تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۰  ، 
کد خبر : ۳۷۶۶۹۱
حجت‌الاسلام والمسلمین احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری

امام(ره) آرمان‌های اسلام را از حصار کتاب‌ها آزاد کرد

امام خمینی(ره)، نامی که فراتر از یک شخصیت تاریخی، به نمادی از ایمان، عزت و تحول بدل شده است. او روحی بزرگ بود که در کالبد قرن دمید و تاریخ را با اراده‌ای پولادین و صداقتی بی‌پیرایه دگرگون ساخت. سالگرد ارتحالش، نه فقط یادبود پایان یک زندگی، بلکه فرصتی برای بازاندیشی در ویژگی‌های بی‌همتای اوست. مصاحبه با «حجت‌الاسلام والمسلمین احمد مبلغی» عضو مجلس خبرگان تلاشی است برای بازخوانی اندیشه و سیره‌ آن رهبر فقید؛ مردی که نه‌تنها ایران، بلکه جهان اسلام را به‎سوی افق‌های معنا و عدالت رهنمون ساخت، و نامش همچنان رمز امید و بیداری است.
پایگاه بصیرت / محمد پالیزی

از نظر جنابعالی، مهم‌ترین ویژگی شخصیتی و فکری حضرت امام خمینی (ره) که ایشان را به‌عنوان یک رهبر برجسته در جهان اسلام مطرح کرد، چه بود؟
امام خمینی (ره) روحی بزرگ بود که در کالبد قرن دمیده شد و آن را تکان داد. سالگرد ارتحال او نه فقط یادآور پایان زندگی مردی استثنایی‌ست، بلکه تجلی خاطره یک حضور الهام‌بخش است که دل‌ها را تسخیر کرد و تاریخ را دگرگون ساخت.
کاریزمای امام (ره)، از ژرفای ایمان و عرفان می‌جوشید؛ از صداقتی بی‌پیرایه و نگاهی که برآمده از یقین بود؛ یقینی به ثبوت، و به امکان پیوندی زنده میان اسلام، مردم و زمانه.
او با سکوتش فریاد می‌زد، و با فریادش (هرچند با ساده‌ترین کلمات) دل‌ها را زیر و زبر می‌کرد.
امامی که در چشمانش عزت ملت و امت در سایه اسلام در شرایط پرتحول زمانه موج می‌زد، و در گام‌هایش، طنین ایستادگی در این زمینه بود.
او مردی بود که به قدرت پشت کرد تا مردم به خود بازگردند؛ رهبری که نه از مرز‌های جغرافیا، بلکه از افق‌های معنا عبور کرد. کاریزمای او، سِحر حضور شخصیتی بود که دل‌بسته دنیا نبود، اما دل‌های بسیاری را به خود گره زد.
در وجود او، تقوا و تدبیر در‎هم تنیده بودند؛ عرفان و سیاست، هم‌داستان و هم‌مسیر شده بودند؛ و عدالت، هم‌قدم با انقلاب، راه می‌پیمود.
سالگرد او، فرصتی‌ست برای بازاندیشی در آن ویژگی‌هایی که او را از دیگران جدا می‌ساخت؛ ویژگی‌هایی همچون:
 اراده‌ای سخت: اراده‌ی او تنها در سخن نبود، در هر موضع و تصمیمی می‌درخشید. نه سکوت را روا می‌دانست، که آن را حرام می‌خواند؛ نه از مواضع خود عقب‌نشینی می‌کرد، حتی اگر دوستان و نزدیکان، با هزار مصلحت و توصیه، او را به نرمی فرا می‌خواندند. «نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد» برایش فقط شعار نبود، معیار عمل بود. بر حق، اصرار می‌ورزید؛ چرا‎که در باور او، عقب‌نشینی از حق، آغاز سقوط حق و ظهور باطل بود.

ساده‌زیستی‌: ساده‌زیستی برای او، تنها یک فضیلت فردی نبود، بلکه سبکی از زیستن و راهی برای شکستن جلوه‌های کاذب و نابرابری‌آفرین اجتماعی زمانه بود؛ جلوه‌هایی که می‌توانست پیوند صادقانه‌اش با مردم را دچار اختلال یا تزلزل کند.

