صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۶ دی ۱۳۸۹ - ۰۷:۳۲  ، 
شناسه خبر : ۱۹۶۱۰۲

سعید مهدوى
چند روز بعد از جنایات اغتشاشگران و هتاکان در روز عاشورای 88 و دو روز بعد از حماسه ملت در راه پیمایی «برائت از منافقین»، رهبر فتنه سبز که بطور کامل به بازیچه مجموعه جریانهای مختلف ضدانقلاب تبدیل شده است، به صحنه آمد و در بیانیه ای که مملو از دروغ و تحریف واقعیت بود، تلاش کرد تا چهره ای مظلوم از اغتشاشگران نشان داده و آنها را «عزاداران حسینی» لقب دهد که به طور خودجوش! به خیابانها آمده بودند.
موسوی در بخش پایانی بیانیه در مقام معرفی خود به عنوان یک جامعه شناس و منجی برآمده و در ظاهر راهکارهایی حکیمانه و مشفقانه در پنج بند برای «عبور از بحران» ارائه داد! اما در واقع باید آن را شروط سران فتنه دانست که به گمان خود برای پایان دادن به فتنه پیش روی انقلاب گذاشته بودند و به طور ضمنی نظام را تهدید می کردند که در صورت عدم پذیرش این شروط، فتنه ها ادامه خواهد یافت!
صدور بیانیه فوق با واکنشهای متفاوتی همراه بود که در سه طیف می توان آنها را دسته بندی نمود:
1- طیف اول با نگاهی مثبت به بیانیه، آن را حرکتی در راستای حل مناقشات ارزیابی کردند. اغلب هواداران داخلی موسوی و کسانی که نظر قطعی درباره فتنه بودن فتنه نداشتند، در این طیف قرار می گیرند.
2- طیف دوم جریانهای افراطی ضدانقلاب بودند که از بیانیه احساس نگرانی کرده و تلاش کردند تا پیش شرط های موسوی را به عنوان حداقل مطالبات جریان فتنه سبز معرفی کنند. بخشی از این طیف نیم نگاهی به سناریوی «عبور از موسوی» داشتند.
3- طیف سوم اغلب چهره ها و جریانهای اصولگرا بودند که باور داشتند تغییری در مواضع موسوی صورت نگرفته و موارد اشاره شده در بیانیه نمی تواند راهکار حل فتنه باشد.
طیف اول
اولین اقدام در این طیف تنظیم نامه ای خطاب به رهبر معظم انقلاب توسط محسن رضایی بود که در آن از معظم له خواسته شده با صدور پیام و یا رهنمودی در یک سخنرانی، حرکت جدیدی را برای وحدت، همدلی، برادری، گذشت و ایثار در جامعه آغاز نمایند.
رضایی در این نامه ضمن تشکر از حماسه بزرگ ملت در نهم دی ماه آن را سرآغازی نو برای پایان دادن به نگرانی ها و حوادث بعد از انتخابات دانست و خطاب به فعالان سیاسی و بزرگان انقلاب نوشت: «اینجانب به عنوان سرباز رهبری و ملت ایران ضمن تشکر از مردم و تبریک به جناب عالی، تقاضا می کنم که تمام فعالان سیاسی و بزرگان انقلاب به پیروی از ملت ایران به صورت دسته جمعی در سپاسگزاری از حرکت مردم به یک حرکت نمادین دست بزنند.»
اما آنچه موجب مناقشات و واکنشهای بعدی شد این فراز از نامه بود که به بیانیه شماره 17 موسوی اشاره داشت که چنین آمده بود: «عقب نشینی آقای میرحسین موسوی از انکار دولت آقای احمدی نژاد و پیشنهاد سازنده ایشان به اینکه مجلس و قوه قضائیه به وظایف قانونی خود در قبال پاسخگو کردن دولت عمل کنند، هر چند دیر هنگام بود ولی می تواند سر آغاز یک حرکت وحدت بخش در جبهه معترضین با دیگران باشد.»(1)
این درخواست در حالی صورت گرفت که رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها در چندماه گذشته در سخنرانی های مختلف، راه حل مناقشات و ساز و کار ایجاد همدلی و برادری که بازگشت، تسلیم و عمل به قانون باشد را مشخص نموده بودند.
این حرکت عجولانه و بی دقت هرچند توسط افراد و گروههای مختلف جریان اصولگرا مورد نقد قرار گرفت و اقدامی تلویحی در کاستن از جرم سران فتنه تعبیر شد، اما بی پاسخ باقی نماند و رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز کریمانه به آن توجه داشته و به آن واکنش نشان دادند.
سخنان معظم له در دیدار با مردم قم حاوی مطالبی بود که نویسنده نامه می توانست پاسخ درخواست خود از رهبری را دریافت نماید.
معظم له در آن دیدار ضمن مقایسه روز 9 دی ماه 1388 با 19 دی ماه 1356، این روز را روز ماندگار تاریخ این ملت دانست که به واسطه بصیرت ملت خلق گردید. ایشان ضمن اشاره به شرایط فتنه و بررسی نمونه تاریخی آن در دوران امیرالمومنین(ع) به تحلیل شرایط امروز پرداخت و در شرح صف آرایی دشمنان علیه انقلاب اسلامی به جبهه حامیان استکبار جهانی اشاره داشتند که از ابتدای انقلاب تا به امروز فعالیت داشته و همواره در برابر خط امام و ملت قرار داشتند.
«عماد افروغ» نماینده سابق مجلس هفتم نیز با انتشار یادداشتی نسبت به بیانیه موسوی واکنش مثبت نشان داد و چنین نوشت: «بیانیه آقای میرحسین موسوی و تأکید بر محورهایی که مورد تردید برخی از جناح ها و فعالین سیاسی بود را به فال نیک می گیرم.» (2)
بخشی از همراهان موسوی نیز به استقبال این بیانیه رفتند و آن را گامی برای حل بحران دانستند. «ابوالفضل فاتح» مدیر کمیته رسانه و تبلیغات ستاد انتخاباتی موسوی در انتخابات دوره دهم نیز در بیانیه ای که برای رسانه ها ارسال کرد، بیانیه 17 موسوی را یک حسن نیت بزرگ و خواسته حداقلی خواند که برای خروج کشور از بحران صادر شده است.(3)
«عباس عبدی» روزنامه نگار وابسته به جریان دوم خرداد نیز گفت: «به طور کلی آقای موسوی کار خوبی انجام دادند و توپ را در زمین طرف مقابل انداختند.» وی در مورد تحلیل هایی که بیانیه موسوی را عقب نشینی می دانند، اظهار داشت: «استفاده از کلمه عقب نشینی، استفاده بیجا و نامناسبی است.»
حزب غیرقانونی مشارکت نیز با صدور بیانیه ای حمایت خود را از راه حل های موسوی اعلام نمود. در ابتدای بیانیه مشارکت آمده است: «بیانیه شماره 71 مهندس میرحسین موسوی پاسخی به این نیاز مبرم و عاجل ملت و کشور ایران است و در صورتی که بخوبی توسط مخاطبانش دریافت و درک شود و به راه حل های حداقلی آن عمل شود می تواند موجبات امید و بهروزی را برای کشور فراهم بیاورد.
طیف دوم
جریان ضدانقلاب که تمام قد در پس شخصیت موسوی مخفی شده است، عجولانه به میدان آمد تا نگذارد این تفسیر از عبارات موسوی مبنی بر رسمیت شناختن تلویحی رئیس جمهوری منتخب در ذهن هواداران سبزپوش خود جا باز کند؛ لذا بلافاصله با صدور بیانیه ها و تدوین مقالات و یادداشتها به نفی این تفسیر پرداخت. به عنوان نمونه سازگارا و مخملباف همکاران شبکه VOA که به استخدام سیا در آمده اند، با صدور اطلاعیه ای اعلام کردند:
«1- مهندس موسوی در بیانیه اخیرش اعلام کرد که آماده کشته شدن برای مردم ایران است. او اعلام کرد رهبر واقعی جنبش سبز مردمی هستند که بی هیچ بیانیه ای از سوی او در روز عاشورا به پا خاستند. با این همه برای آخرین اتمام حجت با کسانی که دل به اصلاح این نظام بسته اند، پیشنهادات اصلاحی خود را مطرح کرد تا اگر روزی مردم ناامید از اصلاح، از تمامیت این نظام هم گذشتند، جای هیچ اگر و امایی نماند.
2- مهندس موسوی بر پس گرفتن رأی مردم مصر است و دولت احمدی نژاد را کماکان غیر مشروع می داند. پافشاری بر تغییر قانون انتخابات و برگزاری انتخابات آزاد، قدم اول و مناسبی برای حاکمیت صندوق رأی در مناسبات میان مردم و حکومت است.
3- آن چه در این اطلاعیه مطرح شده به عنوان کف مطالبات مردم است.» (4)
اما در سطحی کلان تر بیانیه مشترکی توسط عناصر فراری و معلوم الحالی چون بازرگان، سروش، گنجی، کدیور و مهاجرانی در تاریخ (13/10/88 )انتشار یافت که به خوبی اهداف پشت پرده و پنهان سران داخلی و خارجی فتنه سبز را بر ملا می کند. نویسندگان بیانیه ضمن اشاره به بیانیه موسوی می نویسند: «بخشی از این خواسته ها را آقای میرحسین موسوی در بیانیه هفدهم خود آورده است که با توجه به تنگناهای سیاسی داخل کشور جنبه حداقلی دارد.»
بیانیه نویسان در ادامه موارد ده گانه ای را به عنوان مطالبات فتنه سبز از نظام اسلامی مطرح می کنند که در صدر آن نامشروع اعلام کردن دولت منتخب ملت است:
«استعفای آقای محمود احمدی نژاد و برگزاری مجدد انتخابات ریاست جمهوری تحت نظارت نهادهای بی طرف، لغو نظارت استصوابی، تشکیل کمیسیون مستقل انتخابات با شرکت نمایندگان مخالفان و معترضان به منظور تدوین ضوابط برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه.
آزادی کلیه زندانیان، آزادی کلیه رسانه ها، به رسمیت شناختن حق فعالیت قانونی احزاب سیاسی، جنبش دانشجویی و زنان،NGO ها و نهادهای مدنی، استقلال دانشگاهها، استقلال قوه قضائیه از طریق انتخابی کردن ریاست آن، از دیگر ادعاهای مطرح شده توسط این افراد است که از نگاه آنها باید به مطالبات موسوی افزوده شود. آخرین بند این زیاده خواهان چنین است: «انتخابی کردن، نقدپذیر و پاسخگو کردن همه متصدیان رده اول کشور و محدود کردن دوره تصدی آنان.» (5)
بندها و موارد مذکور همگی در مخالفت با اصول برجسته و مسلم قانون اساسی بوده و از ویژگی ساختارشکنانه و براندازانه حامیان خارج نشین فتنه سبز خبر می دهد. این بیانیه توسط کسانی نوشته شده که اغلب آنها یاران و همراهان کلیدی جریان دوم خرداد در سالهای پیش بودند و در مجموعه ضدانقلاب، نزدیکترین گروه به سران فتنه شناخته می شوند.
در گام سوم می توان به اطلاعیه جمعی از روشنفکران سکولار اشاره کرد که در ظاهر به استقبال بیانیه موسوی رفتند. این جمع مملو از عناصر معلوم الحالی است که در این سالها کینه و نفرت خود را از نظام اسلامی مخفی نگه نداشته اند. در این فهرست اسامی زیر به چشم می خورد: ارواند آبراهامیان، داریوش آشوری، ژانت آفاری، نیره توحیدی، رامین جهانبگلو، فاطمه حقیقت جو، بیژن حکمت، مهدی خانبابا تهرانی، فریبا داوودی مهاجر، حمید دباشی، احمد صدری، کاظم علمداری، مهرانگیز کار، احمد کریمی حکاک، حسین کمالی، مهرداد مشایخی، منصور علی میرسپاسی، عباس میلانی، آرش نراقی، حسن یوسفی اشکوری و ...
نکته برجسته این اطلاعیه آنجایی است که این جریان از بند چهار پیشنهاد موسوی به وجد آمده و آن را محور همکاری اصلاح طلبان و نیروهای سکولار معرفی می کند. در این اطلاعیه آمده آست: «برجسته ترین وجه این بیانیه چهار بند مربوط به «انتخابات آزاد» و پیش شرطهای برگزاری آن، از جمله آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات و رسانه ها، و تأکید بر حق تشکیل احزاب و برگزاری اجتماعات است. این خواسته ها از هنگام برگزاری انتخابات خرداد ماه به بعد از سوی هواداران دموکراسی و کثرت گرایی بارها مطرح شده است. امیدواریم طرح این مطالبات تاریخی در بیانیه میرحسین موسوی زمینه را برای پذیرش عمومی آنها و گسترش همکاری میان نیروهای گوناگون جنبش سبز، چه اصلاح طلبان مسلمان و چه نیروهای سکولار- دموکرات، فراهم کند.» (6)
آخرین واکنش به این بیانیه را جمع دیگری از عناصر معلوم الحال لائیک های فتنه سبز در قالب بیانیه ای تندتر از بیانیه موسوی نشان دادند.
نویسندگان این بیانیه که در میان امضاکنندگان آن افرادی چون ماشاءالله آجودانی، شهرنوش پارسی پور، باقر پرهام، فرج سرکوهی مشاهده می شود، از کوتاه آمدن سران داخلی فتنه احساس خطر کرده و خطاب به موسوی می نویسند: «بیم آن می رود که پافشاری بر این گونه مواضع و چشم بستن بر واقعیات موجود، به عواقبی بسیار ویرانگر و خطرناک برای میهن عزیزمان ایران بینجامد.»
طیف سوم
از سوی دیگر پس از گذشت چند ساعت از انتشار بیانیه موسوی، پایگاه های خبری اصولگرایان آن را تکرار سخنان و اشتباهات گذشته قبلی ارزیابی کردند. مهمترین واکنش از سوی روزنامه کیهان بود. این روزنامه به بیانیه موسوی واکنش تندی نشان داد و آن را بیانیه «عمر سعد» خواند. کیهان فقط بخش اول بیانیه را مدنظر قرار داد و نوشت: «میرحسین موسوی پس از پنج روز سکوت نسبت به حرمت شکنی بی سابقه اوباش ضدانقلاب در روز عاشورای حسینی، بیانیه ای عمرسعدی صادر کرد و هتاکان به ساحت امام حسین (علیه السلام) را «مردم خداجو» خواند! عمرسعد در روز عاشورا برای تحریک اوباش علیه امام حسین(ع) گفته بود «ای لشکر خدا سوار شوید و حمله کنید که حمله به سوی حسین، بشارت بهشت است»!حالا یکی از سران فتنه هتاکان و حرمت شکنان روز عاشورا را که مورد انزجار ده ها میلیونی ملت ایران قرار گرفتند، مردم خداجو معرفی می کند.»(7)
حمید رسایی نماینده مجلس و حامی احمدی نژاد با تأکید بر مواضع سابق خود موسوی را با رجوی و بنی صدر مقایسه کرد و گفت: «دیگر برای کسانی که به امام و انقلاب علاقه دارند، جای تردیدی باقی نمانده است که موسوی، خاتمی، کروبی و برخی فرزندان هاشمی در خدمت اهداف دشمنان امام، انقلاب و مردم هستند که اگر مسئولان به وظیفه خود عمل نکنند، مردم انقلابی به بند میم وصیت نامه حضرت امام عمل خواهند کرد.»(8)
این جریان حتی نسبت به اقدام محسن رضایی نیز واکنش نشان داد و آن را اقدامی مشکوک در حمایت از موسوی دانست. کیهان در واکنش به این نامه نوشت: «خوشبینی حکم می کند که نامه سرگشاده آقای محسن رضایی به رهبر معظم انقلاب را ناشی از درک سیاسی اندک ایشان تلقی کنیم ولی برخی از شواهد و قرائن موجود و آنچه در متن این نامه آمده است زمینه چندانی برای خوشبینی باقی نمی گذارد.»
مرور زمان نشان داد که تحلیل طیف سوم با واقعیات اردوگاه سران فتنه بیشتر شباهت دارد.
کلیه اسناد پاورقی در دفتر نشریه موجود می‌باشد.

نام:
ایمیل:
نظر: