نظام سلطه، در همه دهههای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نشان داده است که زبان گفتوگو و تعامل با جمهوری اسلامی ایران را نمیفهمد، مگر در صورتیکه پشتوانهای از قدرت، قاطعیت و بازدارندگی در میان باشد. تجربه پرهزینه و تلخ برجام، نمونه روشن این واقعیت است که در جهانی تحت سیطره منافع قدرتهای بزرگ، هیچ قراردادی تضمین نیست، هیچ لبخندی از روی خیرخواهی نیست و هیچ مذاکرهای الزاما به صلح نمیانجامد. در چنین وضعیتی، تنها یک راه برای کشور باقی میماند: حرکت از موضع اقتدار و بازدارندگی بهجای وابستگی و امید به تعهدات پوشالی غرب.
تکیه بر قدرت بومی
جمهوری اسلامی ایران در طول چهار دهه، در حوزههایی، چون موشکی، پهپادی، انرژی هستهای، سایبری، صنایع دفاعی و امنیت درونزا، به توانمندیهایی دستیافته است که بسیاری از دولتهای منطقه حتی خواب آن را نمیدیدند. این پیشرفتها، نتیجه رویکردی مستقل، واقعگرایانه و در عین حال آرمانمحور بوده است. مهمترین سلاح در این نبرد نابرابر، اتکای به ظرفیتهای بومی و ایمان به «ما میتوانیم» بوده است. باید این مسیر را نهتنها حفظ کرد، بلکه در تمام سطوح به آن عمق داد. خامفروشی امید به دیپلماسی بدون پشتوانه قدرت، راه به جایی نمیبرد.
پیوند استراتژیک منطقهای
قدرت واقعی ایران، تنها در مرزهایش خلاصه نمیشود. امروز محور مقاومت از صنعا تا بیروت، از بغداد تا دمشق و از غزه تا قدس امتداد یافته است. این محور، برخاسته از یک عقبه فکری، تاریخی و اعتقادی است که در قالب حمایت از ملتهای تحت ستم، ایستادگی در برابر صهیونیسم و استعمار نو، و پیگیری عدالت و عزت اسلامی معنا مییابد. ایجاد پیوندهای استراتژیک با ملتها و دولتهای منطقهای که زیر فشار استعمار نوین مقاومت میکنند، همافزایی ژئوپلیتیک کمنظیری برای ایران فراهم کرده است که میتواند نقشه قدرت جهانی را در منطقه غرب آسیا دگرگون سازد. این پیوندها باید تعمیق یافته و در قالب ائتلافهای امنیتی، اقتصادی و فرهنگی باز تعریف شود.
مقاومت هوشمند
مقاومت، تنها یک واکنش نظامی نیست؛ یک دکترین است که در بستر حکمت، صبر و شجاعت تعریف میشود. باید دیپلماسی فعال، اما مقتدر، داشته باشیم. از یکسو در میدان، دشمن را زمینگیر کنیم و از سوی دیگر، در رسانه و سیاست خارجی، روایت خود را بر افکار عمومی جهانی تحمیل کنیم. این یعنی مقاومت هوشمند؛ مقاومتی که میداند چه زمان بجنگد، چه زمان مذاکره کند، و چه زمان افشاگری رسانهای داشته باشد. امروز، انتخاب ما میان جنگ و صلح نیست؛ میان قدرت و ضعف است. اگر قوی باشیم، جنگی در نمیگیرد. اگر ضعیف باشیم، دشمن حتی لبخندش را با شلیک همراه میکند. تنها راه بقا، نه در التماس به میز مذاکره، بلکه در ساختن توازن قوا و تثبیت بازدارندگی است؛ بازدارندگیای که پشت آن، عزت، حکمت و مصلحت خوابیده است.
برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی
که در نظام طبیعت ضعیف پایمال است