یکی از موضوعاتی که طی روزهای اخیر خبرساز شد افزایش نرخ ارز و طلای جهانی بود. مساله حائز اهمیت درخصوص نرخ ارز این است که نوسانات اعم از کاهش یا افزایش نرخ ارز بیش از اینکه متغیر اقتصادی باشند عموما ناشی از اثرات متغیرهای فعال سیاسی است.
در طول سالهای گذشته به کرات شاهد این وضعیت بودهایم که انتخابات و اتفاقات سیاسی داخلی و خارجی هر کدام بنحوی بر نوسانات نرخ ارز اثرگذار بودهاند مثل انتخابات ریاست جمهوری؛ حتی انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا با توجه به اینکه برنده انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا چه کسی است و تفکر وی چه آثاری بر تحریمها و کاهش یا افزایش تنشهای بینالمللی میگذارد منجر به نتایج مختلفی در نرخ ارز میشود.
طبیعتا تنش هرچه قدر تنشهای سیاسی ودنظامی در منطقه کاهش بیابد به همان میزان شاهد ثبات و آرام گرفتن نرخ ارز خواهیم بود در غیر این صورت نوسانات نرخ ارز همچنان فعال میماند.
متغیر دیگری که در نرخ ارز اثرگذار است ورود ارز به کشور و عرضه ارز در بازار است. توسعه روابط منطقهای و بینالمللی در عرصه تجارت خارجی عامل بسیار مهمی در افزایش ورود ارز به کشور است در این صورت شاهد از بین رفتن ترس و نااطمینانی نسبت به عرضه ارز در بازار خواهیم بود به تبع تقاضا برای ارز کاهش مییابد و این روند به کاهش نرخ ارز در بازار و ثبات قیمت ارز منتهی میشود.
از مولفه تنشهای سیاسی و نظامی و آثاری که این روند بر نرخ ارز میگذارد عبور کنیم تفاوت قیمت بین نرخ ارز در بازار نیز عامل دیگری برای سوداگری و دلالی در بازار است به این معنا که وقتی بین قیمت دلار دولتی و بازار آزاد تفاوت قیمت وجود دارد و دولت با سیاستهای مختلف مترصد کنترل نرخ ارز است و عدهای نیز خواهان دریافت ارز دولتی هستند نمیتوان انتظار داشت بعد از مدتی نرخ ارز افزایش نیابد، بنابراین بعد از گذشت مدتی شاهد روند افزایش نرخ ارز خواهیم بود.
اصولا ارز چند نرخی عامل مهمی در افزایش نرخ و میل به افزایش نرخ و برخورداری از رانت ارزی به شمار میرود و زمینهساز افزایش انتظارات تورمی است به این خاطر اقتصاددانان تاکید میکنند راههای عبور از ارز چند نرخی باید باز شود تا با تک نرخی شدن ارز شاهد ثبات و آرامش در بازار ارز باشیم.
در کنار برنامهریزی دولت برای حرکت به سمت تک نرخی کردن ارز باید به این واقعیت مهم اشاره شود بعد از عملیات وعده صادق ۲ و پاسخ نظامی جمهوری اسلامی ایران به رژیم غاصب صهیونیستی شاهد این موضوع مهم بودیم که نرخ ارز از حرکت صعودی بازایستاد و حرکت به سمت روند کاهشی آغاز شد، این روند بدان معناست که فروکش کردن تنشهای سیاسی و اطمینان خاطر به پایان تنشهای نظامی نرخ ارز را وارد فاز کاهشی میکند.
کاهش نرخ طلای جهانی بعد از شرارت رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران نیز فکت دیگری از این حقیقت است که هرگونه اطمینان نسبت به پایان نزاعهای سیاسی و نظامی زمینهساز کاهش نرخها میشود.
به هر حال باید متوجه این موضوع باشیم که نوسانات نرخها به نفع بازار و فعالیتهای مولد نیست، هر چند بانک مرکزی برای کاهش نوسانات اثرگذار بر بازار ارز و طلا انجام داده است، اما باید نقش متغیرهای سیاسی بر بازار ارز را نادیده نگیریم.
حراج سکه توسط بانک مرکزی به معنی عرضه بیشتر است عرضه بیشتر هم به معنی کاهش تقاضا است، لذا میتوان عنوان کرد که عرضه سکه و طلا از سوی بانک مرکزی برای ایجاد ثبات در بازار طلا و به تبع آن ارز اقدام منطقی است چرا که به دلیل افزایش قیمت سکه افزایش تورم هم خواهیم داشت به همین دلیل بانک مرکزی از سیاستهای طلایی خودش استفاده میکند و با حراجی که وجود دارد اگر هم به صورت آتی باشد در واقع میتواند تقاضا مازاد و کاذب را حذف کند به نوعی تعادل در بازار سکه و ارز ایجاد کند که در نتیجه کنترل تورم و تعادل در بازار کالا هم حاصل شود.
با توجه به اینکه افزایش نرخ ارز و طلا و عدم کنترل آن منجر به بالا رفتن نرخ تورم میشود اقدام بانک مرکزی در وضعیت کنونی اقدامی مناسب و ناظر بر تثبیت نرخها در بازارهای مختلف برای جلوگیری از افزایش نرخ تورم است.