برای شکلگیری یک دولت، چهار مؤلفه اساسی ازجمله جمعیت، سرزمین، حکومت و حاکمیت لازم است. در واقع، باید تجمعی از افراد در یک سرزمین با قلمرو مرزی مشخص وجود داشته باشد تا منشأ تشکیل دولت شود. علاوه بر این، به ناچار برای تشکیل دولت، به سازمان تشکیلاتی و نهادهای سیاسی مانند قوای مقننه، مجریه و قضائیه نیاز است تا حکومت شکل بگیرد؛ اما اگر همه اینها فراهم باشد، ولی حاکمیت شکل نگیرد، نمیتوان نام آن مجموعه را دولت نهاد. حاکمیت دو جنبه دارد: اول؛ اقتدارات داخلی دولت که در قلمرو سرزمین خویش است، دوّم؛ استقلال خارجی در برابر دولتهای دیگر و مداخلههای بیرونی.
دولت منهای حاکمیت، فاقد شکل و حیات سیاسی است و در یک جامعه حاکمیت، بالاترین مظهر و تجلی دولت به شمار میرود. در حقیقت وقتی مجموعهای بر منطقهای حکومت کند و فاقد یکی از این مؤلفههای چهارگانه باشد به آن، دولت اطلاق نمیشود. در بهترین حالت معمولاً از واژههایی همچون رژیم یا گروه حاکم از آن نام برده میشود. حتی وقتی بخواهند حاکمیت یک کشور را زیر سؤال ببرند نیز از واژه «رژیم» استفاده میکنند، همانطور که معاون سابق ترامپ که در انتخابات اخیر همراه او بود، در یک سخنرانی، برای زیر سؤال بردن حاکمیت چین از عنوان «rezhim chaienous» نام برده است.
نمونه واضح چنین حالتی، رژیم صهیونیستی است که از میان مؤلفههای چهارگانه فقط مدلی از حکومت را تشکیل داده است؛ نه سرزمین مشخصی از خود دارد و نه جامعهای که در آن سرزمین شکل گرفته باشد. آمریکا بارها اعلام کرده، حیات اسرائیل وابسته به آمریکاست. «ولیام برنز» رئیس سازمان سیا درمورد عملیات «وعده صادق» اعلام کرد: «اگر اطلاعات و حمایتهای ما و شرکایمان نبود مقابله اسرائیل با حمله ایران با شکست مواجه میشد.»
بر این اساس رژیم صهیونی حاکمیت مستقلی نیز ندارد؛ بنابراین به طور کلی، ۲۸ کشور عضو سازمان ملل، اسرائیل را به رسمیت نمیشناسند.
نمونه جدید دولت مصنوعی را میتوانیم در وقایع اخیر در سوریه ببینیم. روزنامه صهیونی «هاآرتص» در گزارشی اعلام کرد، ارتش رژیم صهیونی ۸۰ درصد از زیرساختهای نظامی سوریه را ویران کرده است. سخنگوی ارشد پنتاگون فاش کرد، تعداد واقعی نیروی آمریکایی در سوریه بیش از ۲ هزار نفر است. تنش صهیونیستها و ترکیه بر سر سوریه نیز مؤلفه دیگری است که حاکمیت دولت آینده سوری را با ابهامات اساسی مواجه کرده است. در این میان برخی کشورهاسعی دارند به شیوههای گوناگون حکومت جدید سوری را سرپا نگه دارند؛ برای نمونه، فرانسه سعی دارد با ایجاد یک کارگاه در پاریس، قانون اساسی سوریه را تدوین کند. ایتالیا بازسازی مدارس برای ۲۰ هزار دانشآموز را متعهد شده و اتحادیه اروپا بسته حمایتی به ارزش ۵۰۰ میلیون یورو را برای پیشبرد پروژه انرژیهای تجدیدپذیر در شمال سوریه به عهده گرفته است؛ اما مگر میشود حکومتی را که نه جامعهاش را با خود همراه کرده، نه میتواند از سرزمین خود دفاع کند، نه اقتدار داخلی دارد و نه میتواند مانع تجاوز و نفوذ بیگانگان شود، دولت نامید؟ بنابراین تلاش کشورهای اروپایی به گروه مسلط به سوریه بیشتر، مانند تنفس مصنوعی به یک دولت مصنوعی است.