه در این پروژه جابهجایی دریایی عظیم یک سکوی 3200 تنی
بود که اقدامی بیسابقه در صنعت نفت و گاز کشور و اولین تجربه مهندسان ایرانی محسوب میشد. تارنمای بیبیسی(رسانه دولتی انگلستان) پس از موفقیت مهندسان ایرانی در این عملیات، اعتراف کرد: «جابهجایی سکوی فاز ۱۲ به فاز ۱۱ برای ایران تجربه نخستین جابهجایی از دریا به دریا بود و گفته میشد که این کار بدون مشاوران خارجی شدنی نیست. اما در نهایت ایران اعلام کرد که بدون حضور مشاوران خارجی موفق شده این عملیات پیچیده را انجام بدهد.» اما این حماسهآفرینی صنعتی نیز «تقریبا هیچ» بازتابی در روزنامههای غربگرای داخلی پیدا نکرد. روزنامه «اعتماد» ترجیح داد بیشتر به شورای نگهبان و موضوع رد صلاحیت توسط این نهاد بپردازد. روزنامه «سازندگی» ذوقزده از اظهارات رئیسجمهور فرانسه خبر از «بازگشت نبض برجام» داد و «شرق» و «هممیهن» نیز تصمیم گرفتند از «امنیتی شدن دانشگاه» و «اخراج اساتید» بگویند. روزنامه «شرق» نه تنها شاهکار مهندسان ایرانی را اصلا پوشش نداد، بلکه درباره آن نوشت: «[این اقدام] نتیجه درخور توجهی نخواهد داشت.»
ممکن بود آنها از اجرائی شدن این پروژه در دولت سیزدهم ناراحت باشند اما حداقل میتوانستند فارغ از خبر افتتاح فاز 11، عملیات فنی، پیچیده و قابل تحسین مهندسان ایرانی را به موضوع گزارش خود در صفحه اول تبدیل کنند. آنها حتی میتوانستند طبق رویه مرسومشان، این اقدام را هم به دولت محبوب خود با ریاست آقای روحانی نسبت دهند و از اقدامات آنها[!] برای به ثمر نشستن این پروژه بزرگ تجلیل کنند؛ اما در این حد هم حاضر نشدند خودباوری و امید را به افکار عمومی تزریق کنند.
البته این رویکرد همیشگی روزنامههای غربگرا بود؛ مستقل از اینکه دولت همسو یا غیرهمسویشان بر سر کار باشد. سال 1398 برخی استانهای کشور از گلستان تا خوزستان را سیل فرا گرفت. مردم ایران اما از دل این رخداد ناگوار، یک حماسه ساختند و با همدلی و همیاریشان در کمک به یکدیگر و ایجاد موانع برای در امان ماندن خانههای مردم، تصاویر بدیع و خیرهکنندهای به یادگار گذاشتند. اما باز هم به جز سه گزارش در روزنامه «اعتماد»، «تقریبا هیچ» خبری از این حماسه در نشریات غربگرا نبود. روزنامه «سازندگی» از همه چیز نوشت جز همبستگی باشکوه مردم و روزنامه «شرق» ترجیح داد تا بیشتر به ماجرای «دکل گمشده» و «فسادهای اقتصادی» بپردازد. 12 دی 1398 با شهادت سردار سلیمانی ملت ایران بار دیگر از یک سوگ سنگین، حماسهای پرافتخار ساختند و با حضور خیرهکننده خود در تشییع پیکر فرمانده شهید نیروی قدس سپاه، رفراندومی بزرگ در حمایت از نظام جمهوری اسلامی به نمایش گذاشتند. اما این حماسه نیز سهمی اندک در نشریات غربگرا داشت. این تشییع باشکوه در چند روز و چند شهر تنها در دو شماره و سپس سیلی ایران به آمریکا فقط به اندازه یک تک گزارش در روزنامه «شرق» بازتاب پیدا کرد اما آنها حتی در روزهای آخر سال هم دست از سر هواپیمای اوکراینی برنداشتند و 23 اسفند 1398 برای «هفتمین بار» در دو ماه پاياني سال(تقريبا هفتهاي يك بار) تیتر-عکس یک خود را به این حادثه تلخ اختصاص دادند. «اعتماد» نیز سیلی موشکی ایران به آمریکا را به صورت خبری کوچک در گوشه صفحه اول خود کار کرد اما تصویر هواپیمای اوکراینی در این روزنامه تبدیل به عکس و تیتر یک شد و در ادامه خواستار عذرخواهی و استعفای مسئولان شد تا شیرینی شکست هیمنه آمریکا را از کامها بزداید. روزنامه اعتماد آن سال سومین روزنامهای بود که بیشترین یارانه دولتی را میگرفت و روزنامه شرق رتبه چهارم را داشت.
