تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۶  ، 
کد خبر : ۳۷۲۱۷۷

جبهه ملی در فردای مصدق!

پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی/ گروه تاریخ

جبهه ملی و احزاب و گروه‌های متشکل آن، که در دوران قبل از ملی شدن نفت و مجلس دوره ۱۶ آغاز به کار کرده بودند، با سقوط دولت مصدق منفعل شدند و تا سال ۱۳۳۹ فعالیتی نداشتند تا اینکه در آستانه انتخابات دوره بیستم، افرادی از حزب ایران جلساتی را به دعوت «الله‎یار صالح» و «باقر کاظمی» تشکیل دادند و فعالیت‌هایی را آغاز کردند که تا سال ۱۳۴۲ ادامه داشت.

اجتماع این دوره را «جبهه ملی دوم» می‌نامند و از اقدامات آن انتشار چند نشریه و تشکیل چند میتینگ بود. در سال ۱۳۴۱ کنگره جبهه ملی با شرکت ۱۷۰ نماینده در تهران تشکیل و اساسنامه و منشور جبهه ملی را تصویب کرد. فعالیت جبهه ملی دوم از این حد بیشتر نبود و تشکیلاتی نداشت. جبهه ملی دوم نیز با پایان گرفتن حکومت امینی کم کم فعالیتش پایان گرفت و مانند سایر گروه‌ها به خاموشی گرایید. غالب اعضای آن هم در مسافرت آمریکا و اروپا بودند. در این جبهه نهضت آزادی و جامعه سوسیالیست‌ها شرکت نداشتند و به طور کلی سازماندهی وجود نداشت. 

هر چند دکتر سنجابی، از اعضای جبهه ملی این دوره جبهه ملی را افتخار‌آمیز می‌شناسد و در اهمیت و عظمت آن مدعی است در سال ٤٠ میتینگی در امجدیه انجام گرفت که حدود ۸۰ هزار نفر از مردم در آن شرکت کردند. این میتینگ شاه و دولت دکتر امینی را به لرزه انداخت و آنها را به واکنش شدید علیه جبهه ملی وادار کرد که این واکنش از تعطیل کردن باشگاه جبهه ملی شروع شد و به زندانی شدن رهبران جبهه ملی انجامید که من حدود شش ماه در زندان بودم. دستگیرشدگان حسیبی، زیرک زاده صدیقی، آذر خلیلی و شاهپور بختیار بودند.
در سال ١٣٤٤ که رژیم استحکام خود را باز یافته بود، عده‌ای تصور کردند که سستی گروه‌ها و دسته‎جات و از جمله جبهه ملی موجب تحکیم رژیم شده و این دفعه بر آن شدند تا وحدت بیشتری پیدا کنند و بار دیگر از عبارت جبهه ملی که آن را مناسب‌ترین عنوان جذب مردم می‌پنداشتند، استفاده کردند. در نهایت برای اینکه مشخص باشد «سوم» را هم به آن افزودند.

جبهه ملی سوم مرکب از نهضت آزادی ایران، حزب مردم ایران، حزب ملت ایران، سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران و جامعه سوسیالیست‌های نهضت ملی ایران بود. این جبهه هم در مرحله تشکیل باقی ماند و به فعالیتی نرسید؛ زیرا رژیم وظایف احزاب را خود تماماً به عهده گرفته بود و کارگردان اصلی حزب دولتی (ایران نوین) بود.

جبهه ملی چهارم مربوط به زمان اوج‌گیری نیروی مذهبی است و آن وقتی است که حکومت جدید آمریکا سیاست حقوق بشر کارتر را اعلام کرد و گفت از رژیم‌های فاسد حمایت نمی‌کند و در ایران فضای باز سیاسی برقرار شد و عده‌ای باز به فکر جبهه ملی افتادند و گاهی هم جمعیت‌های میلیونی توده‌های مردم را که در مسیر انقلاب بودند، به حساب خود تصور می‌کردند و تعدادی از آنها هم که سال‌ها در فرانسه، انگلیس و آمریکا در گردش بودند، وقتی از مطبوعات و رادیو و تلویزیون‌های واشنگتن، لندن و پاریس تصویر شهادت جوانان پاکباز و مسلمان وطن را دیدند، به فکر افتادند که با تغییر قیافه و گردش و سمت‌گیری در جهت انقلاب برای احراز مقام دست و پایی کنند، ماسک بر چهره زدند و به یک باره مدعی وراثت خون ده‌ها هزار شهید شدند!

حقیقت آن است که جبهه ملی که خود از اشخاص و سازمان‌ها و گروه‌ها و احزابی تشکیل شده بود، در آغاز تشکیل و تا مدتی توانست به پیشرفت‌هایی هم نائل شود و اوج قدرتش را حمایت مذهبی تشکیل می‌داد بدون آنکه از آن آگاه باشد. اگر با دقت گروه‌هایی را که این جبهه را تشکیل می‌داد، بررسی کنیم، درجه قدرت و میزان جمعیت هر گروه بستگی به جنبه مذهبی یا درجه نزدیکی آن با مراجع مذهبی داشت. برخی از جمعیت‌ها و احزاب عضو در گروه اعضای آن انگشت شمار بوده‌اند. تعجب نکنید اگر گفته شود گروه‌ها و احزاب سیاسی هم با ۳ یا ۵ نفر تشکیل شده‌اند، فعالیت آنها منحصر به پخش تراکت و اعلامیه و نوعی اظهار نظر بوده است. گاهی روزنامه‌ای انتشار داده‌اند و در فرصت‌هایی هم جلسات سخنرانی داشته‌اند و چه بسا مواردی از بزرگ شدن آنها و معرفی آنها به وسیله رسانه‌های گروهی و تبلیغات داخلی و خارجی به لحاظ اقدام دست‌های مرموزی بوده است.

به هر حال پس از انحلال جبهه ملی اول، این جبهه در دور دوم و سوم و چهارم هیچ گاه نتوانست در صحنه سیاسی این کشور مؤثر و نقش‌آفرین باشد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات