رویه همیشگی دشمنان اسلام این است که با استهزاء و تمسخر، دستاوردها و موفقیتهای مسلمانان را کوچک میشمارند و آنقدر این کار را انجام میدهند که یأس و ناامیدی را در روح و جان مسلمانان رسوخ داده و مسیرشان را تغییر دهند که متأسفانه گاهی اوقات این اتفاق هم میافتد. اینکه پولهای زیادی در این کار خرج میشود هم به این معناست که از این کار نتیجه گرفته و بر ادامه آن مصمم هستند. به عبارتی، بسیاری از اوقات به هدفشان میرسند که آن را ادامه میدهند. خداوند برای دوری مسلمانان از ناامیدی در قرآن فرموده است: «وَ لا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»؛ و گفتار [بیاساس و تبلیغاتِ ناروایِ]مخالفان، تو را غمگین نکند؛ زیرا همه عزت و توانمندی برای خداست. او شنوا و داناست. (یونس/۶۵) شاید بتوان گفت تذکر خداوند در این آیه برخاسته از همان ناامیدی است که گاهی سراغ مسلمانان میآمد و در عملشان هم دیده میشد. وقتی اثرپذیری وجود داشته باشد، طبیعتاً دو اتفاق برای مسلمانان خواهد افتاد. اول اینکه با ناامیدی ادامه راه برایشان سخت میشود و مدام از خود میپرسند، نتیجه این همه سختی و رنج چیست؟ آیا آن روزی که خدا و پیامبرش (ص) به ما وعده دادهاند، واقعاً میآید؟ آیا بهشت و جهنمی وجود دارد؟ آیا این اعمال میتواند راهگشای ما در زندگی دنیایی و آخرتی باشد؟ اگر بناست راهگشا باشد، پس این سختیهای دنیایی چرا پایانی ندارد؟ چرا کافران از نظر مادی وضع بهتری دارند؟ چرا ظالمان در آسایش و پیشرفت هستند و ما در سختی و رنج؟ و.... دوم آنکه ناخودآگاه سعی میکنند در بعضی مسائل به دشمن متمایل شوند و در جهت خوشایند آنان حرکت کنند! خداوند برای پیشگیری از صدمات ناامیدی دستور میفرماید که ناامید نشوید و نگذارید حرفها و تمسخر دشمنان در شما اثر بگذارد. عزت و ذلت از آن خداوند است و نباید کسی نگران ذلیل شدن به دست دشمن یا عزیز شدن از سوی آن باشد. منتها این عزت پیدا کردن هم شرایطی دارد. برای نمونه، در آیهای دیگر از قرآن خداوند میفرماید: «مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا، إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ...» (فاطر/۱۰) هر کس سربلندى مىخواهد، سربلندى یکسره از آنِ خداست. سخنان پاکیزه به سوى او بالا مىرود و کار شایسته به آن رفعت مىبخشد. این سخن پاک به چه معناست؟ سخن پاک در قرآن کریم یکی از مفاهیم عمیق و جامع است که به معانی مختلفی دلالت دارد. این واژه در آیات گوناگون قرآن به کار رفته است و هر بار تا حدودی با توجه به سیاق و شرایط آیه، معانی متفاوتی را شامل میشود؛ اما در کل، سخن پاک بهمعنای حرف حقیقت، صداقت، اخلاق نبل و اندیشه و عمل پاک و خالص است. سخن پاک به معنای حرفی است که از هر نوع کذب و تقلب پاک باشد و تنها به حقیقت واقعی اشاره کند. سخن پاک نه تنها از کذب؛ بلکه از هر نوع حرف ناشایست، توهین، عصیان و گناه پاک است.
این سخن بهنوعی باورهای خالص و اعتقادی است که انسان به خداوند و ارزشهای الهی خود میپردازد. سخن پاک در برخی آیات قرآن بهمعنای یادآوری ارزشهای اخلاقی و معنوی است که باید در قلب و نفس انسان جای بگیرد. این سخن نباید فقط روی زبان باشد؛ بلکه باید در وجود انسان نفوذ کند و رفتار او را تحت تأثیر قرار دهد. در آیاتی که از سخن پاک یاد شده، غالباً به عمل صالح نیز اشاره شده است. این یعنی سخن پاک تنها نباید به زبان باشد؛ بلکه باید با عمل خوب و صالح همراه باشد. انسان نه تنها باید گفتارش خالص و پاک باشد؛ بلکه رفتارش نیز باید با ارزشهای اخلاقی و معنوی همخوانی داشته باشد. خوش سخن بودن، پاک سخن گفتن، پاک اندیشیدن، محترم بودن و... در زندگی اجتماعی نقش بسیار مهمی دارد. انسانی که سخن پاک دارد، باعث میشود که در محیط اجتماعی خود اعتماد و احترام پیدا کند. چون مردم از او مطمئن هستند که او از کذب، تقلب و گفتار نادرست دوری دارد.
سخن پاک به طور مستقیم با ایمان و توحید ارتباط دارد. این سخن بهمعنای اقرار به یکتا بودن خداوند و رد کردن هرگونه شرک و غلط است. انسانی که سخن پاک دارد، به خداوند یکتا ایمان آورده است و از هر نوع شرک و گناه دوری دارد. سخن پاک نه تنها به زبان انسان محدود نمیشود؛ بلکه بر فکر و رفتار او نیز تأثیر میگذارد. انسانی که سخن پاک دارد، بهطور طبیعی به رفتارهای خوب و صالح روی میآورد و از رفتارهای بد دوری میکند. یک مفهوم دیگر از سخن پاک میتواند این باشد که برای پیدا کردن عزت ما باید برنامه درستی برای مسیر خودمان داشته باشیم. برای مقابله با دشمنان و دور ماندن از تهدید و تحقیرشان باید برنامه داشته باشیم. باید بتوانیم با همه اسباب و لوازم خودمان را قوی کنیم تا کسی فکر بیعزت کردن ما را به سرش راه ندهد.