حسین امیدى
آنچه آقای احمدی نژاد از تریبون مجمع عمومی سازمان ملل در مورد 11 سپتامبر بیان کرد، موضوع تازه ای نبود که برای اولین بار عنوان شود چرا که بارها از طریق برنامه های تلویزیونی و یا رسانه ای در آلمان، روسیه، انگلیس و برخی کشورهای غربی بدان پرداخته شده بود. نظرسنجی «دویچه وله» آلمان نیز نشان داد که در مجموع 75 درصد مردم در غرب یا حکومت آمریکا را عامل جنایت 11 سپتامبر می دانند و یا یک گروه وابسته به این حکومت را مجری این سناریو به شمار می آورند.
با اینکه اساس رفتاری حاکمان آمریکا در عملیات روانی گسترده این چنین است که «افکار عمومی روایت آنها را از یک رویداد بپذیرد»، تا سنگ بنای اقدامات تکمیلی را بدیهی تلقی نماید، با این حال، بی اعتمادی مردم آمریکا به رسانه های این کشور، پدیده قابل تأملی است.
شاید به همین دلیل باشد که پس از سخنان آقای احمدی نژاد افراد و موسسات جدیدی تمایل برای تحقیق در این زمینه را ابراز کرده و تابوی اهریمنی رسانه های آمریکا را فرو ریخته اند. آنچه مهم است اینکه اگر واقعیت رویداد 11 سپتامبر به یک تفکر جنایت آمیز در هیئت حاکمه آمریکا متکی باشد، حوادث و تحولات پس از آن در جهان، داخل آمریکا، عراق و افغانستان و خاورمیانه و بسیاری از سیاست ها و سیاستمداران آمریکایی و غربی باید بازبینی و بازخوانی شده و ده سال فریب افکار عمومی و هزینه های چندهزار میلیاردی بر مالیات دهندگان آمریکایی و هزینه های مالی و جانی و سیاسی و امنیتی در سراسر جهان، باید توسط این گروه از مسئولان حکومتی و حزبی و یا پشت پرده در آمریکا پاسخ داده شود.
سازمان ملل و شورای امنیت چه نسبتی با تمامی موضوعات فوق دارند و تا چه میزان مسئول هستند؟
یک میلیون کشته و میلیون ها مجروح و معلول در عراق، ده ها هزار کشته و صدها هزار مجروح و معلول از شهروندان بی گناه در افغانستان و تعداد بی شمار دیگری در یمن، فلسطین و... باید به آمار سه هزار نفری در برج های دوقلوی نیویورک اضافه شده و مسئولان آمریکایی پاسخگو باشند.
این خوی درنده، موضوعات فراوانی در پرونده دارد که باید پاسخگوی آن باشد. ملتهب کردن تمامی جهان با بهانه مبارزه با تروریسم، گسترش و ترغیب فعالیت های ضد اسلامی و اسلام هراسی، اشغال کشورها و نادیده گرفتن قوانین و سازمان های بین المللی، نقض آزادی های فردی، دینی، شغلی و سلب آرامش روحی و روانی در سراسر جهان و به ویژه در درون آمریکا، پنهان کردن اهداف استعماری و سلطه بر ثروت ها و جغرافیای مهم منطقه و سر دادن شعارهای صلیبی علیه مسلمانان، به راه انداختن گروه ها و ارتش های تروریستی و سری در افغانستان و عراق و دیگر نقاط جهان، زندان های سری و علنی و رایج کردن و قانونی نمودن انواع شکنجه های غیرانسانی برای زندانیان و دستگیری و ربودن افراد با بهانه های واهی و دروغین، به بازی گرفتن احساسات پاک مردم جهان برای ایجاد نظم نوین و سلطه آمریکایی بر جهان، مداخله در امور دیگر کشورها و نادیده گرفتن فرهنگ، تاریخ، ارزش ها و اعتقادات دیگران با شعار مبارزه با تروریسم، مخلوط کردن تروریسم با مقاومت مشروع ملت ها در مقابل جلادان، دیکتاتور و نژادپرست ها و اشغالگران مانند صهیونیست ها و ده ها جرم و جنایت علیه بشریت و روح انسانی که هر یک از آن برای رسوایی و برملا شدن چهره مدعیان دموکراسی، حقوق بشر و آزادی جوامع کافی است.
اینکه اوباما و دیگر مقامات آمریکایی و یا غربی در مواضع انفعالی تلاش بیهوده ای برای جلوگیری از اثر کلام آقای احمدی نژاد دارند و پاسخ های کینه توزانه ای ابراز می کنند قابل درک است چرا که آنان باید از آشکار شدن حقایق و جرایم خود نگران و عصبانی باشند و به هر قیمت بر آن سرپوش بگذارند. البته در یک مرور سطحی در ده سال گذشته و به ویژه در سال های اخیر، ده ها مورد از انحراف مقامات آمریکایی و غربی در مورد خطای رفتاری، ساختگی بودن دلایل اشغالگری و یا جنایاتی که در کشتار انسان های بی گناه در افغانستان و عراق داشته، عمق این فاجعه آشکارتر خواهد شد.
آنچه توسط آمریکا و غرب به بهانه حادثه 11 سپتامبر در ده سال گذشته صورت گرفته به قدری تکان دهنده و غیرانسانی و وحشی است که قابل دفاع نیست و باید در مجامع مستقل جهانی و حداقل در شورای حقوق بشر و نشست ویژه ماه نوامبر 2010 که اختصاص به موضوع حقوق بشر در آمریکا دارد، مورد توجه و بررسی و تدقیق قرار گیرد.
غول های رسانه ای استکباری که ابراز هیمنه و سلطه قدرت های غربی هستند، همواره تلاش می کنند تا تصویر و مفهوم و ایده و ارزش های مطلوب آنان در اذهان افکار عمومی جهانی ثبت شود و کنار زدن این ابرهای سیاه و توهم سازی برای فریب جهانیان نیازمند شجاعت و تلاش است و خوشبختانه در سراسر جهان وجدان های بیدار و خیل مشتاقان حقیقت بی شمارند.