«جنگ» یکی از اتفاقات و حوادثی است که چه در زمان درگیری و چه پس از پایان آن چالشهایی را برای کسب وکارها و تولید و توزیع کالا و خدمات و... ایجاد میکند. چالشها و آسیبهایی که دولتها موظفند در راستای حمایت از آنها تدابیری اندیشیده و بستههایی را تدوین و ارائه کنند. بر اساس صحبتهایی که در روزهای گذشته از سوی مسئولان کشور مطرح شده است، حمایت از کسبوکارهای آسیبدیده از جنگ در اولویت برنامههای راهبردی دولت قرار گرفته و کارگروه بررسی میزان خسارت وارده بر مشاغل آسیبدیده، پیگیری تأمین مواد اولیه و نقدینگی مورد نیاز بنگاهها، مقابله با تورم و تسهیل از سرگیری فعالیت کسبوکارها، از جمله اقدامات حمایتی از مشاغل آسیبدیده در دوران پساجنگ از سوی دولت است. اما فارغ از اقداماتی که دولت باید پس از پایان جنگ و در راستای حمایت از مشاغل و افرادی که با خسارتهای مالی مواجه شدهاند، انجام دهد.
موضوع مدیریت اقتصاد در طول روزهای جنگ نیز مسئله مهمی بود که طی جنگ ۱۲ روزه بهخوبی انجام شد. برای نمونه معروف است که بعد از آغاز جنگها در دنیا، مردم بهسمت فروشگاهها هجوم برده و از ترس قحطی و کمبود کالا دست به خرید و جمعآوری کالاهای مورد نیازشان میزنند. چیزی که تقریباً همه تجربههای جهانی از جنگ مؤید این موضوع بوده و مدیریت این وضعیت را شاید بتوان یکی از مهمترین وظایف دولتها در حین جنگ دانست. چنانچه جنگ ۱۲ روزه اخیر در اراضی اشغالی سبب افزایش قابل توجه قیمت موادغذایی ضروری شد. علاوه بر آسیبها و خسارات شدیدی که این جنگ به زیرساختها و منافع اقتصادی رژیم صهیونیستی وارد کرد، قیمت برخی اقلام اساسی غذایی مانند آب معدنی بهطور میانگین تا ۲۰۰ درصد افزایش یافت که این رشد شدید قیمتها فشار بسیاری بر سبد خرید شهرکنشینها وارد کرد.
این تغییرات قیمتی ناشی از وضعیت جنگ و مشکلات تأمین کالاها در بازار است که تنها در کمتر از دو هفته بر اقتصاد اراضی اشغالی اثرات قابل توجهی گذاشت. بهنحوی که بر اساس گزارش رسانههای صهیونیستی هم زمان با آغاز درگیریها و حملات ایران، بسیاری از مراکز خرید سرزمینهای اشغالی بهدلیل تهدیدات امنیتی بسته شدند. از سوی دیگر، طبق دادههای شرکت پرداخت «شیبا»، حجم خریدهای کارت اعتباری طی روزهای ابتدایی جنگ ۱۲ روزه حدود ۱۲ درصد کاهش داشت و خریدهای آنلاین نیز بهدلیل بسته شدن حریم هوایی و توقف پروازهای تجاری دچار افت شدید شدند، بهنحوی که رسانههای صهیونیستی اذعان کردند که در مقابل، میزان خریدهای مربوط به خواربار و موادغذایی ۵۰ درصد افزایش یافته، بهطوری که قفسههای آب معدنی تنها ظرف چند دقیقه خالی میشوند.
در نقطه مقابل، وضعیت در ایران کاملا متفاوت بود. نهتنها هیچ فروشگاه و مرکز پخش موادغذایی در ایران بسته و تعطیل نبود، بلکه به گواه اتحادیههای صنفی مربوط به پخش و توزیع کالا، عملکرد شرکتهای پخش ایرانی در این ۱۲ روز بهنوعی رکوردشکنی محسوب میشد و این شرکتها بهواسطه فعالیت ۲۴ ساعته در این ایام ۳ برابر رقم استاندارد کالا توزیع کردند، موضوعی که سبب شد کوچکترین کمبود کالا یا هجوم به فروشگاهها مشاهده نشود.