«محمدرضا پهلوی» که خود را وارث سلاطین قدیم ایران میدانست، برای کتمان ضعفهای سیاسی و اجتماعی خود با بخششهای شاهانه به دنبال تشبث به این شاهان باستانی بود. بیشک دربار او یکی از پرهزینهترین دربارهای جهان بود. محمدرضا به دلیل شخصیت ضعیف و عیاشش گرایش بسیاری به خارجیها داشت. به گفته بسیاری از نزدیکانش، دوستان وی صرفاً کسانی بودند که موجبات تشفی غرایز او را فراهم میکردند و از همین راه نیز وارد حلقه نزدیکان او میشدند. کسانی مانند «امیر هوشنگ دولو»، «اسداله علم» و ... از جمله این افراد بودند. به گفته منابع موجود، این افراد با پرداخت هزینههای هنگفت، فواحش و روسپیهای فراوانی را به ایران دعوت و موجبات کامیابی شاه را فراهم میکردند.
درباره بخششهای محمدرضا به زنان خارجی مطالبی نوشته شده که تعجبآور است. به گفته «مینو صمیمی» که از نزدیک با شاه و فرح در سوئیس ارتباط داشت، وی با بسیاری از هنرپیشگان و خوانندگان معروف اروپایی ارتباط داشته و به همین دلیل مبالغ هنگفتی نیز به آنها میپرداخت. «فریدون هویدا» نیز در این باره مینویسد: «[شاه]در خلال دیدار از پاریس، یکی دو روز عصرها که وقت آزاد داشت به چند کاباره شبانه سر زد ومدتی را در مصاحبت با دختران معرفی شده از سوی دوستان خود گذراند، که به آنها هدایایی گرانقیمت نیز داد. چند ماه بعد در یک مجلس میهمانی به یکی از همان دخترهایی که مدتی را با شاه سرکرده بود برخوردم و او با افتخار فراوان انگشتر الماس را که از شاه هدیه گرفته بود، به من نشان داد.»
«حسین فردوست» نیز در کتاب خاطرات خود در این زمینه سخن گفته است. وی درباره پرداخت پول به این افراد مینویسد: «در مسافرت به آمریکا، در نیویورک من دو نفر را به محمدرضا معرفی کردم. یکی «گریس کلی» بود که در آن زمان آرتیست تئاتر بود و دوبار با او ملاقات کرد و محمدرضا به وی یکسری جواهرات به ارزش حدود یک میلیون دلار داد. این زن بعدها همسر پرنس «موناکو» شد و اخیراً در یک تصادف اتومبیل درگذشت. نفر دوم یک دختر آمریکایی ۱۹ ساله بود که ملکه زیبایی جهان بود. محمدرضا مرا فرستاد و او را آوردم و چندبار با محمدرضا ملاقات کرد و به او نیز یکسری جواهر داد که حدودیک میلیون دلار ارزش داشت....»