صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۸:۱۸  ، 
کد خبر : ۳۵۷۴۳۸

یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۲۱ اسفندماه ۱۴۰۲

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز دوشنبه ۲۱ اسفند

حواس همه به اتاق جنگ دشمن هست؟ 

محمد ایمانی

۱)پایان سال شمسی و شروع سال جدید، با ماه مبارک رمضان مقارن شده است. فعالان اقتصادی و تاجران و کاسبان کار بلد، پایان سال که می‌رسد، می‌نشینند و حساب کتاب می‌کنند. کاسبان خداشناس، غیر از محاسبه سود و زیان، به ادای دین و امانت هم می‌پردازند. ماه مبارک رمضان هم این‌گونه است. بندگان متذکر خدا، روزها و هفته‌ها پیش از ورود به ضیافت الهی، به محاسبه کارنامه خود، شکرگزاری موفقیت‌ها، و تدارک برای جبران قصور و تقصیر‌ها می‌پردازند. پیشرفت سعادتمندانه این‌گونه حاصل می‌شود.
۲) رهبر حکیم انقلاب، ۱۶ فروردين ۱۳۸۹ در ديدار نوروزي، مسئولان را به اصل مسئولیت توجه دادند و فرمودند: «از لحظه لحظه روزهاي مسئوليت من و شما سؤال خواهد شد... از ما سؤال مي كنند در فلان قضيه، مسئوليت‌تان چه بود؟ جزئيات مسئوليت را بايد بدانيد. اگر ندانيم، سؤال مي‌كنند كه چرا نمی‌دانستي مسئوليت اين است؟ چطور غفلت كردي؟ وقتي كه بدانيم، حالا اين مسئوليت را چطور ادا كرديد؟ طول مي‌كشد تا شرح بدهيم، تا بيان كنيم، تا عذر بياوريم و همه بدهكاريم». ایشان همچنین ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ در جلسه آسیب‌‌های اجتماعی تذکر دادند: «اهمیت کار را، بزرگی مسئولیت را، خطرات ناشی از آن را آدم توجه بکند، آن وقت می‌‌‌فهمد که چقدر باید تلاش کرد و شب و روز نشناخت. چگونه یک مسئول یا یک عنصر مؤمن و انقلابی می‌‌‌تواند این کار بلندمدت را شبانه ‌روزی و با تمام وجود پی بگیرد و خسته نشود؟ وقتی که حس کند خود او، جزئی از آن خانواده است و مشکل مردم، مشکل اوست. ما باید مردم را عائله خودمان بدانیم. ما مسئولین کشوریم دیگر... این ملت، این کشور، این مرزها، این فضای زندگی، عائله ماست. در واقع باید اهتمام‌مان به وضعیت مردم، مثل اهتمام‌ به داخل خانواده خودمان باشد».
۳) از معیشت مردم، تا اخلاق و فرهنگ و معنویت و ایمان آنها، و از امنیت شهر‌ها تا امنیت مرزها، همچنان که موضوع مسئولیت مسئولان و نخبگان است، مورد دست‌درازی زیاده‌خواهان و امتیازطلبان و اشرار و دشمنان هم هست. هر کس که در این کشور مسئول است (و به یک معنا، فرد فاقد مسئولیت نداریم) باید مسئولیت عمومی و حاکمیتی خویش و لوازم آن را بشناسد، لوازمش را تدارک کند و به رفع موانع اهتمام ورزد. مسئولیت‌های حاکمیتی، متوجه عموم نخبگان به ویژه مدعیان حزب‌اللهی بودن و انقلابیگری هم هست. امیر مؤمنان‌(ع) بارها، مدیران و نیروهای کاهل نسبت به دست‌درازی دشمنان و بدخواهان را مذمت کرد و از جمله در نامه ۶۲ نهج ‌البلاغه نهیب زد: «اَلا تَرَونَ اِلی اَطرافِکُم قَد اِنتَقَصَت... آیا نمی‌‌بینید مرزها (قلمرو) شما کاسته می‌شود و سرزمین‌‌های‌تان را اشغال می‌‌‌کنند؟ خدا شما را بیامرزد؛ برای جنگ با دشمن حرکت کنید، در خانه نمانید، که به ذلت بازگشته، پست‌‌ترین‌ها نصیب شما گردد». مرز در نگاه اول، مرز سرزمینی است و باید برای تامین امنیت آن جانفشانی کرد؛ اما منحصر در مرز زمینی و هوائی و دریایی نیست. اقتصاد و سیاست و فرهنگ و تعلیم و تربیت و رسانه و فضای حقیقی و مجازی، همگی مرز ماست و باید نسبت به تمامیت آن، غیرت ورزید.
۴) علی ابن ابی‌طالب‌(ع)، پهلوانی است که سرنوشت جنگ پیچیده احزاب را تغییر داد و این آیه شریفه درباره ضربت بی‌نظیر او نازل شد: «وَ رَدَّ الله الَّذينَ كَفَروا بِغيظهم لم يَنالوا خَيرا وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ». خداوند، مؤمنان را به واسطه آن اقدام بهنگام، از جنگ بی‌نیاز کرد، چون پیامبر (ص) آن روز، علی‌(ع) را در رکاب خویش داشت. اما امیرمؤمنان‌(ع) -پهلوان بدر و خندق و خیبر- در دوران حکومت، به برخی صاحبان منصب یا نفوذ مبتلا شد که نیرنگ‌های دشمن را نمی‌دیدند -یا نمی‌خواستند ببیند- و در تراز نقشه دشمن، طراحی و اقدام نمی‌کردند. حضرت در این باره، در خطبه ۳۴ نهج‌البلاغه هشدار داد: «... تُكَادُونَ وَ لَا تَكِيدُونَ وَ تُنْتَقَصُ أَطْرَافُكُمْ فَلَا تَمْتَعِضُونَ... به خدا سوگند، آتش‌افروزان بدى براى جنگ هستيد. برای شما نقشه می‌‌کشند و شما نقشه نمی‌‌کشید. و سرزمين شما را تصرف می‌‌کنند و از مرزها (قلمرو) شما کاسته می‌شود، و ناراحت نمى‌شويد. دشمن از شما چشم برنمی‌‌دارد و شما در غفلت غوطه‌ور هستيد. به خدا سوگند كسانى كه همدیگر را به‌ جای یاری خوار كنند، مغلوب می‌‌شوند... به خدا سوگند كسى كه به دشمن فرصت بدهد...، سخت زبون است، و قلب او، ناتوان و درمانده».
۵) بی‌تردید، دشمنان خارجی و پایوران داخلی آنها، در اجرای پروژه بزرگ‌شان علیه انتخابات، شکست بزرگی خوردند و این شکست، حاصل موقعیت‌شناسی و احساس مسئولیت مردم، با وجود همه مشکلات و نارسایی‌های موجود است. در واقع، همه کسانی که با وجود گلایه‌های جدی پای صندوق آمدند، در برابر یک سال تدارک عملیاتی و آتشبار ترکیبی دشمن، حماسه‌ای بزرگ آفریدند. دشمنان در عین ناکامی، کوشیدند زخمی بر پیکر اقتدار ایران بزنند؛ به واسطه خیانت نابرادرانی که خود را ایرانی وانمود می‌کنند اما در مسیر تحریف و تخریب و یاس‌آفرینی قدم برمی‌دارند. عملیات شکست‌خورده دشمن، ادامه شکست آنها در آشوب افکنی پاییز ۱۴۰۱ بود. آنچه دشمنان منهزم را بیشتر به عملیات جدید ترغیب کرد، شکست سنگین و بی‌سابقه‌ای است که در جریان عملیات طوفان‌الاقصی، از مقاومت مظلوم فلسطین (و لبنان و یمن و عراق) متحمل شده و پس از پنج ماه، هنوز هم نتوانسته‌اند جبران کنند. هر چند عملیات طوفان‌الاقصی صد در صد فلسطینی بود و مقامات آمریکا و اسرائیل به آن اذعان کردند، اما دشمنان، ایران مقتدر و الهام‌بخش را علت اصلی شکست‌های پیاپی خود می‌دانند.
۶) چند نمونه از اعترافات آمریکایی و صهیونیستی در همین چند روز اخیر را مرور کنید: «آویگدور لیبرمن وزیر جنگ اسبق رژیم صهیونیستی: اسرائیل به جای پیروزی کامل بر حماس، خوار و ذلیل شد». «ایدو دیسنچک، سردبیر سابق روزنامه معاریو: رفتار اسرائیل از ۷ اکتبر، نشان‌دهنده یک روند برای رسیدن به نتیجه‌ای بسیار دردناک است. نه حماس فرو خواهد پاشید و نه ما در جنگ پیروز می‌شویم». «روزنامه هاآرتص: پس از ۱۵۰ روز جنگ، زمان آن فرارسیده که صادقانه از خود بپرسیم آیا اکنون وضعیت بهتری نسبت به ۶ اکتبر داریم؟ آیا امن‌تر هستیم یا بازدارندگی بیشتری داریم؟ اسرائیل هرگز تا به این حد مطرود و منفور نبوده است». «هاآرتص: اسرائیل با زمامداران فعلی، آخرین لحظات عمرش را سپری می‌‌کند». «‌روزنامه یدیعوت آحارونوت: اسرائیل، بازنده جبهه شمال در مقابل معادله‌ای است که حزب‌الله ایجاد کرده است». « نشریه آمریکایی آتلانتیک: ایجاد بازدارندگی مقابل عملیات دریایی نیروهای یمنی، تقریبا غیرممکن شده است». «فرید زکریا تحلیلگر و مجری شبکه CNN: یمنی‌ها توانسته‌‌اند با حملات آتشین، عبور کشتی‌های کانتینری از کانال سوئز را تا حدود ۷۲ درصد کاهش دهند. اگر آمریکا نمی‌تواند یک بازیگر فرعی را از رفتار مخرب در دریای سرخ بازدارد، چه شانسی در برابر چین و روسیه دارد؟». «نشریه گیت استون: آمریکا در حال باختن جنگ به حوثی‌‌هاست».
۷) افزایشِ طراحی‌های آمریکا و اسرائیل علیه ایران قدرتمند، اتفاقی قابل پیش‌بینی طی چند دهه گذشته به ویژه سال‌های اخیر بوده است و اگر برخی مدیران یا خواص، طراحی‌های دشمن را ندیده و یا در مقابل آن تدارک نکرده‌اند، حتما کم گذاشته‌اند، و این جدای از خیانت‌هایی است که در دهه اخیر اتفاق افتاد. شبکه مزدوران همکار سیا و موساد، از اواخر تابستان و ابتدای پاییز امسال، تحرکات برای بی‌ثبات‌سازی بازار از طریق عملیات میدانی و رسانه‌ای را شدت بخشید. آشوب‌افکنی در سالگرد اغتشاشات پاییز به طور مطلق شکست خورد. آنها با این وجود، فضاسازی سنگین برای برگزار نشدن انتخابات را به واسطه به خط کردن پایوران خود به اجرا گذاشتند. این عملیات شکست‌خورده که همچنان در حوزه‌های دیگر ادامه خواهد داشت، بر دو پایه اصلی استوار است؛ یکی استخدام سیاستمداران جاه‌طلب و منحرف که سابقه سواری دادن در فتنه‌ها را دارند، و دوم، دامن زدن به دعواهای سیاسی میان طیف‌های منسوب به انقلاب، از مسئولان گرفته تا فعالان سیاسی.
۸) در برابر این جنگ پیچیده باید ستاد چابک عملیاتی در سطح سه قوه و مجموعه‌های تابعه فعال شود که اطلاعات- عملیات شبانه‌روزی داشته باشد و در سطوح اقتصادی، رسانه‌ای‌، سیاسی، اجرائی، قضائی و تقنینی، به طراحی عملیات تامینی و اصلاحی بپردازد. به تعبیر رهبر انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان (۱۲ شهریور ۱۳۹۴): «در مقابل این جهت‌‌گیری ‌های دشمنان -که دشمنان ما شب و روز نمی‌‌شناسند- ما هم بایستی شب و روز نشناسیم و همه آماده‌ باشیم». شوراهای عالی، محترم و مغتنم هستند، اما جا دارد کارکرد آنها به سمت فعالیت چابک‌‌تر تحول پیدا کند.
این، مسئولیتی است که از بیانات مقتدای انقلاب فهمیده می‌شود؛ چنان که از جمله، چند سال قبل توجه دادند: «اتاق جنگ آمریکا علیه ما عبارت است از وزارت خزانه‌‌‌داری آمریکا... این‌جا هم بایست ستاد مقابله‌ با شرارت دشمن در مجموعه‌ اقتصادی تشکیل بشود». هر تلاشی برای تثبیت و اصلاح و بهبود وضعیت، نیازمند راهبردنگاری، برنامه‌ریزی، تاکتیک نگاری، اجرا و پایش دائمی است. به فعلیت رساندن هر اراده‌ای، نیازمند برنامه‌ریزی پیگیر با دو شرط تدارک لوازم و زدودن موانع است.
۹) همدلی و انسجام میان آحاد ملت به ویژه خواص انقلابی، آماج بیشترین عملیات دشمنان است. دست‌های تفرقه‌افکن، روی نقاط ضعف یا هیجان‌های منفی افراد سرمایه‌گذاری می‌کنند. دشمن در بدترین وضعیت خود ظرف هشتاد سال گذشته، به هر گزینه ممکن برای ضربه زدن به ساخت درونی اقتدار ایران متوسل می‌شود و از لانه کردن میان شکاف‌ها دریغ نمی‌کند. پادزهر نقشه مسموم اختلاف‌افکنی، حسن ظن و تنازل برای تعامل و تعاون در مسیر حق است؛ همان که رهبر انقلاب، ۲۱ دی‌ماه ۱۳۸۸ در دیدار فراکسیون انقلاب اسلامی در مجلس هشتم توجه دادند: «یک مطلب کلی را باید همیشه در نظر داشته باشیم و آن این است که توقع کم گذاشتن در کفه حق را از همه کس باید داشت؛ یعنی انسان نباید بی‌‌توقعی‌اش بشود. انسان کامل و بی‌عیب و نقصی که آدم هیچ راهی برای اشکال بر او نداشته باشد، پیدا نمی‌کنیم به جز معصومین. باید یک مقداری آماده بود برای آنچه که انسان آن را کوتاهی و جفا و بی‌‌وفایی بنامد. بالاخره واقعیت عالم این است. بالاخره این جور اشکالات را باید توقع داشت. یک مقداری باید تحمل کرد و الّا انسان اگر چنانچه با دیدن یک ناهنجاری در یک عملکردی در یک شخصی آن چنان به هم بریزد که دچار یأس و آشفتگی و افسردگی بشود، در این صورت کار نمی‌گذرد. بله این اشکال وجود دارد، اگر وجود نداشت بهتر بود. حالا که اشکال وجود دارد، ما چه کار باید بکنیم؟... اگر منکری می‌‌بینید نهی از منکر کنید، اگر چنانچه معروفی هست که بر زمین مانده امر به معروف کنید اما این موجب نشود که آدم، این منکر یا این نقطه منفی را بهانه قرار بدهد و راهش را جدا کند، یا فرض کنید که فاصله ایجاد شود، یا تعارض کند، یا تخریب کند؛ کما اینکه بعضی‌ها همین جورند...
اولاً راه حمل بر صحت را به کلی و در مواردی نبندید... ثانیاً این مجموعه اصولگرا و انقلابی که امروز در مجلس هستند، حتی‌المقدور نگذارید متشتت شود. این وحدت مهم است. البته ما در سطح کشور هم معتقد به وحدتیم. این را باید حفظ کرد، ولو با اغماض‌‌هایی. بعضی از اغماض‌ها ممکن است اعتراض برخی دیگر را متوجه انسان بکند، خوب بکند، ولی آدم باید ببیند حق چیست. یک جاهایی باید برخی اغماض‌‌ها را برای یک مصلحت بزرگ‌تری انجام داد که حالا در این مورد بحث ما، مصلحت، اتحاد و اتفاق و با هم بودن و یک حرف زدن و یکصدا داشتن و اینهاست».

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز دوشنبه ۲۱ اسفند

واگذاری پرسپولیس و همان اشتباه همیشگی!

مصطفی غنی زاده 

ماجرای واگذاری باشگاه های سرخابی به بخش خصوصی سرانجام با مصوبه هیئت وزیران درباره واگذاری باشگاه پرسپولیس وارد فاز اجرایی شد و معاون اول رئیس‌جمهور تصویب نامه هیئت وزیران درخصوص تعیین مالکان جدید باشگاه پرسپولیس را به دستگاه های ذی ربط ابلاغ کرد. بر اساس این مصوبه، معادل ۸۰ درصد سهام شرکت فرهنگی ورزشی پرسپولیس متعلق به وزارت ورزش و جوانان به صندوق بازنشستگی کشوری، سازمان تامین اجتماعی و صندوق بیمه روستاییان و عشایر بابت رد دیون و سایر تکالیف دولت واگذار می‌شود. فرایندی که به نام خصوصی‌سازی تمام اهداف و سیاست‌های ابلاغی و اعلامی خصوصی‌سازی را به تمسخر می‌گیرد. انتقال یک شرکت (در این جا باشگاه فوتبال) با ده‌ها میلیارد زیان انباشته به بخشی خصولتی که مدیریتی دولتی و وابسته دارد، فرایندی است که در دو دهه گذشته بارها تکرار شده و تقریبا هر بار شکست خود را به همه نشان داده اما دولت‌ها هیچ وقت قصدی برای درس گرفتن از آن نداشته‌اند. چند مشکل اساسی در این فرایند اشتباه دخیل است. اولا نگاه دولت به این انتقال‌ها، کاملا درآمدی و رفع و رجوع بدهی‌های سنگین به بخش خصولتی است. هرچقدر که وزیر اقتصاد و رئیس سازمان خصوصی‌سازی از لزوم مدیریت بخش خصوصی و بهتر بودن آن نسبت به مدیریت دولتی سخنرانی کنند، نباید باور کرد چراکه این انتقال اساسا به بخش خصوصی نیست. بزرگ ترین تجربه در این زمینه مربوط به انتقال رجا از دولت به تامین اجتماعی در سال ۸۷ است. شاید باورش سخت باشد اما وقتی این کار با عجله و بدون هیچ تدبیر بلندمدتی صورت گرفت، ارزش شرکت رجا مشخص نبود و تعیین ارزش عددی آن حدود چهار سال طول کشید. یعنی وزیر وقت برای تادیه بدهی دولت به تامین اجتماعی بر روی کاغذ حتی نمی‌دانست دقیقا چقدر از بدهی، پرداخت می‌شود. دولت وقت فقط می‌خواست روی کاغذ خود را راحت کند. این سنگ افتاده به چاه توسط آن دولت در یک دهه گذشته مشکلات متعددی را برای حوزه حمل و نقل ریلی کشور به وجود آورده چراکه رجا شرکت مادر تخصصی در عرصه ریلی کشور بود و اساسا نباید به بخش غیردولتی منتقل می‌شد. درواقع رجا تنظیم‌گر بخشی این حوزه بود و باید در دست دولت می‌ماند تا دیگر شرکت‌های خصوصی را تنظیم کند. همچنین این شرکت به علت برخی تعهدات حاکمیتی، وظایفی مانند قطارهای حومه تهران را به عهده داشت که اساسا زیان‌ده بودند و سوال این جا بود که چطور یک شرکت به بخش غیردولتی منتقل شود اما باید تعهدات دولت را با همه زیان‌هایش انجام دهد؟ خلاصه این که دولت وقت و دولت‌های بعدی نگاهی درآمدی و بدتر از آن نگاهی مبتنی بر پرداخت بدهی به شرکت‌های خود داشتند. آمار سازمان خصوصی‌سازی نشان می‌دهد کل موارد خصوصی‌سازی شده در سال ۱۴۰۰ و نیمی از خصوصی سازی در ۱۴۰۱ بابت تادیه بدهی بوده است. این بدان معناست که دولت اساسا خصوصی‌سازی نکرده، بلکه بدهی‌هایش را به وسیله شرکت‌های زیان‌ده صاف کرده است. از طرف دیگر، دولت‌ها با انتقال چنین شرکت‌هایی که بعضاً زیان‌ده بودند سر زیرمجموعه‌ها یا مجموعه‌های وابسته به خود را کلاه می‌گذاشتند. یعنی دولت‌ها میلیاردها تومان هزینه روی دست بیمه می‌گذاشتند و بعد برای جبران آن مبالغ، شرکت‌های زیان‌ده به آن ها می‌فروختند و روی کاغذ بدهی را تمام شده محسوب می‌کردند. در این میان شرکت‌های بیمه و درواقع پرداخت کنندگان بیمه اصلی‌ترین بازندگان این بازی بودند. در قضیه‌ انتقال پرسپولیس به وضوح می‌توان تکرار همین فرایند را دید. دولت بدهی سنگینی به تامین اجتماعی دارد. از طرف دیگر قول خصوصی کردن باشگاه‌های دولتی را داده. پس بهترین کار چیست؟ انتقال باشگاهی که همین حالا چند ده میلیارد زیان دارد و هیچ چشم‌اندازی برای درآمد‌زایی آن وجود ندارد. یعنی قطعی است که کشش فوتبال ایران به اندازه تامین همین زیان انباشته در سال‌های پیش‌رو نیست چه برسد مدیریت عالی و درآمدزایی برای آن. بزرگ ترین برنده این داستان وزارت اقتصاد است که بدهی خود به تامین اجتماعی را روی کاغذ رفع رجوع کرده و شرکتی را که باید هر ساله برایش خرج می‌کرده به طرف دیگری منتقل نموده. بزرگ ترین بازنده هم تامین اجتماعی است که شرکتی با زیان انباشته را به قیمت گزاف خریده و علاوه بر زیان‌های سابق باید هرساله خرج زیادی هم برای آن بکند. بهتر است بگوییم این یک کلاه بزرگ است که بر سر تمام پرداخت کنندگان حق بیمه به تامین اجتماعی رفته است. علاوه بر همه این ها مشکل عمیق دیگری هم وجود دارد. وقتی یک شرکت از حالت دولتی به خصوصی منتقل می‌شود، ذی‌نفعان آن به ناگاه افزایش می‌یابند و همین موجبات جلوگیری از رقابت می‌شود. این سخن عجیب است اما بگذارید نقلی از دکتر میدری، معاون سابق وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال ۸۴ و قبل از انتقال سهام دولتی به بورس را بیاوریم تا مشخص شود چگونه آن پیش‌بینی دقیق درآمده است: «واگذاری سهام به عموم مردم موجب می شود که عوامل و انگیزه های جدیـدی بـرای جلوگیری از رقابت در اقتصاد ایران ظاهر شود برای درک این مسئله فرض کنید صنعت خودروسازی یا صنعت فولاد کشور به عموم مردم واگذار شود. این صنایع که در حال حاضر در وضعیت شبه انحصاری به سر می برند و به انحاء مختلف از تشدید رقابت جلوگیری می کنند؛ پس از واگذاری سهام با تمسک به بهانه جدید و عامه پسند مانند کاهش سود و قیمت سهام چند میلیون ایرانی مانع از رقابت می شوند. » براساس تجربه داخلی و جهانی، این یک قطعیت است که خصوصی سازی وقتی به نتیجه مطلوب می‌رسد که موجب رقابت بیشتر در عرصه اقتصاد شود. حال این که واضح است اساسا محیط ورزشی ایران و به ویژه فوتبال، فضای رقابت اقتصادی نیست و فعلا نمی‌تواند باشد. پس این انتقال مشکل مدیریتی و درآمدزایی آن را اصلا نمی‌تواند حل کند. یعنی مشکل اصلی پرسپولیس نه مدیریت دولتی که نبود عرصه رقابتی و امکان درآمدزایی است. اما انگار آدرس غلط داده می‌شود تا امکان آن معامله یک طرفه مهیا شود. راه‌حل جایگزین چیست؟ این جا باید قصد وزارت اقتصاد در نگاه توسعه محور به جای نگاه درآمدی و تادیه بدهی را مورد پرسش قرار داد. یعنی باید اول از دوستان در دولت محترم پرسید که قصدتان از انتقال دارایی دولت به بخش خصوصی، واقعا توسعه آن شرکت‌هاست یا درآمدی برای جیب خودتان؟ اگر واقعا قصد توسعه دارید و اعتقاد دارید مدیریت متصل به دولت این وضع را برای باشگاه ایجاد کرده، چرا راه‌هایی غیر از انتقال دارایی را انتخاب نمی‌کنید؟ چرا انتقال مدیریت به صورت یکپارچه و مبتنی بر سود طرفین (پیمانکاری که مدیریت را به عهده گرفته و دولت که صاحب شرکت است) را انتخاب نمی‌کنید؟ قانون خصوصی‌سازی این امکان را به وجود آورده که به جای انتقال دارایی و خالی شدن دست دولت، مدیریت به شکلی معقول انتقال یابد. این انتخاب است که رویکرد مسئولان امر را نشان می‌دهد. مسیر گذشته، همین درآمد‌زایی و تادیه بدهی بوده و طبق آمار رسمی سازمان خصوصی سازی تا 50 درصد شکست خورده و بهره‌وری و افزایش سود بعد از خصوصی‌سازی را نداشته است. حال باید پرسید که آیا وزارت اقتصاد قصد گذاشتن این کلاه بر سر بازنشستگان و بیمه پردازان را خواهد داشت یا مسیر توسعه را انتخاب خواهد کرد؟  

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز دوشنبه ۲۱ اسفند

فرصت‌های انتخابات مجلس
مصطفی قربانی
دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با مشارکت ۴۱ درصدی مردم در حالی به پایان رسید که هم به لحاظ زمینه و شرایط برگزاری این انتخابات و هم به لحاظ نتایج حاصل از آن، عبرت‌ها و فرصت‌های فراوانی برای بازیگران مختلف قابل‌ذکر است. 
از جمله عبرت‌های این انتخابات برای جریان‌های سیاسی اپوزیسیون‌نما آن است که راهبرد و شعار تحریم انتخابات از نظر مردم فاقد اعتبار است و اگرچه آن‌ها با این کار می‌خواستند ژست همراهی با مردمی بگیرند، اما مردم نشان دادند که همراهی با آن‌ها از مسیر انتخابات و کمک به حل مشکلات کشور می‌گذرد. 
برای جریان‌ها و گروه‌های فعال در انتخابات نیز حاوی این عبرت است که راهبرد وحدت و اجماع را باید مدنظر قرار دهند تا هم آرای مردمی را پراکنده نساخته و هم منتخبان مردم با آرای بیشتری وارد مجلس شوند. همچنین برای دشمنان این عبرت را در پی دارد که با فشار‌های حداکثری و جنگ ترکیبی نمی‌توانند ملت عزتمند و باعظمت ایران را تسلیم سازند. پس باید با این ملت با زبان تکریم و نه تحریم و فشار مواجه شوند. 
در باب فرصت‌های حاصل از این انتخابات نیز می‌توان به تثبیت بیش از پیش مردم‌سالاری دینی راستین در ایران اشاره کرد، زیرا عدم‌رأی‌آوری چهره‌های باسابقه و در نقطه مقابل، اقبال مردم به چهره‌های جوان حکایت از واقعی و راستین بودن مردم‌سالاری در ایران است. درواقع، امانتداری نظام از رأی مردم گویای آن است که نظام به موازین مردم‌سالاری پایبند است و برای رأی مردم اثر و جایگاه واقعی قائل است. ایجاد فرصت خدمت‌رسانی و گره‌گشایی از مشکلات مردم ایران از دیگر فرصت‌های انتخابات اخیر است، زیرا مردمی که با وجود شدیدترین فشارها، این‌گونه پای کار کشور و نظام هستند، شایسته بهترین‌ها هستند و درواقع، این حضور مردمی می‌تواند در حکم قوت قلب و نکته اتکایی برای مسئولان جهت تداوم اقدامات تحولی به منظور گره‌گشایی از مشکلات مردم باشد. 
در این زمینه می‌توان به تغییر نسبی ترکیب نخبگانی منتخبان ملت هم اشاره کرد، به این ترتیب که رأی آوردن چهره‌های جوان، اگرچه می‌تواند حاوی آسیب‌هایی نیز باشد، اما از تغییر منطقی و مسالمت‌آمیز نخبگان در کشور حکایت دارد، امری که در راستای بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی نیز است و باید آن را به فال نیک گرفت. فرصت مهم‌تر اینکه مردم با برگزیدن مسیر انتخابات و صندوق رأی، آن‌هم در شرایط پیچیده‌ترین جنگ ترکیبی دنیا که اتفاقاً سال گذشته منجر به آشوب‌های خسارت‌بار در کشور شد، ثابت کردند که هرگونه مطالبه بهبود و تغییر در وضع کشور را نه در آشوب خسارت‌بار، بلکه در مسیر انتخابات جست‌وجو می‌کنند. از این نظر، این انتخابات بر توهم‌های اپوزیسیون بی‌وطن و قدرت‌های سلطه‌گر ضدایرانی درباره تغییر سرنوشت دولت و ملت ایران از طریق ایجاد آشوب‌های ویران‌گر خط بطلان کشید. فرصت دیگر این انتخابات، تقویت گزینه‌های روی میز نظام در حوزه‌ها و پرونده‌های مختلف سیاست و روابط خارجی کشور است. در این زمینه به ویژه می‌توان به مذاکرات مرتبط با رفع تحریم‌های ضدایرانی اشاره کرد که حضور مردمی در انتخابات بر آن اثر مثبت خواهد گذاشت. 
نکته پایانی آنکه این فرصت‌ها را باید با تقویت جبهه‌شناسی و همگرایی میان منتخبان ملت و همچنین، پرهیز از اتخاذ برخی مواضع هزینه‌زا، حفظ و تداوم بخشید. درواقع، منتخبان ملت باید با ارسال پیام وحدت و اجماع به جامعه، ضمن ایجاد آرامش روانی در جامعه، گام‌های محکمی برای گره‌گشایی از مشکلات مردم بردارند تا حضور مردم در دور‌های آتی انتخابات بیش از مقطع کنونی باشد.
عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز دوشنبه ۲۱ اسفند

«تحول» پرقدرت ادامه دارد

مهدی گیوه‌کی

رسانه ملی در روز‌های اخیر شاهد یک تغییر مهم بود که شاید حاشیه‌های زیادی در رسانه‌ها ایجاد کرد. حاشیه‌هایی که البته از مهر ۱۴۰۰ حاشیه‌سازان همواره به‌دنبال ایجاد آن بودند و در آینده نیز ادامه خواهد داشت. در مورد اتفاقات اخیر در صداوسیما ذکر چند نکته ضروری است.

۱- تغییر صورت‌گرفته در معاونت سیاسی سازمان صداوسیما اتفاقی عادی مانند سایر جابه‌جایی‌ها در نهاد‌های جمهوری اسلامی است و اصولا مسئولیت مانند دوی امدادی است و هر شخصی تا جایی کار را پیش می‌برد و نفر بعدی ادامه مسیر را می‌رود و این تغییر قاعدتا حرکتی رو به جلو خواهد بود که اگر قرار بود رو به پیشرفت نباشد منطقا تغییر رخ نمی‌داد.

۲- در سال‌های ۹۳ و ۹۷ دو طرح تحولی برای رسانه‌ملی آماده شده بود، ولی این طرح‌ها بیشتر توسعه‌ای بود، قالب فنی و سخت‌افزاری داشت و سهم محتوا در آن‌ها بسیار رقیق بود یا اصلا وجود نداشت. صداوسیمای جمهوری اسلامی به‌عنوان رسانه‌ملی نیازمند طرحی تحولی بود که به‌دنبال تغییر گفتمان و رویکرد‌ها باشد. طرح جدید تحول رسانه‌ملی که با تایید رهبر معظم انقلاب و در دوره مدیریت جدید رسانه‌ملی از سال ۱۴۰۰ شروع شد به‌دنبال اصلاح رویکرد‌های غلط و تغییر گفتمان حاکم بر رسانه‌ملی است. عملا با تایید سند تحول صداوسیما توسط رهبر انقلاب تکلیف صداوسیما مشخص شده است. ذکر این نکته ضروری است که تایید این سند تحول توسط معظم‌له یک پیام به جریان رسانه‌ای کشور نیز دارد که آن‌ها نیز باید خود را اصلاح و بازسازی کنند.

۳- اصولاایجادهرنوع تحولی درهرسیستمی سخت است. دراینجا منظورازسیستم، تعریف کلاسیک سیستم است؛ یعنی هر مجموعه‌ای که دارای ورودی، پردازش ورودی و خروجی است. حال در مجموعه معظمی مثل صداوسیما که سال‌ها با سیاست توسعه و به شکل سخت‌افزاری جلو رفته است تحقق این تحول قاعدتا بسیار سخت خواهد بود و به‌خاطر اینرسی ذهنی برای سکون با مقاومت‌هایی از درون و بیرون روبه‌رو خواهد شد. روان‌شناسان معتقدند حفظ وضع موجود بهینه‌ترین کاری است که ذهن می‌تواند انجام دهد. حال دراین سیستم با دو نوع مقاومت روبه‌رو هستیم؛ مقاومت درونی که به‌دلیل عادت‌کردن به سیاست‌های گذشته است و مقاومت بیرونی به‌خاطر به خطرافتادن منافعی (نه لزوما مالی) است که سال‌ها دراین مجموعه برای افراد و جریانات تعریف شده است، آن‌هم طبیعی است ودرطول زمان وفشار‌ها به فراخور اتفاقات دچارافت‌وخیز می‌شود. همه می‌دانند که درصداوسیما تحول شروع شده است و برای نمایان‌شدن آثار آن چند سال زمان نیاز است والبته در این مدت‌زمان قاعدتا فشار‌ها نیز زیاد خواهد بود.

۴- نکته مهم این است که باوجود فشار‌ها و تخریب‌ها وهجمه‌ها مسیر گم نشود. نشانه‌های تحول الان در حوزه‌های مختلف رسانه‌ملی کم‌کم در حال هویداشدن است و با تمام حملات و مقاومت‌ها الان کارنامه قابل ارائه‌ای درست شده است که باعث می‌شود ادامه مسیر را جدی‌تر پیگیری کرد. به‌عنوان مثال، مهم‌ترین و واضح‌ترین ثمره و مصداق تحول رفتار امسال صداوسیما در موضوع انتخابات است که در مقایسه با انتخابات‌های گذشته بی‌نظیر بود و بستری برای انتخابات‌های آینده است، راه‌اندازی ۲۰۰ کانال تلویزیونی، طراحی برنامه‌های بی‌سابقه چالشی مثل به‌علاوه یک، شیوه و... بخشی از این تحول است. در حوزه‌های سریال‌سازی و برنامه‌سازی مذهبی، طنز و سرگرمی و ... هم کارنامه‌ای قابل ارائه به‌وجود آمده‌است. فرآیند تولید برنامه‌های نمایشی در مسیر تحول است و در بخش عمده‌ای از این تحول سازوکاری به سرانجام رسیده است تا دیگر همچون دوره‌ای شاهد نباشیم همزمان با پخش آخرین قسمت یک سریال همه دنبال نفوذی بگردند! نباید فراموش کنیم هر تغییری سخت است و قرار نیست مسیر هموار باشد.

۵- برگردیم به ابتدای متن؛ آیا تغییر و تحول در معاونت سیاسی سازمان در مسیر تحول تریبون جمهوری اسلامی خللی ایجاد خواهد کرد؟ پاسخ این سؤال قطعا خیر است. سند تحول به‌عنوان یک سند استراتژیک قابل جرح و تعدیل نیست و برخی تغییرات صورت‌گرفته در این مسیر مثل اصلاح برخی ساختار‌ها یا کم و زیاد کردن آن‌ها و یا تغییر افراد فقط در راستای همین سند صورت می‌گیرد و حتما در مسیر تحول خواهد بود. نکته اصلی و مهم این است که تحول با سرعت و قدرت و بدون کمترین عقب‌نشینی همچنان ادامه خواهد داشت.

۶- حرف آخر این‌که دردهه‌های گذشته برخی سیاسیون تلاش داشتند با القای حاکمیت دوگانه و رودررو قراردادن نهاد‌های رسمی، نوعی شکاف رادرداخل حاکمیت شکل دهند وازانسجام ویکپارچگی ملی بکاهند. حالا باجابه‌جایی‌های مدیریتی درنهادمهم رسانه‌ملی، بعضی افرادکه سابقه اختلاف‌افکنی داشته ودارند، سعی کردند همان پروژه راپی گرفته وبه نوعی، تصویر تقابل ساختاری در درون نظام راارائه دهند. بی‌تردیدچنین تحلیل‌هایی که یادآورمصیبت اختلافات سیاسی گذشته است، نمی‌تواند برمسیر تحول‌آفرینی صداوسیماسایه افکند ورسانه‌ملی هیچ‌گاه درتله اختلاف‌افکنی‌های بیرونی و غرض‌ورزی‌های سیاسی گرفتار نخواهدشد.

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز دوشنبه ۲۱ اسفند

دوباره قفقاز دوباره زنگزور

محمد مهدی مظاهری

به نظر می رسد در مقطع کنونی، همسایگان ایران در مرزهای شمال غربی کشور با شتاب فزاینده‌ای به دنبال تثبیت جایگاه خود در کریدورهای ترانزیتی و بده و بستان‌های سیاسی – اقتصادی به منظور تأمین منافع خود در حوزه قفقاز هستند. از سوی دیگر، ارمنستان نیز در هفته‌های اخیر(۴ اسفند ۱۴۰۲) بعد از ادعای وزارت دفاع این کشور مبنی بر کشته شدن چهار سرباز ارمنستانی در حمله جمهوری آذربایجان به مواضع مرزی این کشور، عضویت خود در سازمان «پیمان امنیت جمعی» را به حالت تعلیق درآورده و مدعی شده که «پیمان امنیت جمعی» در مورد ارمنستان اجرا نشده است؛ رویکردی که می‌تواند به معنای نزدیکی هر چه بیشتر ارمنستان به کشورهای غربی باشد. در این شرایط، منطقه قفقاز بار دیگر مستعد درگیری و افزایش تنش است و عدم ورود و تدبیر اندیشی جمهوری اسلامی ایران، می‌تواند سیر تحولات این منطقه را بر خلاف منافع و امنیت ملی کشور سوق دهد. به ویژه خطر جدی در این میان، پشت کردن جمهوری آذربایجان به توافقاتش با ایران و تلاش مجدد این کشور برای احیای کریدور زنگزور از داخل خاک ارمنستان است.

در این راستا در شرایط جدید، جمهوری اسلامی ایران باید نقش توازن گر خود در منطقه قفقاز را احیا کرده و ضمن جلوگیری از اتحاد ترکیه، آذربایجان و گرجستان برای بی اثر کردن مسیرهای ترانزیتی کشورمان و ایجاد کریدورهای جایگزین، از بازگشت گزینه استفاده از زور برای اشغال استان سیونیک ارمنستان و بازگشایی کریدور زنگزور از این مسیر، جلوگیری و بر توافقات اخیر خود با باکو مبنی بر اتصال جمهوری آذربایجان به نخجوان از داخل جمهوری اسلامی ایران تأکید کند.

از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران به واسطه برخورداری از روابط حسنه با هر دو کشور  روسیه و ارمنستان، می‌تواند به عنوان یک میانجی در روابط آنها وارد شود و ضمن امتیاز گیری از هر دو طرف برای رعایت ملاحظات و منافع کشور در بحث کریدورها و ائتلاف های منطقه ای، مانع تیره تر شدن روابط آنها، تمایل دولت ارمنستان به بازی در زمین کشورهای غربی و باز شدن پای این کشورها و ناتو به منطقه قفقاز شود.

ترکیه نیز که از احیای کریدور زنگزور و تضعیف موقعیت ژئوپلیتیکی ایران نفع می‌برد، خود را در صف طرفداران آذربایجان قرار داده و در این راستا در اواخر بهمن ۱۴۰۲، شاهد سفر «الهام علی اف»، رئیس‌جمهور جمهوری آذربایجان به آنکارا بر اساس دعوت رسمی اردوغان بودیم؛ سفری که طی آن بر لزوم افزایش حجم تجارت بین دو کشور، اتحاد ترکیه و جمهوری آذربایجان و البته اتحاد جهانی ترک‌ها و تقویت سازمان کشورهای ترک، تأکید شد. در این راستا به نظر می رسد آنکارا به‌منظور پیشبرد اهداف خود در منطقه قفقاز، تلاش کرده تا در ابتکارات چندجانبه مانند تقویت سازمان کشورهای ترک و مسیر حمل و نقل بین المللی ترانس خزر مشارکت فعالانه‌تری داشته باشد.

روزنامه رسالت

نقدی بر رویكرد مجمع روحانیون مبارز

محمدكاظم انبارلویی

۱- وجوب شرکت در انتخابات و تشویق و ترغیب مردم برای آمدن پای صندوق‌های رأی در منطق فقه سیاسی امامین انقلاب و منطق فقه سیاسی مراجع معظم تقلید به‌مثابه یک «حکم» ، اگر بیشتر از حکم میرزای شیرازی در تحریم تنباکو در مبارزه با استعمار پیر انگلیس نباشد، کمتر از آن نیست.
امام خمینی (ره) در وصیت‌نامه سیاسی الهی خود در اهمیت حضور در انتخابات می‌فرمایند:
«چه‌بسا عدم حضور در انتخابات، گناهی باشد که در رأس گناهان کبیره است.»
۲- یک پرسش تلخ در ذهن علما و نخبگان جامعه به‌ویژه مردم وجود دارد و آن این‌که چرا یک تشکل روحانی که افتخارش این است که به اذن امام (ره) تأسیس‌شده در انتخابات اخیر نه‌تنها حضور فعال نداشتند بلکه حکم به تحریم عملی و نظری داد و با بیانیه‌ها و سخنان تحریف‌آلود ، در سلامتی انتخابات تشکیک و در تخریب شورای نگهبان قانون اساسی و ترویج شایعات هرآنچه توانست کوتاهی نکرد؟!
مجمع روحانیون مبارز که اذن تأسیس از امام خمینی (ره) در اوایل انقلاب اسلامی داشت با بزرگ‌نمایی مشکلات اقتصادی، نقد ساختار سیاسی نظام و ضریب دادن به برخی عملکرد سوء مسئولین، درست در همان مسیری گام برمی‌دارد که سلطنت‌طلبان، منافقان و تجزیه‌طلبان و … گام بر‌می‌دارند. این هم‌صدایی با ضدانقلاب از چه درجه عقلانیت سیاسی برخوردار است.
پیوستن به کمپین «نه» به انتخابات رضا پهلوی ، مریم رجوی، مسیح علی نژاد و دنباله‌های داخلی آن‌ها چه آورده سیاسی برای آن‌ها دارد.
۳- پس از پایان انتخابات ۱۴۰۲ آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات در توییتی نوشت :
« پایان انتخابات اسفند ۱۴۰۲ اعلام شد سیدمحمد خاتمی در این انتخابات رأی نداد او از راهبرد جبهه اصلاحات در این انتخابات حمایت کرد.»
آیا خانم آذر منصوری که مرجعیت سیاسی در مجمع روحانیون مبارز را نمایندگی می‌کند و مرجعیت امام (ره) در نگاه حضرات، دیگر جایگاهی ندارد؟!
۴- خاتمی در واکنش به پرسش‌های موافقان و مخالفان رویکرد او در انتخابات گفته است:« آگاهانه و صادقانه رأی ندادم تا به هیچ‌کس دروغ نگفته باشم!» 
آدمی که به خودش دروغ می‌گوید، قدرت پیدا می‌کند به همه دروغ بگوید. خاتمی در فتنه ۸۸  به خود دروغ گفت که تقلب شده است و این دروغ‌گویی را هنوز ادامه می‌دهد.
او به ضدانقلاب دروغ نگفت صریحا به آن‌ها گفته من رأی ندادم و به شما وفادارم. اما به ملتی که هشت سال او را در مسند ریاست جمهوری نشاند، دروغ گفت و اعلام کرد؛ من به سوگند ریاست جمهوری که در قانون اساسی آمده است آن‌وقت وفادار نبودم ، الآن هم وفادار نیستم.
۵- مردمی که در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ به‌پای صندوق‌های رأی آمدند شلیک دشمن را در تحریم و تهدید به شقیقه خود احساس کردند. آن‌ها آمدند با هر یک رأی خود یک گونی خاک برای ساختن سنگر مقابل دشمن بسازند.آن‌ها آمدند برای تضمین امنیت و اقتدار ملی، چرا مجمع «روحانیون مبارز» با «نه» به انتخابات از پشت به مردم خنجر زدند؟!مردم سؤال می‌کنند مجمع با آمریکا «مبارزه» می‌کند یا با مردم ایران؟! 
چرا باید کسانی که در انتخابات ۸۸ تا مرز«بغی» پیش رفتند در انتخابات ۱۴۰۲ در مقام «حرب» برآیند ، حقیر هر چه فکر کردم برای پاسخ به جایی نرسیدم شاید توضیح حضرات پرده از این راز بردارد

روزنامه شرق

طرح‌هایی در تقابل با اراده عمومی

مینو خالقی 
چند روز گذشته، دقیقا روزهای پسا‌انتخابات، یکی از نمایندگان کنونی مجلس از اصفهان که نماینده دور آتی نیز خواهد بود، اعلام کرد که در سال جدید جریمه بی‌حجابی که سه‌ میلیون تومان است، به‌صورت مستقیم توسط سامانه‌ای از حساب فردی که در دوربین یا فضای مجازی دیده شده است، کم خواهد شد.

تا همین‌جا سؤال‌های متعددی ایجاد می‌شود:

اول آنکه این سامانه دقیقا چیست و چگونه کار می‌کند و اپراتور پشت سامانه اگر نیروی انسانی نیست که حتما خطای بسیار خواهد داشت و اگر نیروی انسانی است، چگونه تشخیص می‌دهد فرد بی‌حجاب است یا روسری برای ثانیه‌ای از سرش افتاده که در این صورت عنوان بی‌حجاب بر او صدق نخواهد کرد.

دوم آنکه کسر پول از حساب مردم به‌صورت مستقیم، یعنی دور‌زدن دستگاه قضائی مملکت و بی‌توجهی به اصل عدالت قضائی. در ارتباط با مسائل مستحدثه در یک جامعه سیاسی، این سیستم قضائی با وجود قضات تحصیل‌کرده در این رشته است که صلاحیت و قابلیت صدور حکم و اجرای آن را خواهد داشت. در توقیف اموال، حساب‌های بانکی و مزایده اموال اشخاص، در جرائمی به‌مراتب بزرگ و ضد‌اجتماعی، شاهد سیر قضائی طولانی و پیچیده بر مبنای آیین دادرسی مدنی و کیفری هستیم تا از این طریق اصل قانونی‌بودن جرائم و مجازات‌ها به‌عنوان اولین درس و اصل حقوقی، آسیب ندیده و مختل نشود. تا حقوق اشخاص حقیقی و حقوقی و حقوق خصوصی پایمال نشده و راهکارهای اعتراضی در هر مرحله پیش‌بینی شده تا از این طریق امکان بازیابی شرایط به مرحله ابتدایی موجود باشد. حال یک‌باره روشی از سوی این مجلس اتخاذ می‌شود که تمام بنیان‌های حقوقی را زیر سؤال می‌برد و این روش، نقض غرضی است که در طولانی‌مدت به بی‌اعتباری احکام قضائی و دستگاه قضا و در‌نهایت ایجاد رویه‌های خلاف و موازی با فلسفه وجود عدلیه در یک کشور منجر خواهد شد. روشی که مجریان یا همان «ضابطان قضائی»، امکان جمع‌آوری ادله، صدور حکم و اجرای حکم را تماما بدون هرگونه دخالت دستگاه قضا، خواهند داشت.

سوم آنکه آیا خالی‌کردن حساب افراد یا توقیف اتومبیل اشخاص برای موضوع حجاب با استناد به عکس‌برداری راهنمایی و رانندگی، مخالفت صریح با اصل ۲۲ قانون اساسی ندارد که حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص را از تعرض مصون می‌داند؟

چطور و چگونه بدون طی‌کردن سیر حقوقی و اثبات قضائی امری، حساب فرد خالی می‌شود یا اتومبیلش که در بسیاری موارد وسیله تأمین معاش اوست، توقیف می‌شود؟

اینکه فردی به‌عنوان نماینده مجلس، بر اساس عدد آرای مأخوذه‌اش در شهر اصفهان، امسال چیزی در حدود ۱۰۰ هزار کمتر از چهار سال گذشته رأی می‌آورد، آیا او را به این فکر نمی‌اندازد که این ریزش شدید آرای همان‌هایی که به این مدل تفکر رأی می‌دهند هم نشان از نارضایتی نسبت به روش و طرح‌های پیشنهادی ایشان و امثال ایشان دارد؟

آیا یک بار چشمشان را به روی واقعیات جامعه و مقتضیات نسلی نسل جوان باز می‌کنند و بعد چنین طرح‌هایی را می‌نویسند؟!

آیا جریمه کسر سه میلیون از حساب افراد به‌صورت مستقیم در این شرایط سهمگین اقتصادی، نتیجه‌ای جز خروج همان اندک پول از حساب‌های بانکی توسط صاحب حساب و تبدیل آن به سکه و طلا و دلار و مشوش‌کردن بازار ریال و ارز دارد؟

آیا آقایان و خانم‌های نماینده انقلابی از مشاوران اقتصادی دلسوز هم در این طرح‌های مشعشع، یاری می‌گیرند؟!

نکته آخر آنکه، نماینده موصوف، یکی از پیگیران طرح جوانی جمعیت و سخنگوی اصلی این طرح و مباحث فرزندآوری در رسانه‌های رسمی است. فیلم عکس‌برداری یک روحانی از خانمی که روسری از سرش افتاده بود و کودک بیمارش را در آغوش گرفته بود و روی زمین در درمانگاهی در قم نشسته بود که دیدم، یاد ایشان افتادم.

با خود گفتم ملت با این‌همه تعارض مسئولان و نمایندگان خود چه کنند؟ الان این خانم که فرزندی در بغل دارد و احتمالا به سبب استرس و پریشانی روسری از سرش افتاده، برای شمای نماینده، نماد یک بانوی ایرانی است که در راستای طرح افزایش جمعیت حرکت کرده و باید محترم شمرده شود و از او حمایت مادی و معنوی شود یا قصد دارید همان لحظه اول که به سبب درآغوش‌گرفتن کودکش روسری از سرش افتاده، سه‌میلیون از حسابش کم کنید؟!

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات