دکتر سید صمد آقامیری
انسان موجودى است که آفرینش وى در زیباترین شکل ممکن صورت پذیرفته است چنانچه خداوند در قرآن کریم مىفرمایند: لقد خلقنا الانسان فى احسن تقویم.(سوره تین آیه 4( )آفریدیم انسان را در نیکوترین اندام.)حتى خداوند خود را نسبت به چنین آفرینشى تحسین نموده و بر همین اساس جایگاه شایسته و والاى او را مورد تاکید قرار داده است: و لقد کرمنا بنىآدم و حملنا هم فىالبر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلنا هم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا (و همانا گرامى داشتیم فرزندان آدم را و سوارشان کردیم در دشت و دریا و روزیشان دادیم از پاکیزهها و برتریشان دادیم بر بسیارى از آنان که آفریدیم، برترى دادنی.)بنابراین تنها انسان است که تاج کرامت بر سر او نهاده شده، برترى او در جهان به روشنى معلوم گردیده و آنچه در آسمان و زمین است با اراده خداوندى در قبضه وى یعنى انسان قرار گرفته است.یکى از ویژگىهاى بارز حکومت نمونه اسلامى یعنى حکومت علوى دفاع از منزلت و کرامت انسانى است. در بیانات شیرین و شیواى حضرت علی(ع) در نامهاى که در زمان حکومت خویش به حکمرانان خود فرستاده، چنان عظمتى مشاهده مىکنیم که موجبات تعجب هر فرد بىغرضى را بر مىانگیزد. از جمله در نامه نوزدهم نهجالبلاغه به على بن ابى سلمه حکمران بحرین، حضرت در مورد بررسى شکایت گروهى از مشرکان (اقلیتهاى مذهبی) یا معاهدین که به شیوه رفتارى حکمران انتصابى امام علی(ع) ایراد گرفته بودند، خطاب به حکمران خویش دستورالعملى را صادر کرده که مىتواند به عنوان یک منشور بینالمللى مورد توجه همه حاکمان و مسئولین جهت اجراى حقوق اجتماعى مردم گردد. امام خطاب به على بن ابىسلمه مىفرمایند:“اما بعد، فان دهاقین اهل بلدک شکوا فمک غلظه و قسوه و احتقارا رجفوه نظرت فلم ارهم اهلا لان یدفوا الشرکهم و لا ان یقصوا و یجفو العهدهم فابسس لهم جلبا با من اللعین. تشو به بطرف من الشده و داول لهم بین الفسده و الرافته و افوج لهم بین التقریب و الابعاد و والاقصاد. انشاالله.”
پس از حمد و ثناى خدا، اربابان و صاحب نفوذان حوزه حکومتى تو به نزد من در رابطه با شیوه رفتارى و حکمرانى تو چنین شکایت آورده و زبان به گلایه گشودهاند که نسبت به آنان نامهربان و تندخو و سختگیری. به آنان ستم روا داشته و به هیچشان مىگیرى و حقوق اجتماعى آنها را مراعات نمىکنى در این شکایت اندیشه کردم، صلاح ندیدم که آنان به تو نزدیک شوند چرا که مشرکند و هم صلاح ندیدم که دور نگهداشته و طرد گردند چرا که همپیمانند و در پناه حکومت اسلامی. بنابراین شیوهاى میانه برگزین و براساس عدل با آنان چنان رفتار کن که نرمى و سختگیری، مهربانى و سنگدلی، نزدیکپذیرى و دور نگهدارى را مراعات کرده و به کار گرفته باشی. انشاالله.اگر در متن این نامه حضرت به عنوان یک رهبر سیاسى بزرگ در جامعه دقتنظر کنیم مىبینیم که اینان گرچه مشرک بودند ولى امام مىپذیرد، چرا که انسانند و امام مسئول دفاع از حقوق انسانى انسانهاست. مسلمان باشند یا نباشند، دفاع امام نه از موضع شرک آنان است و نه از موضع نفوذ آنان، چرا که شاید اینان صاحب نفوذان پیشین بوده و امروزه در حکومت اسلامى با پذیرش حاکمیت سیاسى اسلام نفوذشان را از دست دادهاند. بلکه دفاع از منزلت انسانى است. نمىشود به جرم اینکه مسلمان نیستند حق حیات را از آنان گرفت و این از ویژگىهاى هر حکومت شایستهاى مىباشد.
در معارف و تعالیم اسلامى به مواردى برخورد مىکنیم که رعایت منزلت، شخصیت وجودی، گیاهى و حیوانى موجودات را هم لازم دانسته و مىداند.
به لحاظ شرع اسلامى نمىتوان موجودى را اگر چه جامد باشد و به کار مىآید و گیاهى که نقشى در حیات حیوانى و بشرى دارد و حیوانى که جانى دارد و موجب اضرار بر خلق ... هم نیست، نفى ونابود کرد و وجودش را بىوجود نمود.
به هر صورت شیوه رفتارى امامان و مصلحین بزرگ دینى ما مبتنى بر چنین اصلى است.
یکى دیگر از ویژگىهاى حکومت علوی، عطوفت و مهربانى به مردم حتى نسبت به غیرمسلمان بوده است. منطق کلى امیرالمومنین(ع) در استدلال بر ضرورت مهربانى و محبت و لطف به مردم و دورى از درنده خویى است که در نخستین فرازهاى عهدنامه خویش به مالکاشتر بیان فرموده است که مىتوان گفت عصاره تفکر هلالاحمر کشور ما در سطح جهانى همین شعار و به اجراء قرار دادن این اصل است که مردم از دو دسته خارج نیستند یا برادر دینى تو هستند یا مشابه تو در آفرینش.
نامه 53 نهجالبلاغه: واشعر قلبک الرحمه الرعیه و المحبه لهم و اللطف بهم و لاتکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم فانهم صنفان اما اخ لک فى الدین او نظیر لک فى الخلق.
مهربانى با مردم را پوشش دل خویش قرار داده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز چونان حیوان شکارى باشى که خوردن آنان را غنیمت دانى زیرا مردم دو دستهاند، دستهاى برادر دینى تو و دسته دیگر همانند تو در آفرینش مىباشند.
و از همین نقطه است که خبر تعدى به یک زن یهودى او را شدیدا بىتاب مىکند. امام خمینی(ره) مىفرماید: شخصیت این مرد بزرگ که امام امت شد، شخصیتى است که در اسلام و قبل از اسلام و بعدها هم کسى مثل او نمىتواند سراغ کند، یک موجودى است که امور متضاده را در خودش جمع کرده. کسى که جنگجوست اهل عبادت نمىشود، کسى که قوه بازو مىخواهد داشته باشد اهل زهد نمىتواند باشد، کسى که شمشیر مىکشد و اشخاصى که منحرفند را درو مىکند نمىتواند آن طور که این شخص عاطفه داشت، باشد.
داستان برخورد امام علی(ع) با آن پیرمرد بازنشسته نصرانى را وقتى انسان مىشنود از خود بىخود مىشود. در تهذیب الاحکام نقل است: پیرى نابینا و سائل در راه نشسته بود. حساسیت امیرالمومنین برانگیخته شد، پرسید این کیست؟ پاسخ دادند: یا امیرالمومنین، نصرانى است. فرمود: استعملتموه حتى اذا کبر و عجز منعتموه؟ انفقوا علیه من بیتالمال.
تا توان در بدن داشت او را به کار گماشتید، اکنون که پیر و فرتوت شده او را منع مىکنید؟ از بیتالمال بر او انفاق نمائید.
حتى این عطوفت ومهربانى حضرت نسبت به مجرمینى که حد الهى بر آنان جارى شده نیز وجود داشت تا بجایى که از ایشان پذیرایى مىنمودند که هریک از مداحان حضرت مىشدند.
در جاى دیگرى نقل شده است که وقتى حضرت علی(ع) مىشنوند ارتش غارتگر معاویه، خلخال را از پاى یک زن اهل ذمه درآوردهاند به قدرى ناراحت مىشوند و عواطفشان چنان جریحهدار مىگردد که در نطقى مىفرمایند: اگر از تاثر این واقعه انسان بمیرد قابل سرزنش نخواهد بود.
عطوفت و مهربانى در حق همه مردم بویژه آنان که راه به جایى ندارند و پناهى جز مهربانى و نوازشگرى حاکمان که خدمتگزاران خلق خداوندند سراغ ندارند، در حکومت علوى تا آنجاست که در زمانى که حاکمیت بخش عظیمى از منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را در دست داشت براى زدودن غم از چهره چند بچه یتیم و خندان ساختن آنان، خود را مرکب آنها مىکند و از خود صداى شتر در مىآورد. حضرت علی(ع) مىفرمود: من وقتى آمدم این بچهها گریه مىکردند دلم مىخواهد حالا که مىروم بخندند.
حضرت علی(ع) همچنین در نامه 53 به حکمران خویش مىفرمایند: پس خدا را، خدا را در باره طبقه پایین مردم، همانا که را چارهاى نمىبینند، از مسکینان و نیازمندان و بینوایان و زمینگیر شدگان این گروهها که برخى اظهار مشکل مىکنند و برخى به رو نمىآورند، حقى را که خداوند درباره ایشان فرمان داده به جا آور و بخشى از بیتالمال و بخشى از زمینهاى خالصه را، براى ایشان در هر شهرى که ساکنند مقرر کن.
از این رو طبق قوانین فقه اسلامی، به گفته امام خمینی(ره) کسانى که نمىتوانند زندگى خود را بچرخانند و مال کافى ندارند و قوه کسب و کار و صنعت هم ندارند، دولت باید هرطور صلاح مىداند آنها را اداره کند، یا کالاى مستقیم در اختیارشان گذارد و یا مخارج سالانه آنها را تامین کند تاخودشان، خود را اداره کنند.
منابع:
1- قرآن کریم
2- المعجم المفهرس
3- نهجالبلاغه (محمد دشتی)
4- آئین کشوردارى از دیدگاه امام علی(ع( )آیتالله محمد فاضل لنکرانی)
5- صحیفه نور (مجموعه رهنمودهاى حضرت امام خمینی(ره))
6- یکصد و پنجاه موضوع از قرآن کریم و احادیث (اکبر دهقان)