صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۳۸۹ - ۱۳:۰۵  ، 
شناسه خبر : ۱۷۴۶۵۹

فتح‌الله پریشان
در شماره گذشته به بررسی اندیشه ولایت فقیه از منظر علامه حلی پرداختیم و به نکاتی در این زمینه اشاره کردیم. این مبحث را بنا به اهمیت آن با کدهای بیشتری در این شماره پی می گیریم. زیرا علامه حلی از حیثی نخستین فقیهی است که در عصر غیبت به «نصب» فقیه جامع شرایط تصریح کرده است. ایشان در کتاب مختلف الشیعه می نویسند:«لان الفقیه المأمون منصوب من قبل الامام (ع)». البته همان طوری که مستحضرید و پیش از این در همین ستون اشاره شده تا قبل از علامه حلی، بزرگانی چون شیخ مفید و طوسی و ... برای معرفی فقها به عنوان نایبان امام زمان(عج) در عصر غیبت از واژه «تفویض» استفاده می کردند و از سویی کلمه «نصب» را معمولاً برای منصوبان خاص مانند مالک اشتر، ابن عباس و نواب خاص امام زمان(عج) به کار می بردند، اما علامه حلی به صراحت فقیه امین را منصوب به نصب عام از سوی ولی امر (ع) می داند. تفاوت بین تفویض و نصب در عبارت علما، تفاوت میان ظهور و نص می باشد. این بیان علامه در مقام رد کسانی است که نماز جمعه را در عصر غیبت تحریم کرده و آن را از شئون معصوم و یا منصوب بی واسطه از سوی او دانسته اند. علامه در پاسخ به اینان از فتوای حرمت می گوید که به بیان اصطلاحی علما مناقشه صغروی است، یعنی ما هم قبول داریم که در نماز جمعه حضور امام یا نصب از طرف او شرط است، ولی در عصر غیبت اینگونه نیست که امام (ع) منصوبی نداشته باشد، بلکه فقیه امین منصوب امام است. از این رو، همان طور که حکمش نافذ است و مردم باید او را در قضاوت و اجرای حدود یاری دهند، اقامه نماز جمعه از سوی او نیز بی اشکال است.
*حوزه اختیارات فقیه
علامه حلی پس از شیخ مفید، ابوالصلاح حلبی، شیخ طوسی، ابن ادریس، محقق حلی و دیگر فرهیختگان فقاهت، به مناسبت های مختلف به بحث در حوزه اختیارات فقیه پرداخته است که در اینجا به پاره ای از آنها اشاره می شود:
1- علامه حلی فقها را در عصر غیبت شایسته دریافت زکات می داند و این مطلب را در کتاب تذکره الفقها این چنین بیان می نماید:«بهتر است که زکات مال و زکات فطره را به امام (ع) برسانند و در عصر غیبت به فقهای امامیه. علت این امر آگاهی و آشنایی فقها به موارد مصرف زکات و نیابت آنان از امام (ع) است.»
2- علامه حلی در باب انفال نیز می گوید:«اذا جوزنا صرف نصیبه علیه السلام الی باقی الاصناف فانما یتولاه المامون من فقها و الامامیه الشرایط الافتاء: هرگاه جایز دانستیم که صرف سهم امام در عصر غیبت به مصرف اصناف دیگر برسد، این تصرف در سهم امام (ع) را فقیه امینی که از فقهای امامیه جامع شرایط است، برعهده می گیرد.» وی در کتاب مختلف الشیعه نیز متولی تقسیم سهم امام در عصر غیبت را فقیه جامع الشرایط می داند.
3- وی در کتاب قواعدالاحکام خود در مورد اقامه حدود هم می نویسد:«حق اقامه حدود از آن امام معصوم (ع) و یا کسی است که از سوی آن حضرت مأذون باشد. در زمان غیبت این حق از آن فقهای شیعه است و حکومت میان مردم در صورت ایمنی از ظالمان و نیز تقسیم زکات و خمس و افتا، از آن فقها است.» در ادامه علامه ضرورت اقامه حدود را علاوه بر مستندات نقلی، با دلیل عقلی نیز ذکر می کند:«تعطیل حدود به ارتکاب محارم و انتشار مفاسد منجر می شود که بی تردید شارع به آن راضی نیست.»
4- علامه در جایی از ارشاد الاذهان هم آورده است:«اگر کسی بر امام عادل خروج و شورش کند، قتال با او بر هر کسی که امام یا نایب امام او را امر به جنگ کند، واجب است.» وی در کتاب قواعدالاحکام، نایب امام را به نایب عام (فقها) و نایب خاص تفسیر می کند.
بنابراین مسئله امامت و فروعات آن (ولایت فقیه) در نزد علامه از اهمیت خاصی برخوردار است، آن سان که وی مسئله امامت را مسئله ای علامی می داند نه یک موضوع فرعی که تنها در فقه مطرح شود. ذکر موارد متعدد از ولایت حاکم اسلامی در کتب مختلف علامه حلی حاکی از اهمیت مسئله رهبری در عصر غیبت و پذیرش ولایت عامه فقیه از سوی او است. اهمیت ذکر این مطالب زمانی بیشتر ادارک می شود که بدانیم علامه این اختیارات را در موقعیتی بیان نموده که پیوسته در معرض نگاه و خطر حاکمان مغول و مخالفان بوده است.

نام:
ایمیل:
نظر: