با آتشبس بین طرفین متخاصم در یک جنگ نظامی، نبرد در عرصههای دیگر ادامه پیدا میکند. یکی از این میدانها، حوزه شناخت است که از آن با عنوان «جنگ شناختی» یاد میشود. همچنانکه این نبرد در ایام بعد از جنگ ۱۲ روزه تحمیلی علیه ایران، عمدتا با محوریت رسانه و فضا مجازی، درحال انجام است.
در دنیای پیچیده و به هم پیوسته امروز، مفهوم جنگ شناختی بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. این نوع جنگ، که در لایههای عمیقتر از جنگهای نظامی سنتی عمل میکند، بر دستکاری ادراکات، باورها و تصمیمات افراد و جوامع متمرکز است. هدف اصلی جنگ شناختی، تأثیرگذاری بر مسیر فکری و نحوه تحلیل طرف مقابل است، نه لزوماً دستیابی به یک نتیجه مشخص نظامی. این تمایز بنیادین، جنگ شناختی را به ابزاری قدرتمند و در عین حال پنهان در صحنه روابط بینالملل و حتی در داخل جوامع تبدیل کرده است. مکانیسم جنگ شناختی را میتوان در سه گام اصلی بررسی کرد.
گام صلح که شامل استفاده از تکنیکهای پایه برای حفظ و تثبیت صلح و جلوگیری از ورود به فضاهای خصمانه است.
گام نبرد که حد فاصل بین صلح و جنگ تلقی میشود؛ فضایی از هوشیاری و آمادهباش که در آن، طرفین به دنبال ایجاد اختلال در دستگاه محاسباتی یکدیگر هستند. در این فضا، قواعد صلح و جنگ هر دو حاکم هستند و هدف اصلی، مدیریت شرایط به گونهای است که از وقوع جنگ تمامعیار جلوگیری شود، در حالی که بر ذهن و اراده طرف مقابل تأثیر گذاشته میشود. این مرحله اغلب با عملیات رسانهای گسترده و هوشمندانه همراه است.
گام جنگ که اوج تخاصم است و جنبههای نظامی برجسته و پررنگ میشوند. حتی در این مرحله نیز، هدف تنها محدود به درگیری نظامی نیست؛ بلکه تلاش میشود تا با استفاده از تمامی ابزارها، از جمله ابزارهای نظامی، ذهنیت و اراده طرف مقابل به طور کامل شکسته شود و به سمت تغییر سوق داده شود.
در جامعه امروز، رسانه در نبرد شناختی، نه تنها به عنوان یک ابزار اطلاعرسانی، بلکه به عنوان یک عامل اصلی در شکلدهی به روایتها، ایجاد موجهای فکری، و تخریب چهره دشمن عمل میکند. این جنگ، نه تنها بین کشورها، بلکه در داخل جوامع نیز جریان دارد و میتواند بر انتخابات، سیاستها، و حتی سبک زندگی افراد تأثیر بگذارد.
بنابراین، شناخت، درک و مدیریت جنگ شناختی برای افراد، سازمانها و دولتها امری حیاتی است. در این دوران، هوشیاری و توانایی تحلیل اطلاعات و اخبار از منابع مختلف، برای مقابله با دستکاریهای شناختی و حفظ استقلال فکری، اهمیت دوچندانی پیدا میکند. این جنگ، جنگی برای کنترل ذهنها و ارادههاست، و هرچه جامعهای در این زمینه آگاهتر و آمادهتر باشد، آسیبپذیری کمتری در برابر این حملات پنهان خواهد داشت. در عصر اطلاعات، سواد رسانهای و قدرت تمییز بین واقعیت و دروغ، کلید بقا در این عرصه پیچیده است.