روزنامههای غربگرا نشان دادهاند در روزهای پر حماسه، حماسهکُشاند و مانند مگسی که روی زخم مینشیند، اغلب خوراك رسانهاي خود را از درد و آلام ملت فراهم میکنند. این رویکرد آنها وقتی قابل تأمل میشود که بدانیم این روزنامهها دیگر صرفا نشریات چاپی نیستند بلکه با توسعه فناوریهای جدید ارتباطی، آنها سرشاخههای مجازی خود را گسترش و شبکهای نسبتا هماهنگ و منسجم برای تولید و توزیع محتوا دوشادوش جریانهای رسانهای خارج کشور شکل دادهاند.
در جریان آشوبهای ۱۴۰۱ معمولا شبکه تروریستی اینترنشنال را به عنوان یکی از اصلیترین رسانههای آتش بیار این معرکه میشناسند. اما بخش قابل توجهی از محتوای این شبکه باز نشر گزارشها و مصاحبههای رسانههای غربگرای داخل ایران بود. بازداشت دو خبرنگار این رسانهها که نقطه شروع انتشار اخبار جعلی در رسانههای بیگانه بودند، تأثیری در رویکرد و نحوه فعالیتشان نداشت چون آنها فقط دو سرباز جزء در آرایش جنگ رسانهای نشریات غربگرای داخلی و حامیان خارجیشان علیه مردم ایران بودند.
27 شهریور 1401 «اینترنشنال» به نقل از خبر جعلی روزنامه «هممیهن» سابقه بیماری زمینهای مهسا امینی را تکذیب کرد. 18 مهر 1401 «اینترنشنال» با بازنشر ادعای کذب روزنامه «اعتماد» مدعی شد نیکا شاکرمی در جریان آشوبهای خیابانی و توسط مأموران کشته شده است. 23 مهر 1401 «اینترنشنال» با انتشار گزارش روزنامه «هممیهن» مدعی فضای امنیتی در مدارس، احضار و اخراج مدیران مدارس و دستور نهادهای امنیتی برای نحوه خروج دانشآموزان و جلوگیری از تجمع شد. 24 مهر 1401 «اینترنشنال» باز هم به نقل از خبر جعلی «هممیهن» مدعی حمله نیروهای امنیتی به دانشآموزان در مدرسه شاهد شد. 12 آبان 1401 «اینترنشنال» با بازنشر گزارش سراسر کذب روزنامه «اعتماد» از بازداشت و شکنجه داریوش فرهود پدر علم ژنتیک ایران خبر داد. 28 آبان 1401 «اینترنشنال» باز هم با بازنشر ادعای کذب روزنامه «اعتماد» مدعی به قتل رساندن کیان پیرفلک توسط نیروهای امنیتی شد. 19 آذر 1401 «اینترنشنال» با بازنشر گزارش روزنامه «شرق» به حمایت از ماهان صدارت یکی از عناصر آشوب و متهم به قتل نیروهای حافظ امنیت، پرداخت. 20 آذر 1401 «اینترنشنال» به نقل از گزارش کذب روزنامه «اعتماد» خبر بازداشت خدانور لجهای در جریان اعتراض به نیروهای امنیتی را منتشر کرد.
24 آذر 1401 «اینترنشنال» با بازنشر گزارش روزنامه «هم میهن» مدعی هدف گرفتن اندام حیاتی آشوبگران توسط نیروهای امنیتی شد. 1 دی 1401 «اینترنشنال» به نقل از روزنامه «شرق» از اعترافات اجباری بازداشتشدگان خبر داد. 9 بهمن 1401 «اینترنشنال» با بازنشر گزارش متوهمانه روزنامه «اعتماد» از سکته یک زن در سیستان و بلوچستان با دیدن صف نفت خبر داد. 7 اسفند 1401 «اینترنشنال» به نقل از روزنامه «هممیهن» از حمله شیمیایی به مدارس دخترانه گفت. 14 اسفند 1401 «اینترنشنال» گزارش روزنامه «شرق» درباره بیتوجهی مسئولان مدارس به مسمومیت دانشآموزان را بازنشر کرد و...
