صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۷  ، 
کد خبر : ۳۶۰۶۸۷

یادداشت روزنامه‌های یکشنبه ۲۰ خردادماه ۱۴۰۳

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز یکشنبه‌ ۲۰ خرداد

آب به کدام آسیاب می‌ریزید؟! 

حسین شریعتمداری
۱- نگارنده در جایگاهی نیست که قلم به نصیحت بگرداند و زبان به اندرز بچرخاند! ولی با توجه به تجربه‌ای که صاحب این قلم از رخدادهای چند دهه اخیر اندوخته است و تقریباً در هیچیک از آن رخدادها نیز ناظر بیطرف نبوده است‌، به خود اجازه می‌دهد که توصیه‌ای مشفقانه و دوستانه خطاب به برخی از گروه‌ها و جریانات سیاسی انقلاب داشته باشد. بخوانید!
۲- در این چند گزاره که فقط مشتی از خروارها و اندکی از بسیارهاست دقت کنید.
الف: یکی از مدعیان اصلاحات و از دست‌اندرکاران این جریان سیاسی که سابقه محکومیت به جرم فروش اطلاعات به بیگانگان را نیز در کارنامه خود دارد، در شهریورماه سال ۱۳۹۵ (قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶‌) در مصاحبه با نشریه «صدا‌» می‌گوید: «مهم‌‌ترین عاملی که در شرایط کنونی به ‌عنوان پیشران برنامه ما عمل خواهد کرد، جلوگیری از وحدت میان اصولگرایان است. این هدف در ۵ سال گذشته به نحو مطلوبی پیش ‌رفته. نهائی کردن شکاف میان جناح حاکم، بسیار مهم است. اصلاح‌طلبان باید نقش «قُوِه»ای را بازی کنند که این شکاف را به مرز جدایی کامل برساند»! 
ب: اظهارات دیگری از یک مدعی اصلاحات را بخوانید.
روز ۵ مهرماه ۹۱ در مصاحبه با «‌عصر ایران» می‌گوید: «‌آقای ناطق اگر از جایگاه فعلی‌اش در جناح راست (لقب تقلبی که مدعیان اصلاحات به نیروهای طرفدار انقلاب داده بودند‌) خارج شود و به اصلاح‌طلبان بپیوندد، چیزی به اصلاح‌طلبان اضافه نمی‌کند. اهمیت آقای ناطق در این است که در آن‌سو قرار دارد نه در این سو! ناطق نوری اگر به این سو بیاید، جایگاهش را در آن سو از دست می‌دهد. آقای ناطق باید در آن سو خوب بازی کند‌»! 
ج: اوایل آذرماه ۱۳۹۴‌، دبیرکل حزب اشرافی کارگزاران در مصاحبه با روزنامه شرق با اشاره به آقای لاریجانی می‌گوید: «‌ما بعد از پیروزی در انتخابات 92 روش نامعقولی به کار نگرفتیم. دولت از طرف مقابل یارگیری کرده است مثلا در سیاست خارجی و برجام. در مجموع بازی طرفداران دولت در گروه‌های سیاسی به واسطه همین سربازگیری از جبهه مقابل بوده است و در مجلس هم می‌تواند اتفاق بیفتد‌»! 
... و ده‌ها نمونه دیگر که شرح آن به درازا می‌کشد!
۳- دیروز یکی از اعضای مطرح جبهه اصلاحات که عنوان نظریه‌پرداز این جبهه را نیز یدک می‌کشد در توئیتی اعلام می‌کند که نسبت به بیانیه انتخاباتی این جبهه (بیانیه موسوم به راه گشایان‌) نقد جدی دارد ولی به خاطر شرایط انتخابات و رقابت‌های پیش‌روی جناح اصلاح‌طلبان با نیروهای انقلابی، از بیان موارد مورد انتقاد خویش خودداری می‌کند و می‌نویسد؛ انتقادات خود را به بعد از انتخابات موکول می‌کنم! 
۴- حالا به آنچه این روزها در میان برخی از جریانات انقلابی می‌گذرد، نیم نگاهی بیندازید! چه می‌بینید، تخریب هواداران این کاندیدا علیه نامزد دیگری از همین طیف و تهمت و تخریب متقابل از آن سوی به این سوی! هرطیف نیز نامزد خود را قدیس و برحق و طرف مقابل را بیرون از این دایره معرفی می‌کند! و در همین حال رسانه‌های وابسته به دشمنان بیرونی و برخی از دنباله‌های داخلی آنها با چه آب و تابی این بده بستان‌های ناپسند را پوشش می‌دهند و با دُمشان گردو می‌شکنند!
۵- به جرأت و با اطلاع می‌توان گفت که این حرکت زشت و پلشت و دشمن‌پسند فقط از سوی برخی از مدعیان هواداری (تاکید می‌شود مدعیان هواداری و نه هواداران واقعی‌) این یا آن کاندیدا در جریان است و بدیهی است که طرفداران واقعی و نامزدها از این جرگه بیرونند بنا‌بر‌این انتظار آن است و انتظاری خدا پسندانه و قانونمدارانه نیز هست که نامزدها به صراحت از تهمت‌زنندگان اعلام برائت کنند و آنها را - که عده‌ای قلیل هم هستند- دعوت به رعایت اخلاق کنند و اگر از این حرکت پلشت دست نکشیدند در ادعای هواداری آنها تردید کرده و آنان را از خود برانند.
۶‌- حالا به این توصیه حکیمانه رهبر معظم انقلاب که باید برای همگان فصل‌الخطاب باشد و هست توجه کنید. حضرت ایشان در سالگرد رحلت حضرت امام خمینی -‌رضوان‌الله تعالی علیه- تاکید فرمودند: 
«در رقابت‌های پیش‌روی انتخاباتی بین نامزدها، اخلاق حاکم باشد، بدگویی کردن، تهمت‌زدن، لجن‌پراکنی کردن، کمکی به پیشرفت کارها نمی‌کند، به آبروی ملّی هم لطمه می‌زند‌». و در چهاردهم خردادماه ۱۴۰۰ نیز فرموده بودند: «توصیه به نامزدها؛ انتخابات را صحنه‌ جنگ قدرت قرار ندهید. نگاه نکنید به آن چیزی که در آمریکا و بعضی کشورهای اروپایی معمول است که برخوردهای اهانت‌آمیز آبرویشان را برد».
۷- با توجه به توصیه حکیمانه حضرت آقا بدون کمترین ابهام و تردیدی می‌توان گفت؛ عده اندک و کم‌شماری از مدعیان هواداری این یا آن کاندیدا که زبان و قلم به تخطئه و تخریب کاندیدای دیگر می‌چرخانند، نمی‌توانند و باور کردنی نیست که خود را تابع رهبر معظم انقلاب بدانند! 
۸- این داستان هم شنیدنی و درس‌آموز است. چند صد سال قبل -در دوران صفویه- با صلاحدید و تصمیم دانشمندان و عالمان دینی، مرحوم شیخ بهائی به نجف اشرف اعزام شد تا از مرحوم مقدس اردبیلی که عالمی بلندمرتبه و جلیل‌القدر و ساکن نجف اشرف بود برای حضور در ایران و تقویت حوزه‌های علمیه دعوت کند. شیخ بهائی که خود دانشمندی برجسته و بلندآوازه بود پس از رسیدن به نجف اشرف و زیارت مرقد مطهر حضرت امیر علیه‌السلام، بی‌درنگ به مجلس درس مقدس اردبیلی وارد شد. در اثنای درس، اشکالی به نظر شیخ رسید و به روال جاری حوزه‌های علمیه، ضمن طرح اشکال خویش، پاسخ مقدس را طلبید. مرحوم مقدس با ارائه دلایلی اشکال شیخ را ناوارد دانسته و پاسخ داد. مرحوم شیخ بهائی، اشکال دیگری را مطرح کرد و این بار نیز پاسخ مستند و مستدلی شنید و در ادامه درس برای بار سوم، اشکال کرد ولی مرحوم مقدس اشکال اخیر را بی‌پاسخ گذاشت، چنان‌که گویی برای آن پاسخی ندارد. فردای آن روز -‌و یا چند ساعتی بعد از پایان مجلس درس- مرحوم مقدس اردبیلی اشکال سوم مرحوم شیخ بهائی را پاسخ داد. شیخ پرسید؛ آیا حضرت استاد بعد از مطالعه بیشتر به این پاسخ مستدل رسیده‌اند؟ و مقدس گفت؛ پاسخ اشکال سوم شما را نیز بهنگام طرح آن می‌دانستم و در مقابل سؤال آمیخته به تعجب شیخ بهائی که چرا همان هنگام پاسخ ندادید؟! فرمود؛ این روزها، ایران با همت عالمان بزرگ دینی به کانون گسترش مکتب تشیع تبدیل شده و چشم و گوش جهان اسلام به آن سوی دوخته است و شما یکی از استوانه‌های شناخته شده این کانون هستید، و من به عنوان یک طلبه -‌تواضع و خلوص مقدس را ببینید- ترجیح دادم مراتب علمی شما در نگاه حاضران، برتر از این طلبه تلقی شود، زیرا بیم آن داشتم که با پاسخ سؤال سوم شما، این استوانه ترک بردارد و خدای نخواسته از این رهگذر به کانون عظیم تشیع ایران که در آینده نقش سرنوشت‌سازی در جهان اسلام خواهد داشت، آسیبی وارد شود.
۹- شرایط کنونی جهان اسلام و آوردگاه میان اسلام با پرچمداری جمهوری اسلامی ایران و استکبار جهانی با میدان‌داری آمریکا و صهیونیست‌ها یاد‌آور این حکایت از زبان سعدی است و هشدار به افراد یاد شده که، آب به کدام آسیاب می‌ریزید؟!
طریقت‌شناسان ثابت قدم
به خلوت نشستند چندی به هم
یکی زان میان غیبت آغاز کرد
در ذکر بیچاره‌ای باز کرد
کسی گفتش ‌ای یار شوریده رنگ
تو هرگز غزا کرده‌ای در فرنگ؟
بگفت از پس چار دیوار خویش
همه عمر ننهاده‌ام پای پیش
چنین گفت درویش صادق نفس
ندیدم چنین بخت برگشته کس
که کافر ز پیکارش ایمن نشست
مسلمان ز جور زبانش نرست
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز یکشنبه‌ ۲۰ خرداد

گفتمان اقتصادی نامزدها بر مدار وعده ها یا چالش ها؟!

مهدی حسن زاده 
با پایان ثبت نام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و آغاز غیررسمی فعالیت نامزدها در فضای مجازی و ارائه دیدگاه هایشان در موضوعات مختلف، این سوال ایجاد شده است که با توجه به انباشت چالش های اقتصادی و شرایط سخت معیشتی در سال های گذشته، فضای انتخابات در حوزه اقتصاد به چه سمت و سویی حرکت خواهد کرد؟ مروری بر ادبیات حاکم بر انتخابات دوره های گذشته نشان می دهد که سهم وعده در آن ها چشمگیر است. از وعده های توزیع پول نقد بین مردم تا وعده های کمی در حوزه هایی نظیر ساخت مسکن و بهبود شاخص های اقتصادی. در این میان وعده‌های مبتنی بر پول پاشی را باید از جنس وعده های پوپولیستی و تخریب کننده فضای انتخابات دانست. فارغ از این که در حال حاضر نیز توزیع یارانه نقدی یا کالابرگی بین بسیاری از خانوارها برقرار بوده و ممکن است طرح هایی برای افزایش یارانه نقدی و کالابرگی وجود داشته باشد اما واضح است که تاکید بر جنبه پرداخت نقدی بدون اشاره به هزینه های و اقداماتی نظیر حذف یارانه سوخت و افزایش نرخ ارز ترجیحی، موجب گمراه شدن فضای جامعه خواهد شد و به هر طریقی باید با چنین وعده هایی مقابله کرد.از سوی دیگر وعده های مبتنی بر تحقق اهدافی کمی در اقتصاد نظیر رسیدن نرخ تورم یا رشد اقتصادی به بازه ای مشخص یا هدف گذاری ساخت مسکن، افزایش تولید خودرو و مواردی از این دست اگرچه جنس متفاوتی با وعده های پوپولیستی پرداخت نقدی دارد اما باز هم برای فهم دقیق تر برنامه نامزدهای انتخابات کافی نیست. این که یک نامزد عدد و رقم مشخصی را در زمینه هایی خاص متعهد می‌شود، ارزشمند است و امکان راستی آزمایی درباره نحوه عملکرد آن مسئول را فراهم می‌کند اما به نظر می رسد فراتر از وعده ها و تعهدات کمی، شناخت فضای ذهنی هر یک از نامزدها درباره چالش ها و مسائل اقتصاد ایران ضروری است.در حقیقت درک این که هر یک از مدعیان اداره قوه اجرایی کشور، چه شبکه مسائلی را در حوزه اقتصاد ترسیم کرده اند، کدام مسائل را اولویت اصلی می دانند و برای پاسخ به این مسائل چه ابزارهایی را مورد استفاده قرار می دهند، بیش از هر موضوع دیگر می تواند ذهنیت هر یک از نامزدها را در حوزه اقتصاد روشن کند. این مسئله همچنین از این جهت مهم است که موجب فاصله گذاری نامزدها از وعده های پوپولیستی و کشاندن آن ها به عرصه مواجهه با تصمیمات سخت می شود. به عبارت دیگر شروع گفتمان اقتصادی نامزدها از مسائل موجب می شود تا هر نامزد در قبال موضوعاتی مثل کسری بودجه و ناترازی انرژی مجبور به موضع گیری شود. جایی که ممکن است رئیس جمهور بعدی دیر یا زود مجبور به اتخاذ تصمیماتی سخت شود.به این ترتیب انتظار می رود که نخبگان و فعالان سیاسی به گونه ای اقدام کنند که انتخابات این دوره ریاست جمهوری به جای نمایش وعده ها با تبیین فضای مسائل اقتصاد ایران همراه باشد. مسائلی که هر رئیس جمهوری بلافاصله پس از تشکیل کابینه خود با آن ها رو به روست. پس باید از همین حالا وی را مجاب کرد که به جای درگیر شدن در تور وعده ها، مشغول برنامه ریزی برای مواجهه با چالش هایی نظیر کسری بنزین و راه های مواجهه با آن، افت فشار پارس جنوبی و خطر کسری گاز و نحوه مواجهه با آن و برنامه مواجهه با نظام چند نرخی ارز و چگونگی کاستن از فاصله نرخ های ارز موجود و نحوه توزیع منابع ناشی از آن شود.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز یکشنبه‌ ۲۰ خرداد
 
سوریه و هویت ممتاز متصل به مقاومت 
رسول سنائی‌راد

 وضعیت رژیم صهیونیستی پس از عملیات طوفان‌الاقصی به شدت بحرانی است و حملات وحشیانه و سنگین آن‌ها علیه مردم مظلوم غزه نه تنها منجر به تسلیم حماس نشده، بلکه این حماس و سایر گروه‌های مقاومت در لبنان، عراق و یمن هستند که بر سطح کیفیت و شدت حملات خود افزوده‌اند و مقاومت در غزه پس از ماه‌ها جنگ بی‌امان و در محاصره کامل، به صهیونیست‌ها پیام می‌دهد که در هفته‌های آینده اتفاقات جدیدی رخ خواهد داد که امریکا و حامیان اروپایی رژیم صهیونیستی هم با توجه به تشدید جنگ در شرق اروپا، توان مدیریت آن را به نفع رژیم صهیونیستی نخواهند داشت. 
حال آنکه تاکنون رژیم صهیونیستی با کمک امریکا و اروپا و همراهی برخی دولت‌های عربی، به دنبال تشدید و استمرار جنایت علیه ساکنان غزه برای واداشتن مقاومت به تسلیم و تغییر وضعیت برای تغییر معادله به ضرر مقاومت بودند، اما پیامد این جنایت‌های وحشیانه جراحت وجدان‌های بشری و تشدید نفرت جهانی از جنایتکاران در خارج از غزه به تعمیق باور به ضرورت مقاومت در برابر جنایتکاران در داخل غزه بوده است. در چنین اوضاعی، برخی کشور‌های عربی که زمانی در زمره حامیان و تأمین‌کنندگان لجستیک داعش و سایر گروه‌های معارض سوریه علیه بشار اسد بوده‌اند، با سوء استفاده از شرایط سخت اقتصادی دولت سوریه و ضرورت بازسازی خرابی‌های ناشی از جنگ با گروه‌های تروریستی مورد حمایت امریکا، رژیم صهیونیستی، برخی دولت‌های اروپایی و همین کشور‌های عربی، اینک کمک اقتصادی به سوریه را وعده داده‌اند و برای اوضاع بد اقتصادی دمشق اشک تمساح ریخته‌اند. 
همین کشور‌ها چنین وعده‌هایی را پیش از به راه انداختن جنگ نیابتی علیه دولت بشار اسد به شرط جدایی از مقاومت و فاصله گرفتن از جمهوری اسلامی مطرح کرده بودند که البته با پاسخ منفی بشار اسد مواجه شده بودند. با شکست داعش که با کمک گروه‌های مقاومت و جمهوری اسلامی ایران به دولت سوریه صورت گرفت، این کشور‌ها ابتدا سفرای خود را به سوریه برگردانده و سفارت‌هایشان را بازگشایی کرده و سپس از سوریه در اجلاس‌ها و نشست‌های عربی دعوت به عمل آوردند و در ماه‌های اخیر هم دیدار‌های اختصاصی با رئیس‌جمهور این کشور برگزار می‌کنند. تصور سران این کشور‌ها این است که شرایط سخت اقتصادی ناشی از تحریم‌های سزار بر دولت سوریه و ضرورت بازسازی خرابی‌های گسترده ناشی از سال‌ها جنگ داخلی شرایطی به وجود آورده که بتوانند با اهرم وعده کمک‌های اقتصادی نه تنها مسیر بازگشت به سوریه و نفوذ در این کشور را هموار کنند، بلکه با دستیابی به زمینه‌ها و ابزار مدیریت و کنترل بر ارتباط و همکاری سوریه با گروه‌های مقاومت نیز دست یافته و در فرایند دیپلماسی اقتصادی اهدافی را که در جنگ نیابتی نتوانستند به دست آورند، حالا محقق نمایند. 
در چنین شرایطی رئیس‌جمهور سوریه برای ابراز همدردی به مناسبت شهادت آیت‌الله رئیسی و همراهان سفری به تهران کرده و با مقامات عالی رتبه جمهوری اسلامی ایران دیدار داشت. در دیدار امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی با ایشان که مذاکرات آن در رسانه‌ها هم منتشر شد، رهبر انقلاب مقاومت را هویت ممتاز سوریه برشمرده و جایگاه ویژه سوریه در منطقه را نیز به این هویت ممتاز مرتبط دانستند و تأکید داشتند که این هویت باید محفوظ بماند. همچنین معظم‌له دو کشور ایران و سوریه را ارکان مقاومت معرفی و با اشاره به گذشته تشکیل جبهه مقاومت و ایستادگی به ابتکار عمل آقای حافظ اسد، اظهار کردند که این جبهه به وحدت ملی سوریه کمک کرده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار تصریح فرمودند «غربی‌ها و دنباله‌های آن‌ها در منطقه قصد داشتند با جنگی که علیه سوریه به راه انداختند، نظام سیاسی این کشور را ساقط و سوریه را از معادلات منطقه حذف کنند، اما موفق نشدند و اینک قصد دارند با شیوه‌های دیگر و از جمله وعده‌هایی که هیچ گاه بر آن‌ها عمل نخواهند کرد، سوریه را از معادلات خارج کنند».
در واقع امام خامنه‌ای با هشدار به رئیس‌جمهور سوریه، با یادآوری سابقه سیاه وعده‌دهندگان کمک به سوریه، سیاست فریب آنان را هدف قرار داده و راهکار عملی عبور از شرایط سخت اقتصادی سوریه را نیز افزایش منظم کردن همکاری‌ها بین دو کشور ایران و سوریه معرفی کردند. 
روشن است دشمنان مقاومت که در شرایط انفعال و درماندگی به سر برده و خود را بازنده میدان درگیری با مقاومت می‌بینند، به دنبال ایجاد شکاف در مقاومت از طریق دیپلماسی فریب و اغوا برآمده و جداسازی سوریه از مقاومت را با وعده‌های فریبنده هدف‌گذاری کرده‌اند. حال آنکه اگر دولتمردان سوری از مقاومت فاصله بگیرند، در واقع مزیت راهبردی را که موجب وزن ژئوپلیتیکی سوریه در منطقه شده از دست داده و اگر با شرایط تقویت گروه‌های معارض مواجه شوند، از حمایت و همراهی گروه‌های مقاومت نیز محروم بوده و سرنوشتی مبهم پیش رو خواهند داشت. سابقه وعده‌دهندگان نیز گویای بدعهدی‌ها و عهدشکنی‌های مکرری است که بخشی از هویت آنان به حساب می‌آید و هرگاه عقب‌نشینی مقابل آنان انجام شده، تنها پیشروی بیشترشان را موجب شده است. 
در نگاه به همین سابقه و حافظه تاریخی است که آقای بشار اسد هم تأکید داشته «من چند سال پیش اعلام کردم که هزینه مقاومت کمتر از سازش است و این موضوع اکنون برای مردم سوریه بسیار واضح و روشن است و قضایای اخیر غزه و پیروزی‌های مقاومت نیز این موضوع را برای مردم منطقه اثبات کرد و نشان داد که مقاومت یک اصل است».

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز یکشنبه‌ ۲۰ خرداد

خطوط قرمز مقاومت

جعفر قنادباشی

در روز‌های اخیر شاهد افزایش جنایات اسرائیل در غزه هستیم که نمونه آن حمله وحشیانه دیروز به اردوگاه النصیرات بود. گرچه صهیونیست‌ها با مانور تبلیغاتی درباره این جنایات تلاش دارند برای خود دستاوردسازی کنند، اما واقعیت این است که هر اقدامی از سوی رژیم صهیونیستی صورت می‌گیرد از سر ناامیدی کامل و نشان‌دهنده قرار گرفتن آن‌ها در بن‌بست در عرصه‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی است؛ بنابراین تحرکات این رژیم را نباید به معنی اقدامی برای تحقق یک نتیجه بلکه باید تلاشی برای جلوگیری از فروپاشی کامل یک رژیم رو به اضمحلال دانست. رژیم صهیونیستی تا پیش از این از بسیاری از کشور‌ها و نهاد‌های بین‌المللی، توقع حمایت داشت، اما این روز‌ها می‌بیند که این حمایت‌ها از بین رفته است. به‌خصوص دانشگاهیان و نخبگان جهان و فرهیختگان و ارباب مطبوعات، سازمان‌های بین‌المللی و بیش از دو سوم کشور‌های جهان در سازمان ملل متحد و همین‌طور دستگاه‌های مهم قضایی جهان از جمله دادگاه لاهه، ادامه جنایات اسرائیل در غزه را به شدت محکوم می‌کنند؛ لذا دست و پازدن‌های اخیر رژیم صهیونیستی و کشتار فجیعانه مردم فلسطین به دست این رژیم، تلاشی است برای جلوگیری از مرگ حتمی اسرائیل؛ به‌ویژه این‌که در داخل کابینه رژیم صهیونیستی هم اختلافات رو به افزایش است و تهدید برخی اعضای کلیدی مبنی بر استعفا، فشار‌ها را بر بنیامین نتانیاهو افزایش داده است. صهیونیست‌ها در عرصه نظامی نیز با شرایط بحرانی روبه‌رو هستند و اعلام کرده‌اند نیروی نظامی برای اعزام به جنگ ندارند و برخی از پیچیده‌ترین تجهیزات نظامی آن‌ها از جمله گنبد آهنین توسط سلاح‌های جدید حزب‌ا... لبنان مورد هدف قرار گرفته است و این‌ها به معنی پدید آمدن شرایطی است که آمریکا و رژیم صهیونیستی هرگز انتظار آن را نداشته‌اند. در میانه این ناامیدی‌ها، صهیونیست‌ها تلاش دارند با مانور تبلیغاتی بر آزادی چهار اسیر در عملیات دیروز، به نیرو‌های خود روحیه بدهند، اما چنین اخباری نمی‌تواند شکست راهبردی و جدی آن‌ها در عرصه‌های مختلف راجبران کند بلکه در بهترین حالت شاید فقط تسکین بسیار موقتی باشد برای شرایط سخت و دشوار این روز‌های صهیونیست‌ها. آن‌ها هنوز بیش از۱۰۰اسیر در دست حماس دارند و هیچ امیدی به پیدا کردن آن‌ها در کوتاه مدت ندارند. چنین وضعیتی، ادامه حیات را برای رژیم صهیونیستی دشوار کرده، زیرا اقتصادشان کاملا ورشکسته شده و با وجود کمک‌های فراوانی که از سوی آمریکا به آن‌ها می‌شود چرخ‌های اقصاد رژیم صهیونیستی همچنان متوقف است و نشانه‌های این ورشکستگی اقتصادی را می‌توان در کاهش شدید ارزش پول رژیم صهیونیستی و همچنین میل شدید صهیونیست‌ها به مهاجرت از سرزمین‌های اشغالی مشاهده کرد؛ بنابراین اگرچه کوشش می‌کنند در صحنه تبلیغات، آزادی چهار اسیر را به عنوان روزنه امیدی نشان دهند، اما تلفات سنگین آن‌ها در عرصه میدانی و هلاکت یکی از فرماندهان مهم نظامی آن‌ها در عملیات دیروز، این تلاش‌ها را خنثی کرده است. در سوی دیگر، مقاومت فلسطین هم نشان داده که با وجود جنایات فراوان صهیونیست‌ها حاضر به عقب‌نشینی از مواضع خود نیست و قاطعانه به مقابله با رژیم صهیونیستی ادامه می‌دهد و البته این منطقی‌ترین شیوه در مقابل صهیونیست‌های جنایتکار است. در عین حال جنبش حماس، همواره آمادگی خود را برای مذاکره اعلام کرده و شروط خود را نیز به صورت کاملا شفاف و قاطع بیان کرده است. هیچ‌کدام از شروطی که از سوی مقاومت فلسطین مطرح شده، قابل گذشت و عقب‌نشینی نیست و شروطی منطقی است که حتی جامعه بین‌الملل نیز بر آن تاکید دارد. توقف جنگ، خروج نظامیان اسرائیل از غزه و گشودن راه‌های کمک‌رسانی به مردم غزه، از جمله این شروط است و همگان در عرصه بین‌المللی بر این شروط تاکید دارند.

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز یکشنبه‌ ۲۰ خرداد

نتانیاهو در ورطه بحران

علیرضا تقوی نیا

در حالی که ماه هشتم نبرد اسرائیل و حماس در حال تمام شدن است، تحولات روزهای اخیر و اسارت چند نظامی صهیونیست نشان می دهد اسرائیل اصلا در شرایط خوبی نیست.
چند روز پیش نیز مقاومت غزه برای اولین بار در ماه های اخیر با راکت باران شدید تل آویو نشان داد تمام ادعاهای نتانیاهو و دار و دسته اش در خصوص نابودی توان حماس کوچک ترین تقارنی با واقعیت ندارد.
اسرائیل در جبهه داخلی دچار بحران و آشوب است ؛ در غزه پای درگل، بی هدف می جنگد؛ از خاک لبنان مرتبا موشک می خورد ؛ در عرصه بین الملل نیز به انزوا کشیده شده و حکم بازداشت نخست وزیرش صادر می شود.
تل آویو بار دیگر زیر آتش مقاومت رفت و این روند ادامه دارد.
چندی قبل تر نیز ظاهرا نیروهای حماس در یک کمین موفق چند صهیونیست را کشته و زخمی کرده و برخی از آن ها را به اسارت گرفته اند.
جنبش حماس در ۸ ماه اخیر علاوه بر مقاومت باانگیزه و بی مانند در یک جغرافیای کوچک و تحمیل تلفات بالا بر طرف اسرائیلی، یک شاهکار رسانه ای موفق را به عنوان مکمل  عملیات های چریکی خود به نمایش گذاشته است.
برای مثال در یک فیلم دو رزمنده گردان های قسام درحال پایش و انهدام یک تانک مرکاوای اسرائیلی از فاصله صفر به وسیله “بمب شواظ” نمایش داده می شوند و جالب اینست که هر دو مبارز به دوربین مخصوص و با کیفیت مجهز شده اند تا علاوه بر ضربه به زره پوش ارتش صهیونیست، با انتشار فیلم آن بتوانند بر جبهه داخلی دشمن و افکار عمومی جامعه صهیونیستی نیز اثر بگذارند.
این کار رسانه ای موفق نشان می دهد جنبش حماس هوشمندانه در پی فشار به دولت اسرائیل از طریق جنگ رسانه ای و هدف گیری اذهان مردم اشغالگر است و تاکنون توانسته علاوه بر مدیریت موفق جامعه دشمن، افکار عمومی جهانی را نیز با خود همراه سازد.
تمامی این موارد نشان می دهد که دولت نتانیاهو در روزهای آتی، سخت‌ترین لحظات را تجربه خواهد کرد.

روزنامه رسالت

مناظره خوب مقدمه مشارکت کیفی است

سید محمد بحرینیان

انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است و از چند روز دیگر، زمان رسمی تبلیغات شروع می‌شود. ستاد انتخابات صداوسیما اعلام کرده ۴ مناظره ۵ ساعته برای نامزدها تدارک دیده و از این باب، چند نکته قابل‌ارائه است:
یک. مناظره به‌تنهایی، می‌تواند تراز انتخاب را چند پله بالا ببرد. یکی از اشکالات نظام انتخاباتی فعلی ما، آن است که نه‌تنها به احزاب و جریان‌های اندیشه‌ای ریشه‌دار رأی نمی‌دهیم، بلکه به افکار اشخاص نیز رأی نمی‌دهیم. آنچه درواقع مورد سنجش آرای ملت است، شخصیت نامزدها و خلق‌وخوی شخصی آن‌هاست. از باب نمونه، ما در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰، نمی‌دانستیم نامزدها برای مواجهه با مسائل کلان اقتصادی، چه راه‌حل‌هایی داشتند و مناظره هم کمکی نمی‌کرد.
دو. مناظره میان نامزدها از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ شروع شد. در آن سال ۴ نامزد بود که دوبه‌دو مناظره می‌کردند. پس‌ازآن و به دلیل دوقطبی شدید آن دوره و تبعات بعدی، سازمان صداوسیما از سال ۹۲ به سمت مناظرات چند نفره و پرهیز از در برابر هم قرار دادن دو نفر رفت. این البته شاید مزایایی داشته باشد اما عملا از در برابر هم قرار گرفتن تفکرات نیز جلوگیری کرده است.
سه. شاید مناظره‌های انتخاباتی آمریکا را دیده باشید. البته آن نظم انتخاباتی، شاید اشکالات فراوانی داشته باشد اما مزیت‌های قابل‌توجهی هم دارد. از باب نمونه، مجری سؤالی از یک نامزد در موضوعی تخصصی همچون بیمه همگانی یا نظام سلامت می‌پرسد و از نامزد مقابل هم می‌خواهد که عینا به همان پرسش پاسخ دهد. دولت آمریکا همچون وضعیت امروز ما با پدیده مهاجران و اتباع روبه روست و هر نامزد باید پاسخ روشنی به سؤالات مشترک داشته باشد. در پایان مناظره، بیننده متوجه می‌شود که کدام نامزد به‌شرط پیروزی، در ارتباط با مسئله اتباع و سیاست‌های مهاجرپذیری چه خواهد کرد. در مناظره تلویزیونی ما، تعدادی سؤال وجود دارد که با قرعه‌کشی از نامزدها پرسیده می‌شود. 
به‌این‌ترتیب که مثلا ممکن است در مناظره اقتصادی از یک نامزد در مورد نظام بانکی و از دیگری در مورد سیاست‌های جذب سرمایه پرسیده شود. با این وضعیت سیاست‌های کسی که رئیس‌جمهور می‌شود، اغلب هندوانه دربسته است و بخشی از این وضعیت به علت نوع مناظرات است.
چهار. وقتی مناظره، محملی برای تضارب آرا پیرامون یک مسئله ملی شود، دانش و تجربه عمومی در آن باب افزایش می یابد و عموم مردم با ابعاد ماجرا آشنا می شوند. به عنوان نمونه، پیش از این در همین جا نوشته ایم که هرچند مردم ما در لفظ با قیمت گذاری دولتی کالاها مخالفند، اما عملا چون آشنایی محدودی با این پدیده دارند، خودشان در جای دیگر عملا آن را مطالبه
 می کنند. اینجا قصد داوری نیست و فقط به مثال اشاره می شود. اگر کسی با قیمت گذاری دولتی موافق نیست اما با عرضه خودرو یا سایر اجناس و کالاها در بورس کالا مخالفت می کند، مشخص است که چیز زیادی از این حوزه
 نمی داند. مناظره دقیقا زمان مناسبی برای یک ملت است که اولا بدانند و بعد آن چه را بهتر یافتند بخواهند. مناظره اقتصادی می تواند و بلکه باید محل مواجهه افکار و راه حل ها از زوایای مختلف به یک موضوع باشد.
پنج. تجربه مردم سالاری در کشور ما،  اگرچه بسیار بالاتر از سطح منطقه ماست، اما عمر آن چندان زیاد نیست و صرفا محدود به دوره جمهوری اسلامی است. هرچند پیش از آن نیز در عصر پهلوی انتخابات یا شبه انتخابات برگزار می شده، اما پدیده ای نبوده که بتواند جزئی از اندوخته مردم سالاری یک ملت تلقی شود. از همین روست که گاهی داغ شدن فضای انتخابات و دوقطبی ها، می توانست زمینه ساز برخی ناآرامی ها و فتنه ها همچون سال ۸۸ باشد. به نظر می رسد تجربه اجتماعی ما با سرعت بالایی در حال ارتقاست و می توان از مناظرات ۹۲، ۹۶ و ۱۴۰۰ گذر کرد و این بار، مناظرات جدی تری برگزار کرد. حتی اگر تعداد نامزدها کم باشد، برگزار کردن مناظره های دو به دو می تواند به مشارکت بیشتر و دقیق تر کمک کند. دقت شود که تنها خواسته این نوشته، بالا بردن مشارکت نیست بلکه اتفاقا کیفی کردن مشارکت است و می دانیم دانستن، مقدمه مشارکت است. مناظره باید در این راستا پیش برود که هر شهروندی ابتدا موضع خود را متوجه شود و سپس از میان نامزدها، نزدیک ترین به خود را انتخاب کند. مناظره خوب، یکی از پیش شرط های اساسی انتخابات خوب است.
روزنامه شرق

مسئله ائتلاف

کیومرث اشتریان
بر دل پیر، خشت خام سینه صد کتاب دارد.

در سرمقاله هفته گذشته از این چالش سخن گفتیم که آیا یک حزب سیاسی باید نامزد اختصاصی خود را داشته باشد یا اینکه جامه حزبی از تن برکَند و خرقه گزاف ائتلاف بپوشد؟ ماحصل سخن این بود که اگر بخواهد سرمایه اجتماعی خود را سامان دهد باید، ولو بلغ ما بلغ، نامزدی اختصاصی داشته باشد. تأکید بر سرمایه سیاسیِ مستقل، وزن سیاسی‌تان را آشکار می‌کند که آیا آنچه می‌نمایید، هستید؟ «آن روزی که در هست آمدی؛ آتشی یا خاک یا بادی بُدی». اما اگر بخواهد با توجیهاتی همچون منافع ملی و دفع خطر مقدر اقدام کند، باید راه ائتلاف در پیش گیرد. اینک ادامه سخن.

مسئله ائتلاف برای اصلاح‌طلبان یک معضل به تمام معناست؛ چون قرار است از تن خویش به در روند و دل به «دام سرانجام» بسپارند که در پیش‌روی ائتلاف گسترده است و نیز چون در انتخابات بی‌ زر‌ و زور بازی خوبان بی‌ثمر است. گزینه‌هایی که اصلاح‌طلبان می‌توانند با آنان ائتلاف کنند، متفاوت و متناقض‌نماست: برخی از آنان پایگاه توده‌ای دارند اما فاقد هویت سیاسی هستند؛ برخی دیگر در میان نخبگانِ حاکمیتی صرفا اندک‌سرمایه‌ای سیاسی دارند؛ برخی از تجربه اجرائی خوبی برخوردارند؛ برخی دیگر، با فرض به قدرت رسیدن، اسیر دیگران هستند. بهره‌برداری از سرمایه اینان برای ائتلاف سیاسی محل تأمل است و به همین دلیل است که این شبهه وجود دارد که ائتلاف با چنین شخصیت‌هایی مگر تفاوتی هم ایجاد می‌کند؟ اینان بعضا حتی دلِ اضطراب به وعده بی‌تاب ندارند.

اگر اصلاح‌طلبان در کارزار انتخابات، ساماندهی به سرمایه خویش را پی بگیرند، آن‌گاه پیامدهای سخت‌تری را پیش‌روی خود دارند: اولا، ممکن است اجماع اصلاح‌طلبی را تخریب کنند. ثانیا، فرایند سخت متقاعدسازی سیاسی در میان مردمان را پیش‌رو دارند تا بتوانند آنان را به گیره افکار خود بیاویزند و صبر استراتژیک در پیش گیرند و عطای شرکت در قدرت را به لقایش ببخشند. ثالثا، زمینه خروج از قدرت را برای خود و هواداران فراهم می‌کنند. در چنین صورتی است که باید برای دیرزمانی طولانی و نامعلوم به‌عنوان یک حزب سیاسی برکنار از قدرت باقی بمانند و خود را به آموزش سیاسی و ارتقای فرهنگ سیاسی محدود کنند. چنین کاری البته یک انگیزه ملی می‌خواهد که یک گروه خود را وقف فعالیت سیاسی پرخطر در اقتصاد سیاسی کند و جور شکیب برکشد، جامه حجر و هجر بپوشد و ره بی‌چشم‌انداز صبر در پیش گیرد، چراکه ممکن است برای همیشه از قدرت به دور بماند. از همین روست که گاه احزاب، استراتژی پلکانی را برمی‌گزینند یعنی ابتدا بر نامزد اختصاصی خود تأکید می‌کنند و در صورت رد صلاحیت او، تصمیم خود در عدم مشارکت، مشارکت یا ائتلاف را به صورت آشکار برای بدنه اجتماعی خویش توضیح می‌دهند تا بتوانند در عین ائتلاف، سرمایه اختصاصی خود را حفظ کنند. در اینجا همه چیز به توان متقاعدکنندگی ایدئولوگ‌های حزبی یا فعالان سیاسی بستگی دارد. دقیقا مشکل اصلاح‌طلبان این بوده است که بدنه رأی خود را نتوانسته‌اند به‌خوبی «توجیه سیاسی» کنند تا در هنگامه‌های ائتلاف از دست نرود. اصلاح‌طلبان اعتماد‌به‌نفس کافی در مواجهه با بدنه اجتماعی خود ندارند و نمی‌توانند آنان را به ادامه «بازی سیاسیِ در حد مقدورات» متقاعد کنند. گریزپا و فراربودن، فقدان تفکر منسجم ملی و کم‌تجربگی بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبی به گونه‌ای است که ایدئولوگ‌های جبهه‌ای اصلاح‌طلبان را ناتوان از تأثیرگذاری کرده است. چون در نهایت، آنان هویت سیاسی روشنی را از خود بروز نداده‌اند که آیا در نظام هستند یا خارج از نظام، سنتی هستند یا مدرن؟ ایران زندگی می‌کنند یا خارج از ایران؟ در پی مهاجرت‌اند یا در پی استقرار؟ در مقابل، اما، رقبایشان در این‌گونه موارد تکلیف بدنه اجتماعی خود را به صورتی ساده، ایدئولوژیک و آخرالزمانی روشن کرده‌اند؛ اگر قدرت فکری قوی نداشته باشند، دل قوی دارند. اگر متفکران بزرگی نداشته باشند منبری‌های خوبی دارند. دنیای فکری آنان بسیار ساده اما قدرتمند است. در همان تفکرات ساده خویش باورهای عمیقی دارند؛ هرچند ظاهرا به خطرات «سکتاریستی» آن برای امنیت ملی آگاه نیستند. برکناری از قدرت و متقاعدسازی اجتماعی، چندوجهی و نیازمند شفاف‌سازی مواضع است. مشکلی که اصلاح‌طلبان دارند، این است که نتوانسته‌اند بدنه اجتماعی خود را برای ائتلاف‌های سیاسی متقاعد کنند. گویی نخبگان اصلاح‌طلب، خود در پی موج‌های مبهم توده‌ای یا چشم‌اندازهای همواره ناامیدِ روشنفکران سیاسی سرگردان‌اند. 

این بزرگ‌ترین مشکل یک حزب سیاسی است که چشم به توده‌ها یا روشنفکرانی بدوزد که خود سیال و مبهم و ناامیدند. یک حزب سیاسی نمی‌تواند بنیان خود را بر سیالیت‌های اجتماعی بنا نهد و هیچ‌گاه از خود شخصیت مستقلی نشان ندهد. اینکه می‌گویند ما باید طرف مردم را بگیریم، اگرچه واجد انگیزه‌های ملی است اما این خطر را دارد که هیچ‌گاه مواضع شما برای مردم و مواضع مردم برای شما روشن نباشد. بگذریم از اینکه واژه «مردم» همواره مبهم است و طیفی از چریکان برانداز تا پیروان جانباز را دربر می‌گیرد. بنابراین، راه گروه‌های سیاسی این است که تحلیل شفافی از اوضاع به مردم ارائه کنند و در پی متقاعدسازی برآیند و با اعتمادبه‌نفس آن را پی بگیرند. حضور «خجالتی» بی‌معنی است. ائتلاف را نمی‌توان با شرمساری از نگاه سنگینِ برون‌حاکمیتی پی گرفت. لکنت تاریخی، لکنت مذهبی و لکنت سیاسی می‌تواند هر گروهی را به ابتذال بکشاند. حیرانی در صُنع سیاست تولیداتی معوج دارد که خریداری ندارد. لکنت سیاسی آن‌گاه پیش می‌آید که تکلیف خود را با قانون اساسی مشخص نکرده باشید؛ چه پذیرش آن و چه اصلاح آن یا مرزبندی‌های خود را با نیروهای گوناگون درون حاکمیت، با براندازان یا با معترضان مشخص نکرده باشید یا در مسائل روزِ سیاست‌گذاری عمومی تعیین موضع و تنقیح سیاست نکرده باشید. البته ممکن است تکلیف را مشخص کرده باشید اما به گفتمان عمومی در نیامده است. آنچنان در موضع توجیهی ضعیف عمل شده است که شعار «اصلاح‌طلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» فراگیر شده است. اصلاح‌طلبی یک سرمایه ملی و تاریخی ارزشمند است که باید حفظ شود و تداوم یابد. مرزبندی شفاف سبب می‌شود که «شما هم» بتوانید دسته و گروه خود را جمع کنید و از اندک‌بودن هواداران یا کوچکی سبد رأی‌تان نهراسید. در ازدحام هیئت‌های تودرتوی بازار سیاست این عَلَم و کُتَل شماست که شناسه‌ای برای جذب هواداران است. در غیر این صورت در جمع مضمحل می‌شوید و خس و خاشاک هنگامه‌های سیاسی می‌شوید. فعال سیاسی بایستی شخصیت مستقلی از خود در تحلیل‌ها و کنشگری‌ها نشان دهد. اینکه شما در پی راضی‌کردن افراطیون درون نظام یا براندازان بیرون نظام باشید، شما را به کف روی آبی که پیرو موج‌های سیال گوناگون است، تبدیل می‌کند. قرارِ سیاست از بی‌قراریِ مردمان نتوان گرفت. در انتخاب دوگانه استقلال-ائتلاف آنچه برای یک حزب سیاسی مهم است، این است که بتواند سرمایه سیاسی خود را ساماندهی و سازماندهی کند. در غیر این صورت در توفان حوادث سیاسی یا در لایه‌های سنگین ائتلاف ناپدید شده و در بن‌بست تاریخ منزوی می‌شود. این در صورتی گریزپذیر است که موضع‌گیری‌های روشنی به‌ویژه در حقوق اساسی، اقتصاد سیاسی و سیاست خارجی داشته باشد و مهم‌تر از آن هیئت سیاسی خود را به تشکیلات اجتماعی درآورد. تصمیم یک گروه سیاسی تابع «الگوریتمی» از شرایط «اگر>>آن‌گاه» است. مهم این است که از پیش به درکی نظری و تصمیمی تحلیلی درباره «سرمایه سیاسی ثابت»، «قربانی‌نکردن منافع ملی در پای منافع حزبی»، «اظهار شخصیت مستقل سیاسی» و «شرایط ائتلاف» رسیده باشند. مهم‌ترین کار برای اصلاح‌طلبان شفاف‌سازی، استحکام و سامان‌دهی پایگاه اجتماعی‌شان است.

روزنامه وطن امروز

کرانه باختری آتش زیر خاکستر
مهدی بختیاری
 هجوم صهیونیست‌های تندرو به مسجد‌الاقصی در قالب راهپیمای روز پرچم، بار دیگر نشان داد صهیونیست‌های اشغالگر فلسطین - بویژه شهرک‌نشینان و وابستگان به احزاب افراطی این رژیم – بزرگ‌ترین مانع برای ایجاد آرامش در سرزمین‌های اشغالی و کرانه باختری هستند.
57 سال پیش در چنین روزهایی، ارتش صهیونیست در جریان جنگ 6 روزه، طی یک حمله غافلگیرکننده به ۳ ارتش بزرگ عربی (مصر، سوریه و اردن) شکست سختی بر آنها تحمیل کرد اما سخت‌تر از این شکست؛ اشغال سرزمین‌های بیشتر بویژه بیت‌المقدس توسط صهیونیست‌ها بود. ارتش رژیم اشغالگر در جریان این جنگ، صحرای سینا را از مصر، بلندی‌های جولان را از سوریه و کرانه باختری را از اردن به اشغال خود درآورد و به این ترتیب بعد از سال‌ها، نظامیان صهیونیست به سردمداری «اسحاق رابین» و «موشه دایان» وارد شهر قدیمی قدس و صحن مسجدالاقصی شدند. این یکی از دردناک‌ترین مقاطع تاریخ معاصر است که اشغالگران اسرائیلی، فاتحانه به دومین شهر مقدس مسلمانان وارد شدند و این اشغالگری تا به امروز هم ادامه داد.
همزمان با سالگرد این اتفاق دردناک، صهیونیست‌ها در قالب راهپیمایی موسوم به راهپیمای پرچم به سمت مسجدالاقصی (که قانونا حق ورود و انجام مناسک در آن را ندارند) حرکت می‌کنند که این اقدام خصمانه هتک حرمت قبله اول مسلمانان تلقی می‌شود. ورود غیرقانونی یهودیان به صحن مسجد‌الاقصی که گاه با همراهی نظامیان این رژیم انجام می‌شود البته مساله بی‌سابقه‌ای نیست. سال 2000، اقدامی مشابه که توسط «آریل شارون» (نخست‌وزیر اسبق اسرائیل که در آن مقطع رهبری اپوزیسیون دولت را بر عهده داشت) به همراه جمعی از نظامیان این رژیم روی داد، آتش دومین انتقاضه بزرگ و سراسری فلسطینیان را روشن کرد که به «انتفاضه الاقصی» مشهور شد.
این بار هم افراطیون صهیونیست نظیر «ایتمار بن ‌گویر» و «بتزالل اسموتریچ»، ۲ نفر از وزرای افراطی کابینه «بنیامین نتانیاهو» سردمدار این راهپیمایی بودند که به دلیل ریسک بالای آن (ترس از جرقه قیام در میان فلسطینیان کرانه باختری) پلیس اسرائیل مجبور شد در جاهایی جلوی آنها را بگیرد. هتک حرمت مسجد‌الاقصی در حالی رخ می‌دهد که ارتش اسرائیل 8 ماه است درگیر نبردی سنگین با مقاومت فلسطین در غزه است و همزمان یکی از بیم‌های اصلی آنها فعال شدن جبهه کرانه باختری است.
کرانه باختری از سال‌ها قبل با تمرکز گروه‌های مقاومت فلسطینی، تا حد زیادی مسلح شده و این خطر برای صهیونیست‌ها احساس می‌شود که فعال شدن این جبهه - آن هم با انگیزه مقابله با هتک حرمت مسجد‌الاقصی که همیشه یکی از پررنگ‌ترین خطوط قرمز فلسطینی‌ها بوده است - بخش زیادی از توان نظامی این رژیم را از غزه به سمت این منطقه منحرف کند.
کرانه باختری اگرچه مانند غزه تحت کنترل حماس نیست و از این بابت گروه‌های مبارز وضعیت سخت‌تری دارند (چون همزمان باید با دولت فاقد شرافت محمود عباس خائن، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی هم بجنگند) اما در 3-2 سال گذشته نشان داده شد که جوانان معتقد به مبارزه در آن، بدون اینکه منتظر فراهم شدن زمینه مبارزه از طرف گروه‌ها بمانند، دست به عملیات‌های تک نفره یا دو نفره می‌زنند.
حجم انبوه عملیات‌های شهادت‌طلبانه در ماه‌های منتهی به توفان الاقصی، اسرائیل را در مقاطع مختلف درگیر چالش‌های بزرگ امنیتی کرد و شاید این مساله به دلیل عظمت و بزرگی عملیات توفان الاقصی و ضربات خردکننده حماس و گروه‌های فلسطینی به اسرائیل در 7 اکتبر 2023 تا حدی به چشم نیامد اما مقامات سیاسی و نظامی اسرائیل بهتر از هر کس دیگری می‌دانند به همان نسبت که امروز از سمت جنوب (غزه) و شمال (حزب‌الله لبنان) با خطر جدی مواجه هستند، همین میزان ترس را باید از سمت کرانه باختری هم داشته باشند.
از این منظر است که می‌توان دریافت رژیم صهیونیستی چطور نگران رفتار تندروهای شهرک‌نشین به سردمداری افراطیون حاضر در کابینه است. تصاویر راهپیمایی پرچم و برخورد شهرک‌نشینان تندرو با فلسطینیان و حتی خبرنگاران، موج عظیمی از اعتراضات جهانی را برانگیخته و شاید دور از ذهن نباشد اگر جلوی این تندروی‌ها گرفته نشود، ارتش اسرائیل مجبور شود جبهه دیگری را برای مقابله با تهدیدات بزرگ در کرانه باختری رود اردن باز کند.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات