با وقوع تحولات نوین در سطح منطقه، بهویژه پس از ترور «سیدحسن نصرالله» و سقوط حکومت «بشار اسد» در سوریه و حمله رژیم صهیونی به ایران، سناریوی حمله به تأسیسات هستهای ایران از سوی برخی مقامات آمریکایی و صهیونی مطرح شد. استدلال آنها این بود که با توجه به تضعیف حزبالله لبنان و سقوط حکومت طرفدار ایران در سوریه، درواقع، دو مورد از بازوان قدرت منطقهای ایران به ترتیب تضعیف و قطع شده و بنابراین، اکنون فرصت مناسبی فراهم شده است تا بتوان ضربهای اساسی به ایران وارد کرد. در همین چارچوب، صهیونیستها با جلوداری آمریکا تلاش کردند با فشار به دولت عراق، گروههای مقاومت عراق را نیز محدود کرده و حتی آنها را خلع سلاح کنند. ناگفته پیداست که آنچه به منزله یک عامل شتابزا در تقویت این توهم دشمن اثرگذار بود، ارسال پیامهای متعدد ضعف از داخل و غش و ضعف برخی حامیان و طرفداران غربگرای دولت در قبال مذاکره با آمریکا بود. در واقع، نوع کنشگری برخی طرفداران افراطی جریان اصلاحات و برخی دولتمردان به گونهای بود که جمهوری اسلامی ایران را در مقابل فشارهای مستکبران دستبسته نشان میداد و بنابراین، آنها را در توهمشان پیرامون ضعیف شدن ایران جسورتر کرد. میتوان گفت مبتنی بر این وضعیت بود که «دونالد ترامپ» رئیسجمهور جدید آمریکا طی دو «یادداشت اجرایی»، با تمهید شرایطی که پذیرش آنها از سوی ایران به معنای خلع سلاح ایران و تهی شدن ایران از همه حوزههای قدرت خود است، تلاش کرد تا پیششرطهایی را برای هرگونه مذاکره با ایران تعیین کند که در نقطه مقابل با موضع شجاعانه رهبر معظم انقلاب، هر گونه مذاکره با آمریکا «غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه» اعلام شد و ایشان تأکید کردند که مذاکره با آمریکا به هیچ وجه کمکی به حل مشکلات ایران نمیکند. نکته مهم در این میان آن است که با توجه به نقش تصورات ذهنی در شکلدهی به کنشهای عینی، نوع کنشگری طرف مقابل در برابر جمهوری اسلامی ایران، دقیقاً منبعث از تصوری است که آنها از جمهوری اسلامی ایران در مقطع زمانی کنونی دارند و بنابراین، جمهوری اسلامی ایران و مردم ایران تلاش کردند به این تصور و محاسبه غلط آنها حمله کنند؛ از برگزاری رزمایشهای قدرتمند نظامی تا راهپیمایی شکوهمندانه مردم در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی. با توجه به آنچه گفته شد، در تلاش برای اثبات توهمی بودن دشمن درباره تضعیف قدرت ایران و ضرورت پارهکردن پرده توهم قدرت دشمنان به تعبیر رهبر معظم انقلاب، تلاش میشود برخی از مهمترین نشانههای ایران قوی و مقتدر در برهه کنونی بازگویی شود.
دفع تهدیدهای سختافزاری
از بارزترین وجوه قدرت نظام جمهوری اسلامی ایران، گرفتن ابزار تهدید نظامی از دست دشمنان است؛ به این ترتیب که دشمنان نه تنها با تهدید نظامی نمیتوانند جمهوری اسلامی ایران را در برابر خود به تسلیم وادار کنند، بلکه این دشمنان با وجود داشتن پیشرفتهترین تجهیزات دفاعی، ناتوان از کاربرد آنها علیه جمهوری اسلامی ایران هستند. بر این اساس، میتوان گفت جمهوری اسلامی ایران در حوزه دفاعی به قدرت بازدارندگی نایل آمده است. رهبر معظم انقلاب در این زمینه میفرمایند: «برادران عزیز، خواهران عزیز! ما به برکت تلاش جوانانمان، دانشمندانمان، فناوران ماهرمان، امروز از لحاظ دفاع سخت، از لحاظ تهدیدِ سختافزاریِ دشمن نگرانی و مشکل نداریم.» (بیانات رهبری در دیدار مردم آذربایجان، ۲۹/۱۱/۱۴۰۳) اهمیت این موضوع وقتی بیشتر روشن میشود که دقت کنیم در تاریخ معاصر ایران تا قبل از دوره جمهوری اسلامی، دشمنان هر گاه فقط به استفاده از ابزار نظامی تهدید میکردند یا آن را علیه ایران به کار میبردند، ایران سرنوشتی جز تسلیم نداشت.
تمرکز دشمن بر تهدید نرمافزاری
رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم آذربایجان با اشاره به مرتفع شدن نگرانیها بابت تهدیدِ سختافزاریِ دشمن، به لزوم آمادگی برای مقابله با تهدید نرمافزاری دشمن اشاره کرده و فرمودند: «امروز دشمنان ما اعتراف میکنند که به این نتیجه رسیدهاند که اگر بخواهند بر ملت ایران فائق بیایند، اگر بخواهند جمهوری اسلامی را از مواضع قدرتمندانه خودش عقب برانند، راهش این است که در داخل کشور، در داخل ملت مشکل ایجاد کنند، مردم را دچار مشکلات و تهدیدات نرمافزاری کنند.» واقعیت آن است که با وجود رسیدن جمهوری اسلامی به نقطه بازدارندگی دفاعی، اما در حوزه نرمافزاری هنوز این بازدارندگی حاصل نشده و بنابراین، دشمن از این حوزه به مثابه یک سلاح علیه انقلاب و نظام اسلامی استفاده میکند. حال این سؤال مطرح است که اساساً این نوع تهدید علیه چه کشورها و بازیگرانی اعمال میشود و آیا اساساً اعمال تهدید نرمافزاری علیه یک بازیگر به معنای ضعف آن است؟ در پاسخ باید گفت، در نظام بینالملل، کشورها چهار دستهاند: ۱ ـ قوی و راضی از وضع موجود؛ ۲ ـ ضعیف و راضی از وضع موجود؛ ۳ ـ قوی و ناراضی از وضع موجود و ۴ ـ ضعیف و ناراضی از وضع موجود. با بررسی وضعیتهای گفته شده، تنها کشورهایی که میتوانند برای سلطه سلطهگران چالش ایجاد کنند و در عین حال، از پذیرش تحمیلهای این نظام سر باز زنند، دسته سوم هستند؛ زیرا از قدرت لازم برخوردار بوده و توان مقاومت در برابر فشارهای خارجی را دارند. قدرتهای سلطهگر در برابر این کشورها، شیوهها و ابزارهای مختلف و سخت دشمنی را به کار میگیرند تا آنها را در برابر خود وادار به تسلیم کنند و آنگاه که این شیوهها موفق به تسلیمسازی کشور هدف نشود، تلاش میکنند تا با تمرکز بر تهدید نرمافزاری او را از پای درآورند. بنابراین، اصل روی آوردن دشمن به تهدید نرمافزاری نه تنها نشانه ضعف نظام جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه در اصل گویای قدرت مستحکم این نظام است. با این حال، در حوزه نرمافزاری نیز باید با «گرفتن ابزار رسانه از دست دشمن» بازدارندگی لازم ایجاد شود تا دشمن نتواند به راحتی ادراک عمومی و نخبگانی در کشور را به سمت و سوی مورد نظر خود کانالیزه کند.
آگاهی و همبستگی ملی در برابر تهدیدها
با وجود همه ضعفها و گلایهمندیها در حوزه مسائل اقتصادی، مردم ایران هم از عنصر آگاهی سیاسی بالایی برخوردارند که با اتکا به آن، اهمیت نعمت انقلاب و نظام اسلامی را میدانند و هم تحلیل دقیق و درستی از توطئههای دشمنان دارند و بنابراین، در برابر تهدیدها بهراحتی به صورت همبسته عمل میکنند. راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال بهترین شاهد مثال در این زمینه است.
اراده تسلیمناپذیر
برخلاف اوهامات دشمنان، ایران اسلامی نه تنها در موقعیت ضعف قرار ندارد؛ بلکه امروز در موقعیت قدرت قرار دارد و یکی از نشانههای مهم این موضوع، اراده تسلیمناپذیر نظام اسلامی و مردم ایران در برابر دشمنان با وجود شدت و حدت دشمنی آنهاست. در واقع، با وجود برخی ضربات دشمنان، ایران قوی نه تنها در اراده خود برای مقاومت و فتح قله سست نشده است، بلکه مصممتر و قاطعتر نیز شده است. تأکید بر ممنوعیت مذاکره با آمریکا از سوی رهبر معظم انقلاب و تکرار قاطع این موضع از سوی مقامات مختلف، از جمله رئیسجمهور و وزیر خارجه و...، گویای آن است که ایران اسلامی برخلاف توهم دشمن، از یکپارچگی و انسجام لازم در میان دستگاههای گوناگون حاکمیت و صلابت لازم در مسیر استقامت برخوردار است.
بازآرایی بازوان منطقهای مقاومت
برخلاف تصور دشمن، بازوان منطقهای جمهوری اسلامی اگرچه ضرباتی دیدهاند، این ضربات هم ترمیم شده و هم با عضوگیری جدید، تلاش شده است خلأ برخی اعضای سابق محور مقاومت جبران شود؛ از این رو مجموع تحولات منطقه نشان میدهد مقاومت و بازوان منطقهای جمهوری اسلامی ایران نه تنها حذفشدنی نیست، بلکه به اقتضای شرایط قادر به نوزایی، توسعه و فتح میدانهای نوین است.
سخن پایانی
برخلاف جنگ شناختی و تهدید نرمافزاری دشمنان، واقعیتهای میدان گویای قوت و استحکام نظام جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت اسلامی در سطح منطقه است. بنابراین، نوع کنش و واکنش جمهوری اسلامی ایران باید به گونهای باشد که ضمن خودداری از ارسال هرگونه پیام ضعف به طرف مقابل، با اتخاذ مواضع مستحکم و حتی انجام برخی اقدامات، طرف مقابل را در لاک دفاعی فرو ببرد تا هرگونه فرصت اندیشیدن به تهدید ایران از او سلب شود.