مسعود اکبری
1- در روزهای گذشته جلسات مربوط به ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهرغم تمام ادعاها، فضاسازیها و تهدیدهای کشورهای غربی، بدون صدور قطعنامه علیه برنامه هستهای کشورمان پایان یافت. این برای پنجمین دور متوالی است که تلاشها برای احیای پروژه امنیتیسازی پرونده هستهای ایران در شورای حکام با شکست روبهرو میشود.
در این جلسه نهتنها قطعنامهای صادر نشد بلکه حتی اجماعی هم برای صدور بیانیه غیرالزامآور علیه ایران شکل نگرفت.
یک سؤال، آیا این رفتار آژانس، نتیجه اجرای برجام و نوع تعامل ایران با FATF بود؟ پاسخ منفی است؛ چرا که ریلگذاری سیاست خارجی از ابتدای دولت سیزدهم تغییر کرد و «دیپلماسی التماسی» جای خود را به «دیپلماسی مقتدرانه و عزتمندانه» داده است.
در دو سال و نیم اخیر، پرونده برجام از اولویت سیاست خارجی کنار زده شد و «دیپلماسی فعال منطقهای و جهانی» جای آن را گرفت. علاوهبر این، ایران حاضر نشد که زیر بار دستورات زورگویانه FATF جهت عضویت برود و در نهایت در این مدت، ایران به این سازمان نپیوست.
2- روز 12 مهر 1402 جناب آقای «محمد اسلامی» رئیس محترم سازمان انرژی اتمی در حاشیه جلسه هیئت دولت و در جمع خبرنگاران با اشاره به اخراج تعدادی از بازرسان آژانس گفت: «بازرسان اخراج شده از سه کشور اروپایی بودند که مرتب رفتار سیاسی تند دارند، و بازرسان آن کشورها را از لیست حذف کردیم.»
این اقدام مقتدرانه و عزتمندانه ایران، پیام ویژهای برای آمریکا و تروئیکای اروپایی داشت و در نهایت آژانس انرژی اتمی، بدون هیچ مخالفتی، تصمیم ایران را پذیرفت.
3- اقتدار، احترام میآورد. در دنیایی که به واسطه اقدامات مخرب و جنایتکارانه دولتهای سلطهگر، «قانون جنگل» بر آن حاکم است، این اقتدار و دیپلماسی عزتمندانه است که احترام میآورد.
«محمدجواد ظریف» وزیر سابق امور خارجه - تیرماه ۱۴۰۰- در پایان کار دولت مدعی تدبیر و امید، اعتراف تلخی را مطرح کرد. وی گفت: «با خوشخیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود رنجاندیم. اتفاقی که اگر نمیافتاد نه دوستان دوران سختی رهایمان میکردند و نه با فشار حداکثری ترامپ مواجه میشدیم.»
4- در 13 تیرماه 1402 بیست و سومین نشست سران سازمان اقتصادی شانگهای به شکل ویدئو کنفرانس در دهلینو هند برگزار شد. جناب آقای رئیسی، رئیسجمهور محترم کشورمان، امسال به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران برای اولینبار به عنوان عضو اصلی سازمان همکاری شانگهای، در این نشست به تشریح دیدگاهها و مواضع کشورمان پرداخت.
در همان مقطع «ژانگ مینگ» دبیرکل سازمان همکاری شانگهای در واکنش به عضویت رسمی و دائمی ایران در این سازمان گفت: «عضویت ایران و نقش این کشور گام مهمی در مسیر تحقق اهداف سازمان اقتصادی شانگهای ایفا میکند... این باعث افتخار من است که فرآیند عضویت دائم ایران، در زمان مدیرکلی اینجانب بر این سازمان صورت گرفته است.»
نکته قابل توجه اینجاست که پیش از این دولت آمریکا درخواست داده بود که عضو ناظر شانگهای باشد اما این درخواست از سوی این سازمان رد شده بود. نکته مهم دیگر اینکه حجم اقتصاد اعضای سازمان شانگهای، ۳۲ درصد از حجم اقتصاد اتحادیه اروپا بیشتر است. بر اساس گزارش صندوق جهانی پول، طی پنج سال منتهی به پایان ۲۰۲۳، ظرفیت اقتصادی کشورهای عضو سازمان شانگهای از اقتصاد گروه «جی ۷» پیشی گرفت.
اعضای این سازمان بیش از ۳۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را نیز به خود اختصاص دادهاند. مجموع تجارت اعضای آن حدود ۶/۶ تریلیون دلار بوده که در ۲ دهه گذشته صد برابر شده است. همه اینها از جمله مصادیقی است که سازمان همکاریهای اقتصادی شانگهای توانسته در برابر هژمونی غرب قد علم کرده و حتی آن را پشت سر بگذارد.
5- در شهریور سال جاری خبر عضویت جمهوری اسلامی ایران در بریکس رسما اعلام شد. در ادامه، در 12 دیماه 1402 ایران به طور رسمی به گروه بریکس پیوست.
«آنیل سوکلال» نماینده آفریقای جنوبی در گروه اقتصادهای نوظهور جهان موسوم به بریکس با اشاره به شرکت نمایندگان بلندپایه ایران، عربستان، امارات، مصر و اتیوپی، در نشست بریکس که اوایل ماه دسامبر در دوربان آفریقای جنوبی برگزار شد، تاکید کرد: «با پیوستن این کشورها، اعضای بریکس ۲ برابر خواهد شد.»
اعضای قبلی شامل کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی در ماه آگوست از ۶ کشور جدید که پیشتر درخواست عضویت خود را ارائه کرده بودند، دعوت کردند به این بلوک اقتصادی بپیوندند تا به این ترتیب برخی از بزرگترین تولیدکنندگان انرژی جهان را با برخی از بزرگترین مصرفکنندگان آن در قالب بریکس گرد هم آورند.
یکی از مهمترین مزایای پیوستن به بریکس، بخصوص برای ایران که مشمول تحریمهای غرب است، بانک کشورهای بریکس است که «بانک توسعه نوین» نام دارد. این بانک، که یک بانک توسعه چندملیتی توصیف شده، برای کشورهای عضو سامانه اعلام پرداختی دارد که جایگزینی برای سوئیفت است.
یکی دیگر از اهداف بریکس انفصال از دلار به عنوان ارز معیار تجارت بینالمللی است. حذف دلار از روابط اقتصادی و همکاری ویژه کشورهای تحت تحریم آمریکا، دو نسخهای است که تبعات آن مقامات آمریکایی را به وحشت انداخته است.
«امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه چندی پیش و پس از دیدار با مقامات چین، در مصاحبه با خبرنگاران گفته بود: «اروپا باید در برابر فشار برای تبدیل شدن به «دنبالهروهای آمریکا» مقاومت کند... اروپا باید وابستگی خود به آمریکا را کاهش دهد و از کشیده شدن به رویارویی چین و آمریکا بر سر تایوان اجتناب نماید... اروپا باید وابستگی خود به «فراسرزمینی بودن دلار آمریکا» را نیز کاهش دهد.»
همچنین «جانت یلن» وزیر امور خزانهداری آمریکا چندی پیش در نشستی در کمیته امور مالی مجلس نمایندگان آمریکا اعتراف کرد که استفاده از دلار در دنیا رو به کاهش است و تحریمها علیه ایران، حتی متحدان آمریکا را به فکر استفاده از ارزهای جایگزین در مبادلات جهانی انداخته است.
6- در شهریور سال جاری روزنامه «فایننشال تایمز» در گزارشی با اشاره به همزمانی آزاد شدن داراییهای ایران با سالگرد اغتشاشات سال گذشته، نوشت: «تبادل زندانیان (بین ایران و آمریکا) در چنین زمانی حاکی از شکست سیاستهای آمریکا برای مقابله با تهران است... تداوم پیشرفتهای هستهای ایران در کنار افزایش نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی، از دیگر نشانههای شکست سیاستهای غرب در قبال ایران است.»
این رسانه غربی در ادامه نوشت: «سیاست آمریکا و اروپا در قبال ایران فاقد هرگونه «لنگرگاه» و «جهتگیری» است. دولتهای غربی نتوانستند یک راهبرد متوازن، متحد و پایدار در قبال ایران اتخاذ کنند که فعالیتهای جمهوری اسلامی را محدود کند. راهبرد غرب در قبال ایران، نهتنها هدف مشخصی را دنبال نمیکند بلکه حتی چارچوب مشخصی هم ندارد.»
پیش از آن نیز هفتهنامه اکونومیست در تحلیلی با اشاره به آزادسازی اموال ایران و توافق تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا نوشته بود: «در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران دست بالا را دارد.»
7- نشریه «نشنال اینترست» اخیرا در گزارشی به قلم «هیو دی سانتیس» نوشت: «آمریکا باید برای جهانی آماده شود که در آن قدرت، جای آرمانهای لیبرال را خواهد گرفت و غرب برای حفظ ثبات بینالمللی باید قوانین جدید را در هماهنگی با دولتهایی که در نظم جهانی جدید تاثیرگذار بوده اند، تدوین کند.»
در ادامه این گزارش آمده است: «پس از سه دهه از پایان جنگ سرد، دیگر جامعهای متشکل از کشورهایی که توسط یک سیستم روابط بینالملل مبتنی بر قوانینی با الگوبرداری از ارزشهای لیبرال - دموکراتیک آمریکا به هم مرتبط شده باشند، مانند یک رؤیا به نظر میرسد.»
8- اکنون سالهاست که نظم جهانی دچار تغییرات اساسی شده است اما این واقعیت بدیهی در دولت قبل مورد غفلت جدی قرار گرفت.
در دولت قبل، سیاست خارجی به دیپلماسی برجامی تقلیل پیدا کرد، تا جایی که عملا سیاست خارجی در روابط با سه چهار کشور معدود غربی خلاصه شد، آن هم نه از موضع برابر بلکه از موضع انفعال و حقارت. به همین دلیل دیگر جنبههای سیاست خارجی و بهویژه سیاست خارجی منطقهای و همسایگان و تعامل با شرق بهشدت مغفول ماند.
روزنامه شرق- ۲۹ تیر ۱۴۰۰- در یادداشتی به قلم یکی از دیپلماتهای سابق در نقد سیاست خارجی دولت قبل نوشته بود: «دولت روحانی... روابط دوجانبه با کشورها و بهخصوص همسایگان را... تعطیل کرد و به تعبیر مخالفانش سیاست خارجی کشور را به زلف برجام گره زد... دولت روحانی در سیاست خارجی... از دو ابراولویت «اقتصادی» و «همسایگان» سخن گفت که در عرصه عمل بهاندازه سر سوزنی اجرائی نشد.»
9- موارد مذکور همگی یک کلاس درس بزرگ برای مدعیان اصلاحات و اعتدال و جریان غربگرا است. همان جماعتی که با ادعای تسلط بر زبان دنیا، تحریمها را ۲ برابر کرد و در صنعت هستهای بتن ریخت و با شرطیسازی اقتصاد، خسارتهای هنگفتی به کشور و مردم تحمیل کرد.
نظم جهانی و چالش آمریکایی
سید رضا میرطاهر
مسلما تاریخ یکی از تماشاییترین مقاطع خود را در این سالها سپری میکند. تضادها و تقابلها که تا پیش از این سعی میشد با مدیریت منافع و روابط پوشانده شوند، از عمق به سطح آمده و روز به روز عیانتر میشود.نهادهای اطلاعاتی آمریکا در گزارشی اعلام کردند که نظم جهانی بیش از پیش شکننده شده و قدرتهای بزرگی مانند چین، روسیه و ایران نظم مبتنی بر برتری ایالات متحده در آن را به چالش کشیدهاند. این گزارش با عنوان «ارزیابی سالانه تهدیدها ۲۰۲۴» منتشر شده و عمدتا بر تهدیدهای برآمده از چین و روسیه علیه آمریکا پرداخته و همچنین درباره گسترش درگیریهای مرتبط با جنگ رژیم صهیونیستی در نوار غزه هشدار داده است.در این گزارش که همزمان با جلسه استماع سران نهادهای اطلاعاتی آمریکا در سنا منتشر شد، آمده است: چین بلندپرواز اما نگران، روسیه مقابلهجو و برخی قدرتهای منطقهای مانند ایران و بسیاری از بازیگران غیردولتی، قوانین قدیمی نظام بینالملل و همچنین برتری آمریکا در درون این نظام را به چالش کشیدهاند. این گزارش مدعی است که همزمان با جنگ اوکراین، چین کمک اقتصادی و امنیتی در اختیار روسیه قرار میدهد.این نخستین بار نیست که ایالات متحده در اسناد بالا دستی خود مدعی دشمنی دیگر قدرتهای بین المللی یعنی چین و روسیه و نیز اقدامات خصمانه از جانب ایران و برخی دیگر کشورها مانند کره شمالی شده است. در دیگر اسناد مانند سند استراتژی امنیت ملی که در سال های اخیر در دوران ریاست جمهوری ترامپ و بایدن نسخه های به روز شده آن منتشر شده نیز همین ادعاها مطرح شده است. جو بایدن رئیس جمهور آمریکا در سند استراتژی امنیت ملی 2022 که اولین راهبرد رسمی امنیت ملی دولتش محسوب میشود، چین را به عنوان تنها رقیب تقریبا همتا با آمریکا در عرصه جهانی قلمداد و بر لزوم حفظ توجه آمریکا به روسیه تاکید کرد.در این سند از «جمهوری خلق چین» به عنوان مهمترین چالش ژئوپولیتیکی واشنگتن یاد شده و همچنین تصریح شده که روسیه فوریترین تهدید علیه نظم منطقهای در اروپا به شمار میرود.درواقع آمریکا مدت هاست که دراسناد بالا دستی خود چین را به عنوان مهمترین تهدید علیه خود و نیز جهان غرب شناسایی کرده و بر لزوم مقابله با بلند پروازی های پکن تاکید می ورزد. کاخ سفید در این سند که عمده تمرکز آن بر مقابله آمریکا با روسیه و چین بود ،اذعان نمود که تغییر بزرگی در عرصه سیاست جهانی به وقوع پیوسته و نظمی که برای مدت سه دهه بعد از پایان جنگ سرد در جهان وجود داشت «قطعا پایان یافته است» و یک دوره جدید «رقابت میان قدرتهای بزرگ برای شکل دادن به اتفاقات آینده در حال اجرا است.»تفاوت گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا که روز دوشنبه در سنا مطرح شد با دیگر گزارش ها و اسناد بالا دستی ، وقوع تحولات مهم منطقه ای به ویژه جنگ غزه که اکنون در ششمین ماه آن هستیم و نیز تحولات جدید در زمینه جنگ اوکراین با توجه به منازعات داخلی در آمریکا بر سر تداوم کمک های نظامی و تسلیحاتی به این کشور است. ضمن این که درباره چین هنوز هم آمریکا در این گزارش مدعی تهدید تایوان از جانب پکن است.در این راستا آوریل هینس مدیر اطلاعات ملی آمریکا در جلسه استماع سنا از قانون گذاران درخواست کرد که با ارائه کمکهای نظامی بیشتر به اوکراین موافقت کنند.ویلیام برنز مدیر آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) نیز در این جلسه مدعی شد که پوتین در مورد مذاکره برای پایان دادن به جنگ در اوکراین جدی نیست.هینس و برنز با تاکید بر تقویت دولت اوکراین خواستار آن شدند که آمریکا در مورد تهاجم احتمالی پکن به همسایگانش از جمله تایوان یا اقدام تهاجمی در دریای چین جنوبی، پیامی به چین مخابره کند. موضوع مهمی که نباید آن را نادیده گرفت این است که آمریکایی ها خود به خوبی از روند جهانی که از سوی چین و روسیه نمایندگی می شود آگاه هستند. این دو قدرت همراه با دیگر اقتصادهای نوظهور مانند هند و برزیل و آفریقای جنوبی با توجه به تحولات اساسی در زمینه سیاست واقتصاد جهانی خواهان تغییر نظم جهانی کنونی هستند که هژمونی غربی ها به ویژه آمریکا توام است. واشنگتن از این مسئله در هراس است که چین به همراه روسیه، نظم بین المللی لیبرال را که جهان غرب مبدع و حامی بقای آن است به چالش کشیده و اقتدار چند قرنی غرب بر نظام بین المللی را خدشه دار سازد.به همین دلیل واشنگتن در اسناد بالا دستی و گزارش های سالانه مانند گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا همواره رویکردی تهاحمی در قبال رقبای بین المللی و منطقه ای خود اعم از چین ، روسیه و ایران اتخاذ کرده و مدعی اقدامات خصمانه از جانب آنها شده است بدون اینکه به نقش ایالات متحده در بحران آفرینی در مناطق مختلف جهان و نیز اقدامات خصمانه آن علیه رقبایش اشاره کند. آنچه قطعی است این که ما در آغاز یک نزاع تاریخساز به سر میبریم.
مشارکت مردم تابع جوسازی دشمن نیست
جعفر قادری
وقتی به میزان مشارکت در دوازدهمین انتخابات مجلس نگاه میکنیم، میبینیم که شاید میزان مشارکت در شهرهای بزرگ کم باشد ولی در کلیت کشور، میزان مشارکت مناسبی رقم خورده است.
در شهرهای کوچک به علت وجود مسائل منطقهای و محلی، میزان مشارکت بسیار بالاتر است و حتی در بعضی استانها مشارکت ۷۰درصدی اتفاق افتاده است. این به معنای آن است که اگرچه مردم نسبت به وضعیت اقتصادی گلهمندیهایی دارند اما هیچگاه مسائل فرعی را به جای مسائل اصلی قلمداد نمیکنند و بین کلیت نظام جمهوری اسلامی و عملکرد دولت و مجلس تفاوت قائل میشوند؛ بنابراین میزان مشارکت در کشورمان تابعِ جوسازیهای خارجی نیست. موضوع دیگر درباره گروههای مختلف سیاسی است. در انتخابات اخیر جریان چپ اصلاحطلب گزینه چندانی برای رقابت نداشتند اما از طرفی ،حرفی هم برای گفتن نداشتند؛ کمااینکه در حوزههایی هم که افرادی را معرفی کردند، گزینههایشان مثل آقایان نوبخت و مطهری مورد اقبال مردم قرار نگرفت. در جریان اصلاحات، طیفهای مختلفی حضور دارند. یک طیف نگاهش به براندازان نزدیک است و طیف دیگر قائل به نظام و مشارکت در انتخابات است اما گزینه چندانی و حرفی که بتواند اقبال عمومی را به دست آورد، ندارد. در این میان ما شاهد یک طیف خاکستری در جامعه هستیم که با وجود گلهمندیهای فراوان اقتصادی پشت سر جریانهای افراطی قرار نمیگیرد. بهطور کلی علت میزان مشارکت در انتخابات اخیر به عدم اقبال به جریان اصلاحطلب و نارضایتی اقتصادی طیف خاکستری که مطالبههایش پاسخ داده نشده، مربوط میشود. بنابراین با بهتر شدن اوضاع اقتصادی و رقابتیتر شدن انتخابات، شاهد افزایش میزان مشارکت خواهیم بود. ما در شهرهای کوچک نگرانیای از بابت میزان مشارکت نداریم؛ این نگرانی درباره شهرهای بزرگ است. برخی گمان میکنند اگر میزان تایید صلاحیتشدهها افزایش یابد، میزان مشارکت هم بالا میرود اما تأیید افراد متعدد تأثیر چندانی روی میزان مشارکت ندارد. آنچه میتواند میزان مشارکت را افزایش دهد، اصلاح نظام انتخاباتی است. اگر در تهران نظام انتخاباتی تناسبی بود، قطعا مشارکت بیشتری رقم میخورد؛ چون جریانهای چپ هم در نتیجه انتخابات سهیم میشوند و گزینه ایشان هم مورد اقبال قرار میگیرد اما وقتی میبینند با نظام اکثریتی شانسی برای ورود به مجلس ندارند، انگیزهای برای مشارکت در انتخابات پیدا نمی کند. بنابراین اگر بتوانیم نظام انتخاباتی را از حالت اکثریتی در شهرهای بزرگ به حالت تناسبی تغییر دهیم، میزان مشارکت بهصورت جدی افزایش پیدا میکند.
یک نشان و چند نشانی
سیدعبدالله متولیان
دوشنبه ۲۱ اسفند خبری کوتاه، اما با آثار راهبردی داخلی، منطقهای و بینالمللی فضای رسانهای داخلی و خارجی را به شدت تحت تأثیر خود قرار داد: حضرت امام خامنهای فرمانده معظم کل قوا، نشان طلایی فتح یک را به سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران و سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دلیل عملکرد آنان در ارتقای توان دفاعی و رزمی و قدرت بازدارندگی نیروهای مسلح اعطا کردند.
سابقه اعطای نشان فتح (که از سه برگ درخت نخل و گنبد مسجد جامع خرمشهر و نیز پرچم جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده و بهعنوان نماد عملیاتهای پیروزمندانه رزمندگان اسلام و فاتحان این عملیاتها انتخاب شده است) به پنجم مهرماه ۱۳۶۸ (سالروز عملیات غرورآفرین ثامنالائمه و شکسته شدن حصر آبادان) بازمیگردد، که یکی از مهمترین ایامالله تاریخ دفاع مقدس به شمار میرود.
اعطای نشان فتح در این مقطع زمانی بیانگر نکات بسیار مهمی است که بر حساسیت و آثار راهبردی آن افزوده است:
۱- اعطای نشان فتح به فرماندهان ارتش و سپاه، در پنجمین ماه مقاومت مردم غزه، تصویرگر نقش مؤثر و راهبردی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در حمایت از نبرد مظلومانه (و در عین حال مقتدرانه) مردم فلسطین در برابر رژیم سفاک و تروریستی صهیونیستی و مستکبران ظالم غربی و حامل پیام روشن و قاطعانه به سردمداران یاغی ائتلاف دولتهای غربی و رژیم کودک کش صهیونیستی است.
۲- مخاطب دیگر این نشان که بر اساس بالندگی و اقتدار نیروهای مسلح «در یک فصل بسیار خطرناک و دشوار از زندگی و تاریخ جمهوری اسلامی» به فرماندهان آنان اعطا شده، برخی دولتهای منطقه هستند که به ظاهر برای حمایت از فلسطین اشک تمساح میریزند، اما در خفا و پنهانی در مسیر مقاومت فلسطین سنگ اندازی و برای بقای رژیم صهیونسیتی تلاش میکنند.
۳- همزمانی اعطای نشان فتح با آغاز ماه مبارک رمضان نیز از یکسو پیامآور ضرورت اتحاد مقتدرانه و مؤثر جهان اسلام در برابر رژیم صهیونیستی در روز جهانی قدس بوده و از سوی دیگر پیام تهدید آشکار به رژیم صهیونیستی است.
۴- پس از برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری (و شکست سنگین غرب در یوگسلاویزه کردن ایران)، اعطای این نشان در حقیقت غرور ملی و اقتدار ملت ایران را به تصویر میکشد و نظام سلطه به خوبی این پیام را دریافت میکند که این مدال به نمایندگی از ملت صبور، بصیر، دشمن شناس و مقاوم ایران به فرماندهان ارتش و سپاه اعطا شده است.
۵- در شرایطی که امپراتوری رسانهای غرب به ویژه در دنیای مجازی سعی در تخریب روحیه مردم ایران در نبرد مردم غزه دارد، اعطای این نشان، به منزله تقویت و ارتقای روحیه ملی در جنگ رسانهای دشمن است.
۶- اعطای همزمان نشان به فرماندهان نظامی، بیانگر ضرورت وحدت همه قوای کشوری و اتخاذ رویکرد جهادی و انقلابی برای غلبه بر دشمن در جنگ اقتصادی و تلاش مضاعف برای حل معضلات و مشکلات اقتصادی کشور و معیشت مردم است.
۷- و بالاخره در میان دهها پیام پیدا و پنهان این واقعه غرورانگیز میتوان به آثار وضعی و پیام آن به نسلهای آینده کشور اشاره کرد، این نشانها به مثابه موزه افتخارات ملت ایران در برابر اجانب و مستکبران است که نسلهای بعد را به حرکت و خروش برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی فرا میخواند.
عبدالرضا فرجی راد
ارمنستان با روسیه دارای قرارداد استراتژیک است .بر اساس همین قرارداد روسیه متعهد است در صورت حمله خارجی از ارمنستان دفاع کند لذا یک پایگاه نظامی هم در خاک ارمنستان ایجاد کرده است.با به قدرت رسیدن پاشینیان و سقوط رهبری طرفدار روسیه در ایروان،زمزمه های دوری از روسیه مطرح گردید ولی بخاطر انتقادهای داخلی،تظاهرات خیابانی،نگرانی از حمله اذربایجان و تنهایی استراتژیک ارمنستان ،پاشینیان سعی کرد زیاد از روسیه فاصله نگیرد.با حمله آذربایجان به ارمنستان با کمک اسراییل و ترکیه و از دست رفتن سرزمینهای اشغالی اذربایجان که بنظر می رسید با هماهنگی روسیه و ترکیه انجام گرفت نیروهای پاسدار صلح روسیه در حدفاصل نیروهای اذری و ارمنی قرار گرفتند ولی بخاطر این شکست و عدم حمایت روسیه اعتماد ارمنستان به روسیه کاهش یافت .ولی همین حضور نیروهای روس در منطقه باز هم بطور نسبی قوت قلبی بود برای ارمنستان که باکو در حمله به ارمنستان جهت تصرف قره باغ کوهستانی احتیاط لازم را داشته باشد.ولی غافل از اینکه روسیه در حمله به اوکراین خود را در جنگ بزرگی با کیف و ناتو درگیر نمود و ترکیه حامی بی چون و چرای باکو میتوانست نقش مهمی در رفع بسیاری از تحریمهای اعمال شده توسط غرب علیه روسیه داشته باشد.
لذا در حمله دوم آذربایجان و با نظاره گری نیروهای پاسدار روس نه تنها قره باغ تسلیم گردید بلکه تقریبا تمام یکصد و بیست هزار نفر ساکن منطقه با بخاطر ترس از انتقام گیری علی اف بسمت ارمنستان آواره شدند.
با این رخدادها دولت و مردم ارمنستان متوجه شدند توافق استراتژیک با روسیه نه تنها کارایی خود را از دست داده بلکه بخاطر تهدیدات مداوم علی اف خطرات بعدی می تواند در راه باشد.
لذا پاشینیان این بار سیاست به سمت غرب را جدی پی گرفت و سفر نانسی پلوسی رییس وقت کنگره امریکا به ایروان در فضای تنش آلود روابط باکو و ایروان نقطه عطفی در تغییر سیاست ارمنستان تلقی گردید.بدنبال ان سیاست های حمایتی پاریس از ارمنستان و کمکهای تسلیحاتی به انکشور ذهنیت پاشینیان به عضویت در ناتو گرایش پیدا کرد ولی قطعی بود که با توجه به عضویت ترکیه در این سازمان امکان ورود ارمنستان به ناتو میسر نیست. آن چه که الان مطرح شده و احتمالا امیدواریهایی هم برای دولت و مردم ارمنستان ایجاد شده عضویت در اتحادیه اروپایی است.هر چند که بعد از عضویت کشورهای اروپای شرقی و سپس بالکان اتحادیه اروپا اعلام کرد کشوری را خارج از مرزهای جغرافیایی این قاره نخواهد پذیرفت و مرز شرقی اتحادیه مرز شرقی اوکراین است ولی تحولات ژئوپلیتیکی در اروپا و بویژه جنگ اوکراین باعث شده که اروپاییان در رویکرد قبلی خود تجدید نظر کنند و چراغ سبزی به اوکراین برای عضویت نشان دهند.حالا این سوال مطرح میشود که آیا ارمنستان ظرفیت عضویت در اتحادیه اروپایی را داراست که پاسخ می تواند مثبت باشد.
برگزاری انتخابات درونحزبی جمهوریخواهان در روز موسوم به «سهشنبه بزرگ»با برتری ترامپ به پایان رسید.متعاقبا، با انصراف نیکی هیلی اصلیترین رقیب ترامپ دیگر بر همگان مسجل شده که رئیسجمهور سابق آمریکا بار دیگر به دور نهایی رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ راه خواهد یافت. اکنون ترامپ اصلیترین تمرکز خود را بر رقابت با بایدن گذاشته و سیاست خارجی، اقتصاد، سیاستهای رفاهی -اجتماعی وی را بهعناوینمختلف به چالش میکشد.
یکی از موضوعاتی که در صورت بازگشت ترامپ به کاخ سفید نمود خواهد یافت، معطوف به تقابل جدیتر اقتصادی واشنگتن و پکن خواهد بود. ترامپ معتقد است که باید بر اساس رویکرد حمایت گرایانه اقتصادی خود، چرخه منازعه اقتصادی با چین را ( که در بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ به نقطه اوج خود رسیده بود) را تکمیل کند. در مقابل، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که چینیها فرمول مواجهه باسیاستهای سلبی ترامپ در مواجهه با خود و راه دور زدن محدودیتهای اعلامی و اعمالی آمریکا را در صورت تکرار آن از سوی کاخ سفید خواهند یافت. به عبارت بهتر، تابآوری پکن در برابر اقدامات محدودکننده ترامپ نسبت به بازه زمانی سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ میلادی افزایشیافته است.
بااینحال چنین موضوعی نمیتواند منجر به عقبنشینی رئیسجمهور سابق آمریکا از مواضع ضد چینی خود شود! رئیسجمهور سابق آمریکا وعده داده است که مجازاتهای سختی را بر چین و سایر سوءاستفاده کنندگان تجاری اعمال کند. این شامل اعمال تعرفه ۶۰ درصدی بر تمامی کالاهای وارداتی چین خواهد شد. او همچنین گفته است که مالکیت چینیها بر زیرساختهای ایالاتمتحده مانند انرژی، فناوری، مخابرات و منابع طبیعی را محدود میکند.
برنامه چهارساله برای حذف تدریجی واردات کالاهای اساسی از چین، توقف خرید چین از آمریکا و همینطور توقف سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در چین ازجمله اقدامات وعده دادهشده دیگر او است.
در مقابل، چینیها نیز از برخی روشهای سلبی و تنبیهی در قبال آمریکا استفاده میکنند که مهمترین آن، اجتناب از خرید محصولات کشاورزی ایالاتمتحده خواهد بود.
نکته دیگر، مربوط به سرمایه انباشته و ثابت آمریکا در خاک چین است. هزار میلیارد دلار از سرمایههای آمریکا توسط شرکتهای این کشور به چین منتقلشده و پکن در نقطه اوج نبرد اقتصادی با آمریکا میتواند از آنها بهمثابه یک اهرم فشار علیه واشنگتن استفاده کند. ضمن آنکه تجربه دوره اول ریاست جمهوری ترامپ بهوضوح نشان داد که حتی با در نظر گرفتن مشوقهای اقتصادی و تجاری و سوبسیدهای خاص برای شرکتهایی که خاک چین را ترک کنند، بسیاری از شرکتهای آمریکایی حاضر به اجابت چنین درخواستی نیستند! هزینه پایینتر کارگر و تولید در چین از یکسو و وجود شرکتهای چندملیتی ( که امکان عرضه محصولات را برای شرکتهای خارجی بیشتر میسازد)، مواردی نیست که تجار آمریکایی بهسادگی از آن بگذرند.در چنین شرایطی بسیاری از اقتصاددانان و سیاستمداران آمریکایی نسبت به وعده مجدد ترامپ در تقابل اقتصادی مطلق با پکن ( و ادعای موفقیت در این منازعه) کاملا به دیده تردید مینگرند.
یکی از موضوعات واگذاری که حدود دو دهه در کشور مطرح است، واگذاری دو باشگاه ورزشی پرطرفدار کشور است. بارها مراحلی از کار پیش رفته است اما در نهایت واگذاری متوقف شده است. این دو باشگاه، وابسته به وزارت ورزش بوده و از طریق منابع دولتی تأمین میشوند. دولتها در یک دوگانه نسبت به واگذاری این دو باشگاه قرار داشته و دارند. از یکسو، این باشگاهها یک بار مالی به دولت تحمیل میکنند، درحالیکه امروزه ورزش یک صنعت و فعالیت اقتصادی سودآور است و از این جهت بخش خصوصی متولی آن است. مدیران باشگاههای ورزشی در مواردی که تراز حسابداری آنها منفی بوده باید پاسخگو باشند و گاه مجبور به استعفا میشوند. بنابراین تمامی باشگاههای ورزشی در ایران نیز باید خصوصی شوند اما از سویی بستر خصوصیسازی فراهم نیست. یک باشگاه خصوصی از طریق آکادمیهای استعدادیابی، حق پخش تلویزیونی، داشتن شبکه اختصاصی، حق انواع تبلیغات، فروش لباس ورزشی، خرید و فروش بازیکن و... فعالیت میکند. از اینرو برخی از مدیران عامل باشگاهها از اقتصاددانان مطرح هستند. در ایران هیچکدام از این شرایط فراهم نیست، بنابراین بخش خصوصی به دلیل فقدان سودآوری، انگیزه چندانی برای داشتن این باشگاهها ندارد. اما درباره این دو باشگاه جهت دیگری نیز مطرح است که به نظر میرسد شاید جدیتر از عامل پیشین باشد و آن نگاه امنیتی سیاسی به موضوع واگذاری این دو باشگاه است. این دو باشگاه به دلیل هواداران فراوان در کشور، ممکن است به ابزاری برای مالکان آنها در عرصه سیاست تبدیل شوند و این امر با توجه به تشدید دوقطبیها در کشور، میتواند بهعنوان یک خطر سیاسی و امنیتی تلقی شود. از اینرو با وجود منطق درست واگذاری این باشگاهها و اقدامات جستهگریخته، هیچگاه این اقدامات به جایی نرسید.
فشارهای فیفا و ایافسی مبنی بر ضرورت غیردولتیبودن باشگاههای ورزشی، سال پیش منجر به حذف باشگاه ایرانی از جام باشگاههای آسیا شد و این فشار در سال جاری تمامی باشگاههای ایرانی را تهدید میکند. از اینرو دولت مجبور است که مالکیت بر این باشگاهها را واگذار کند. بنابراین در 27 دیماه در هیئت دولت، موضوع واگذاری این دو باشگاه به تصویب رسید و معاوناول رئیسجمهور، بهطور رسمی اعلام کرد که ۸۰ درصد سهام باشگاه پرسپولیس به سازمان تأمین اجتماعی واگذار خواهد شد. اما نکته مهم این است که ایرنا، خبرگزاری دولت اعلام کرد واگذاری ۸۰ درصد از سهام پرسپولیس به صندوق بازنشستگی کشوری، سازمان تأمین اجتماعی و صندوق بیمه روستاییان و عشایر بابت رد دیون و سایر تکالیف دولت واگذار میشود (ورزش 3، 20 اسفند 1402).
در این واگذاری چند نکته مهم وجود دارد: اول اینکه به یک نهاد عمومی غیردولتی و نه بخش خصوصی واگذار شده است. دوم اینکه مدیریت این نهاد عمومی توسط وزارت تعاون تعیین میشود. سوم اینکه اکنون سازمان تأمین اجتماعی و صندوقهای بازنشستگی و... با بحران مواجه هستند. این صندوق از محل حق بیمه بیمهشوندگان تأمین میشوند و طبیعی است که تأمین اجتماعی برای خدمت بهتر و بیشتر به مشتریان خود باید به فعالیتهای سودآور روی آورد در نتیجه، تحمیل دو باشگاه زیانده به زیان میلیونها بیمهشده است و مصلحت آنان نیست.
چهارم اینکه دولت با تحمیل دو باشگاه زیانده و با واگذاری 80 درصد سهام این دو باشگاه دیون خود را به صندوقها و... تسویه میکند. با این عملیات بهظاهر واگذاری چند اتفاق رخ داده است؛ این دو باشگاه به نهاد غیردولتی واگذار شده و میتوانند در رقابتهای آسیایی شرکت کنند اما مدیریت باز هم زیر نظر دولت خواهد بود. دولت با واگذاری دو باشگاه زیانده، بدهی خود را کاهش میدهد و میتواند کاهش بدهیهای خود را جزء کارنامه خود ثبت کند. همچنین صندوقهای بحرانزده که تاکنون مشکل داشتهاند، شاید سالانه از جیب بیمهگذاران بیش از هزار میلیارد تومان به دو باشگاه زیانده تخصیص دهند. فقط دولت برنده این واگذاری است.