به قول نویسنده کتاب «آمریکاشناسی»، در طول تاریخ، بیشتر جوایز نوبل اقتصاد، نصیب اقتصاددانان آمریکایی شده است؛ ولی جای تعجب دارد که رکود و ورشکستگی اقتصادی دهههای 1930 و 2000 میلادی، پیشبینی نشده و نیمه پنهان بود. یا بسیاری از جوایز صلح نوبل به دولتمردان آمریکایی داده شده است، ولی بزرگترین خونریزیها و جنگها در دنیا توسط آمریکا و در زمان ریاست و مدیریت این افراد، اتفاق افتاده است. شاید انقلاب دوم از این رو بزرگتر از انقلاب اول ارزیابی شد که انقلاب اول، به فرو ریختن نظام وابسته به آمریکا منجر شد اما انقلاب دوم، هیمنه خود ابرقدرت روزگار یعنی آمریکا را در هم فروریخت. اگر انقلاب اول، منجر به سقوط نظام دیکتاتوری مورد حمایت آمریکا و غرب شد و جنبه داخلی داشت ولی انقلاب دوم، ابعادی فراملی داشت و نفی نظام سلطه را نوید میداد. عقاب قدرتمند است و در میان پرندگان، عظیمالجثه اما از خطر و خصوصا انسان، سخت گریزان است. 1- به شهریور 1323 برگردیم. ایران همچنان در اشغال متفقین است. ارتش بلشویک در شمال ایران خیمه زده است همچنان که اشغالگران آمریکایی و انگلیسی از جنوب وارد شده اند. اما بازار روشنفکری خلقی و «توده بازی» داغ است. آنها که خیلی روشنفکرند و سر پرشوری دارند، به حزب توده پیوسته اند. «آل احمد» جوان هم یکی از آنهاست. نماینده اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی- کافتارادزه- به تهران آمده است. برای خود من اما روزی شروع شد که مأمور انتظامات یکی از تظاهرات حزبی بودم که به نفع مأموریت کافتارادزه برای گرفتن نفت شمال راه انداخته بودیم. برای آل احمد شکستن قالب روشنفکری و آزادی از اسارت اندیشه، از همین جا آغاز شد. او در همان کتاب «خدمت و خیانت» پرسشی ماندگار را پیش کشید و نوشت «مولوی در بحبوحه حمله مغول، فرهنگ ملت را حفظ کرد. آیا روشنفکر امروز جرئت و لیاقت این را دارد که بنشیند و در مقابل هجوم غرب که قدم اول غارتش، بی ارزش ساختن همه ملاک های ارزش سنتی است، چیزی را حفظ کند یا چیزی به جای آن بگذارد؟». 2- 27 اکتبر .2011 اینجا پاریس، استودیوی رادیو فرانسه. اینجا پاریس و شانزلیزه و برج ایفلش. اما نه می خواهیم به پاریس محاصره شده در حومه اش برویم. حاشیه های پاریس هر روز عرصه را بر متن «جمهوری لائیک» تنگ تر می کند، درست مثل لندن و دقیقاً مثل نیویورک و آن خیابان وال استریتش که دیگر نام آن، شکوه بازار سرمایه داری را تداعی نمی کند. رادیو فرانسه به نقل از یک گزارش پژوهشی مستند که در فاصله 25 سال و به شکل تطبیقی تهیه شده، از یک جابه جایی بزرگ خبر می دهد و از خلأیی که بی سروصدا و با وجود عربده های گوش خراش اسلام هراسی به آرامی پر می شود. آیا از همین طوایف داعیه دار روشنفکری که طی چند دهه گذشته به پاریس و لندن و... رفته اند تا مثلا مبارزه کنند یا به نام مبارزه تعیّش کنند، کسانی پیدا می شوند که غیر از کوبیدن در سرویس های اطلاعاتی فرانسه و انگلیس یا وزارت خارجه آنها، سری هم به خیابان و مردم (متن به حاشیه افتاده و شوریده بر سرمایه داری) بزنند؟ نمی گوییم هیچ آزاده ای در میان آنها وجود ندارد. اما اگر در پایتخت های اروپایی و آمریکایی، کسانی از اپوزیسیون ادعای شرافت و حریت و آزاداندیشی شان می شود، دستی به قلم و کیبورد ببرند و از روی سرمشق آزادی جلال آل احمد، مشق کنند. در واقع او و طرف حساب وی در اپوزیسیون، همراه بودند و توافق کامل داشتند اما هر دو معتقد بودند این هم پوشانی و حمایت نباید به چشم بیاید و ضد کارکردی عمل کند. با این حال نه مصاحبه گر بی بی سی و نه هیچ یک از اعضای اپوزیسیون مورد حمایت واشنگتن، جرئت نکردند بپرسند خانم وزیر خارجه آمریکا! از خیابان های آمریکا و نیویورک چه خبر؟! شاید حیا به خرج دادند و نخواستند در امور آمریکا دخالت کنند. مرحبا به این شرم و حیا! اما آیا انتظار زیادی است اگر توقع داشتیم کسی از زعمای همین ها، سینه خود را بالا بیاورد و صدای خود را صاف کند و بگوید خانم دایان رودهام! حمایت تان ارزانی خودتان! شما کجا را آباد کرده اید که بخواهید وطن ما را آباد کنید؟! کسی چنین می تواند بپرسد که آلوده مراحم ملوکانه نشده باشد. به تعبیر جناب مولوی؛چون خمشان بی گنه، روی بر آسمان مکن 4-دور از حقیقت حرف نمی زند آخرین زمامدار شوروی کمونیستی- میخائیل گورباچف- که می گوید دیدن وخامت حال جبهه سرمایه داری و جنبش وال استریت در آمریکا، او را به یاد خاطرات و رویدادهای پیش از فروپاشی شوروی انداخته است. 20 سال پیش شعبه کمونیستی ماتریالیسم غرب در حالی آوار شد و فرو ریخت که ظاهراً در اوج شکوه و قدرت قرار داشت و فقط ماشین نظامی آن در افغانستان به گل نشسته بود. حالا هم شعبه لیبرال- کاپیتالیستی ماتریالیسم غرب، از درون درپیچ و تاب است. زمین زیر پای غرب غرّش می کند و می لرزد. از درون و بیرون می لرزد. بی تعادلی رفتارهای آمریکا و غرب نیز از همین بی ثباتی زمین زیر پای آنهاست. جبریت جباریت و استیلای غرب شکاف برداشته است. تمام حیله ها و ترفندهای آنها علیه جهان اسلام، علیه خود آنان کمانه کرده است. گویا تردید داشتند که می پرسیدند مگر می شود زمین انباشته از ستم و تحت سیطره جباران، دوباره رخسار عدالت را ببیند؟ و در پاسخ همین تردیدها بود که صادق آل محمد(ع) فرمود: «اما واللّه لیدخلنّ عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحرّ و البرد. به خدا سوگند عدالت خود را وارد درون خانه های آنان می کند همان گونه که گرما و سرما داخل می شود» (جلد 25 بحارالانوار، صفحه 236). جهان ، بشارت بهار را در شدت زمستان استبداد سلاطین فاسد خاورمیانه، یکی پس از دیگری دید. و دید که زمزمه بهار به سراسر دنیا کشیده شده است.