6 ماه تغذیه مستمر اینترنشنال و دیگر رسانههای بیگانه توسط رسانههای غربگرای داخلی انجام شد اما نه تنها هیچ برخورد بازدارندهای با آنها صورت نگرفت بلکه همان سال مجموعه «اعتماد» 6,675,000,000 تومان و روزنامه «شرق» 4,994,000,000 تومان فقط یارانه نقدی دولتی دریافت کردند. این منهای ارقام قابل توجهی است که توسط شرکتهای دولتی و حاکمیتی به عنوان تبلیغات به این رسانهها سرازیر میشود. به عنوان مثال فارغ از حجم تبلیغات غیرمنطقی شرکتی حاکمیتی مانند همراه اول، همیشه این سؤال وجود دارد که چرا بخش قابل توجهی از تبلیغات بیحد و حساب این شرکت و یا برخی پتروشیمیهای دولتی سر از جریان رسانهای غربگرا در داخل ایران در میآورد؟ آیا ما با شبکهای تبلیغاتی مواجهیم که علیرغم ادعای استقلال مالی رسانههای غربگرا وظیفه تأمین مالی این رسانهها را از منابع دولتی و حکومتی بر عهده دارد؟
واقعیت تلخ همینجاست. مدیریت رسانهای در جمهوری اسلامی نه تنها در بیان پیشرفتها و افتخارات ملی لکنت دارد بلکه حتی مخارج یأسآفرینی و خودتحقیری در افکار عمومی ایران را نیز خودش پرداخت میکند! ما هزینه دشمنی رسانههای غربگرای داخلی با مردم را از جیب مردم تأمین میکنیم.
5 تذکر پسا انتخاباتی رهبر انقلاب
دکتر سیدعلی علوی
با گذشت یک هفته از انتخابات 11 اسفند حواشی و نتایج آن همچنان مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرد؛ از دلایل نرخ مشارکت 41 درصدی تا آرای باطله 8 درصدی تا 59 درصدی که به دلایل مختلف بهخصوص ناکارآمدیهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و نارضایتی های معیشتی در انتخابات شرکت نکردند. موضوعاتی که طبیعتا با نگاهی کالبدشکافی و با رویکردی جامعه شناختی می بایست مورد کنکاش های پژوهشی قرار گیرد تا پیام ها و هشدارهای آن شناسایی شود و در سیاست های اعلامی و اعمالی مدنظر قرار گیرد اما با نگاهی رو به آینده و بهرهمندی حداکثری از فرصت های مهیا شده پس از برگزاری انتخابات و مراقبت از تهدیدها و تلاش برای تبدیل تهدیدها به فرصت ضروریاتی است که به نظر میرسد باید مورد توجه همه فعالان و جریان های سیاسی و کنشگران و موثران این حوزه در این مقطع سیاسی کشورمان باشد. بر اساس این رویکرد آینده نگرانه نیز رهبر انقلاب روز پنجشنبه 17 اسفند ماه در پایان آخرین اجلاسیه دوره پنجم مجلس خبرگان رهبری نکات مهمی را به کارگزاران و فعالان سیاسی و بهخصوص نمایندگان منتخب مجلس دوازدهم متذکر شدند.
1.مراقبت از امیدی که پس از انتخابات شکل گرفته اولین تذکر رهبر انقلاب بود. ایشان با تاکید بر این که"هر مجلس جدیدی حامل امید جدیدی و امیدهای جدیدی است. وقتی یک مجلس تازهای تشکیل میشود، امیدهای تازهای هم با آن مجلس مطرح میشود و چشماندازهای جدیدی را میتوانند پیدا کنند." امید را سرمایه با ارزشی بر میشمارند؛ شاخصی که بهنظر میرسد با توجه به نرخ مشارکت و ترکیب راه یافتگان به مجلس دوازدهم باید بیش از حالت معمول مورد توجه قرار بگیرد.به عبارتی شاخص امید در جامعه و بین آحاد مردم از این منظر مهم است که بدانیم فارغ از میزان دستاوردها یا واقعیت میدان مهمترین شاخص برای حرکت جامعه برای پیشرفت شاخص امید است. موضوعی که متاسفانه حداقل طی 10 سال گذشته بهخصوص به دلیل ناکارآمدی های اقتصادی و نارضایتی های معیشتی به شدت صدمه دیده است. لذا مراقب از امیدهایی که به دلایل مختلف در جامعه ایجاد می شود یکی از ضرورت های حکمرانی امروز ایران عزیز است.
2.فرصت های ترکیب جدید نیز از جمله رویکردهای مثبتی بود که رهبر انقلاب به نتایج انتخابات 11 اسفند داشتند. در واقع برخلاف تحلیل هایی که می خواهند انتخابات را صرفابه قهر مردم با جریانی یا اقبال به گروهی بازنمایی کنند، رهبر انقلاب با پرهیز از این دعوای سیاسی با نگاهی فرادستی و مردمی و با رویکرد تبدیل تهدید به فرصت عنوان کردند" نمایندگان تازهای در مجلس جدید وارد میشوند، در کنار آنها نمایندگان مجرّبی هم از دوره قبل یا دورههای قبل هستند؛ این یک ترکیب خیلی خوبی است، مجموعه خیلی خوبی است؛ هم ابتکار در آن هست، هم نوآوری در آن هست، هم تجربه در آن هست؛ از تجربههای موفّق قبلی استفاده میکنند، ابتکارات جدید هم میآید. تشکیل هر مجلس جدیدی، برای کشور یک سرمایه باارزش و مورد استفاده است؛ باید این را قدر دانست. مثل یک خونی است که در رگهای مجموعه سیاسی و اجتماعی کشور جاری میشود " چراکه نظر مردم حاکمیت اعم سه قوه و مجلس با هر ترکیبی یک پیکر واحد است که حداقل در این مقطع مهمترین مطالبه از آن کارآمدی بهخصوص در حوزه اقتصادی است. لذا پرهیز از مصادر کردن جریانی مجلس موضوعی است که باید مورد توجه و رعایت منتخبان مجلس بهخصوص تا استقرار مجلس دوازدهم و مشخص شدن هیئت رئیسه و ترکیب کمیسیون ها قرار بگیرد.
3. سخنان اختلاف انگیز و ستیزه گری و دعوای سیاسی از جمله مصادیق خط قرمزی بود که رهبر انقلاب به صراحت بر آن دست گذاشتند و تصریح کردند که "آن چیزی که میتواند شیرینی مجلس جدید را نابود کند، سخنان اختلافانگیز و دعوا راه انداختنها و ستیزهگریهای دشمنپسند است؛ شیرینی مجلس جدید را اینجور چیزها از بین می برد." قابل تامل این که ایشان با اشراف بر این که این کار، کار سختی است دو بار تاکید می کنند " باید خیلی مراقبت کرد؛ باید خیلی مراقبت کرد. گویی پاشنه آشیل این مجلس با ترکیب راه یافته و معادلات سیاسی کشور را بهگونه ای ارزیابی می کنند که هم جریان های سیاسی و هم نمایندگان مجلس دوازدهم در معرض چنین خطری هستند. بر این اساس خطاب به نمایندگان مجلس تاکید موکد می کنند که "برادران و خواهران در مجلس جدید بایستی مراقبت کنند که نگذارند شیرینی تشکیل مجلس جدید از بین برود و کامها تلخ بشود." خط قرمزی که امیدواریم توسط همه نمایندگان مجلس رعایت شود طبیعتا با توجه به تاکید رهبر انقلاب بر پرهیز از سخنان اختلاف انگیز مخاطب بخشی از این مطالبه رهبر انقلاب رسانه ها و بالاخص رسانه ملی و مدیران آن است که می بایست این خط قرمز رهبر انقلاب را مد نظر قراردهند. مطالبه ای که متاسفانه در تلویزیون چند ساعت پس از مطالبه رهبر انقلاب نادیده قرار گرفته شد که در مطلب " آقای صداوسیما، شما چرا" در صفحه 2 امروز روزنامه به آن پرداخته ایم.
4. ناامیدی و ناکارآمدی میوه تلخ ستیزه جویی و دعوایی سیاسی که رهبر انقلاب بهعنوان دو اثر سخنان اختلاف انگیز و راه انداختن دعواهای سیاسی برمیشمارند و تاکید می کنند" اولین اثر سخنان اختلافانگیز و دعوا راه انداختنها و ستیزهگریها این است که کام ملّت تلخ میشود، فضای سیاسی کشور، فضای تلخی میشود؛ اثر بعد هم این است که مجلس از کارایی میافتد؛ یعنی وقتی که مجلس شورای اسلامی دچار دعوا و ستیزه و مقابله و جبههبندیهای گوناگونِ اینجوری شد، به طور طبیعی از کار اصلی خودش باز میماند؛ دستهبندیها و کشمکشها مانع می شود از اینکه اینها به کارشان برسند." این تذکر رهبر انقلاب و بر شمردن این دو اثر وقتی اهمیت دو چندان پیدا می کند که بدانیم دلیل بیش از 70 درصد از جامعه 59 درصدی که در انتخابات11 اسفند شرکت نکرده اند ناامیدی و ناکارآمدی بوده است موضوعاتی که اگر در مجلس دوازدهم بر اثر بداخلاقی ها به آن بی توجهی شود گربیان همه مردم و همه کشور و حتی انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم در بهار1404را خواهد گرفت.
