در مشی مبارزاتی حضرت امام خمینی (ره)، سازماندهی تشکیلاتی نهضت اسلامی همواره از ارکان اساسی و تعیینکننده به شمار میآمد. ایشان از همان طلیعه نهضت، بهویژه در فاصله سالهای ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۳، درصدد برآمدند تا جنبشی فراگیر و سراسری پدید آورند. از اینرو، با ارسال نامههایی به علمای بلاد، آنان را از جریانها و رویدادها آگاه کرده و با طراحی برنامههای منسجم، وحدت رویه و پیوند میان کانونهای مبارزه را تضمین میکردند. این رویکرد زمینهساز شکلگیری شبکه ارتباطی پویا و کارآمدی شد که انتقال سریع اخبار و عکسالعمل به موقع را ممکن میکرد.
حادثه تأملبرانگیز پانزده خرداد سال ۱۳۴۲، به خوبی ضرورت سازمانیابی منسجم و لزوم ایجاد شبکهای زیرزمینی، اما گسترده را آشکار کرد. امام (ره) با درک این مهم، در فاصله بین دوران زندان و تبعید به خارج از کشور، با تدبیری حکیمانه، گروههای مردمی، از جمله دانشجویان، بازاریان و سایر اقشار متدین را حول محور واحدی گرد آوردند. این تشکل یافتن تدریجی، به تأسیس «هیئتهای مؤتلفه اسلامی» انجامید که با هدایت و اطلاع ایشان شکل گرفت و فعالیت خود را آغاز کرد.
در آن مقطع، تجربه نشان داده بود که پخش همزمان اعلامیهها در اقصی نقاط کشور، میتواند بسیاری از اقدامات حکومت طاغوت را خنثی کند. همچنین، روشنگری، افشای چهره پلید رژیم و ارشاد تودههای عظیم مردم، تنها از طریق تمرکز نیروهای مؤمن، انقلابی و فداکار ممکن بود. در عمل، مشخص شده بود که افراد و گروههای بسیاری با امام (ره) در ارتباط هستند، اما از فعالیت یکدیگر بیخبرند. گروههای متعددی، به صورت جداگانه به قم عزیمت میکردند، اخبار مناطق خود را به محضر امام (ره) میرساندند و رهنمودهای لازم را دریافت میکردند. منبع اصلی همه این گروهها، شخص امام خمینی (ره) بود.
این گروهها تقریباً همزمان، ضرورت سامانیابی و وحدت عمل را دریافتند و از رهبر خود طلب راهنمایی کردند. امام (ره) با درایت خاص، آنان را گرد هم آورده، به یکدیگر معرفی کردند و اعتماد خویش را به جمعی که شکل میگرفت، اعلام داشتند. از این آشنایی و معرفی و اطمینان متقابل، «جمعیت مؤتلفه اسلامی» متولد شد. جمعیتی که نه روش و منش احزاب و گروههای سیاسی مرسوم را داشت و نه بر اساس ایدئولوژی و مرامنامهای غیراسلامی استوار بود. اساس کار آن، بر مبنای همان ارتباطات ایمانی و انقلابی و اطاعت از رهبری نهضت قرار داشت.
این جمعیت نوپا، به فرمان امام (ره) و پس از تشکیل جلسات متعدد مخفی، ارکان خود را ابتدا در دو بخش اصلی تنظیم کرد؛ نخست، «کمیته مرکزی» مرکب از دوازده نفر از افراد شاخص و مورد اعتماد و دوم، «شورای روحانی» که جمعی از روحانیون مبارز و انقلابی در آن عضویت داشتند. وظیفه کمیته مرکزی، بررسی و تحلیل مسائل جاری و انعکاس آن به شورای روحانیت بود و شورای روحانیت نیز در موارد لازم، از بدنه اصلی جمعیت و کمیته مرکزی کمک میگرفت.
با تبعید امام خمینی (ره) به ترکیه در سال ۱۳۴۳، عرصه مبارزه وارد مرحله جدید و پیچیدهتری شد. در این برهه، هیئتهای مؤتلفه دریافتند که باید از چارچوب صرفاً تعلیمی و ایدئولوژیک خارج شده، به صورت یک سازمان سیاسیـ نظامی به فعالیت خود ادامه دهند. بر این اساس، شاخهای نظامی به ساختار این هیئت افزوده شد تا توان پاسخگویی به شرایط سختتر را داشته باشد.
امام (ره) همواره بر جذب جوانان به فرهنگ ناب اسلامی تأکید داشتند و مقابله با توطئههای رژیم برای به فساد کشاندن نسل جوان را از اولویتهای مبارزه میدانستند. در اجرای این فرمان، جمعیت مؤتلفه اسلامی کوشید با تشکیل جلسات و کلاسهای آموزشی منظم در تهران، مبانی اصیل اسلام را به شیوهای سازمانیافته تبیین کند. یکی از وظایف مهم شورای روحانیت، تهیه محتوای تعلیمی و آموزشی به صورت جزوه و اطلاعیه بود. با گسترش دامنه فعالیت هیئتهای مؤتلفه، جمعیتی با عنوان «جمعیت تربیت سخنگو» تشکیل شد که در قالب جلسات دهنفری، مبلغان و نیروهای کارآمد را آموزش میداد و تربیت میکرد.
از جمله وظایف عمده و خطیر این هیئتها در تمامی آن دوران پرفراز و نشیب، دریافت، تکثیر و توزیع سریع پیامها و اعلامیههای حضرت امام (ره) در سطح جامعه بود. مأموریتی که تا پایان یافتن مبارزه و پیروزی انقلاب اسلامی، با دقت و فداکاری ادامه یافت و نقش بیبدیلی در بیداری و هدایت امت اسلامی ایفا کرد. این شبکه ارتباطی و تشکیلاتی منسجم، که با نظارت و هدایت مستقیم امام (ره) شکل گرفت، به منزله ستون فقرات نهضت، مقاومت در برابر استبداد را ممکن ساخت و پایههای انقلاب اسلامی را استوار کرد.