صداقت: صداقتش از ژرفای جانش می‌جوشید، و واژه‌هایش بر ریل صداقت روان می‌شدند. اما آن‌گاه که ملت با صداقت برخاست، سخن او صادقانه‌ترین صدا شد؛ و، چون آن صدای صداقت، همگانی گشت، کلامش دیگر تنها سخن نبود، بلکه به عهدی اجتماعی بدل شد؛ پیمانی میان مردم و معنا.

عرفان اجتماعى:بی‌تردید، یکی از ژرف‌ترین ویژگی‌های امام خمینی (ره) که به کلام و رهبری‌اش جاذبه‌ای ویژه و نفوذ و تأثیری عمیق و اجتماعی بخشید، آن بود که جهان را در محضر خدا می‌دید؛ نه در لفظ، بلکه در عمق باوری جاری و زنده. برای او عرفان، تجربه‌ای منزوی در زاویه حجره نبود؛ بلکه حقیقتی جاری در کوچه‌کوچه زندگی و لایه‌لایه حیات اجتماعی بود. گویی هر تصمیم سیاسی، هر سخن اجتماعی، هر حرکت تاریخی، در قاب «وَ اللهُ مِن وَرائِهِم مُحیط» معنا می‌یافت.
همین حضور دائمی و فرامویرگیِ خدا در نگاهش، به کلماتش نوعی اطاعت‌آفرینی می‌بخشید؛ اطاعتی نه از جنس اجبار، که از جنس اطمینان، اطمینانی که ریشه در یقین داشت؛ چرا که او سخن می‌گفت از جایی که ایستاده بود: از قله‌ای که آن‌سوی سیاست، آن‌سوی قدرت، و آن‌سوی خویش را دیده بود. همین ایمان راسخ به هدف، همین سکون آرامِ یک دل تکیه‌زده بر مشیت خدا، رهبری‌اش را جاذبه‌ای بخشید که دل‌ها را پیش از عقل‌ها همراه می‌کرد.

 امام خمینی (ره) چگونه توانستند با تکیه بر اصول اسلامی، الگویی نوین از نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه ارائه دهند؟
امام خمینی (ره) تنها مفسر یک مکتب نبود، بلکه در خود دو توانایی را جمع کرده بود: نخست، مجسمه‌ای از ایمان بود که در حرکت تجسم یافته بود؛ و دوم، انسانی که کوشید آرمان‌های بلند اسلام را از حصار کتاب‌ها و سطر‌های تفاسیر بیرون کشد و آنها را در بستر عینی زندگی به جریان اندازد. او مفاهیم را نه صرفاً بیان می‌کرد، بلکه به آنها عینیت می‌بخشید؛ در میدان‌های واقعی جامعه، در ساختار حکومت، و در تار‎و‎پود مناسبات اجتماعی، اسلام را از ایده به عمل، و از کلام به کنش تبدیل می‌کرد؛ و این همه از خاستگاه تعریف و نگاه او به اسلام، انسان و سیاست و رابطه این سه با هم برمی‌خاست. او اسلام را نه دین خلوت و انزوا، که مکتب حضور و پویش می‌دانست؛ و تلاش می‌کرد مفاهیم عمیقی، چون عدالت، توحید، امربه‌معروف، جهاد، و اقامه قسط را از عالم نظر، به جهان عینیات آورد. در اندیشه او، قرآن کتابی نبود که فقط در محراب‌ها تلاوت شود؛ بلکه راهنمایی بود برای سامان دادن به اجتماع، و به حرکت درآوردن «انسان» در تمام ابعاد وجودی‌اش. انسانی که قرآن از او سخن می‌گوید، انسانی است ایستاده، آگاه، آزاد، و مسئول؛ و امام کوشید این انسان قرآنی را از دل جامعه خواب‌زده خویش برخیزاند. در سیاست، حکومتی را بر‎اساس ولایت و عدالت بنیان نهاد؛ نه به تقلید از غرب، نه به بازگشت به گذشته، بلکه به اتکای فهمی زنده و پویا از دین. او نمی‌توانست میان عدالت، سیاست و ولایت در منظومه فکری دین، پیوندی مستحکم نبیند؛ بلکه از حیث نظری، به این مثلث در فلسفه و فقه سیاسی باور داشت؛ و همین باور بود که او را برانگیخت تا فراز‌های نهفته در تاریخ فقه و منابع آن را (به‌ویژه در پیوند با ولایت اجتماعی) به حرکت و جوشش در عرصه جامعه درآورد و بر پایه آن ساختاری حکومتی را مبتنی بر ولایت فقیه پدید آورد.

 نقش حضرت امام (ره) در بیداری اسلامی و تأثیر انقلاب اسلامی بر حرکت‌های آزادی‌خواهانه در منطقه و جهان چگونه ارزیابی می‌کنید؟
برای پاسخ به این پرسش، نخست باید به بن‌مایه اندیشه امام (ره) بازگشت و آن را با نگاهی روان‌شناختی و اجتماعی تحلیل کرد. او در مبارزه با ستم، مرزی نمی‌شناخت؛ از فلسطین تا آفریقا، از فقر تا استبداد، هرجا فریاد مظلومی یا نشانه‌ای از آن بود، بی‌درنگ در کنار آن می‌ایستاد؛ و در برانگیختن توده‌ها، نه با شعار‌های زودگذر، بلکه با دمیدن روح عزت ایمانی و کرامت انسانی، ملتی را از خاکستر خاموشی برانگیخت. او اسلام را به میدان تجربه آورد؛ نه برای اثبات مشروعیت آن، که برای نشان دادن این حقیقت روشن: اگر به اسلام، از ژرفای دل، ایمان بیاوریم، می‌توان با آن جامعه ساخت، تمدن آفرید، و حتی تاریخ را از نو نگاشت. او رؤیا نمی‌فروخت، بلکه افق می‌گشود. تأثیرپذیری جهان، و به‌ویژه جهان اسلام، از امام خمینی (ره) را نمی‌توان تنها در قالب الگوگیری سیاسی یا الهام‌پذیری انقلابی خلاصه کرد؛ چرا که آنچه از او در ذهن و ضمیر امت‌ها نقش بست، فراتر از یک واقعه تاریخی، تجلیِ یک بیداری عمیق بود؛ بیداری‌ای که ریشه در ایمان داشت و بال در افق‌های عدالت، کرامت و آزادی در یک کلمه بازگشت به اصالت‌های اسلام و انسان می‌گشود. امام خمینی (ره) با رهبری‌اش، این پیام را به ملت‌های مسلمان رساند که دین، نه در حاشیه قدرت، بلکه در قلب تحولات می‌تواند حضور داشته باشد؛ که اسلام، نه زینت‌بخش کاخ‌ها، بلکه پناه مستضعفان است؛ و اینکه اگر ایمان، زلال باشد، می‌تواند در برابر طوفان امپراتوری‌ها بایستد و برنده بیرون آید. در جهان اسلام، بسیاری از حرکت‌های عدالت‌خواهانه، ضد استعماری و ضد استکباری، و هویت‌جویانه، از اندیشه امام (ره) جان گرفتند. نه فقط به سبب انقلاب ایران، بلکه به‎دلیل آنکه او در سخن و سلوکش، نشان داد اسلام توان ساختن دارد، توان ایستادن، و توان اداره کردن. او توانست مرز‌های سخت جغرافیا را درنوردد، و صدایش را به گوش دل‌ها برساند. اندیشه‌اش از دل مرز‌های شیعه بیرون آمد، و در بطن امت اسلامی نفوذ کرد؛ چرا‎که او با زبان فطرت سخن می‌گفت، با لهجه عدالت، و با بیانی که از آبشخور توحید سیراب بود. آرمان‌هایش (آزادی قدس، وحدت مسلمانان، استقلال ملت‌ها، و نفی سلطه‌پذیری) هنوز زنده‌اند، و در نبض مقاومت‌ها و خیزش‌های مردمی، انعکاس دارند؛ و اگرچه دشمنان کوشیدند تصویر او را تحریف کنند. اما حقیقت، راه خود را یافته است. امروز، نام او در جهان اسلام، دیگر تنها یک نام نیست؛ رمز امیدی است که نشان داد می‌توان برخاست، می‌توان ایستاد، و می‌توان مسیر را با نور یقین و ایمان پیمود.

 با توجه به شرایط کنونی جهان، چه راهکار‌هایی برای حفظ و ترویج میراث فکری و معنوی حضرت امام (ره) در نسل‌های جدید پیشنهاد می‌کنید؟
در دنیای پیچیده و درهم‌تنیده کنونی، که مرز‌های سنتی قدرت، اقتصاد، فرهنگ و تکنولوژی درهم آمیخته‌اند و وابستگی‌ها رنگ و بوی اجبار گرفته‌اند، بازخوانی ایده استقلال‌گرایی و ستم‌ستیزی و کرامت خواهی امام خمینی (ره) نه‌تنها ممکن، بلکه ضروری است. با این تفاوت که امروز این مفاهیم باید با زبانی تازه، در قالب‌هایی نو، و در متن چالش‌های جهانی بازتعریف و به‌کار گرفته شوند.
به تعبیر دیگر، اگر بخواهیم پاسخ این پرسش را روشن‌تر دریابیم، برای فهم دقیق‌تر اندیشه امام خمینی (ره)، باید به سه بنیان فکری او توجه کنیم:
نخست، اینکه او جهان را در حال تحولی دائمی می‌دید؛ تحولی که در سطح ساختار‌ها و نظام‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جریان دارد. 
دوم، برخاسته از نگاه اول، امام (ره) بر این باور بود که باید به «تحول موضوعی» به‌منزله یک عنصر فعال و ضروری در فرآیند اجتهاد و کشف احکام شریعت توجه داشت. یعنی موضوعات فقهی در بستر ساختار‌های متحول، خود دچار دگرگونی می‌شوند و به‎تبع آن، نحوه مواجهه فقه با آنها نیز باید بازخوانی شود.
سوم، در کنار تحولات موضوعی، او بر ثبات و استحکام اصول بنیادین اسلام، از‎جمله اصل ستم‌ستیزی، تأکید می‌ورزید. امام (ره) معتقد بود که این اصول باید به‎مثابه روحی زنده، در قالب‌ها و ساختار‌های نوین جاری شوند؛ بی‌وقفه و بی‌درنگ، تا پیوستگی پیام و حضور دین با نیاز‌های متحول زمان حفظ شود.
این سه‌گانه، چارچوبی نظری و روشی برای بازتولید اندیشه اسلامی در جهان متحول امروز فراهم می‌آورد. از همین رو، کنش‌های او به‌سرعت خود را با بستر‌های نو تطبیق می‌داد و عدالت‌خواهی، معنا‌‎بخشی به مفاهیم اسلامی، و مبارزه با ستم را در قالبی نو، اجتماعی و زنده بازتعریف می‌کرد.
استقلال در نگاه امام (ره)، تنها رهایی از اشغال نظامی یا سلطه سیاسی نبود، بلکه به‌معنای بازیابی عزت فکری، توانمندی اقتصادی، هویت فرهنگی و اتکای معنوی یک ملت بود. او استقلال را روحی می‌دانست که اگر در کالبد ملتی دمیده شود، آن ملت دیگر به اسارت نمی‌رود؛ حتی اگر ابزار سلطه، نرم و مدرن و پیچیده باشد.
در دنیای امروز، که سلطه از دل قرارداد‌های اقتصادی، رسانه‌های فراملی، داده‌محوری، یا حتی سبک زندگی رخنه می‌کند، ستم‌ستیزی امام (ره) همچنان قابلیت تطبیق دارد؛ مشروط بر آنکه آن را تنها به شکل مقابله سنتی با استعمار کهن تقلیل ندهیم، بلکه به‌منزله یک بینش ژرف نسبت به «نفی سلطه» و «احیای کرامت اسلامی» بنگریم.
در چنین فضایی، ایده‌های امام (ره) می‌توانند الهام‌بخش نسل‌هایی باشند که می‌خواهند با تکیه بر فرهنگ خودی، تکنولوژی را در خدمت اسلام و جامعه بگیرند؛ اقتصاد را ابزار عدالت سازند، و سیاست را به‌جای ابزار سلطه، به سکوی خدمت بدل کنند.
ستم‌ستیزی امروز، در موارد بسیار و گسترده کمتر در میدان‌های جنگ باشد و بیشتر در عرصه‌های رسانه، دانش، و فرهنگ و... است. اما روح آن، همان است که امام (ره) می‌اندیشید: ایستادن بر قله اختیار، کرامت، و توحید. پس، اگرچه جهان تغییر کرده، اما جوهره پیام امام (ره) همچنان راه‌گشا است؛ به شرط آنکه فهم ما از او، عمیق، پویا، و درگیر با مسائل عصر باشد، نه فقط خاطره‌انگیز.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات