صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۴  ، 
کد خبر : ۳۵۷۱۰۵

یادداشت روزنامه‌های یکشنبه ۱۳ اسفندماه ۱۴۰۲

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز یکشنبه‌ ۱۳ اسفند برنده‌ها و بازنده‌های انتخابات 

مسعود اکبری
1- انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان روز جمعه در سراسر کشور برگزار شد. آنچه واضح و غیر‌قابل تردید است اینکه کمپین «تحریم انتخابات» با شکست مفتضحانه‌ای مواجه شد. 
رسانه‌های دشمن 24 ساعته با بمباران خبری در پی آن بودند تا پروژه تحریم انتخابات را به نتیجه برسانند اما این پروژه ضدایرانی با ناکامی بزرگی مواجه شد. تا لحظه تنظیم این یادداشت، هنوز آمار رسمی مشارکت از سوی مقامات رسمی اعلام نشده است اما برآوردها از مشارکت 41 درصدی مردم حکایت دارد. 
2- دشمن به واسطه تبلیغات سنگین و پرحجم این‌گونه القاء کرده بود که حداکثر حدود 16 درصد مردم ایران در انتخابات شرکت خواهند کرد.
به عنوان نمونه روزنامه گاردین در روزهای گذشته در گزارشی به قلم «پاتریک وینتور» نوشت: «برآوردها نشان می‌دهد که سه چهارم مردم قصد شرکت در انتخابات را ندارند و تنها 16 درصد به طور قطع قصد انجام این کار را دارند. سه چهارم از شرکت کنندگان به دلیل مخالفت با جمهوری اسلامی یا عدم برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه در انتخابات شرکت نمی‌کنند.»
اما مردم عزیز ایران با مشارکت 25 میلیونی، با بی‌اعتنایی نسبت به این تبلیغات پرحجم و مسموم، پای صندوق‌های رأی حاضر شده و نقشه «تحریم انتخابات» را نقش بر آب کردند.
3- با بررسی میزان مشارکت مردم در ادوار دوازده‌گانه انتخابات مجلس شورای اسلامی می‌بینیم که چندین دوره و از جمله انتخابات دوره اول مجلس، مشارکت مردم حدود 50 درصد بوده است. 
بر همین اساس مشارکت در دوره اول 52 درصد، دوره هفتم 51 درصد، دوره هشتم 55 درصد و دوره یازدهم 42 درصد بوده است. 
در حدفاصل انتخابات دوره یازدهم (سال 1398) و دوره دوازدهم مجلس شورای اسلامی (سال 1402)، ما شاهد اغتشاشات سال 1401 در کشور بودیم. اغتشاشاتی که به واسطه حجم گسترده آن، 
«جنگ ترکیبی» نام برده شد. 
یکی از علت‌های اینکه اغتشاشات 1401 با عنوان «جنگ ترکیبی» یا «جنگ هیبریدی» نامیده شد این بود که در آن به‌صورت همزمان بر چند گسل تمرکز شد. الف- گسل جنسیتی، ب- گسل قومیتی، ج- گسل شیعه و سنی، د- گسل طبقاتی، و ه- گسل نسلی پیش از این یکی از عناصر ضدانقلاب- از فراری‌های جریان افراطیون مدعی اصلاحات- با اشاره به نقشه دشمن اعتراف کرده بوده که: «وظیفه ما کارمندان ‌بخش پروپاگاندای آمریکا، انگلیس و اسرائیل، نابودی ایران و ایرانیان است. وظیفه ما وحشت‌افکنی است تا با فروپاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم... گمان باطل نکنید که ما مخالف سیاسی یا مدافع حقوق بشر هستیم. ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریم ‌های تاریخ نتوانست انجام دهد.»
در یک نمونه دیگر نشریه نیوزویک سال گذشته در جریان اغتشاشات در گزارشی به قلم ۲تن از کارشناسان اندیشکده آمریکایی «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» (FDD) به نام‌های «ژنرال جیکوب ناگل» مشاور امنیت ملی نتانیاهو و «مارک دوبوویتز» متخصص حوزه تحریم‌های ایران نوشته بود: «باید محصول عملیات روانی(علیه ایران) این باشد که روزبه‌روزبر مردم خشمگین- از دانش‌آموز تا معلم- افزوده شود.»
روزها و هفته‌ها و ماه‌ها گذشت. مردم عزیز ایران پروژه عظیم «جنگ ترکیبی» را که دشمن میلیون‌ها دلار خرج آن کرده بود، شکست داده و سربلند و مقتدرانه از آزمون بیرون آمدند. حضور چشمگیر مردم ایران در مناسبت‌هایی از جمله جشن عید غدیر، شب‌های قدر در ماه مبارک رمضان، مراسم‌های عزاداری تاسوعا و عاشورای حسینی، نماز عید سعید فطر، راهپیمایی 13 آبان و راهپیمایی 22 بهمن، هر کدام سیلی محکمی بر گوش دشمن نواخت و آن را بیش از پیش عصبانی کرد.
دشمن در خیالی خام این‌گونه القاء می‌کرد که جمهوری اسلامی، 22 بهمن 1401 را نمی‌بیند. روزها و هفته‌ها و ماه‌ها گذشت و نه تنها 22 بهمن 1401 بلکه 22 بهمن 1402 نیز پرشورتر و حماسی‌تر از سال‌های گذشته برگزار شد و ملت ایران چند هفته پس از این گردهمایی عظیم، به پای صندوق‌های رأی آمد و حماسه‌ای دیگر آفرید. 
همان‌طور که پیش از این نیز ذکر شد، دشمن به واسطه تبلیغات سنگین و پرحجم این‌گونه القاء کرده بود که حداکثر حدود 16 درصد مردم ایران در انتخابات شرکت خواهند کرد. اما مردم باز هم دشمن را غافلگیر و عصبی کرده و یک‌بار دیگر ثابت کردند که فضاسازی‌های دشمن تا چه اندازه با واقعیت‌ها فاصله دارد.
4- با بررسی آمار مشارکت مردم در انتخابات پارلمانی در کشورهایی از جمله آمریکا، انگلیس و فرانسه شاهد هستیم که درصد مشارکت مردم نسبت به دوره‌های قبلی کاهش یافته است. 
به عنوان نمونه، نرخ مشارکت در انتخابات میان دوره‌ای کنگره در آمریکا هیچ گاه از ۵۰ درصد عبور نکرده و به مراتب کمتر از انتخابات ریاست جمهوری بوده است میزان مشارکت در این انتخابات در سال ۲۰۰۶، حدود ۴۰.۱ درصد بود، در سال ۲۰۱۰، ۴۱ درصد، در سال ۲۰۱۴، ۳۶.۷ درصد و در سال ۲۰۱۸ به ۴۹.۶ درصد رسید و نتوانست از ۵۰ درصد عبور کند.
در یک نمونه دیگر، انتخابات مجلس قانونگذاری فرانسه در سال ۲۰۲۲ که به دور دوم کشیده شد به ترتیب با مشارکت ۴۷.۵ و ۴۶.۲ درصدی مردم این کشور همراه بود این در حالی‌است که میزان مشارکت مردم در مرحله اول این دور از انتخابات نسبت به دور قبلی ۱.۲ درصد کمتر شد.
در انتخابات پارلمانی انگلیس در سال ۱۹۵۰ میزان مشارکت مردم ۸۳.۶۱ درصد بود که بالاترین رقم مشارکت محسوب می‌شود و هیچ‌گاه تکرار نشد و همین موضوع سیاستمداران انگلیسی را دچار نوعی یأس و چالش کرد به همین جهت آنها درصدد هستند تا قانون رای‌دهی اجباری را تصویب و برای آنهائی که مشارکت نمی‌کنند جریمه‌هایی در نظر بگیرند.
علاوه ‌بر این در بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله سوئیس، سوئد، دانمارک و جمهوری چک مشارکت‌ها پایین بوده به طوری که در سوئیس از سال ۱۹۴۷ به بعد آمار مشارکت نزولی بوده است.
5- چندی پیش سخنگوی محترم دولت با اشاره به علل مشارکت نکردن برخی واجدین شرایط گفته بود: « براساس نظرسنجی‌ها 55 یا ۵۷ درصد مردمی که نمی‌خواستند در انتخابات مشارکت کنند، دلایل معیشتی و اقتصادی را ذکر کرده بودند؛ همچنین بیست و اندی درصد بحث اشتغال که عملا مسائل اقتصادی است را دلیل عدم مشارکت خود ذکر کرده‌اند.»
بر همین اساس می‌بینیم که علت اصلی کاهش مشارکت، نه عناد و دشمنی با حاکمیت، بلکه گلایه‌مندی نسبت به مشکلات معیشتی و اقتصادی است. 
مردم نسبت به مشکلات اقتصادی و معیشتی گلایه‌مند هستند. اما به همان اندازه شاهد تلاش‌های مستمر دولت سیزدهم نیز هستند. پس مشکل کجاست؟! مسئله اصلی، میراث نامطلوبی است که دولت مدعی تدبیر و امید- بخوانید دولتِ مدعیان اصلاحات- بر جای گذاشته است.
6 برابر شدن نقدینگی- به عنوان یکی از عوامل اصلی تورم-، 6 تا 9 برابر شدن قیمت مسکن و خودرو و سکه و ارز و بسیاری از اقلام دیگر، افزایش ضریب‌ جینی (شکاف طبقاتی) از رقم کاهشی ‌شده 365 در سال 92 به رقم 409 در سال 97، نابودی 18میلیارد دلار و 60 تن طلا از ذخایر استراتژیک، و واگذاری پرفساد بسیاری از شرکت‌ها و کارخانه‌های دولتی، کسری بودجه 480هزار میلیارد تومانی، بدهی انباشته 1500هزار میلیارد تومانی، و سررسید اصل و سود اوراق به میزان 532 هزار میلیارد تومان و...تنها بخش کوچکی از میراث نامطلوب «دولتِ مدعیان اصلاحات» است.
در سوی مقابل دولت رئیسی موفق شد حجم بزرگی از بدهی‌ها و تعهدات را تسویه کند، از جمله: تسویه 270هزار میلیارد تومان بدهی اصل و سود اوراق، تسویه 100هزار میلیارد تومان بدهی به صندوق‌های بازنشستگی، اختصاص 40هزار میلیارد برای رتبه‌بندی معلمان و 54 هزار میلیارد برای تسویه بدهی بانک مرکزی و...دولت سیزدهم همچنان پرتلاش در حال عبور از «میدان مین» دولت مدعی تدبیر و امید است. 
6- همان‌طور که در این وجیزه به آن اشاره شد، انتخابات اخیر را باید چندوجهی دید و از چند زاویه به آن نگریست. بر همین اساس مسائلی از جمله «شکست پروژه تحریم انتخابات»، «جنگ ترکیبی»، «مقایسه میزان مشارکت با کشورهای دیگر»، «میزان مشارکت مردم در ادوار مجلس» و «میراث نامطلوب دولت مدعی اصلاحات» همگی در یک پازل قابل تعریف است.
فارغ از همه این مسائل، یک انتخابات پرشور دیگر هم در کارنامه جمهوری اسلامی ایران ثبت و ضبط شد. پیروز این میدان، مردم ایران و جمهوری اسلامی ایران بود و دشمنان ملت ایران نیز بازنده‌های اصلی آن بودند. انتخابات 1402 یک‌بار دیگر سیلی محکمی بر گوش دشمن نواخت. 
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز یکشنبه‌ ۱۳ اسفند

پیام های 11 اسفند

 کترحامد رحیم‌پور
با مشخص شدن نتیجه انتخابات دو گزاره برجسته شد. اول مشارکت حدود41 درصدی، دوم پیروزی نسبی جناح پایداری و جریان منتسب به آقای رائفی‎پور. مشارکت در انتخابات در سه دوره اخیر نیز نسبت به ادوار گذشته پایین آمده است و هر سه زیر50 درصد را ثبت کرده است؛ از طرفی میزان آراءباطله نیز رکورد زده است که باید حاکمیت همه زوایا و ابعاد و چرا‌های آن را به‌دور از فضا‌سازی‌ها بررسی و در روند اداره کشور لحاظ نماید. با این حال به نکاتی درباره پیام‎ها و پیامدهای انتخابات11 اسفند اشاره می شود:  1- دشمن اصلی‎مان یعنی رژیم صهیونیستی در وضعیت جنگی است و طبیعتا خواسته‎ اش کشاندن ناامنی به درون ایران است. با توجه به متشنج بودن فضای منطقه اما شاهد برقراری امنیت کامل در ایام انتخابات و‌ روز انتخابات بودیم که البته موفقیت کمی نیست و باید هم شکر خدا را به‎جای آورد و هم خداقوتی جانانه به همه عوامل نظامی و امنیتی بگوییم. 2-سامانه رأی‌دهی بخشی از ملت الزاماً از تکلیف یا تلفیق حق و تکلیف تبعیت نمی‌کند. همچنان درصد نسبتا ثابتی، فارغ از تحت تاثیر قرارگرفتن از محیط پیرامون، پایه رأی کشور را تشکیل می دهند اما سقف کسانی که در دهه ۶۰ این‌گونه رأی می‌دادند کاهش یافته و بخش‌هایی از جامعه مانند طبقه متوسط صرفاً آن را حق می‌پندارند و شرایط زندگی و کشور در تصمیم‌شان مهم است. درواقع آن‎ها رأی دادن برای نظام و مقابله با دشمن را لازم می‌دانند، اما کافی نمی‌دانند و تأثیر رأی را در زندگی خود می‌خواهند ببینند و اگر نبینند انگیزه آنان فرو می‌کاهد. ازسوی دیگر، محدودیت ها و برخی قوانین دست و پاگیر در عرصه تبلیغات انتخاباتی و همچنین  ورود دهه هشتادی‎ها به دایره رای دهندگان که اصلا دوران پرشور انتخاباتی را مثل دهه هفتاد و شصت و... تجربه نکرده اند را در کنار مشکلات متعدد اقتصادی و معیشتی که البته دلیل اصلی است ،می‎توان از دیگر دلایل کاهش مشارکت دانست.  3-کشور ایران متعلق به همه ایرانیان است، شاید آن ۶۰ درصد در این مقطع به هر دلیلی تصمیم گرفته اند در انتخابات مشارکت نکنند اما آنان نیز دوستدار این کشور هستند و با شرط رفع موانع و تدبیر مسئولان میزان مشارکت در دوره های آینده می تواند مجددا افزایش یابد.باید از بد و بیراه گفتن و مقصر جلوه دادن و حمله به دیگر جریان ها بابت کاهش مشارکت و  ... پرهیز شود.  4-ضروری است با تشکیل تیم هایی با حضور افرادی از جامعه مدنی بی طرف،اندیشکده ها،نهادهای مسئول و... به شکلی که تشریفاتی به نظر نرسد ، دلایل کاهش مشارکت و نارضایتی ها بررسی و نتیجه اعلام شود. افراد تشکیل دهنده بسیار مهم است. مسئولان مربوط در اسرع وقت نسبت به ریشه یابی دلیل یا دلایل عدم مشارکت مردم اقدام کرده و با تدوین یک سند راهبردی نسبت به رفع جدی موانع مشارکت مردم اقدام نمایند.  5-باید این را بپذیریم که بخشی از سرمایه اجتماعی نظام، سرمایه گروه‌های سیاسی و جریانات و احزاب است. وقتی سرمایه اجتماعی جریان‌های سیاسی تحلیل می‌رود، در واقع سرمایه اجتماعی نظام کاهش یافته است. جبران این سرمایه از دست رفته، در گرو احیای فعالیت سیاسی گروه‌های مختلف در کشور است نه از بین بردن پایگاه اجتماعی آن‌ها. با حذف مرجعیت سیاسی هر یک از افراد و جریان‌های موجود، قطعه‌ای از بدنه اجتماعی نظام دور انداخته می‌شود.باید برای این معضل فکری کرد. جلوی از بین رفتن گروه‌های موجود را گرفت و بستر پدیدآمدن جریان‌های جدید را تسهیل کرد.  6- مجلس دوازدهم احتمالا مجلس یکدستی نخواهد بود.نبرد و تنش‌های لیست‌ها به داخل مجلس سرایت می کند.اما وجود سلایق و صدای مختلف این فرصت را نیز برای ایجاد نشاط سیاسی در مجلس می تواند فراهم کند.از این رو شاید مجلس آتی انگیزه برای مشارکت‌های بعدی را نیز بالا ببرد.  7- نظام جمهوری اسلامی در کنار اسلام، قانون‎گرایی و دشمن ستیزی، یک رکن مهم دارد که «مردم» هستند. توجه کنیم که این دستاورد نه یک دستاورد با قدمت تاریخی که یک دستاورد 45 ساله است. یعنی پس از قرن ها که در ایران ،شاه حرف اول و آخر را می زد، تازه حدود چهار دهه است که حق حکمرانی به مردم سپرده شده است. این را مقایسه کنید با برخی نظام های ریاستی در جهان که 235 سال از انتخاب نخستین رئیس جمهورش می گذرد. این مقایسه مهم نشان می دهد که برای رسیدن به یک بلوغ سیاسی بالا، به نحوی که در کنار تشکیلات و حزب های مختلف، شیوه رقابت های انتخاباتی و اساسا انتخاب ها، به ساختاری با خطای کم و گزینش بهترین داوطلبان برسد، باید صبر و کمک کرد تا به تدریج با انباشت تجربه، آسیب ها کم و نقاط قوت بیشتر شود.با این حال و با وجود سن کم حکمرانی مردم بر مردم در ایران، بازهم رقابت های انتخاباتی سبب می شود جریان های شکست خورده طیف های مقابل خود را با اصطلاحاتی همچون «انتخاب غلط» سرزنش کنند. بی آن که به نتیجه چنین مسیری اندیشیده باشند. در حقیقت صندوق رای، محلی است که قرار است به دعواهای حزبی و خیابان کشی ها و احیانا جنگ های داخلی پایان دهد نه آن که خود آغازی باشد بر این دعوا که شما انتخاب غلط داشتید و ... . انتخاب هرفرد با هر فکر و اندیشه‎ای وقتی در فرایند نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی قرار گرفت، حق مردم است و نمی توان به سادگی به مردم نهیب زد که شما اشتباه انتخاب کردید. باید اجازه دهیم روند بلوغ سیاسی و حکمرانی مردم ایران که 45 سال دارد و در مقابل صدها سال خودکامگی، نهالی کوچک است، طی شود.  8-اکنون نیز جریان پیروز در شرایط سختی وارد مجلس دوازدهم می‌شود که آسیب دیدن امید، فشار اقتصادی و روانی دشمن مسائلی هستند که چشم‌های ملت برای اصلاح را به مجلس دوخته است. آزمون منتخبین، آزمونی سخت، بزرگ و تاریخی است. برنامه، توکل، تلاش و اولویت‌شناسی کمک‌کننده است. حرف‌های احتمالی هزینه زا و تند از تریبون زدن به‌جای عمل مؤثر نیز می‌تواند مجلس جدید را به چالش بکشد آن‎هم در شرایطی که انتظار مردم از ارکان قدرت و قوای تصمیم گیری، با توجه به تغییر و تحولاتی که در عرصه‌های مختلف اجرایی و تقنینی رخ داده،حل مشکلات کشور و بهبود شرایط و ارتقای سطح زندگی است
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز یکشنبه‌ ۱۳ اسفند

منحصربه‌فردترین انتخابات تاریخ انقلاب

عباس حاجی نجاری

 انتخابات ۱۱ اسفندماه سال ۱۴۰۲ را باید منحصربه‌فردترین انتخابات در طول تاریخ انقلاب اسلامی دانست. حضور ۲۵ میلیونی مردم در این انتخابات نشان داد که انقلاب اسلامی در آستانه چهل و ششمین بهار عمر خود، همچنان با اقتدار و با اتکا به عنایات الهی و پشتوانه مردمی قادر است که حرکت خود را در مسیر تحقق آرمان‌های انقلاب به‌پیش ببرد. 
درک این مدعا زمانی امکان‌پذیر است که شرایط سیاسی اجتماعی کشور و تمرکز دشمنان بیرونی و معاندان داخلی بر جنگ شناختی کم‌نظیر با بهره‌گیری از همه ابزار رسانه‌ای و فضای مجازی برای عدم حضور مردم در انتخابات به‌درستی شناخته شود. اگرچه مجال اندک یک یادداشت در رسانه امکان بررسی ابعاد مهم این حضور مردمی را نمی‌دهد، اما به‌اختصار می‌توان به ابعاد مهم اهمیت حضور ۲۵ میلیونی مردم در این انتخابات اشاره کرد. 
الف: تشدید جنگ روانی و رسانه‌ای دشمنان برای عدم حضور مردم در پای صندوق‌های رأی در ماه‌های اخیر و به‌ویژه در روز‌های آستانه انتخابات با بهره‌گیری از تمام ظرفیت شبکه‌های ماهواره‌ای، رسانه‌ای و فضای مجازی که محور‌های مهم القایی آن‌ها به شرح زیر بود:
۱- تأکید بر تحریم انتخابات با بازتاب گسترده مواضع بخشی از جریان‌های سیاسی داخلی. ۲- سیاه نمایی شرایط کشور و القای ناکارآمدی نظام در حل مسائل و مشکلات مردم. ۳- تشکیک در سلامت انتخابات و ادعای تلاش دستگاه‌های نظام برای مهندسی انتخابات. ۴- فراخوان برای تخریب بیلبورد‌ها و آگهی‌های تبلیغاتی نامزد‌های انتخابات. ۵- نظر‌سازی در مورد میزان کاهش مشارکت مردم در انتخابات با ارقامی نظیر ۷ یا ۱۱ درصد که اتفاقاً مورد سوءاستفاده برخی از عوامل تحریم کننده داخلی نیز قرارگرفته بود. ۶- تخریب طیفی از نامزد‌های مطرح در عرصه رقابت‌ها که امکان رأی آوری آن‌ها و اعتماد مردم به آن‌ها بالاتر بود. ۷- دخالت و اعلام موضع برخی از مقامات رسمی کشور‌های غربی علیه انتخابات در ایران و زیر سؤال بردن سلامت آن.
ب: تحریم صریح و آشکار عناصر افراطی مدعی اصلاح‌طلبی که با صدور بیانیه‌ها و اطلاعیه‌های متعدد و حتی وادارسازی برخی از عناصر مرتبط در استان‌های مختلف برای عدم مشارکت یا اعلام لیست، رسماً و علناً کاهش مشارکت مردم در انتخابات را هدف گرفته بودند. این راهبرد اگرچه به انشقاق در این جریان و حضور طیفی از عناصر این جریان در انتخابات منجر شد، اما بیشترین خوراک تبلیغاتی را برای دشمنان و تحریم انتخابات فراهم کرد، به‌گونه‌ای که رئیس دولت اصلاحات به‌رغم انتخابات گذشته، وقتی در رأی‌گیری این انتخابات شرکت نمی‌کند، از سوی رسانه‌های دشمن ملت ایران تجلیل می‌شود. 
ج: پیامد‌های فتنه سال ۱۴۰۱ در عرصه اجتماعی و وجود بقایا و آثار منفی آن در اذهان بخشی از آحاد جامعه که با طراحی دشمنان مردم ایران سرمایه اصلی نظام یعنی اعتماد مردم به‌نظام و ایجاد شکاف میان دولت و ملت را هدف گرفته بود و همچنین پیامد‌های منفی اقتصادی این فتنه که حداقل به دو برابر شدن قیمت ارز و خروج بخشی از سرمایه‌های انسانی و اقتصادی از کشور انجامید، از عوامل مهم دیگری بود که دشمنان نظام برای کاهش مشارکت مردم به آن امید بسته بودند. 
د: روند رو به رشد مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم در سال‌های اخیر متأثر از تشدید فشار‌ها و تحریم‌های دشمنان بیرونی، عملکرد نامناسب دولت‌های قبل و شرطی‌سازی کشور به سیاست‌ها و راهبرد‌های بیگانگان، تأثیر جراحی بزرگ و اجتناب‌ناپذیر اقتصادی دولت سیزدهم و برخی از ضعف‌ها و ناهماهنگی‌ها در عملکرد این دولت به‌رغم زحمات زیاد و تلاش‌های گسترده این دولت برای حل مشکلات باقی‌مانده از گذشته که مردم تأثیر آنی را در زندگی خود احساس نمی‌کنند.
 و: روند رو به کاهش مشارکت در انتخابات در سال‌های اخیر پس از فتنه ۸۸ و وجود بقایای آن فتنه که منجر به خط تحریم جریان افراطی مدعی اصلاح‌طلبی شده بود، این روند سبب گردید که برخی از کارشناسان احتمال داده بودند که متأثر از این روند‌های فوق و دیگر عوامل، مشارکت مردم در انتخابات کمتر از ۳۰درصد باشد.
ز: تشدید اقدامات ضد امنیتی گروهک‌های تروریستی وابسته به بیگانگان در ماه‌های اخیر نظیر انفجار خطوط لوله گاز و برخی مراکز صنعتی و همچنین تهدید مردم توسط گروهک‌های تروریستی در برخی شهر‌ها و استان‌های مرزی برای عدم حضور در پای صندوق رأی. 
ح: تشدید جنگ سایبری دشمن و تلاش برای اخلال در سامانه‌های خدمت‌رسانی عمومی نظیر سامانه‌های سوخت، سایت مجلس، سایت قوه قضاییه و... برای ایجاد نارضایتی اجتماعی.
ط: اقدامات تأمل‌برانگیز برخی از دستگاه‌های اجرایی در افزایش قیمت‌ها در آستانه انتخابات نظیر افزایش قیمت اینترنت، افزایش قیمت گاز و برق و... 
ک: خط تخریب فهرست‌ها و نامزد‌های مطرح این دوره از انتخابات از سوی برخی از افراد و چهره‌های منتسب به جریان اصولگرایی که نشان‌دهنده اوج بی‌اخلاقی‌ها در آستانه انتخابات بوده و نقش مهمی را در دلسرد کردن بخشی از مردم برای حضور در انتخابات داشت.
بر این فهرست بلند نکات دیگری را می‌توان افزود، اما همین عوامل نشان‌دهنده فضای متفاوت انتخابات اسفند ۱۴۰۲ در مقایسه با انتخابات گذشته در ایران اسلامی است و به همین دلیل این انتخابات و نتیجه حضور مردم در آن را باید منحصربه‌فردترین انتخابات تاریخ انقلاب اسلامی دانست. اما این حضور ۲۵ میلیونی مردم واجد چند پیام مهم است. 
۱- اعلام اعتماد مجدد حمایت مردم از نظام اسلامی و نشان‌دهنده پایگاه آن در میان توده‌های اجتماعی. ۲- فرصتی ذی‌قیمت برای قوای سه‌گانه و دیگر دستگاه‌های اجرایی و نهاد‌ها برای حل مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم. ۳- مقوم حرکت‌های نظام در ادامه راه رسیدن به قله‌های انقلاب در ابعاد مختلف علمی، صنعتی، دفاعی و... 
۴- پشتوانه محکمی برای دیپلماسی کشور در عرصه منطقه‌ای و جهانی و بسط و گسترش تفکر انقلاب اسلامی در منطقه و جهان. ۵- فرصت مناسبی برای مسئولان کشور برای چاره‌جویی در حل مشکلات اجتماعی و اصلاح سبک زندگی ایرانی اسلامی و رفع آثار باقیمانده از فتنه ۱۴۰۱ و دیگر فتنه‌های گذشته. ۶- اصلاح ساختار سیاسی و باز سازمان‌دهی جریان‌ها و احزاب و گروه‌های سیاسی برای رقابت مؤثر و هوشمندانه در عرصه‌های سیاسی کشور و ایجاد فرصت برای جریان‌هایی که نسبت به سرنوشت سیاسی کشور احساس مسئولیت کرده و با تحریم انتخابات، برای دشمنان نظام اسلامی فرصت‌سازی نمی‌کنند.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز یکشنبه‌ ۱۳ اسفند

پیروزی نزدیک است

محسن پاک‌آیین

در صحنه جنگ غزه آنچه همچنان وجود دارد، جنایت در یک طرف است و مقاومت در طرف دیگر. از یک سو نیرو‌های ارتش رژیم صهیونیستی همچنان به جنایات خود ادامه می‌دهند که در یکی از جدیدترین جنایات خود در میدان النابلسی به روی مردمی که در صف دریافت کمک‌های انسانی بودند، آتش گشودند و جنایات خود را مضاعف کردند و در سوی دیگر با مقاومت شجاعانه مردم غزه و رزمندگان فلسطینی و حماس روبه‌رو هستیم که در حال ضربه‌زدن به رژیم صهیونیستی هستند.

در این میان راهبرد اصلی که از سوی رژیم صهیونیستی دنبال می‌شود، آزادی اسراست؛ آن هم آزادی حداکثری بدون دادن هرگونه امتیاز و بدون این‌که بخواهد آتش‌بس دائمی را بپذیرد. در واقع رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو به‌دنبال این هدف است که با آزادی اسرا، فشار‌های داخلی را کاهش دهد و بتواند با خرید فرصت، جنایات خود را علیه مردم فلسطین ادامه دهد. در عین حال رزمندگان و رهبران حماس با نهایت هوشمندی این هدف رژیم صهیونیستی را فهمیده‌اند؛ بنابراین در مذاکرات بر آتش‌بس دائمی تاکید دارند و آزادی اسرای صهیونیست را به این مساله منوط کرده‌اند. از طرف دیگر آمریکایی‌ها در سازمان ملل و شورای امنیت هر قطعنامه‌ای را علیه رژیم صهیونیستی وتو کرده و با کمک‌های خود، اسرائیل را به ادامه جنایات خود تشویق می‌کنند و فرصت بیشتری برای این رژیم در کشتار مردم غزه فراهم می‌آورند. با این حال در بعد بین‌الملل فشار‌های سنگینی علیه رژیم صهیونیستی وجود دارد و حتی کشور‌هایی که انتظار نمی‌رفت این‌قدر قاطعانه در مقابل صهیونیست‌ها ظاهر شوند، مواضعی قوی علیه اسرائیل اتخاذ کرده‌اند که در این زمینه می‌توان به برزیل و کلمبیا اشاره کرد که روابط خود با رژیم صهیونیستی را به حالت تعلیق درآورده‌اند. از سوی دیگر شاهدیم برخی کشور‌های عربی هم مواضع خود علیه رژیم صهیونیستی را تندتر کرده‌اند، ولی با این حال متاسفانه همچنان ترجیح می‌دهند با صدور بیانیه و مواضع سیاسی، به برقراری آتش‌بس کمک کنند و مانع از ادامه جنایات رژیم صهیونیستی شوند. این در حالی است که باید برای رسیدن به این هدف اقدام عملی انجام دهند که یکی از مهم‌ترین اقدامات عملی، قطع شریان‌های اقتصادی رژیم صهیونیستی است. این نقطه‌ضعف بزرگ کشور‌های اسلامی است که همچنان با دادن انرژی، نفت و گاز و تداوم همکاری‌های تجاری با رژیم صهیونیستی، این رژیم را تقویت می‌کنند. در این میان آنچه معادلات را تغییر داده و در آینده نیز بیشتر تغییر خواهد داد، عملیات حزب‌ا... لبنان و انصارا... یمن در شمال و جنوب سرزمین‌های اشغالی است. یمنی‌ها در این مدت شجاعانه آبراهه باب‌المندب را به روی کشتی‌های رژیم صهیونیستی و کشتی‌هایی که به مقصد سرزمین‌های اشغالی در حرکتند، بسته‌اند و آمریکا و انگلیس در اقداماتی که نقض تمامیت ارضی یمن است، به این کشور حمله می‌کنند. با این حال کاملا مشخص است که مردم یمن، حامی مقاومت در این جنگ هستند و همین حمایت‌ها باعث شده مقاومت یمن و انصارا... باقدرت به حملات خود ادامه دهند. در شمال سرزمین‌های اشغالی هم شاهد حضور قدرتمندانه حزب‌ا... لبنان هستیم که در هفته‌ها و روز‌های اخیر شلیک موشک‌ها و خمپاره‌های خود به سمت سرزمین‌های اشغالی را افزایش داده است. از سوی دیگر در داخل سرزمین‌های اشغالی ملاحظه می‌کنیم که هم در داخل پارلمان رژیم صهیونیستی و هم در سطح عمومی، نارضایتی از نتانیاهو بسیار افزایش یافته است. در مجموع به نظر می‌رسد تداوم مقاومت مردم فلسطین و حماس و حضور جدی و پرحجم گروه‌های مقاومت از جمله حزب‌ا... لبنان و انصارا... یمن و فشار‌های بین‌المللی علیه اسرائیل که هر روز بیشتر می‌شود، با وجود تلاش‌های آمریکا و وتو قطعنامه‌های شورای امنیت، فضای سنگینی علیه رژیم صهیونیستی ایجاد کرده و با توجه به تداوم مشکلات جدی نتانیاهو در داخل، به نظر می‌رسد در آینده نزدیک شاهد پیروزی مقاومت و برقراری آتش‌بس باشیم. 

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز یکشنبه‌ ۱۳ اسفند

تعارفات ایران و مصر

صابر گل عنبری

دیدارها میان مقامات ایران و مصری ادامه دارد و اخیرا هم وزرای خارجه دو کشور ضمن دیداری دیگر در ژنو کلی تعارفات دیپلماتیک رد و بدل کردند و از اهمیت روابط دو جانبه گفتند. قبلا هم روسای دو کشور در حاشیه نشست سران عربی و اسلامی در ریاض در نوامبر گذشته دیدار و گفتگو کردند. اما با وجود همه این دیدارها و میانجیگری عمان هنوز قفل روابط باز نشده است؛ این در حالی است که روابط با عربستان بدون این که مسبوق به چنین دیدارهایی باشد با میانجیگری چین شکلا احیا شده و بعد از توافق، دیدارها در سطوح عالی شروع شد اما در رابطه با مصر و ایران قضیه معکوس است؛ دیدارها در سطوح عالی شروع شده و ادامه دارد اما روابط احیا نشده است.

واقعیت این است که سوای مخالفت و شروط بخشی از ارکان قدرت مصر برای احیای روابط با ایران از جمله دستگاه اطلاعاتی این کشور اما علت اصلی مخالفت تل آویو و به تبع آن هم واشنگتن به دلیل موقعیت مصر در همسایگی اسرائیل و غزه است.

بر کسی پوشیده نیست که محاصره غزه تنها از جانب اسرائیل نیست بلکه مصر هم با بستن گذرگاه رفح در آن نقش دارد؛ اما دولت مصر چه خواسته به علت حکمرانی حماس در این منطقه چه ناخواسته به علت فشارهای اسرائیل حاضر نیست حتی در این شرایط انسانی بغرنج غزه در این جنگ گذرگاه را باز کند و اتفاق قابل تاملی هم که در این جنگ افتاد این بود که مصر بر خلاف گذشته هیچ چیزی را بدون نظارت و بازرسی اسرائیل  (از طریق گذرگاه العوجه‌ و سپس بازگشت به گذرگاه رفح پس از طی ۲۰۰ کیلومتر مسافت رفت و برگشت) وارد غزه نمی‌کند.

حال که دولت مصر تا این اندازه به هر دلیل و انگیزه‌ای با اسرائیل هماهنگ است و این همه اعتراض در سطح منطقه و جهان را به جان می‌خرد بدون این که گذرگاه رفح را باز کند، چطور حاضر است که از مخالفت و مانع اسرائیل با احیای روابط با تهران عبور کند؟

البته موانع بعدی هم مخالفت امارات و به احتمال زیاد عربستان است که اگر کمک‌های اقتصادی آنها نبود که بحران اقتصادی کنونی مصر دشوارتر از امروز بود.

اما در این میان مصر و ترکیه که طی یک دهه گذشته علیه همدیگر خط و نشان می‌کشیدند و روابط بسیار پرتنشی داشتند، به این آسانی با هم آشتی کردند و اردوغان که یک زمانی منتقد سرسخت سیسی بود، به قاهره رفت و رئیس جمهور مصر هم تا پای پله‌های هواپیما رفت و از او استقبال کرد.

چرا؟ در کنار این که مانع اسرائیلی وجود نداشت، اما دلیل مهم اقتصادی است. مصر و ترکیه در یک دهه گذشته با وجود روابط پرتنش سیاسی اما مناسبات اقتصادی خود را حفظ کرده و احیانا توسعه هم دادند؛ اما نقش این متغیر در روابط ایران و مصر صفر است. در واقع اقتصاد قاهره و آنکارا را با هم آشتی داد؛ به این دلیل که منافعی اقتصادی وجود داشت و دو طرف بر آن شدند که آن را توسعه دهند، اما چون روابط خارجی ایران اساسا پیوست اقتصادی خاصی نداشته و ندارد و اقتصادمحور نیست، اساسا منافعی هم شکل نگرفته است که دیگران را ترغیب به توسعه آن یا احیا و تقویت مناسبات سیاسی کند.

در کنار آن نیز شکل گیری منافع اقتصادی جدی هم در شرایط تحریم و تنش‌های امنیتی منطقه‌ای برای طرف‌های دیگر از لحاظ سیاسی پردردسر و پرهزینه است و از این رو، عطای آن را به لقایش می‌بخشند.

روزنامه وطن امروز

اصلاح‌طلبان بزرگ‌ترین بازنده 11 اسفند
مکافات یک گناه سیاسی
علی‌محمد هنرمند
 با برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری، یکی دیگر از صفحات کتاب مشارکت سیاسی در تاریخ ایران ورق ‌زده شد؛ صفحه‌ای که البته اگر در روزگاران بعد کسی قصد مطالعه‌اش را داشته باشد باید به حواشی زیادی در کنار متن انتخابات توجه کند. شاید یکی از مهم‌ترین این حواشی شکل‌گیری یک میل سازمان‌یافته برای تبلیغ ایده تحریم و وادار کردن مردم به قهر با صندوق‌های رای باشد؛ حاشیه‌ای که البته برای سازندگانش آن هم با هزینه‌ای سنگین به شکست انجامید.
به گزارش «وطن امروز»، انتخابات 11 اسفند در شرایطی با مشارکت 41 درصدی واجدان شرایط به پایان رسید که سناریوی تحریم آن از یک سال قبل و پس از شکست آشوب‌های خیابانی سال 1401 نوشته شده بود. در یک سال گذشته ضدانقلاب خارج‌نشین که در خیابان خود را شکست‌خورده یافته بود، برای دیدن یک انتخابات با مشارکت زیر 20 درصد سرمایه‌گذاری فراوانی کرده بود. به همین خاطر تبلیغ تحریم انتخابات از خطوط ثابت رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور در یک سال گذشته بود.
با این حال در این مسیر ضدانقلاب تنها گروهی نبود که به کاهش مشارکت در انتخابات و خالی یافتن حوزه‌های انتخاباتی چشم دوخته بود. در حالی که ضدانقلاب با چشم‌اندازی که برای براندازی و حتی تجزیه سرزمین ایران دارد طبیعی بود که مثل تمام سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی با برگزاری انتخابات مخالفت کند؛ مساله اما جایی عجیب‌تر شد که اصلاح‌طلبان به عنوان جریانی که خود را درون سیستم سیاسی کشور تعریف می‌کنند و دهه‌هاست شعار صندوق رای را می‌دهند، روی اسب بازنده تحریم انتخابات قمار کردند. اصلاح‌طلبان که پس از انتخابات 96 و عیان شدن شکست دولت روحانی در اداره کشور، اعتبار سیاسی و پایگاه اجتماعی خود را از دست رفته یافتند، در 3 انتخابات اخیر کم و بیش سیاست تحریم را در پیش گرفتند. با این حال پس از وقایع سال 1401 بخشی از نیروهای رادیکال اصلاح‌طلب عزم خود را جزم کردند تا با همصدایی با براندازان بار دیگر خود را احیا کنند. این همصدایی جایی خود را نمایان کرد که جبهه اصلاحات متشکل از احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب با انتشار بیانیه‌ای از عدم انتشار لیست انتخاباتی برای 11 اسفند خبر داد. هرچند این اقدام زمینه یک انشعاب غیررسمی را به وجود آورد و بخشی از اصلاح‌طلبان با بیانیه «روزنه‌گشایی» از مردم برای شرکت در انتخابات دعوت کردند اما در میدان عمل موضع و سیاست رسمی اصلاحات به سمت ایده تحریم انتخابات رفت. این مساله تا جایی پیش رفت که حتی محمد خاتمی نیز که همواره با حضور در انتخابات‌ها تلاش می‌کرد ژست تعهد اصلاح‌طلبان به صندوق رای را اثبات کند، این بار با عدم حضور در پای صندوق‌های رای همراهی خود را با سیاست تحریم انتخابات نشان داد.
اما تحریم با چه هدفی انجام شد؟ اساسا تحریم انتخابات سیاستی است که نه برای تاثیر بر نتیجه نهایی خارج شده از صندوق رای که برای بی‌اعتبار کردن صندوق رای اتخاذ می‌شود. از آنجا که جمهوری اسلامی همواره روی میزان مشارکت مردم در انتخابات حساسیت ویژه‌ای دارد و صندوق رای را نماد و خاستگاه جمهوریت می‌داند، اصلاح‌طلبان همیشه از تحریم به عنوان ابزاری برای رعب‌آفرینی استفاده می‌کنند تا بتوانند از نظام امتیاز بگیرند. در چنین فضایی مختصات ذهنی اصلاح‌طلبان ایده تحریم انتخابات را اینگونه ترسیم می‌کرد که در صورت قهر با صندوق رای، میزان مشارکت در انتخابات به شکل بی‌سابقه‌ای کاهش می‌یابد و نظام برای ارتقای جمهوریت به آنها رو می‌آورد. به همین خاطر بارها از مشارکت 20 درصد و حتی کمتر از آن صحبت به میان آمد اما آنچه در صحنه عمل رخ داد مشارکت 41 درصدی مردم در انتخابات 11 اسفند بود. هرچند این نرخ مشارکت را نمی‌توان مشارکتی مطلوب تلقی کرد اما با توجه به شرایط سال‌های گذشته کشور و نارضایتی‌های موجود، مشارکت معناداری بود که خشم ضدانقلاب را نیز با خود به همراه داشت. ضدانقلاب می‌داند مشارکت 41 درصدی در شرایط فعلی معنایی جز بی‌اعتبار شدن آرزوی براندازی آنها ندارد اما اصلاح‌طلبان که چشم‌انداز سیاسی خود را در مسیر کسب قدرت تعریف می‌کردند، در پس این مشارکت پیام‌های دیگری را دریافت کردند که نشان از یک شکست سنگین و چندوجهی برای آنها دارد.
1- نخستین پیامی که با مشارکت مردم در 11 اسفند مخابره شد این بود که اصلاح‌طلبان با بایکوت انتخابات نیز توانایی شکست صندوق رای را ندارند. 
مشارکت 41 درصدی مردم پس از 2 شکست سنگین انتخاباتی اصلاح‌طلبان در سال‌های 98 و 1400، نشان داد این جریان اساسا بنیه اجتماعی و سیاسی لازم برای آنکه بخواهد با تحریم یک انتخابات باعث مشروعیت‌زدایی از آن بشود را ندارد. این مساله زمانی اهمیت مضاعف خود را نشان می‌دهد که به علت استمرار این رویه عملا پایگاه رای اصلاح‌طلبان از بین رفته است. آنها در حالی در این سال‌ها فرصت داشتند با حضور فعال در انتخابات هم بخشی از کرسی‌های قدرت را برای خود کسب کنند و هم وزانت سیاسی خود را در میدان انتخابات تثبیت کنند که با قمار روی تحریم انتخابات، باعث به حاشیه رفتن خود در معادلات سیاسی کشور شدند. در نهایت بیانیه تند جبهه اصلاحات در انتخابات اخیر و شکست پروژه تحریم، باعث شد اصلاح‌طلبان بازی دوسرباختی را برای اکنون و آینده سیاسی خود در این انتخابات تجربه کنند.
2- تحریم‌کنندگان انتخابات فراتر از آنکه در وارد کردن ضربه به مشارکت سیاسی مردم ناکام ماندند، بدترین نتایج ممکن را برای خود در خروجی‌های صندوق‌های رای یافتند. آنها حالا نه‌تنها دولت را در اختیار ندارند که سهم خود را در مجلس نیز کوچک‌تر از هر زمان دیگری می‌بینند. یقینا مشارکت فعال می‌توانست باعث نجات آنها در برخی حوزه‌ها شود. از سوی دیگر عمده منتخبان مردم در این انتخابات بیشترین زاویه سیاسی را با این جناح دارند تا جایی که اگر به سران اصلاحات گفته می‌شد نامطلوب‌ترین ترکیب پارلمانی را برای خود تعریف کنند شاید باز هم به ترکیب منتخبان فعلی نمی‌رسیدند. از همین رو شکست اصلاحات تنها به عدم کاهش مشارکت محدود نمی‌شود و نتیجه این انتخابات ضربه دیگری را به گیجگاه جریان تحریم‌خواه انتخابات زد.
3- شکست منطق تحریم و امکان‌ناپذیری‌اش به‌مثابه یک شکست برای حیثیت سیاسی اصلاح‌طلبان بود. آنها در این شکست حیثیتی هم ننگ همراهی با براندازان را برای خود به جان خریدند و هم نشان دادند چقدر در فهم وضعیت سیاسی کشور لنگ می‌زنند. به همین خاطر سوای شکست عملیات کاهش مشارکت و نتایج به دست آمده برای منتخبان مجلس دوازدهم، اصلاح‌طلبان یک بهای گزاف را نیز با وارد کردن این ضربه سنگین به اعتبار خود پرداخت کردند
روزنامه رسالت

