در دنیای امروز، «رسانهها» یکی از ارکان اصلی انتقال اطلاعات و تأثیرگذاری بر افکار عمومی شناخته میشوند. در بحرانهای اجتماعی، بهویژه در کشورهایی که با جنگ، ناآرامی یا تحولات سیاسی مواجه هستند، نقش رسانهها در مدیریت بحران و شکلدهی به افکار عمومی از اهمیت بسیاری برخوردار است. یکی از نمونههای بارز این تأثیرگذاری، بحران اجتماعی و سیاسی در سوریه است که طی سالها با ناآرامیها، جنگهای داخلی و تغییرات سیاسی همراه بوده است.»
رسانهها در سوریه، مانند سایر کشورها، نقش کلیدی در اطلاعرسانی، ارائه تحلیلهای سیاسی و انعکاس تحولات اجتماعی ایفا کردهاند. در طول جنگ داخلی که از سال ۲۰۱۱ آغاز شد، رسانهها همزمان دیدگاههای گوناگون را ارائه دادهاند؛ از یک طرف رسانههای دولتی و نزدیک به دولت بشار اسد سعی کردهاند وضعیت کشور را تحت کنترل نشان دهند و از سوی دیگر، رسانههای مخالف و رسانههای آمریکایی و صهیونیستی اخبار مربوط به اعتراضات و تخریبها را پوشش دادهاند. این تضاد در پوشش خبری، بهویژه در دوران بحرانهای شدید، میتواند تأثیرات قابل توجهی بر نحوه درک مردم و جوامع بینالمللی از بحرانهای اجتماعی و سیاسی بگذارد.
نقش رسانهها در مدیریت بحرانهای اجتماعی در سوریه نه تنها به انتقال اطلاعات محدود نبوده؛ بلکه در برخی موارد، به ابزارهای تأثیرگذاری سیاسی تبدیل شده است. از آنجا که رسانهها میتوانند برای پیشبرد اهداف سیاسی و اجتماعی استفاده شوند، در سوریه نیز دولتها و گروههای مختلف از این ابزار برای تقویت نفوذ خود بهره بردهاند. رسانههای دولتی با پوشش مثبت از دستاوردهای نظامی و اجتماعی دولت، تلاش کردهاند روحیه عمومی مردم را تقویت کنند و بهویژه در زمینههای اقتصادی و اجتماعی که تحت تأثیر جنگ قرار گرفتهاند، پیامهای مثبت ارسال کنند.
در وضعیت پسا رژیم بعث و پس از چندین سال بحران، رسانهها نقش بیبدیلی در ترسیم آینده سوریه دارند. شورشیان و بهویژه رهبران آن در تلاش هستند از طریق رسانهها تصویر جدیدی از خود ارائه دهد و مشروعیت داخلی و بینالمللی خود را تقویت کند. رسانهها در این دوران میتوانند نقش میانجی و آگاهیبخش را ایفا کنند و همزمان نظارت و ارزیابی عملکرد دولت را به عهده بگیرند.
در نتیجه، رسانهها در سوریه نه تنها در دوران حرکت شورشیان به سوی دمشق و تصرف کاخ ریاست جمهوری بلکه در آنچه در آینده رخ خواهد داد نقش مهمی ایفا خواهند کرد.