منکران را یارای انکار بهار تا همیشه نیست. الف - نفس این عمل یعنی رسیدگی به چنین تخلف بزرگی در نظام اقتصادی ایران، تهیه گزارش از عوامل مقصر و حامیان آنان و ارائه گزارشی به افکار عمومی از تریبون مجلس شورای اسلامی، اقدامی شایسته و قابل تقدیر است. اگرچه نمایندگان مجلس به عنوان وکلای مردم از نظر قانونی و شرح وظایف خود، موظف به نظارت بر عملکرد تمامی دستگاهها و نهادها هستند و از این رو، تهیه گزارش از تخلف اخیر، از وظایف آنان به حساب میآمد، اما تجربیات تلخ گذشته که در آنها با وجود علنی شدن برخی تخلفات، نمایندگان مجلس جدیت لازم را برای رسیدگی به آنها به خرج ندادند یا خواستند و نتوانستند، باعث میشود پیگیری مجلس در مورد تخلف اخیر نقطه عطفی تلقی گردد. ج - در حدود یک ماهی که از انتشار خبر وقوع تخلف اخیر سپری شده، رسانهها به فراخور وظایف خود، اسناد و مدارکی را دال بر اعمال نفوذ، سفارش و همکاریهای فراقانونی برخی مقامات و مسئولان با متخلفان بزرگ در پرونده اخیر منتشر کردهاند که بسیاری از این اسناد هرگز تکذیب نشدند چرا که کاملاً واقعی هستند. در این اسناد به وضوح، دستورات و زیرنویسهایی وجود دارد که نشان دهنده حمایت مقامات بالاتر از حد وزرا و رئیس بانک مرکزی به زیردستان خود مبنی برهمکاریهای فراقانونی با متخلفان پرونده اخیر است. با این حال، در گزارشی که روز گذشته در صحن علنی مجلس قرائت شد، اشارهای به این دستورات غیرقانونی و صادر کنندگان آنها نشده بود. رسالت:جنگ نرم ایران در منطقه«جنگ نرم ایران در منطقه»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم حنیف غفاری است که در آن میخوانید؛هزینه های حضور ایالات متحده آمریکا و ناتو در خاورمیانه به صورت تصاعدی افزایش یافته است .بخش عمده ای از این هزینه ها از سوی استراتژیستهای غربی مورد محاسبه قرار نگرفته است .شهروندان آمریکایی و اروپایی دیگر این حقیقت تلخ را دریافته اند که در شرایط بحران اقتصادی، مالیاتهای سنگین پرداخت شده از سوی آنها خرج ماجراجویی های ناتو در شمال آفریقا و آسیای جنوب غربی و شبه قاره هند و ...می شود. بی دلیل نیست که بر اساس تحقیق موسسه "پیو" اکثر مصری ها خواستار لغو معاهده کمپ دیوید هستند.همچنین بی دلیل نیست که شهروندان لیبیایی پس از تحمل سالها دیکتاتوری، خونریزی و خشونت رژیم قذافی بار دیگر در خیابانهای طرابلس و بن غازی فریاد استقرار حکومت اسلامی را سر می دهند.فراتر از این موارد،شهروندان تونسی در اولین انتخاباتی که پس از سقوط زین العابدین بن علی گماشته غرب و دیکتاتور سابق این کشور برگزار شده است با حضوری گسترده و مثال زدنی آرای خود را به سود اسلامگرایان به صندوق ریختند. اوباما ،سارکوزی،مرکل و کامرون که در جریان انقلاب مصر با نگرانی اخبار مربوط به تجمعات مردم در میدان التحریر قاهره را دنبال می کردند،امروزه با هزاران پلاکاردی مواجه هستند که میادین اصلی غرب را به میدان التحریر تشبیه می کند.با مرتب کردن گزارهها و واقعیات موجود در منطقه نتیجه ای جز این حاصل نمی شود که "غرب بحران زده با حضور سخت و حداکثری خود در خاور میانه نمی تواند از بیداری اسلامی شکل گرفته در منطقه جلوگیری کرده یا حتی شکل آن را تغییر دهد". امروز بر کسی پوشیده نیست که حضور نرم جمهوری اسلامی ایران در منطقه با حضور سخت ناتو و غرب غلبه دارد.این غلبه در اجتماعات عظیم ملت های منطقه در مبارزه با استبداد و استعمار قابل مشاهده است.حتی صدای این حضور را می شود در فریادهای گفتمان جنبش تسخیر وال استریت هم شنید. ۳این خود عامل مهمی شده بود که صاحبان نشریات با اعلام شمارگان (تیراژ) واهی برای نشریه خود اقدام به دریافت سهمیه کاغذ و فیلم و زینک نمایند. خیلی از نشریات نیز به لحاظ رعایت مسائل اخلاقی و اجتناب از دروغگویی و یا خلاف واقع نویسی و یا کلا به لحاظ برخی ملاحظات سیاسی و اجتماعی از بیان شمارگان واقعی مطبوعه خویش خودداری ورزیده و عطای یارانه را به لقایش میبخشیدند. ۴ این نابرابری و یا به عبارتی بیعدالتی را میتوان در جانمایی غرفهها، فضاهای تخصیص داده شده و نوع دکوراسیون آنها به وضوح مشاهده کرد. اگرچه مسئولان اجرایی نمایشگاه قسم و آیه بیاورند که انتخاب جانماییها به قید قرعه بوده و یا با اولویت مراجعه کنندهها تعیین شده است. اما کدام عقل سلیمی است که باور کند آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است.ـ همانطور که گفته شد حضور مجریان در نمایشگاه از نظر اجرایی و کمی در خور تحسین است اما انتظار بیشتر در کیفیت بخشی و بالا بردن محتوای برنامهها در نمایشگاه است برگزاری میزگردها و جلسات مناظره صاحبنظران در مسائل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و همچنین نشستهایی بر آسیبشناسی جریان اطلاعرسانی و ایضا برقراری کارگاههای آموزشی تخصصی روزنامهنگاری متعهد و حرفهای میتواند به غنای نمایشگاه و محتوای آن بیفزاید. برخلاف ادعای مسوولین دولتی ، تبعات ناشی از هدفمندی به قدری است که هم اکنون بسیاری از واحدهای انرژی بر از ادامه حیات خود بازمانده و دیگر واحدها نیز علاوه بر پرداخت هزینه های گزاف برای مصارف سوخت و انرژی، ناچار به تهیه مواد اولیه خود با قیمت های بسیار بالا هستند. البته مشکلات به همین جا ختم نمی شود زیرا نحوه اجرایی شدن بسته های حمایتی نیز هم اکنون با چالش های بسیاری مواجه است . از جمله این مسائل نگاه و استنباط متفاوت در ارایه تسهیلات و بازپرداخت یارانه ناشی از هدفمندی است. به طوری که مسوولان دولتی بر این باورند که ارائه تسهیلات ارزان قیمت همان بازپرداخت 30 درصد از درآمد آزاد سازی یارانه حامل های انرژی به بخش خصوصی است. این در حالی است که فعالان اقتصادی صراحت قانون در پرداخت مستقیم یارانه را مورد تاکید قرار می دهند . کسانی می توانند از تسهیلات استفاده کنند که بتوانند برنامه ای کاربردی برای میزان و نرخ فروش و میزان هزینه داشته باشند. از طرفی، تفاوت این دو وجه باید منطقی و متناسب با شرایط بازپرداخت تسهیلات باشد. سوال دیگر این است که آیا اساسا مشکلات بخش تولید با بازپرداخت 30 درصد از درآمد آزادسازی یارانه های حامل های انرژی قابل حل است یا اینکه مشکل این بخش ناشی از سیاست های حاکم در بخش تولید و در نگاه جامع تر سیاست های حاکم بر اقتصاد کشور است. صادر کننده در چین پس از ارایه جواز گمرکی، بدون فوت وقت 17درصد جایزه تشویقی دریافت می کند، در حالی که برای یک صادر کننده در ایران بیش از دو سال طول می کشد تا 2 درصد جایزه صادراتی نصیبش شود. مضاف بر این، این جوایز اکثرا به صورت سهام و نه پول نقد به صادر کنندگان پرداخت می شوند. مجموعه سیاست های حاکم بر اقتصاد کشور بخش تولید را با چالش های بسیاری مواجه کرده است لذا اعلام این مطلب که مشکل تولید ناشی از اجرایی نشدن بسته های حمایتی است جزئی نگری است. تسلسل چنین جریانی یعنی غلط را اندر غلط تنیدن و اشتباه را به اشتباه بافتن یا به تعبیر بزرگی شیشه کثیف را با دستمال کثیف پاک کردن! این درست نقطه بحرانی مقابله با فساد است، تمام گناه کسی مثل «مهآفرید امیر خسروی معروف به آریا» در پرونده اختلاس 3 هزار میلیاردی استفاده از «روشهای» فسادانگیز بود که نهایتا به فساد بزرگ هم منجر شد وگرنه کسی مسئلهای با سایر اقدامات اقتصادی او نداشت و ندارد. اگر استفاده از روشهای فسادانگیز خطاست که هست، برای همه خطا و اشتباه است، چه آریا باشد، چه وزیر. نباید از چنین روشهایی که شائبه فساد، تبانی و تخلف در آن وجود دارد استفاده کرد، این راهی نیست که باری را به منزل برساند چه رسد به اینکه بار، کج هم باشد. قوام و دوام جمهوری اسلامی بر ماهیت دینی و اخلاقی آن است، کسی حق ندارد چنین دستاورد بزرگی که ثمره خون شهدا، پایداری امام امت(ره) و رهبری داهیانه مقاممعظم رهبری است بازیچه مطامع سیاسی و اقتصادی خود قرار دهد. او محصول دورانی است که مردم و بهخصوص جوانان و نوجوانان به قهرمان نیاز داشتند و با همه محدودیتهای اطلاعرسانی، نام و خاطرهاش توانست فراگیر شود. او نه بر سکوهای آسیایی و جهانی افتخار آفرید، آنچنانکه ورزشکاران این مرزوبوم آفریدند و نه در جنگ با دشمن رشادت از خود نشان داد، آنچنانکه از گردانی از رستم و آرش گرفته تا همت و باکری تصویر کردند. او پیراهنش را در شبی زمستانی از تن به درآورد و با نفت فانوس شبش آغشته کرد و آتش زد و بر سر راه قطاری پر از مسافر ایستاد. آنچه از او حماسهای به نام «دهقان فداکار» ساخت، نگاه قدرشناسانه مردمی بود که کارش را چنان ارزشمند میدانستند که بهای جان آدمی را. پاسخ را شاید بتوان در اتفاقات چند سال اخیر کشور جستوجو کرد. هشدارهای متخصصان علوماجتماعی و رفتاری در سالهای اخیر نشان میدهد که مردم ما برخی از حساسیتهای گذشته خود را از دست دادهاند. مواردی که پیش از این سبب گرمی مناسبات و روابط میانفردی جامعه ایرانی شده بود، اینک چندان کمکی به این موضوع نمیکند. بدون تردید اقدام ارزشمند این خلبان آنقدر ظرفیت دارد که تا سالهای سال در حافظه جمعی ما ماندگار شود؛ اما در چنین اوضاعی، شاید تنها چند روز حافظه شلوغ و درهم ما این اتفاق بزرگ را در خود نگه دارد؛ ذخیره کوتاهمدتی که هیچ کمکی به سازمان دادن رفتاری از این نوع در ما نخواهد کرد. پس چندان عجیب بهنظر نمیرسد اگر دست کمک پیرزن نابینایی را برای رد شدن از خیابانی شلوغ پس بزنیم. تفاوت ما با کشورهایی که از کوچکترین اتفاق هوایی خود در چند دهه گذشته فیلمها و داستانهای حماسی ساختهاند، در همین نکته است که آنجا سهلانگاری در نجات جان انسانها، فاجعهای ملی است و تلاش برای نجات جان آدمی و به نتیجه رسیدن آن، جشنی ملی؛ اما برای ما هر دو طرف قضیه حساسیت زیاد خود را از دست داده است. در نظر آورید پوشش گسترده و لحظهبهلحظه نجات جان معدنچیان شیلی را در چند ماه پیش که هم دولت و هم رسانههای آن کشور آنرا به حادثهای جهانی تبدیل کردند و از این راه هم همدلی جهانیان را برانگیختند، هم تحسینشان را. شرق:قد پس گرفتن امضا توسط نمایندگان«قد پس گرفتن امضا توسط نمایندگان»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم بهمن کشاورز است که در آن میخوانید؛1- به موجب اصل 84 قانون اساسی «هر نماینده در برابر تمام ملت مسوول است و حق دارد در همه مسایل داخلی و خارجی کشور اظهارنظر نماید.» در عین حال در صدر اصل 85 این قانون میخوانیم: «سمت نمایندگی قائم به شخص است و قابل واگذاری به دیگری نیست. مجلس نمیتواند اختیار قانونگذاری را به شخص یا هیاتی واگذار کند...» در متن قسمنامه نمایندگان مجلس شورای اسلامی کلمات و عبارات ذیل قابلتوجه است: «من در برابر قرآنمجید بر خدای متعال سوگند یاد میکنم... 3- اصل 88 قانون اساسی مقرر میدارد: «در هر مورد که حداقل یکچهارم کل نمایندگان» از رییسجمهور... درباره وظایف (او) سوال کنند، رییسجمهور... موظف است در مجلس حاضر شود و به سوال جواب دهد و این جواب نباید... بیش از یک ماه... به تاخیر افتد مگر با عذر موجه به تشخیص مجلس...» فصل دوم قانون آییننامه داخلی مجلس در مورد «نظارت مجلس» و نحوه تشریفات آن است. در ماده 196 و 197 این قانون که در این فصل آمده است جزییات سوال از رییسجمهور مطرح شده که به شرح آتی است: اولا- تاریخ «وصول» به طور منجز و مسلم ثبت و ضبط شود.ب- قید زمانی «اسرع وقت» را در متون تعهدآور بهویژه در «قانون» نباید به کار برد. به کاربردن «صفت» و «قیود نامعین» در متن قراردادها و آرای دادگاهها هم قبیح و ممنوع است. ت- در ماده از عبارت «... از سوال خود منصرف نشده باشند...» استفاده شده است. همچنین این انصراف باید در مورد حداقل یکچهارم از سوالکنندگان تحقق یابد. درخصوص این موارد گفتنی است: اولا: با توجه به مقدمات قضیه، منظور از «منصرف شدن» این است که این یکچهارم پس از مطالعه گزارشی که پس از حضور نماینده رییسجمهور در کمیسیون تخصصی و استماع توضیحات او، تهیه و در اختیار نمایندگان سوالکننده قرار داده شده است، قانع شوند و «انصراف» خود را اعلام کنند. به عبارت دیگر، پیش از رسیدن فرآیند «سوال» به این مرحله، ظاهرا، امکان انصراف وجود ندارد. دوم: اینکه نمایندگان سوالکننده «تکتک» و انفرادا بتوانند اعلام انصراف کنند، تا حدی،5- نتیجه: از آنچه نوشته شد میتوان نتیجه گرفت:اول: چیزی غیراز «پسگرفتن» یا «استرداد» امضاست.ب- حاصل اینکه مقوله «پسگرفتن» یا «استرداد امضا» در هیچ موردی در قانون اساسی و آییننامه داخلی تجویز نشده است و اگر منظور «انصراف از سوال» باشد، چنین اقدامی – اگر هم از جانب فردفرد سوالکنندگان ممکن باشد، پیش از ارجاع سوال به کمیسیون و استماع دفاع و توضیح نماینده رییسجمهور و تسلیم گزارش مربوط به آن به نمایندگان سوالکننده قانونی و قابل قبول نیست. والله اعلم از سوی دیگر به دلیل بازنشستگی یا انصراف برخی از افراد ریزش نیروی کار نیز وجود داشته و لذا بیش از این میتوان اشتغال را افزایش دارد.موارد فوق منوط به تامین اعتبار لازم برای برنامههای سرمایهگذاری دولت است لذا به نظر میرسد که بخش نفت به دلیل نیاز به سرمایهگذاری بالا نمیتواند اشتغال لازم را جذب کند اما کشاورزی با توجه به تقاضای داخلی، زمینهای کشاورزی و وجود بازار محصولات میتواند درصد بیشتری از اشتغال را به خود تخصیص دهد. رشد اقتصادی متاثر از نفت و افزایش درآمدها است اما در بحثهای تولید و بخشهای خدمات کشاورزی و صنعت که یک قسمتی از آن مربوط به بهرهوری و بهبودها و بخشی از آن مربوط به سرمایهگذاری است که اگر انجام نشود رشد را خدشهدار میکند. درباره رابطه نقدینگی کشور و اشتغال 5 میلیونی نیز باید گفت که نقدینگی کم نیست حتی بانکها مازاد دارند و با توجه به اینکه بانک یک وکیل از طرف سپردهگذار است سعی میکنند به افراد خوش حساب و با اعتبار که بازپرداخت را تضمین میکنند تسهیلات دهند. از متن و اصول فاصله گرفتهایم.در هر موضوعی به جای پرداختن به ریشهها و علل و متن به دنبال جنجال بر حواشی آن هستیم و چه بسا فرصتهای مهمی را که از دست میدهیم. جذابترین برنامههای رسانهای، از این دست هستند. در کشوری که از هر سو در فشار قرار گرفته و نابسامانی در بسیاری از عرصهها به چشم میخورد پرداختن به حواشی به جای متن چه دردی از جامعه را حل خواهد کرد؟ با این روش، نه تنها به راهحل اصولی نمیرسیم، بلکه با انحراف از واقعیات در مسیری پرهزینه قرار میگیریم.1- تحلیل فنی اتفاق پیش آمده و یافتن راهحلهایی که از بروز مسائل مشابه جلوگیری کند. متاسفانه موضوعی که باعث غفلت شده برخورد دستوری بانکهای عامل است؛ والا در مقایسه با کشورهای رقیب، فرآیندهای اخذ وام یا گشایش السیهای داخلی و خارجی در کشور ما سختتر و زمانبندی طولانیتری اعمال میشود.بنابه اطلاعات و شواهد موجود، نفس مقررات و کیفیت آن، سهم کمتری در علت سوءاستفاده داشته و در مقابل، عدم نظارت متولیان بالاتر و بانکهای عامل و بهکارگیری عناصر غیرمتخصص در بعضی از بانکها و بعضا دستورات مقامات مافوق علت اصلی فساد اخیر بوده است. بنابراین، تاکید بعضی از مسوولان بر پیچیده کردن مقررات و ترساندن سیستم بانکی نتیجهای جز چند قفله شدن منابع بانکها در بر نخواهد داشت، زیرا این امر در شرایطی که غرب به سمت تشدید تحریمها پیش میرود نوعی خودتحریمی محسوب میشود. جهان صنعت:سرمایهداران بیخیر«سرمایهداران بیخیر»عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم موسی منعم است که در آن میخوانید؛ علی عسکری، رییس سازمان امور مالیاتی کشور روز گذشته از رسیدگی قوه قضاییه به پرونده فرار مالیاتی گروه آریا خبر داده است. به نظر نمیرسد با وضعیت غیرشفاف پرداختهای مالیاتی سرمایهداران ایرانی، نگاه منفی مردم ایران هم پر بیراه باشد. آنها به سرمایه و سرمایهدار نگاه مثبتی ندارند چون هرگز ندیدهاند، ثروتمندی با افتخار از مالیاتی که به دولت پرداخت کرده است، سخن بگوید.