5. اخلاق و تقوا در کارسیاسی نیز آخرین تذکر رهبر انقلاب به کارگزاران و نمایندگان مجلس برای در امان ماندن از بیاخلاقی ها و محرمات سیاسی بود که تاکید کردند "یک شاخص عمده جمهوری اسلامی این است که دستاندرکاران جمهوری اسلامی متشرّع باشند؛ مراعات حرام و حلال و دروغ و غیبت و تهمت مانند این چیزها را بکنند. همچنانکه ما در کارهای شخصی خودمان باید مراقبت بکنیم و تقوا پیشه کنیم و از محرّمات اجتناب بکنیم، در محیط سیاسی و در کار سیاسی هم عیناً همین وجود دارد؛ باید از محرّمات اجتناب کرد؛ باید این را در رأس کارها قرار داد. بنابراین در کارهای سیاسی در برخوردهای سیاسی در دستهبندیهای سیاسی که قهراً با اختلاف سلیقه، نوعی دستهبندی وجود دارد و ایرادی هم ندارد باید مراعات تقوا کرد؛ انسان مراعات اجتناب از محرّمات شرعی را بجد بایستی داشته باشد." رویکردی که به واقع اگر بهطور جدی مورد توجه نمایندگان مجلس و کارگزارن سیاسی قرار بگیرد، بسیاری از ستیزجویی ها و کینههای سیاسی و تسویه حساب های سیاسی و تخریب و گروکشی هایی که از طرفی باعث سرخوردگی و ناامیدی مردم و ناکارآمدی های سلسه وار می شود، پیش نمی آید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای خبرگان رهبری، برای اولین بار در اولین روزهای پس از انتخابات مجلس شورای اسلامی (و سه ماه قبل از جلوس نمایندگان جدید بر کرسیهای مجلس) نمایندگان را به پرهیز جدی از سخنان اختلاف انگیز و دعوا راه انداختنها و ستیزهگریهای دشمنپسند متذکر شده و فرمودند: «چیزی که میتواند شیرینی مجلس جدید را نابود کند، سخنان اختلاف انگیز و دعوا راه انداختنها و ستیزه گریهای دشمن پسند است.... منتخبان مجلس جدید مراقبت کنند و نگذارند شیرینی تشکیل مجلس در کام مردم و فضای سیاسی با طراوات کشور تلخ شود، ضمن اینکه اگر مجلس دچار دعوا و ستیزه و مقابله و جبههبندیهای گوناگون شود، از کار اصلی خود باز میماند.» بیان چند نکته مهم درباره اهمیت سخنان حضرت آقا ضروری به نظر میرسد: نکته اول معطوف به شیرینی تشکیل مجلس دوازدهم در فرمایش رهبری است.
حقیقت این است که جمهوری اسلامی ایران در این انتخابات نشان داد به رغم «فشارهای شدید اقتصادی و معیشتی»، «تلاش مضاعف ائتلاف غربی عبری و سرویسهای متعدد جاسوسی و امپراتوری رسانهای دشمن برای ناامید ساختن مردم ایران»، «همکاری نفوذیها، غربگرایان و تلاش برخی احزاب داخلی برای سیاه نمایی، حاشیهسازی و ترغیب و تشویق مردم به عدم مشارکت در انتخابات»، «موج سنگین رسانهای دشمن تحت عنوان رأی نمیدهیم»، «آثار میدانی دروغ بزرگ دلقکهای اجارهای در پاییز ۱۴۰۱ و وعده فروپاشی قطعی جمهوری اسلامی»، «وعده قطعی همه رسانههای خارجی و برخی از سیاسیون داخلی در باره ریزش سرمایه اجتماعی نظام به زیر ۱۵درصد در انتخابات» و... مانع از ریزش سرمایه اجتماعی خود نسبت به انتخابات سال ۱۳۹۸ شده و دشمنان و بدخواهان ملت ایران را از هر گونه اقدام برای براندازی مأیوس و آنان یقین پیدا کردند که جمهوری اسلامی ایران به مرحله تثبیت رسیده و سخن گفتن از براندازی و فروپاشی جمهوری اسلامی آرزویی دست نایافتنی و وهم آلود است. نکته دوم در باره شیرینی تشکیل مجلس دوازدهم به حضور افتخارآمیز و همراه با بصیرت مردم در انتخابات به رغم کمکاری مشهود خواص در رفع ابهام و دعوت افراد مردد به صحنه انتخابات بر میگردد. در اکثر نظرسنجیهای ماههای اخیر، حدود ۴۰ درصد مردم از حضور قطعی خود در انتخابات گفته و حدود ۳۰ درصد مردم، برای حضور در انتخابات مردد بودند و متأسفانه خواص جبهه حق در عرصه جهاد تبیین برای جذب مرددین موفق عمل نکردند. و، اما در باره تذکر (زودهنگام) رهبر معظم انقلاب اسلامی به برگزیدگان مجلس باید گفت:
۱- در کشاکش تبلیغات انتخاباتی، شاهد آلودهسازی فضای تبلیغاتی انتخابات به بداخلاقی و افعال حرام (توهین، تخریب، افترا و...) بودیم. در این انتخابات برخی از نامزدها، برای دیده شدن و جذب آرای مردم، پای خود را بر دوش برخی دیگر از نامزدهای انتخابات گذاشته و با توهین، تخریب و افترا اقدام به تبلیغات انتخاباتی نموده و با راه اندازی دوقطبیهای «غیراخلاقی»، «غیرشرعی»، «غیرمنطقی» و برخلاف آرمانهای نظام و نصایح و مطالبات امامین انقلاب اسلامی، محیط اجتماعی را آلوده ساختند. ۲- بلافاصله پس از پایان رأیگیری و مشخص شدن نتایج انتخابات، متأسفانه همان دوقطبی مذموم و ناپسند ادامه یافته و از حذف «کیف کشها» در هیئت رئیسه مجلس و کمیسیونها و... سخن گفتند. رفتار و مواضع پساانتخاباتی برخی برگزیدگان ملت از یکسو با استقبال وسیع سرویسهای اطلاعاتی بیگانه و امپراتوری رسانهای غرب برای تبدیل شدن مجلس دوازدهم به میدان نبرد گلادیاتورها مواجه شد و از سوی دیگر نگرانی بسیاری از دلسوزان و دغدغه داران نظام و عامه مردم را در پی داشت.
تردیدی نیست که بافت مجلس دوازدهم، متکثر و ترکیبی از آرا، اندیشهها وسلایق متفاوت است و این تکثر مانند شمشیر دو دم است که در عین حالی که برای پیشبرد اهداف نظام در حوزه قانونگذاری فرصتهای طلایی ایجاد میکند، اما اگر از مسیر عقلانیت انقلابی و اسلامی خارج شود، مجلس و نظام را با چالشهای جدی مواجه خواهد ساخت. ورود نمایندگان مجلس دوازدهم به جبهه بندیها و دعواهایی که این روزها شاهد آن بودهایم، بیشک نه به مصلحت نظام، نه به مصلحت مردم و نه به مصلحت مجلس است. حقیقت این است که این گونه مناقشات، دارای آثار زیانبار گسترده کوتاه مدت و بلند مدت است که «تلخ شدن کام مردم»، «فضاسازی برای طمع ورزی دشمنان»، «بازماندن مجلس از ایفای وظایف خود»، «گسترش آثار این دوقطبی غلط به کف جامعه» نمونههایی از آن است.
منتخبان ملت در مجلس دوازدهم باید به این مهم توجه داشته باشند که سرعت گرفتن تغییر وضعیت جهان از نظم موجود به سمت نظم تمدنی جدید، کشورها را در وضعیتی بسیار متزلزل و بیثبات قرار داده و در چنین شرایط بغرنج و ناپایدار، اگر کشور با مسائل حاشیهای و وحدت شکن درگیر شود بیشک طعمه خوبی برای کفتارها و لاشخورهای بیگانه خواهد بود.
حق این است که مسئولان نظام در هر سه قوه به ملت بصیر و آگاه ایران بدهکارند. مردم، با بصیرت انقلابی کار خود را انجام دادهاند و اینک وظیفه منتخبان مجلس دوازدهم است که با پرهیز جدی از حاشیه سازیهای وحدت شکن و دشمن پسند، در مسیر تقویت امید، آرامش و اعتماد عمومی و تلاش برای حل مشکلات جامعه قدم برداشته و با تحرک جهادی در ایفای وظایف نمایندگی، تصویری زیبا و در خور تحسین از مجلس تراز جمهوری اسلامی ایران در گام دوم انقلاب ارائه نمایند.
ناصر ایمانی
ما در انتخابات گذشته هم شاهد این مسئله بودیم که از هر جناح یک لیست اصلی و چند لیست متفرقه منتشر میشود، در این دوره از انتخابات در جریان اصولگرایی، لیستهای متفرقه منتشر شد که این لیستها ۷۰ تا ۸۰ درصد با لیستهای اصلی مشترک بوده و ۲۰ درصد هم از افراد خودشان استفاده کردند. ما یک جریان فکری داریم که در یکی دو سال اخیر از پایگاه اصولگرایان رشد کرده است، به نام انقلابیها و برخی هم میگویند سوپر انقلابیها و حتی ممکن اسمهای مختلفی را هم روی خودشان بگذارند.
این جریان یک مرام دیگری به لحاظ فکری دارند، در عرصه سیاست سهم خودشان را از بقیه اصولگرایان جدا میکنند و با اصلاحطلبان نیز رابطه خوشی ندارند. البته خاستگاه فکری آنان اصواگرایی است اما با آنان هم زاویه دارند و به صحنه خواهند آمدند.
در اصل این افراد به لحاظ مرام فکری با اصولگرایان یا اصلاح طلبان زاویه دارند و مرام فکری آنان در برخی زمینهها مانند حکومتداری و تعریفشان از حکومت جمهوری اسلامی و حکومت دینی متفاوت است و بر همین اساس، در زمینه سیاسی هم متفاوت میشوند.از فرصتی هم که در حال حاضر وجود دارد که تصور میکنند مردم از همه اصولگرایان و اصلاحطلبان به مقدار زیادی بریده اند، استفاده میکنند و میگویند ما نه اصلاحطلب و نه اصولگرا هستیم تا رای این قشر از مردم را برای خود کنند.
لیدرهای این طیفهای جدید یک مرام فکری دارند که هم خودشان را جدا کنند و هم چیزی برای عرضه به طور مستقیم ندارند. اصلاح طلبان در سال ۷۶ به صحنه سیاست آمدند، یک حرف جدید برای گفتن عرضه کردند. اینکه محتوای این حرف چه بود و آثارش چه شد کاری ندارم اما یک حرف جدید در عرصه سیاسی مانند مردم سالاری، آزادی خواهی زدند. این افراد حرف جدیدی برای عرضه ندارند و مجبور هستند که به روشهای دیگر مانند افشاگری، ضدیت با فساد، اتهام زنی به شخصیت های مختلف و … روی میآورند تا خودشان را از این طریق در معرض نمایش بگذارند.
حتما گپ نسلی بین طیفهای قدیمی و طیفهای جدید زمینه ساز است اما مطلب اصلی آن و گرانیگاه ماجرا، مسئله اختلاف نظری و فکری است که این افراد با مجموعه اصلی خودشان دارند و از فاصله نسلی و از فضای ضدیت مردم یا بریدن آنان از جناحهای سیاسی استفاده میکنند.
۱- علمای اخلاق وعرفان توصیه میکنند؛ هر انسانی که شب به خواب میرود باید نگاهی به «محصول روح» خود بیندازد. محصول روح همان «فعل» و «قولی» است که از او در روز صادرشده است. اگر در آن خون دید در سلامت روح خود شک کند باید خود را به طبیب روح معرفی کند.
۲- نزدیک به ۶ ماه است صهیونیستها در غزه و کرانه باختری حمام خون راه انداختهاند. آنها در قتلعام فلسطینیها تا آنجا پیش رفتند که همه مجامع حقوقی جهان میگویند اینیک نسلکشی است.
دولت آفریقای جنوبی جرئت کرد در دادگاه لاهه ابعاد حقوقی این نسلکشی را با عدد، آمار و اسناد مشهود مطرح کرد و این رژیم را در دادگاه وجدان بشری محکوم و رسوا کرد.
نیروی مقاومت در منطقه برای پایان دادن به این خونریزی و نسلکشی چون طبیبان حاذق وارد عمل شدند تا شاید جلوی حجم این خونریزی و فاجعه بشری را بگیرند.
مردم جهان بهویژه در آمریکا و اروپا به خیابانها ریختند تا مانع این خونریزی شوند اما صهیونیستها همچنان به نسلکشی ادامه میدهند و روح بشریت را به تماشای یک سلاخی تاریخی بردند.
۳- سرمایهداری و لیبرال دموکراسی جسم تمدن جدید، روح این تمدن صهیونیسم است. آنچه در دو قرن اخیر از این جسم و روح صادرشده است خونریزی شدید و قتلعام میلیونها انسان بیگناه در دو جنگ جهانی و جنگهای پسازآن است.
اشتهای خونریزی رژیم صهیونیستی در سایه حمایت آمریکا سیریناپذیر است. اما آنها مجبورند یکجایی ماشین قتلعام و نسلکشی را حداقل چند روزی متوقف کنند.
۴- یحیی سنوار، رهبر حماس که یک دولت بینظیر را در محدوده حماس و کرانه باختری رهبری میکند ، گفته است :«کاری خواهیم کرد که نتانیاهو مادرش را صد بار لعنت کند که چنین فرزند خونخواری را به دنیا آورده است.»
ملت فلسطین روزانه صدها شهید و هزاران مجروح میدهد. خانههایشان ویرانشده و جز خدا هیچ پناهی ندارند. اما همچنان بر مقاومت بهعنوان تنها گزینه استوار هستند و پای میفشارند.
۵- نشانههایی از پذیرش شکست در رژیم صهیونیستی و نیز محاسبات کاخ سفید لابهلای گزارش رسانهها و خروجیهای اندیشکدههای سیاسی و نظامی غرب دیده میشود . این نشانهها، پدیداری پیروزی ملت فلسطین و شکست جلادان خونریز صهیونیستی است. جهان باید منتظر اعلام شگفتانه خبر پیروزی مظلومان این نبرد نابرابر باشد. آن روز خیلی دیر نیست.
اما درباره ۳۰ درصد باقیمانده تا آن ۴۰ درصدی که رأی دادهاند، چه باید گفت؟ آیا با قطعیت میتوانیم بگوییم که این 30 درصد، تماما و بیکموکاست در سبد معترضان هستند و آیا با قطعیت میتوان همه آنها را در شمار تحریمکنندگان به حساب آورد؟ از این 30 درصد، چه تعدادی به دلیل رقابتینبودن انتخابات بود که رأی ندادند و چه درصدی از آنها به دلیل نیافتن کاندیدای مطلوب، انگیزه مشارکت را نیافتند و چه درصدی واقعا به دلیل اعتراض، صندوق رأی را ترک کردند؟ آیا میتوان در وضعیت کنونی، درصد هرکدام از این سه مورد را، نه حتی دقیق، بلکه خیلی سردستی و تقریبی محاسبه کرد؟ آن وقت با توجه به این محاسبهناپذیری، چگونه میتوان از 60 درصد رأی اعتراضی سخن گفت؛ آنهم وقتی آرای همان حدود 30 درصد مورد اول را، حتما و قطعا نمیتوان به حساب معترضان ریخت. واقعیت این است که علاوه بر آن 30 درصد مورد اول، این سه دسته اخیر هم قابل شمارش نیستند و حالا اینکه تمام این رأیندادن را یککاسه کنیم و بگوییم همه اینها میشود ۶۰ درصد معترض، به لفظ عامیانه، کمی جای چانهزنی دارد. برای همین است که میگویم آنچه واقعا میشود بهعنوان رأی اعتراضی شمارش کرد، همان رأی باطله است. دراینمیان برخی نیز از سه درصد رأی تقلبی و مثلا استفاده از کد ملی سخن میگویند.
به گمان من اگر کمی انصاف داشته باشیم و خیلی آن را دست بالا نگرفته باشیم، باید بگویم که برای یک کشور جهانسومی، آنهم در خاورمیانه، نهتنها این مقدار تقلب مفروض (به هر مقدار هم که باشد، امری مذموم است) درصد بالایی نیست؛ بلکه پایین هم هست و برای حکومتی که زیر اینهمه فشار و با اینهمه تبلیغات منفی جهانی، آنقدر اعتمادبهنفس دارد که چنین نتیجهای را اعلام میکند، واقعا جای خوشحالی است. از طرفی اگر مکانیسمی نداریم که جلوی تقلب را بگیریم، یا باید تلاش کنیم که به چنین مکانیسمی دست پیدا کنیم یا اینکه میزان مشارکت را آنچنان بالا ببریم که این درصد از تقلبِ فرضی، نتواند بر روند انتخابات تأثیر بگذارد؛ هرچند همین مقدار هم به فرض صحت، آنقدر نبوده که تأثیر خاصی بر انتخابات اخیر گذاشته باشد؛ ولی اشکال در جایی مهمتر است. شاید اشکال در این است که ما چندان به اینکه خود چه باید بکنیم که به نتیجه مطلوبمان نزدیک شویم، نمیپردازیم؛ بلکه معتقدیم آن کسی که به او اعتماد نداریم، باید روشی در پیش بگیرد که ما مطلوب میدانیم و البته چنین نگاهی، کمی تا قسمتی دچار تعارض است؛ چراکه اولا باید ببینیم آنکه ما به او اعتماد نداریم، چه ضرورتی میبیند که اعتماد ما را جلب کند و ثانیا، آیا ما که خودمان، مانند جمعیت برج بابل، زبان یکدیگر را نمیفهمیم، آیا توان آن را داریم تا با زبانی صحبت کنیم که آن کسی که به او بیاعتمادیم، حرفمان را بشنود و به آن اهمیت بدهد؟ شاید پس از این سه انتخابات که دیگر معلوم شده از مشارکتنکردن تغییر رویهای در برگزارکنندگان انتخابات به دست نمیآید، ضروری باشد که اگر بهبود وضع زندگی مردم برایمان مهم است، خود ناچاریم رویه سنجیدهتری اتخاذ کنیم.