آناتومی قدرت ایران

محمدکاظم انبارلویی

۱- آناتومی قدرت ایران، عنوان اتاق فکر اندیشکده‌های متعددی در آمریکاست. صدها کارشناس سیاسی، نظامی، فرهنگی، اقتصادی و حقوقی در این اندیشکده‌ها، مدام روی تشریح و کالبدشکافی قدرت در ایران بحث و تبادل نظر می‌کنند. مشتری فرآورده های فکری و نظری این اندیشکده‌ها میز ایران در پنتاگون و سیا و وزارت خارجه آمریکاست.
سرویس‌های سیاسی و نظامی امنیتی سه کشور شرور اروپایی یعنی آلمان، انگلیس و فرانسه از این فرآورده‌ها بی‌بهره نیستند. آمریکا از این طریق گردش اطلاعات در محافل دوستان خود در اروپا و غرب آسیا را کنترل می‌کند. تا با این داده‌ها هم‌خوانی، هم‌سازی و هم‌گرایی هم‌پیمانان به هم نخورد.
۲- چینش پایگاه‌های نظامی آمریکا در غرب آسیا و تنظیم آرایش سیاسی این کشورها وفق این آناتومی و کالبدشکافی صورت می‌گیرد.
ترامپ اخیرا در یکی از نطق‌های خود گفت: «کلینتون، بوش و اوباما ۲۴ سال به آمریکا حکومت کردند هر کدام ۸ سال زمام امور را در دست داشتند. آنها به ۹ کشور حمله کردند
 ۱۱ میلیون نفر را قتل‌عام کردند.»
این گزاره ترامپ، دست‌پخت و کارکرد فکری، نظری و تئوریک آن اندیشکده‌ها را نشان می‌دهد.
۳- یکی از پرسش‌های مطرح در اتاق آناتومی قدرت ایران در اندیشکده‌های یاد شده این است که چرا باید روی انقلاب اسلامی و آثار و نتایج آن بر سرنوشت بشر متمرکز بود؟ آنها در پاسخ به این حقیقت رهنمون شدند که وقتی یک فیلسوف، فقیه، سیاستمدار و حکیم می‌ایستد و لباس انقلابی به تن می‌کند و سازه‌ای از حکومت را متفاوت از نظام‌های سیاسی مرسوم خود مهندسی و نظام سیاسی خود را ورای جغرافیای خاک خود تعریف و عملیاتی می‌کند می‌خواهد معادلات قدرت را تغییر دهد. آنها در ترسیم معادلات قدرت در منطقه به این نتیجه رسیدند که جغرافیای سیاسی، نظامی و فرهنگی ایران فراتر از جغرافیای طبیعی آن است. این جغرافیا نه‌تنها غرب آسیا بلکه چتر خود را در ۵ قاره پهن کرده است.
آنها می‌گویند نبرد حماسی طوفان‌الاقصی، رونمایی از بخشی از قدرت ایرانیان در منطقه و جهان است. 
آن‌ها علنا در جهان می‌گویند ما از کجا آمدیم، برای چه آمدیم و کجا می‌خواهیم برویم. سه پرسشی که فیلسوفان سیاسی غرب یا به آن پاسخ ندادند یا نمی‌خواهند بدهند.
۴- ایرانیان با انقلاب اسلامی تعریف جدیدی از قدرت را ارائه داده‌اند و کم‌هزینه‌ترین و کم‌تلفات‌ترین انقلاب را با پرثمرترین و پربارترین نتایج پدید آورده‌اند. ایرانیان چندین نبرد سخت و نرم را با ابرقدرت‌های جهان و منطقه با پیروزی پشت سر گذاشتند و در حال بسط و نفوذ خود در جهان هستند. آنها فریاد شعار مرگ بر اسرائیل را حتی به پایتخت‌های اروپا و ایالات آمریکا رساندند.
۵- حکومت در ایران بر پایه اسلام و بر بنیان رأی مردم است.
سازه‌های آن را یک فقیه، مدیر، مدبر و آگاه به زمان مهندسی می‌کند. ملات اصلی این سازه «صدق» است.
خدا رحمت کند مرحوم استاد پرورش را یک وقتی آن ایام ارتحال امام (ره) کسی از او سؤال کرد بعد از امام (ره) چگونه رهبری جدید می‌خواهد کشتی ایران را در طوفان حوادث سیاسی جهان مدیریت کند،او گفت: «آیت الله العظمی خامنه‌ای، فرد صادقی است در صدق، قدرتی نهفته است که یک ذره از آن را به کوه‌ها بزنید متلاشی می شود.»
قدرت‌های جهان به‌ویژه آمریکا بساط قدرت‌طلبی خود را روی فریب، نیرنگ، دروغ‌پردازی و وارونه‌گویی بنا نهاده‌اند.
آن‌ها در مواجهه با انقلاب اسلامی ایران که رهبری صادق و پیروانی صدیق و مردمانی پای کار دارد، شکست خورده‌اند و سنگر به سنگر مشغول عقب‌نشینی هستند.
۶- اشرار عالم می‌گفتند ایرانی‌ها ۴۰ سالگی انقلاب را نمی‌بینند. بوق‌های داخلی آنها هم همین ساز را کوک می‌کردند. ملت ایران ۱۱ اسفند در ۴۵ سالگی انقلاب با حضور حماسی خود به پای صندوق‌های رأی آمدند.
ملت آمدند مجلس شورای اسلامی آینده را برای تدبیر امور خود شکل دهند. ملت آمدند تا مجلس خبرگان را برای تحکیم و تداوم رهبری صادقانه و تضمین استقلال و آزادی در این کشور سامان دهند. این رویداد تلخ‌ترین خبر برای صاحبان میز ایران در اندیشکده‌های غرب است. آنها در آناتومی قدرت ایران به بیراهه می‌روند. انقلابی که به نام خدا آغاز شد و برای پیاده‌شدن احکام خدا تلاش می‌کند را نمی‌شود روی میز تشریح و کالبدشکافی جماعتی نشاند که با خدا اعلام جنگ کرده‌اند.

روزنامه شرق

مصونیت برای گزارشگران فساد

ناصر ذاکری
گزارشگران فساد در هر جامعه‌ای ‌که توفیقاتی در مهار فساد داشته، پای ثابت میدان هستند. آنان با کشف موارد فساد و گزارش آن به افکار عمومی عرصه را بر مفسدان تنگ می‌کنند. ازاین‌رو نحوه برخورد دولت‌ها با گزارشگران فساد همسویی معنی‌داری با جایگاه هر کشور در رتبه‌بندی جهانی اقتصادهای عاری از فساد دارد. گزارشگری فساد را باید فعالیتی در صدر فهرست مشاغل سخت و زیان‌آور (که سلامتی و امنیت شاغل را تهدید می‌کنند) تلقی کرد. گزارشگر فساد با فعالیت خود به‌اصطلاح دست در لانه زنبور کرده و خود را در معرض تهدیدات گروه‌های مفسد و حامیان آنان قرار می‌دهد. در برخی جوامع، قدرت و ارتباطات شبکه‌ای تیم‌های فساد شرایطی را حاکم می‌سازد که بسیاری از افراد مطلع جرئت ورود به میدان و افشای اطلاعات خود را پیدا نمی‌کنند. طبعا این وضعیت به گسترش فساد و دوام آن و به بیان دیگر ناکامی دولت در مهار فساد ختم می‌شود. در چنین جوامعی دولت‌ها دو راه پیش‌رو دارند: یا باید با حمایت از گزارشگران فساد، به شکسته‌شدن سکوت جامعه در مقابل شبکه فساد کمک کنند، یا با بی‌عملی شاهد مستحکم‌تر‌شدن بنای فساد باشند. به‌راستی «حمایت از گزارشگران فساد» چگونه قابل‌انجام است و به بیان دقیق‌تر اینان به چه نوع حمایتی نیاز مبرم دارند؟ شبکه‌های فساد با توجه به میزان آلودگی ساختار اداری کشور به فساد با بهره‌گیری از مشورت مجرب‌ترین کارشناسان حقوقی بهترین شیوه‌های دور‌زدن قوانین و فراتر از آن استفاده از ظرفیت‌های قانونی را به نفع خود کشف کرده و به کار می‌گیرند. حتی فراتر از آن ممکن است در سایه تعلل دولتمردان، کار به جایی برسد که مفسدان با نفوذ در سطوح تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری، قوانین یا رویه‌های اجرائی مطلوب خود را به تصویب برسانند. بدین‌ترتیب ممکن است گزارشگر فساد با این اتهام روبه‌رو شود که مثلا حریم خصوصی افراد را نقض کرده، اطلاعات محرمانه را افشا کرده، یا از طریقی نادرست برای کسب اطلاعات اقدام کرده‌ است. درواقع در بسیاری از موارد، فعالیت در حوزه کشف پرونده‌های فساد و گزارش آن بدون چنین اقداماتی ممکن نیست. به بیان دیگر گزارشگر فساد که هدفی اجتماعی را دنبال می‌کند و به‌ فکر اصلاح امور است، یا باید از خیر گزارشگری بگذرد و متعرض حاشیه امن مفسدان نشود، یا با پذیرش خطر محکومیت به حبس یا جریمه نقدی به‌اصطلاح با سرنوشت خود بازی کرده و آرامش روحی خانواده‌اش را فدای مصالح عالیه اجتماعی بکند.

گزارشگری فساد فعالیتی است که در سه مرحله انجام می‌گیرد:

۱ – جست‌وجو و گردآوری اطلاعات درباره فعالیت شبکه فساد

۲ – ارزیابی و برآورد ابعاد فسادی که شکل گرفته‌ است

۳ – ارائه گزارش پرونده به افکار عمومی

با تأمل در مراحل سه‌گانه می‌توان ‌گفت گزارشگران فساد در هر سه مرحله از فعالیت خود نیازمند حمایت مؤثر دولت هستند تا بتوانند در جریان مبارزه ملی با پدیده فساد مشارکت داشته‌ باشند.

در مرحله اول نهاد‌های دولتی و عمومی باید ملزم شوند تا اطلاعات و گزارش عملکرد خود را به‌صورت شفاف و به‌روز ارائه کنند تا بررسی‌های پژوهشگران و جویندگان موارد فساد آسان‌تر انجام بگیرد و آنان برای گردآوری اطلاعات و یافتن موارد تضییع حقوق اجتماعی ناگزیر از عبور از «خط قرمز»ها (از نوع تلاش برای دسترسی به اسناد محرمانه) نشوند.

در مرحله دوم گزارشگر بناست براساس اطلاعاتی که لزوما کامل و جامع نیست، به داوری بپردازد و طبعا بروز اشتباه از جانب او بعید نیست. 

به بیان دیگر او یا باید به بهانه نقص اطلاعات پرونده را کنار بگذارد یا با همان اطلاعات ناقص پیش برود و ادعایی را علیه فرد یا افرادی مطرح کند که ممکن است نادرست باشد. سخت‌گرفتن بر گزارشگران در این مرحله هزینه‌ای سنگین را به جامعه تحمیل می‌کند و گزارشگران را به سمت بی‌عملی سوق می‌دهد.

در مرحله سوم گزارشگر باید در انتخاب شیوه ارائه اطلاعاتش آزادی انتخاب داشته‌ باشد تا متناسب با قدرت شبکه فساد و ارتباطات گسترده آن شبکه، مسیر مناسب رسیدگی به پرونده را انتخاب کند. ارجاع گزارشگر به نهادهای رسمی ممکن است معنایش فقط شکایت‌بردن از متهم به خود او باشد!

بی‌تردید در هر سه مرحله افراط و تفریط‌هایی در میدان عمل مطرح خواهند شد که پرداختن بدان‌ها فرصتی بیشتر می‌طلبد. اما آنچه روشن است، این است که جامعه و دولت باید به‌جای سخت‌گرفتن بر گزارشگران فساد و تلاش برای مهار آنان، با آنان از در مدارا و همراهی وارد شود و با مشاهده کوچک‌ترین اشتباه به‌ویژه در مرحله دوم، با یک حرکت اشتباه حریف، آنان را به مراجع قضائی احضار نکند؛ چنین مدارایی لازمه بهره‌مند‌شدن جامعه از این ظرفیت عظیم اجتماعی است که می‌تواند سرمایه‌ و سلاحی در میدان مبارزه با فساد باشد. 

در یادداشت‌های بعدی بازهم به این پرونده خواهم‌ پرداخت.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات