صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۹  ، 
کد خبر : ۳۶۵۲۵۲

دیکتاتورهای در بند!

آنچه مسئله زندان سیاسی در این کشور است، نه زندان‌بان که زندانیان هستند! این مدعیان «در کلام عالی و در عمل خالی» هستند! نظریه‌پردازانی از درون تهی. دیکتاتور‌های کوچکی که آنچه را که سال‌ها با آن مبارزه کرده‌اند بر سر هم‌بندی‌های خود می‌آورند. کاش فرصتی پیش می‌آمد که نوجوانان و جوانان دهه هفتادی و هشتادی که این روز‌ها قدکشیده‌اند و به میدان سیاست وارد شده‌اند، داستان این دیکتاتور‌های کوتاه قد تاریخ سیاسی این کشور را می‌خواندند تا به معنای واقعی متوجه می‌شدند که چگونه در جنگ تحریف شکل گرفته به مدد فضای مجازی، جای جلاد و شهید عوض شده است
پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی/ جریان‌شناس سیاسی

اپوزیسیون جمهوری اسلامی (که خود ملقمه‌ای از اندیشه‌ها و گرایش‌های عجیب و غریبی است که گاه خودشان به خون خودشان تشنه‌اند و بر سر کوچک‌ترین موضوعی با هم وحدت نظر ندارند!)، در فضای پروپاگاندای رسانه‌ای ایجاد شده به مدد حمایت رسانه‎های بیگانه، در طول 45 سال گذشته، تلاش کرده است تا چهره هولناکی از جمهوری اسلامی به افکار عمومی جهانیان نشان دهد و نظام اسلامی را به دیکتاتوری و خون آشامی متهم کند!

در این فرآیند بخشی از تصویرسازی‌های دروغین به زندان‌های جمهوری اسلامی اختصاص دارد که معمولاً تصویری تیره و تار از آن جلوه‌گر شده و ادعا می‎شود زندانیان از حقوق اولیه محرومند و این محدودیت‌ها بیشتر زندانیان سیاسی را در رنج و ناکامی فرو برده است. در این میان، گزارش‌هایی که حتی نهادهای بین‌المللی حامی حقوق بشر ارائه کرده‌اند به خوبی ابطال این دروغ‌ها را اثبات کرده است. در برخی موارد نیز اعترافات زندانیان سیاسی به کمک افکار عمومی آمده و بر بی‌اعتباری آنها شهادت داده است!

در همین راستا این روزها نامه‌ای از «فائزه هاشمی» در فضای مجازی انتشار یافته که به خوبی حقایقی از اوضاع زندانیان سیاسی در کشور را آشکار کرده است و حکایت از آن دارد که آنچه مسئله زندان سیاسی در این کشور است، نه زندان‌بان که زندانیان هستند!

فائزه که دو سال است در زندان اوین به سر می‌برد و محکومیت او تا مهرماه سال آینده ادامه خواهد یافت، اعتراف کرده که مشاهداتش از زندان حالش را از هر مبارزه‌ای به هم زده و او را بر سر دوراهی قرار داده است! او توصیفی از زندانیان سیاسی مدعی مخالفت با جمهوری اسلامی ارائه می‌دهد که تأمل‌برانگیز است! به گفته فائزه، این مدعیان «در کلام عالی و در عمل خالی» هستند! «نظریه‌پردازانی از درون تهی. دیکتاتورهای کوچکی که آنچه را که سال‌ها با آن مبارزه کرده‌اند بر سر هم‌بندی‌های خود می‌آورند؛ هم‌بندیانی که کمتر یارای نقد کردن و یا ایستادن در مقابل آنها را دارند که در این صورت تنگ‌نظری‌ها، تهمت‌ها، پرونده‌سازی‌ها، هتاکی‌ها، حذف و طردها، تخریب شخصیت‌ها و گاهاً ضرباتی را نوش جان می‌کنند؛ به عبارت دیگر، هم‌بندی (بخوانید گروه فشار داخل بند) هم‌بندی را می‌پاید، برای او تعیین تکلیف و خط قرمز مشخص می‌کند، آزادی او را سلب می‌کند، به او انگ و تهمت می‌زند، او را تهدید می‌کند، آرای او را دور می‌ریزد، ضرب و شتم نثارش می‌کند، فضای وحشت و خفقان می‌آفریند. چرا؟ چون با او همراه نشده، یا نقدی بر او وارد کرده و پا روی سلطه و اقتدار او نهاده و عجیب‌تر سکوت یا همراهی و ادامه‌ دوستی برخی دیگر از مشاهیر در بند با این اندک سلطه‌گران است. بارها پرسیده‌ام چگونه است که می‌شود با این افراد همراه شد، ولی با مستبدین در کشور نه؟ یعنی هم چوب را بخوریم و هم پیاز را، هم در زندان باشیم و هم با دیکتاتور سازش کنیم؟ چرا کور و کر شدیم؟»

آنچه در نامه سرگشاده فائزه آمده، به خوبی حقیقت هویتی و شخصیتی مخالفان و معاندان جمهوری اسلامی را نشان می‌دهد و از چهره واقعی این افراد پرده برمی‌دارد. این تعبیر که این افراد «در زندان که قدرتی ندارند این‌گونه‌اند، وای اگر قدرتی بگیرند.» فردایی را نشان می‌دهد که خدای نخواسته این افراد بخواهند در این سرزمین از قدرتی برخوردار شوند! آن روز است که بلاهایی که این مستبدان بر سر ملت خواهند آورد، آشکار خواهد شد.

مروری بر تاریخ عملکرد این خودکامگان سیاسی در دهه 1360 به خوبی ذات پست و پلید و حیوانی آنان را آشکار می‌کند. آنگاه که در پرونده ایشان فهرست 17 هزار شهید ترور مشاهده می‌شود که اغلب آنها مردمان عادی این سرزمین بودند که جرمی جز حمایت از انقلاب اسلامی ملت ایران نداشتند! این مردم‌فریبان که خود را از تبار خلق و توده و ... می‌خواندند، به سادگی بر روی آنان آتش گشودند و ناجوانمردانه و به غفلت و با فجیع‌ترین روش‌ها آنها را به شهادت رساندند.

جالب آن است که این کلام فائزه هاشمی با استقبال و تأیید برخی از اصلاح‌طلبانی همراه شد که تجربه بندهای سیاسی را داشته‌اند. برای نمونه، «احمد زیدآبادی» به استقبال این نامه رفته و در وصف آن نوشته است: «فائزه هاشمی با انتشار نامه‌ای از داخل زندان به موضوعاتی اشاره کرده است، که برای هر زندان‌کشیده باتجربه و مستقلی، طنینی آشنا دارد.» «عباس عبدی»،دیگر روزنامه‌نگاری که او نیز سابقه زندان دارد، در واکنش به این نامه نوشت: «گرچه ۳۸ ماه زندان بودم، ولی از همان موقع همیشه خوشحال بودم که علی‌رغم سختی‌های زندان انفرادی، فقط یک ماه را در بند عمومی به سر بردم. این حس ناشی از تجربیات زندانیان بند سیاسی(پیش و پس از انقلاب) بود که یا شنیده یا مطالعه کرده بودم و هیچگاه دوست نداشتم در چنین فضایی آکنده از بدبینی و اتهام زنی و بسته‌ای زندگی کنم.‌»

خواندن این نامه می‌تواند گوشه‌ای از حقیقت کمتر دیده شده در عرصه سیاست را آشکار کند. کاش فرصتی پیش می‌آمد که نوجوانان و جوانان دهه هفتادی و هشتادی که این روزها قدکشیده‌اند و به میدان سیاست وارد شده‌اند، داستان این دیکتاتورهای کوتاه قد تاریخ سیاسی این کشور را می‌خواندند تا به معنای واقعی متوجه می‌شدند که چگونه در جنگ تحریف شکل گرفته به مدد فضای مجازی، جای جلاد و شهید عوض شده است و چگونه اوباش سیاسی مدعی مبارزه، خودکامگانی هستند که جز سیاست حذف مخالفان، سیاستی نمی‌شناسند و اپورتونیست‌هایی هستند که برای کسب قدرت به هیچ اخلاق و مرامی پایبند نیستند و حتی به هم‌بندان خود نیز رحم نمی‌کنند!

زندان در دستگاه گفتمانی انقلاب اسلامی هیچ جایگاهی نداشته و هیچگاه مطلوب جمهوری اسلامی نبوده است! حضرت روح‌الله(ره) خود پیام‌آور آزادی و رهایی زندانیان سیاسی بود، در آن زمستانی که بازگشت او به کشور، بوی بهار و طراوت و آزادی را برای زندانیان سیاسی به همراه آورد! اما چه می‌توان کرد که در حیات سیاسی دوران جاهلیت ثانی و در روزگاری که هنوز حکومت عدل گستر جهانی رونمایی نشده است، هستند جاه‌طلبان و مافیاهایی که تلاش دارند عدالت و انسانیت و اخلاق را در جامعه ذبح کنند و زیاده خواهانه‌زندگی عادی شهروندان را در جمهوری اسلامی تهدید کنند. در اینجاست که حکومت اسلامی چاره‌ای ندارد جز آنکه برای اجرای عدالت و صیانت از آزادی و امنیت زندان بنا کند و زندان‌بان استخدام کند! در شرایطی که دین مبین اسلام و مکتب اسلام ناب محمدی(ص) برای زندان و زندانی نیز قواعد و حقوقی تعریف کرده است که حکومت موظف به اجرای آن است.

نامه فائزه به خوبی نشان داد، آنچه از زندان‌های جمهوری اسلامی قابل گلایه و نالیدن است، بیش از آنکه ناظر به رفتار زندان‌بان باشد، ناظر به دیکتاتورهای دوزاری است که به دروغ خود را مبارزان برای آزادی معرفی کرده‌اند!

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات