صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۳۸۸ - ۱۱:۴۰  ، 
شناسه خبر : ۱۰۰۴۵۰

(به مناسبت سومین سالگشت جنگ سی و سه روزه)
بصیرت:حزب الله مولود جنگ لبنان در اوایل دهه هشتاد میلادی است. این جنبش انقلابی در گیرودار نبرد با اشغالگران صهیونیستی در جنوب لبنان بالنده شد وبه زودی تبدیل به یک عنصر تاثیرگذار در معادلات منطقه ای شد. اوج پیروزی حزب الله در عقب نشینی ذلت بار ارتش اسرایل در ژوئیه 2000 نمود یافت. از آن پس حزب الله توام با اقتدار وسربلندی روزگار بسر می برد، اما طولی نکشید که فشارهای سیاسی بین المللی وداخلی علیه این جنبش انقلابی آغاز شد ومخالفان در قالب قطعنامه 1559 خواهان خلع سلاح این حزب شدند.
استدلال مخالفان آن بود که هویت نظامی حزب الله با سیادت دولت لبنان در تعارض است، غافل از آن که اگر حزب الله نبود چه بسا سرزمینی ودولتی به نام لبنان وجود نداشت تا از سیادت آن سخن گفته شود.
در هر حال حزب الله در برابر طوفان مخالفت ها چون کوهی استوار ایستاد وسید حسن نصرالله رهبر شجاع ومدبر حزب بار دیگر منطق مقاومت را با صدای رسا اعلام کرد: "طالما هناک احتلال، طالما هناک مقاومه" (مادامی که اشغالگری هست مقاومت هم هست)
این سخنان با توجه به حضور اشغالگران در مزارع شبعا وتپه های کفرشوبا کاملا منطقی بود، بنابراین ادعای اسراییل مبنی بر اجرای قطعنامه 425 در هاله ای از تردید قرار گرفت ومخالفان داخلی موسوم به گروه چهارده مارس ناچار به توسل به شیوه های دیگری چون اتهام حزب الله به سلطه جویی وتشکیل دولت سایه ووابستگی آن به ایران وسوریه شدند.
گزینه نبرد نظامی آخرین راهکار آمریکا واسراییل جهت از میان بردن ویا حداقل خلع سلاح حزب الله بود وآن گونه که دبیر کل حزب الله در نطق تلویزیونی خود در بحبوحه نبرد فاش ساخت، این نبرد از مدت ها پیش طراحی شده وحمایت های منطقه ای قرین آن شده بود. اسارت دو نظامی اسراییلی توسط حزب الله در واقع دستاویزی برای برافروختن این جنگ حساب شده بود.
اما با گذشت بیش از یک ماه از نبرد نابرابر، حزب الله بار دیگر از این معرکه دشوار سربلند بیرون آمد. دشمنان بار دیگر آزموده را آزمودند وچون عظمت واقتدار حزب الله را در ابعاد سیاسی ونظامی وامنیتی وروانی دریافتند جهت فیصله نبرد به شورای امنیت متوسل شدند. صدور قطعنامه 1701 در واقع تلاشی بود برای نجات آبرومندانه اسراییل از ورطه نبرد با حزب الله.
شاید در واشنگتن وتل آویو اعتراف به شکست در برابر جنبش چریکی حزب الله بسیار دشوار باشد، اما چه کسی است که نداند پایان جنگ توسط شورای امنیت به معنای شکست نظامی کسانی است که در طول بیش از یک ماه همه توان خود را جهت نابودی حزب الله به کار بستند اما نه حملات هوایی ودریایی ونه عملیات های زمینی، هیچ یک از اهداف آنان را محقق نساخت. تنها دستاورد ماشین جنگی اسراییل ویرانی زیرساخت ها وکشتار وآوارگی مردم بی گناه لبنان بود که البته چنین اقدامی در منطق نظامی پیروزی محسوب نمی شود بلکه در عرف بین الملل جنایت جنگی قلمداد می شود.
اکنون پرسش اساسی آن است که راز پیروزی حزب الله چیست؟ چگونه است که یک جنبش چریکی با امکانات محدود توانسته است نه تنها ارتش شکست ناپذیر اسراییل را به «خانه عنکبوت» تبدیل کند، بلکه حامی استراتژیک آن یعنی ایالات متحده امریکا را با ناکامی سختی مواجه ساخته است؟
مهم ترین رمز پیروزی حزب الله آن است که این حزب مسمای نام خود را عملی ساخته است. به دیگر عبارت رزمندگان حزب الله براستی حزب ولشکر خدایند وتوشه ای از معنویت وایمان وشهادت طلبی در دست داشته ووارد باب جهاد شده اند، آن بابی که به تعبیر مولا علی(ع) دروازه فردوس برین است(ان الجهاد باب من ابواب الجنه).
قرآن کریم هم در آیات متعددی به مجاهدان راه خدا وعده نصرت وپیروزی داده است(ان تنصروا الله ینصرکم ویثبت اقدامکم) وایمان وصبر را جبران کننده عِده وعُده اندک برمی شمرد(ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مأتین) وچه بسا اذن خدا پیروزی گروه اندک را در برابرگروه بسیار رقم می زند(کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله).
حزب الله تشکلی است مردمی همانند بسیج که صفوف آن را جوانانی جان برکف تشکیل داده اند ورهبران این تشکل چون در اوایل دهه هشتاد در تهران به محضر امام راحل(ره) رسیدند با امام خود عهد کردند که در کربلای لبنان عاشورایی بجنگند! فرزندان حزب الله بر عهد خود پایدار ماندند واز نثار جان خود در این معرکه دریغ نورزیدند.
افزون بر انگیزه های معنوی، راز دیگر پیروزی حزب الله در توانمندی های شگرف این حزب در ابعاد نظامی وچریکی وتجهیزات وتسلیحات خلاصه می شود. به لحاظ نظامی حزب الله که پس از عقب نشینی اسراییل در سال 2000 پیش بینی نبردی تمام عیار با این رژیم را می کرد به حکم «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه» به تجهیز وآموزش عناصر خود پرداخت. در این مدت حزب الله موفق به تجهیز زرادخانه موشکی خود شد تا موازنه وحشت را در جنگ نامتقارن ایجاد کند.
از سوی دیگر حزب الله جدیدترین شیوه های جنگ های چریکی را به رزمندگان خود آموزش داد. این آموزش ها در کنار دلاورمردی وشهادت طلبی پیکارجویان حزب الله در معرکه های سختی چون مارون الراس وبنت جبیل وعدیسه ومرکبا خود را نشان داد وتیپ زبده کماندویی اسراییل موسوم به تیپ گولانی متحمل تلفات وشکست سختی شد.
حزب الله در تسلیحات وجنگ ضد زره نیز پیشرفت زیادی کرد، به گونه ای که با برافروخته شدن جنگ به راحتی به شکار ناوچه ها وتانک های پیشرفته دشمن پرداخت. کارشناسان نظامی غرب ونیز نظامیان رژیم صهیونیستی اعتراف کرده اند مقابله با شیوه های نبرد چریکی وکمین های حزب الله کار ساده ای نیست وسران تل آویو نیز اذعان کرده اند هیچ ارتشی قادر به خلع سلاح حزب الله نمی باشد!
حتی اگر چنین تصریحاتی از سوی دشمن به گوش نمی رسید، صرف پذیرش قطعنامه 1701 وتن دادن به آتش بس حاکی از عجز وشکست ارتش اسطوره ای اسراییل در برابر حزب الله قهرمان می باشد.
در بعد سازماندهی وکار اطلاعاتی وامنیتی نیز حزب الله دستاوردهای بزرگی داشته است. هیچ یک از رهبران حزب الله در جریان نبرد جاری علیرغم بمباران گسترده وشدید لبنان آسیب ندیدند وعملیات هلی برن که به منظور اسارت کادر وعناصر حزب الله در بقاع وجنوب صورت گرفت ناکام ماند.
در بعد تبلیغاتی وجنگ روانی هم حزب الله ابتکار عمل را در دست داشت وشبکه تلویزیونی المنار با آن که بارها ایستگاه های آن مورد اصابت قرار گرفت تا پایان جنگ فعال بود و به پوشش خبری نبرد وبه ویژه عملیات های موفق حزب الله در جنوب می پرداخت.
پخش سخنان متین ومستدل سید حسن نصرالله از این شبکه که با طمأنینه خاصی سخن می گفت، حاکی از اقتدار حزب الله در بحبوحه جنگ نابرابر بود. این در حالی بود که در چهره وسخنان سران دشمن دستپاچگی واضطراب موج می زد!
مخاطبان سید حسن نصرالله اعم از دوست ودشمن با ولع خاصی به سخنان او گوش فرامی دادند چرا که تصریحات او ضمن آن که راهبردهای حزب الله را نمایان می ساخت، تصویری واقعی از جنگ ودورنمای آن را در اوج سانسور خبری رسانه های دشمن ارائه می کرد.
سید حسن در جذب مخاطبان داخلی هم موفق بود. نظرسنجی های گوناگون حاکی از ایستادگی مردم لبنان در کنار مقاومت بود. همبستگی جامعه لبنان در اوج حملات سنگین اسراییل از دستاوردهای سیاسی حزب الله محسوب می شود. حتی مخالفان حزب که از مصاحبه ها واظهارات انتقادآمیز خود علیه حزب الله طرفی نبستند، ترجیح دادند سکوت کنند تا آتش جنگ فروکش کند وسپس وارد معرکه شوند!
این به این معناست که حزب الله در دوره آتش بس با چالش های جدیدی روبه رو خواهد بود، خصوصا آن که مخالفان افزون بر قطعنامه 1559 قطعنامه جدید 1701 را نیز به عنوان دستاویز اعمال فشار بر حزب الله در دست دارند.
اما حزب الله ثابت کرده است که به راستی حزب خداست وبه همان اندازه که در عرصه نبرد طوفنده ظاهر می شود، در صحنه سیاست ودولت نیز از درایت ودوراندیشی کافی برخوردار است. مواضع حکیمانه حزب الله حاکی از آن است که در منطق این حزب اهتمام به وحدت ملی کمتر از توجه به دفاع از خاک وعزت لبنان در برابر تجاوزات دشمن نیست. چنین منطقی مخالفان را خلع سلاح می کند، هر چند این سلاح قطعنامه های غیرعادلانه بین الملی باشد!
در هر حال حزب الله پیروز است، چرا که این حزب انقلابی حامل فرهنگ سترگ مقاومت وعزت اسلامی است، فرهنگی که ریشه در امتداد تاریخ دارد وبا خون مردم لبنان ومنطقه عجین شده است، از این رو طرح های دشمن همچون خاورمیانه بزرگ وخاورمیانه جدید که در واقع هدفی جز زدودن فرهنگ مقاومت ندارد، در نهایت محکوم به شکست بوده وبار دیگر این آیت قرآنی مصداق می یابد: إن حزب الله هم الغالبون ....
 

نام:
ایمیل:
نظر: