در حالی دومین سالگرد عملیات غرورآفرین «طوفانالاقصی» را پشت سر میگذاریم که هر ناظر منصفی اذعان میکند این طوفان نه یک واقعه محلی، بلکه نقطهعطفی در تاریخ معاصر جهان و بهطور خاص، مسئله فلسطین است. غزه امروز به مرکز ثقل و تپنده آرمانهای انسانی و انقلابی تبدیل شده و این حقیقت را حتی تجمعات عظیم دانشجویی در غرب نیز تأیید میکنند. جهان بیدار شده، اما گویی بخش مهمی از سینمای ایران همچنان در خواب است.
در چنین روزهایی، انتظار این بود که محافل سینمایی ما، از جشنوارهها و اکرانهای خصوصی گرفته تا سالنهای سینما و پاتوقهای هنری، غرق در جوش و خروش باشند. این جوش و خروش نه فقط در قالب سخنرانیها، بلکه باید در تولید محتوا، اکرانهای ویژه، و بیانیههای هنری خود را نشان میداد؛ یک موج عظیم و همهجانبه «یا علی» برای فلسطین و موضعگیری قاطع «علیه رژیم اشغالگر قدس». اما واقعیت تلخ این است که گویی «مسئله اصلی روز جهان» هنوز برای بخش قابلتوجهی از بدنه سینمای ما، یک دغدغه «فرعی» یا حتی «غریبه» است.
اگر سینما را آیینه و نبض یک ملت بدانیم، این سکوت، این تأخیر و این غفلت در برخورد با غزه، یک علامت حیاتی هشداردهنده است. آیا برای سینمایی که داعیه مردمی و انسانی بودن دارد، هیچ رسالتی بالاتر از پرداختن به فاجعه انسانی و مقاومت تاریخی در غزه وجود ندارد؟ در حالی که هنرمندان غربی، حتی با تحمل ریسک طرد شدن از سوی استودیوهای بزرگ، موضع میگیرند، چرا سینمای ما که باید در خط مقدم این جبهه فرهنگی باشد، عقب نشسته است؟
اینجاست که ضرورت یک آسیبشناسی عمیق و جدی رخ مینماید. باید با شجاعت پرسید که:
۱ـ مشکل ساختاری است یا محتوایی؟ آیا دایره امنی برای نویسندگان و فیلمسازان در قبال تولید آثار پرریسک و جنجالی با موضوع غزه وجود ندارد؟
۲ـ جهانبینی غایب: چرا سینماگران ما، در تحلیل مسئله غزه، اغلب از عمق و جهانبینی لازم برخوردار نیستند و ترجیح میدهند به جای ورود به عمق استراتژیک ماجرا، به درامهای سطحیتر بسنده کنند؟
۳ـ اولویتهای غلط: آیا مسائل فردی و کماهمیت داخلی، جای دغدغههای کلان و بینالمللی را در ذهن هنرمندان ما گرفته است؟
سینمای انسانی، سینمایی است که از تاریخ، ایدئولوژی و آرمانهای خود فرار نمیکند. غزه، امروز میدان عمل و آزمون تعهد است. تا دیر نشده، باید این غریبه را به دایره سینمای خود راه دهیم و بپذیریم که رسالت هنر، ثبت و روایت بزرگترین حقیقتهای عصر ماست. طوفانالاقصی دومین سالگرد خود را دید، اما تا وقتی سینمای ما به این بلوغ فکری و روایی نرسد، همچنان در سایه عظمت این رویداد تاریخی باقی خواهد ماند.