یکی از کسانی که در تاریخ معاصر، فرهیختگان جهان را از اهمیت روز غدیر آگاه ساخت مرحوم علامه شیخ عبدالحسین امینی بود که با جمعآوری و تدوین کتاب «الغدیر» یکی از کارهای بسیار بزرگ پژوهشی و تالیفی در حوزه اسلام و تشیع را به سرانجام رساند و دهها شخصیت بزرگ مصری، سوری، یمنی، اردنی، مغربی، ایرانی، عراقی، اروپایی، هندوستانی و حتی شخصیتهای سیاسی بعضی از کشورها با نامهای از ایشان تشکر کردند و کتاب ایشان جای خودش را در جهان باز کرد.
اما بهانه این یادکرد خبری است که باید به اطلاع اهل اندیشه و فضیلت برسانم و خوشبختانه ترجمه الغدیر تالیف آیتالله علامه شیخعبدالحسین امینی بتازگی توسط دکتر علیرضا میرزا محمد از طریق بنیاد بعثت در 11 جلد با نثری روان و جذاب منتشر شده است و از طرفی استاد محمدحسن شفیعی شاهرودی از بزرگان حوزه علمیه هم گزیدهای جامع از الغدیر را در یک جلد تلخیص، ترجمه و تدوین کرده و موسسه میراث نبوت آن را منتشر کرده است.فرارسیدن عید غدیر میتواند بهانهای باشد تا حداقل همه ما یک بار دیگر همین خلاصه الغدیر حضرت علامه را مرور کنیم و در این عید فرخنده لحظهای به حقانیت و مظلومیت شیعه دوباره بیندیشیم.
بدون تردید غدیر تنها یک واقعه تاریخی به حساب نمی آید و از آنجایی که پیام اصلی غدیر «ولایت» و «حکومت» است و جوهره غدیر به تعیین شکل صحیح رهبری و مدل حکومتی بدون انحراف برمی گردد این مسئله در هر عصر و دوره ای مصداق دارد و اکنون که از میانه سالگرد غدیر در سال گذشته تا امسال در جهان اسلام دگرگونی ها و تحولات عمیقی در ساختار حکومت ها بوجود آمده است این نوشته تلاش می کند نگاهی از این زاویه، به غدیر داشته باشد و درس بزرگ غدیر را واکاوی نماید چه اینکه با تحولات کنونی در پهنه جهان اسلام و محیط بین الملل بیش از هر زمانی نیازمند الگوی غدیر هستیم تا با بازگشت به اصول، نشانه و مسیر اصلی را بازیابیم و نکند که مخاطرات و آسیب های پیش رو، جهت خیزش ها و خروش ها و بیداری ملت ها را به انحراف و بیراهگی بکشاند و...
ابن عباس نقل می کند که: «قبل از جنگ جمل امام علی -علیه السلام- را دیدم که مشغول وصله زدن به کفش خود بود؛ حضرت به من گفت: ارزش این کفش چقدر است؟ گفتم: این کفش ارزشی ندارد. حضرت فرمود: «به خدا سوگند همین کفش بی ارزش، برایم از حکومت بر شما محبوب تر است، مگر اینکه با این حکومت حقی را به پا دارم و یا باطلی را دفع نمایم.»
آیا این نگاه اختاپوسی و خوی غارتگری چیزی جز فریاد سکولاریسم و قرائت اموی از اسلام است؟
ناگفته پیداست اگر حکومت برای حاکمان «هدف» شد- و نه وسیله- و وصیت گردید تا حکومت را به هر قیمتی که شده در میان خود نگه دارند (قبیلگی محض) و به یکدیگر پاس دهند محصول و خروجی آن چیزی جز خونریزی و چپاولگری نیست و از همین روی است که امام خمینی(ره) در جمع مسئولان نظام (2 شهریور 1365) شاقول و شاخصه غدیر را ملاک بازشناختن راه از چاه می داند و می گوید: «حکومت آن است که حضرت امیر به ابن عباس می گوید که به «قدر این کفش بی قیمت هم پیش من نیست» آن که هست اقامه عدل است. آن چیزی که حضرت امیر -سلام الله علیه- و اولاد او می توانستند در صورتی که فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی رضا دارد انجام بدهند، اینها هستند، لکن فرصت نیافتند. زنده نگه داشتن این عید نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده خوانی بشود و مداحی بشود؛ اینها خوب است اما مسئله این نیست، مسئله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم به ما یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است باید روش ملت ها و دست اندرکاران باشد. قضیه غدیر قضیه جعل حکومت است... ولایتی که در حدیث غدیر است به معنای حکومت است نه به معنای مقام معنوی...».
گذر زمان بهترین «داور» و محکم ترین «گواه» بود تا مشخص شود همچنان که صدای شکستن استخوان های مارکسیسم شنیده شد محرز و قطعی شود که نظام سرمایه داری غرب و کاپیتالیسم نیز به نفس افتاده است و اکنون جنبش ضدوال استریت نشانه ای است که به وضوح اوضاع و احوال تمدن غربی را به تصویر کشانده است: 99 درصد در برابر 1 درصد.
اینجاست که گورباچف در دانشگاه لافایت پنسیلوانیا علاوه بر این که می گوید رویدادهای ضدسرمایه داری وال استریت مشابه حوادثی است که به فروپاشی شوروی منجر شد دیرهنگام و با وقفه ای تامل برانگیز اعتراف می کند: «برای حل بحران اقتصادی و سیاسی حاکم بر آمریکا و جهان باید یک نظام جدید جایگزین نظام سرمایه داری شود... نیازمند جهانی هستیم که «انسانیت» محور آن باشد بنابراین باید نظام سرمایه داری برچیده شود.»
شواهد نشان می دهد آمریکا و متحدانش در پی آنند که برای منحرف کردن قیام ها و انقلاب های منطقه الگوی «اسلام سکولار» را برجسته تر از دیگر الگوهایی چون لیبرالیسم غربی، ناسیونالیسم افراطی و گرایش های چپ مارکسیستی با لطایف الحیل به صحنه بیاورند چرا که می دانند مردم تمایل به اسلام گراها دارند و انتخابات اخیر تونس نیز این واقعیت را ثابت کرد. بنابراین بر الگوهای لیبرالیستی، ناسیونالیستی و چپ مارکسیستی سرمایه گذاری قابل توجهی نخواهند کرد. مخاطره و آسیب پیش روی این است؛ اکنون که راهی ندارند جز آن که در برابر اسلام گرایی سر تعظیم فرود بیاورند می کوشند بر مبنای یک مدل حکومتی این اسلام گرایی را در قالب «اسلام سکولار» ساماندهی کنند بنابراین وظیفه نخبگان، علما و اندیشمندان جهان اسلام این است که با درس گیری از غدیر نگذارند مدل حکومتی اسلام سیاسی به اسلام سکولار مبدل شود.
خراسان:چرا احتمال حمله به ایران منتفی است؟«چرا احتمال حمله به ایران منتفی است؟»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم محمد سعید احدیان است که در آن میخوانید؛این سوالی است که این روزها مکرر پرسیده می شود. پیش از پاسخ به این سوال خوب است به این پرسش پاسخ دهیم که با وجود تکراری بودن این قبیل تهدیدها دلیل این که افکار عمومی این بار این موضوع را جدی تر تلقی کرده اند چیست؟ سه دلیل می توان برای این سوال برشمرد: اول این که این بار خلاف گذشته احتمال حمله فقط به برخی تأسیسات هسته ای صلح آمیز ایران وجود داشت چرا که ایران در حال انجام یکی از مهمترین اقدامات برای دور از دسترس قرار دادن امکانات هسته ای اش از هر گونه تعرض نظامی با انتقال تأسیسات حساس خود به مجموعه غیرقابل نفوذ فردو است گر چه به دلایلی که ذکر می شود این احتمال دیگر منتفی شده است اما محتمل بودن حمله در آغاز، فضا را جدی تر از دفعه های پیشین می کند. دوم اینکه این بار جریان سازی رسانه ای - چه با منشاء واقعی و چه از ابتدا تبلیغاتی- بسیار پرحجم صورت گرفت. جریان سازی رسانه ای درباره ترور سفیر عربستان در آمریکا و گزارش کاملا غیرحقوقی آمانو بهترین مواد خام بود برای رسانه ها که بتوانند اخبار مربوط به احتمال حمله اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران را که یا واقعا درز کرده بود یا برای حساسیت سنجی ایران منتشر شده بود را به صورتی تاثیرگذار بزرگ نمایی کنند و سومین دلیل واکنش و موضع محکم و مقتدرانه مسئولان ایرانی است که باعث می شود افکار عمومی از این واکنش ها احتمال حمله را جدی برداشت کنند مسئولان ایرانی مجبور هستند به گونه ای موضع گیری کنند که اگر دشمن به نیت حساسیت سنجی شایعه حمله را مطرح می کند در محاسبات خودش به این نتیجه برسد که باید همه هزینه های محتمل را یکجا پرداخت کند، لذا موضع ایران باید به صورتی کاملا شفاف حد مقابله ایران را برای دشمن تبیین کند حتی اگر باور مسئولین ایرانی این باشد که احتمال حمله بسیارکم است و طبیعی است که روی دیگر این پیام به دشمن، جدی تر شدن احتمال حمله در افکار عمومی داخل است.
1. توان نظامی ایران غیر از این که قابلیت های درخور توجهی دارد از یک ویژگی منحصر به فرد نیزبرخوردار است تسلیحات و توانمندی نظامی ایران بومی است و متناسب با موقعیت ژئوپلتیک ایران و نیازهای دفاعی مخصوص به خود طراحی شده است همین ویژگی باعث شده است که دشمن در مواجهه با ایران با احتیاط زیاد برخورد کند چرا که شناخت دقیقی از قابلیت ها وظرفیت های نظامی ما ندارد و نمی تواند ابعاد هزینه های برخورد نظامی با ایران را محاسبه کند به عنوان مثال دشمن می داند که ایران توان بستن تنگه هرمز را دارد- براساس گزارش مقام نظامی آمریکا در کنگره - اما نمی داند که آیا این توان به گونه ای هست که ناوهای آمریکایی را نیز غرق کند چرا که ممکن است ایران با توجه به اشراف به موقعیت منطقه تسلیحاتی مخصوص، تولید کرده باشد که قدرت دفاعی ناوهای آمریکایی برای رویارویی با آن ها آماده نباشند عدم توانایی در محاسبه هزینه های رویارویی نظامی با ایران به آمریکا این پیام را می دهد که نمی داند خطر بازی نظامی با ایران چقدر است.
برنامه ریزی چندبعدی آمریکا برای فضاسازی علیه ایران و وارد کردن فشار برایران حتی نتوانست برای تشدید جدی تحریم ها مانند تحریم بین المللی بانک مرکزی موثر واقع شود چرا که هم تهمت ترور سفیرعربستان در آمریکا حتی مورد تمسخر رسانه های آمریکایی قرار گرفت و هم گزارش آمانو باهمه تبلیغاتی که روی آن صورت گرفت به قدری غیرحقوقی بود که نتوانست جریانی قوی علیه ایران ایجاد کند. طبیعی است که در این فضا باید باور کنیم وزیر دفاع آمریکا موضع واقعی کشورش را اعلام کرد که : « حمله نظامی به ایران تبعات جدی دارد، برتحریم ها متمرکز می شویم»
۴ .۵ .۶ .۷ .جمهوری اسلامی:حراست از مکتب غدیر«حراست از مکتب غدیر»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛غدیر، فقط یک واقعه تاریخی که در آن وصی و جانشین پیامبر اسلام به فرمان خدا معرفی شد نیست، بلکه علاوه بر این، یک بستر دائمی برای تکامل معنوی انسان نیز هست. رفتار فداکارانه و سراسر اخلاص مولای متقیان با کسانی که از کنار واقعه غدیر و انتصاب جانشین پیامبر اکرم، بیاعتنا گذشتند و مسیر خلافت را آنگونه که خود مایل بودند تغییر دادند، درس بزرگی است برای امت اسلامی در تمام قرون و اعصار و تا پایان تاریخ. همه باید این رفتار پندآموز را سرمشق خود قرار دهند و مصالح جامعه و امت اسلامی را در هر زمان به درستی بشناسند و آن را بر هر چیز دیگری ترجیح دهند.
بعد از 25 سال خویشتنداری و خانه نشینی، هنگامی که انبوه مردم به حضرت علی علیه السلام مراجعه کردند و از آن حضرت خواستند زمام امور مسلمانان را دردست بگیرند، باز هم رغبتی به حکومت نشان نداد و بعد از اصرارهای زیاد مردم، صرفاً با احساس وظیفه حاضر به پذیرش آن شد. این بیرغبتی را حضرت در جملات معروف خود که در نهجالبلاغه مضبوط است چنین بیان فرمودند: لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر لألقیت حبلها علی غاربها.
این، نهایت بیاعتنائی به قدرت و کمال بینیازی است و در عین حال، احساس تکلیف در برابر خدا و بندگان خدا را نشان میدهد. به همین دلیل است که راه و رسم علی علیه السلام پا برجا و استوار باقی میماند و در طول تاریخ هر روز برجستهتر از گذشته در افق پیش روی ملتها نمایان میشود و راه چگونه زیستن را به انسانها نشان میدهد. چنین مکتبی، به یک مذهب و یک دین محدود نمیشود و متعلق به همه مذاهب و ادیان و همه انسانها با هر گرایش و کیش و در هر زمان و مکان است تا آنجا که حتی نویسنده مسیحی به نوشتن کتاب در توصیف علی علیه السلام به عنوان "صدای عدالت انسانی" (صوت العداله الانسانیه) افتخار میکند و در درخشانترین عصر تمدن انسانی، فرمان حکومتی آن حضرت به مالک اشتر به عنوان منشور حکومتی برای مردم جهان در عالیترین نهادهای بینالمللی شناخته میشود.
علی علیه السلام برای تحقق آرمان بزرگ وحدت، از بالاترین موقعیتها چشم پوشید و بیشترین سختیها را تحمل کرد. اینکه انسان بتواند در عین برخورداری از قدرتی که میتواند او را به حق خود برساند، به خاطر هدف بالاتر و والاتر از آن بگذرد و حتی بسیاری از ناملایمات را نیز تحمل نماید کار بزرگی است که مکتب ساز است و پایههای مکتب را مستحکم و آن را جاودانه مینماید. مهمتر آنکه هنگامی که انسانها به قدرت ظاهری میرسند معمولاً تلاش میکنند آن را به هر شکل ممکن حتی با توسل به اقدامات نامشروع حفظ کنند. همچنین برای حفظ جان خود و چند روزی بیشتر باقی ماندن در این جهان مادی به هر کاری دست میزنند. راه و رسم علی علیه السلام، درست عکس این رفتارها بود. به همین دلیل است که آن حضرت در قلبها جای گرفت و ماندگار شد و مکتب اسلام نیز با عدالت علوی برای همیشه جاودانه گردید.
با اینکه آنچه خدا و پیامبر از غدیر اراده کرده بودند آنگونه که در غدیر بیان شد رخ نداد، اما محتوای غدیر که در رفتار مولای متقیان حضرت علی علیه السلام در طول حدود 30 سال عمر شریف آن حضرت بعد از واقعه غدیر تجلی یافت توانست آثار و برکات زیادی بر جای بگذارد. این برکات که در قالب مکتب اهل البیت، هر روز زندهتر و پویاتر در خدمت انسانیت قرار دارد، باید به همت پیروان اهل البیت حراست شود و گسترش یابد. هر روز که از عمر جهان میگذرد، نیاز انسانها به این مکتب پرافتخار بیشتر نمایان میشود و این واقعیت، وظیفه مروجان مکتب اهل البیت، که مکتب غدیر است، را سنگینتر میکند. امروز بهتر از هر زمان دیگری میتوان به این نکته پی برد که "غدیر" بستری برای تکامل معنوی انسان است و تحقق این تکامل به تلاشهای زیادی برای جلوگیری از آغشته شدن مکتب غدیر به رسوبات و پالایش آن از تحریفات نیاز دارد.
«ایران و استراتژی جنگ بیپایان غرب»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دکتر حشمتالله فلاحت پیشه است که در آن میخوانید؛ "گابی اشکنازی" رئیس سابق "موساد" تابستان امسال در پاسخ به آن دس��ه از همکاران صهیونیست خود که موضوع حمله به ایران را مطرح کرده بودند، گفت: "در صورت حمله به ایران، اسرائیل به سمت نابودی پیش خواهدرفت." از این گفته اشکنازی میتوان به تحلیلهای مختلفی رسید. برخی ممکن است از آن در راستای اثبات ادعای هستهای بودن جمهوری اسلامی استفاده کنند اما شماری دیگر مجبور به پذیرش این نتیجهاند که ایران، کشوری متفاوت از آنهایی است که از سال 1947 میلادی قربانی استراتژی جنگ بیپایان غرب شدهاند.
سلسله جنگهای غرب در خاورمیانه به جایی رسیده است که اکنون آنها به دنبال خلق دشمنی تازه هستند. گزارش آقای آمانو دبیر کل آژانس هستهای از جمله مقدمات خلق دشمن جدید است. برخلاف بیست و چند گزارش گذشته در اینجا این رئیس ژاپنی آژانس، همچون کارمند سازمانهای سیا و موساد عمل کرده است. اگر ماهیت گزارشهای قبلی با تقسیمبندی پنجاه درصدی دوگانه بود و در کنار ادعاهای سیاسی، جنبههای فنی و حقوقی گزارش نیز رعایت شده بود، گزارش جدید کاملا سیاسی است. آمانو بدون اینکه سندی ارائه دهد، تلاش کرده تا ایران را به قصد تولید برنامه و تجهیزات هستهای نظامی، متهم نماید.
واکنش مقام معظم رهبری به تهدیدها، واکنشی بیسابقه بود. تحلیلگران مسائل سیاست خارجی، این واکنش را به خوبی درک میکنند. ایشان فرمودند: حتی اگر تهدیدی، علیه ایران در ذهن تهدیدکنندگان باشد جمهوری اسلامی آنها را پشیمان خواهد کرد. مفهوم این امر میتواند آمادگی ایران برای اقدامی پیشدستانه باشد. تجربه جنگهای ناجوانمردانه غرب در منطقه، بویژه جنگ تحمیلی 1359 علیه جمهوری اسلامی ما را به این حد از توان و تحلیل رسانده است که در جنگ نیز حالت انفعالی نداشته باشیم.
طبق کنوانسیونهای بینالمللی بویژه مفاد مربوط به "حقوق جنگ و صلح" جنگ از زمانی آغاز میشود که یکی از طرفها شروع به ساخت تاسیسات و استقرار تجهیزات و نیروهایی نماید که طبق تحلیلهای نظامی هدف از آن اقدامات، انجام یک حمله تجاوزگرایانه باشد. بنابراین در چنین شرایطی، حتی رفع تهدید نیز نوعی دفاع مشروع به حساب میآید و جنگ پیشدستانه در قالب کنوانسیونهای بینالملل قابل دفاع است. البته ایرانیان از تجربیات مستند بیشتری برای تحلیل راهبردهای نظامی منطقه برخوردارند.
هشت سال مقاومت غرب در سازمان ملل متحد برای جلوگیری از "اذعان به تقصیر عراق درجنگ تحمیلی" بزرگترین سوء استفاده از این سازمان علیه یک ملت آزاده بود و اکنون نیز بیستمین سال سوء استفاده از آژانس هستهای برای جلوگیری از تامین حقوق هستهای ایران را پشت سر میگذاریم. اثبات مظلومیت ایرانیان در این جنگل بیسامان قدرتها دشوار نیست.
این رژیم هنوز عضویت آژانس را نپذیرفته ولی برخلاف مقررات "ان. پی. تی" بخشی از اطلاعات ادعایی آمانو دبیر کل آژانس را در قبال برنامههای هستهای ایران به آن سازمان تحویل داده است! و دیگر اینکه اغلب کشورهای همسایه ایران در حال انعقاد قراردادهای ساخت تاسیسات هستهای با غرب هستند تا در تبانی محروم کردن ایرانیان از حقوق مسلم خود شریک شوند. ایران نباید خود را به موضوع ادعاهای مربوط به برنامه هستهای محدود نماید. باید موضوع را فراتر از این ادعاها و تهدیدها پیگیری کرد.
آنها کتمان نکردهاند که میخواهند "بهار عربی" را به زمستان ایرانی تبدیل کنند. البته به خوبی میدانند که از سال 2001 میلادی استراتژی جنگ بیپایان، آنگونه که میخواستند نتیجه نداد. اکنون مردم مناطق اشغالی خروج نظامیان غربی را فریاد میزنند و مرزهای جنگی گذشته با ایران، به مرز توسعه و تجارت تبدیل شده است. در سوی دیگر بعد از هرگام دموکراتیک در کشورهای اسلامی، گام بعدی، حرکتی ضد صهیونیستی است.
آخرین تبانیهای کشورهای عرب با آمریکا نیز به نتیجه دلخواه نرسیده و انقلاب ادامه دارد. هر چند که آمریکا و رژیم صهیونیستی در تلاشند تا با اقدامی دیگر، در مسیر اصلی آن انقلابها انحراف ایجاد کنند اما نباید فراموش کنند که ایران موضوعی متفاوت است. ایرانیها فقط به صرف وحدت داخلی، از هر توطئه و اقدام خارجی، سربلند بیرون آمدهاند. مهمترین مانع غرب در ادامه جنگ بیپایان خود، این است که اگر ایران هدف بعدی باشد، این بار جنگ "پایانی" خواهد داشت. پایانی که مدیریت آن دیگر در اختیار اشغالگران و متجاوزان غربی نخواهد بود.
برپایی نوزدهمین دوره هفته کتاب و بیست و نهمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در شرایطی در حال برگزاری ازتاآبانماه است که در این هفته بسیاری از نهادها و سازمانها هم تلاش داشتهاند تا در همراهی با این فعالیت فرهنگی از کوس رقابت جا نمانند.
صداوسیما هم به عنوان سازمانی که قرار است دانشگاهی عمومی باشد برای توسعه فرهنگی در کشور، اعلام کرده که در هفته کتاب جاری قریب به پنج هزار ساعت برنامه در خصوص کتاب تهیه نموده است.
سرانه مطالعه اما رقمی مشابه قیمت گوجه و خیار و یا ماست و پنیر نیست که بتوان با ارائه جایگزین و یا حذف از سبد اقلام مصرفی از این رقم گذشت. سرانه مطالعه در حقیقت یکی از بهترین شاخصها برای بررسی میزان فرهنگی بودن جوامع و تمدنها همین سرانه مطالعه است. بدون شک جامعهای که اهل مطالعه باشد، از تجارب و دانستههای نویسندگان کتابهایی بهرهمند خواهد شد که سالها تجربه و دانش خود را در قالب یک کتاب به جامعه اهدا میکنند.
حال آیا در شرایطی که بسیاری از شهروندان و ساکنان روستاها، به دلایل بسیاری سرانه مطالعه ایشان کم و حتی در حد صفر میباشد، آیا در این موضوع متهم ایشان هستند و تقصیر و قصور از ایشان است که اهل مطالعه نیستند؟
اگر چه بسیاری از مسئولان فرهنگی حوزه کتاب کمبود منابع مالی و مباحثی از جمله گرانی کتاب و کم بودن کتاب در دسترس مردم را دلیل اصلی ناچیز بودن سرانه مطالعه اعلام میکنند، اما با دقت در اتفاقاتی که در فضای فرهنگی کشور رخ میدهد میتوان با قطعیت این گمانه را رد نمود. مدیر نهاد کتابخانههای عمومی کشور از افزایش هزار کتابخانه ظرفسال گذشته خبر داده است. همین موضوع را اگر با دقت مورد رصد قرار دهیم نتیجه ماجرا جز این نخواهد بود که زیاد کردن سرانه مطالعه تنها با زیاد کردن کتابخانه و یا حتی اهدای کتاب و غیره محقق نشده و نخواهد شد. اساسا این معضل ریشه در برخی شرایط و پارامترهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دارد.
از همین رو، پیشنهاد میشود موسسهای غیر دولتی و مستقل، منصف و صادق بررسی و تحقیق دقیق سرانه مطالعه در سه دولت سازندگی، توسعه سیاسی و عدالت محور را عهده دار شود و با توجه به الزامات زمانی و محدودیتهای مقطعی دوره مورد بررسی، علاوه بر استخراج آمار این سرانه، دلایل عدم رونق جدی مطالعه در این دولتها را بررسی و استخراج نماید. بی شک باید آثار تبعات مباحث مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... در این بررسیها دخیل شود تا با اتکا به این آمار و اطلاعات بتوان نقشه راه گسترش فرهنگ کتابخوانی در کشور را طراحی نمود؛ نقشه راهی که طراحی و در ادامه گام پیمودن در آن میتواند کشور را از نردبان ترقی و پیشرفت بالا برد و ایران را به سمت جامعهای فاخر و ستودنی هدایت نماید. جامعهای شیعی که در پاییز آخرالزمان، فخر جوامع و تمدنها خواهد بود.
مردم سالاری:چقدر اجاره خانه می دهید؟چقدر اجاره خانه می دهید؟»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم حمیدرضا شکوهی است که در آن میخوانید؛نمی دانم آیا مسوولا ن محترم از وضع اجاره خانه ها خبر دارند یا نه. می گویند خبر داریم و می گویند وضع بهتر شده و می گویند با به سرانجام رسیدن طرح مسکن مهر، مشکل اجاره نشین ها حل می شود.
به ویژه وقتی مصاحبه ای در روزنامه رسمی ارگان دولت با یک صاحبخانه منتشر شود که خانه اش را فقط با 140 هزار تومان(2میلیون تومان پول پیش و 80 هزار تومان اجاره ماهیانه) اجاره داده باشد. روزنامه دولتی ایران، دیروز مصاحبه ای در حجم یک صفحه با صاحبخانه اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر حاشیه ساز دولت انجام داده که در آن مطالب فراوانی در مورد فضایل آقای رحیم مشایی گفته شده که ما را کاری با این مطالب نیست. فقط به عنوان یک اجاره نشین می خواهم بدانم خانه ای که آقای رحیم مشایی اجاره کرده در کدام نقطه از شهر تهران قرار دارد که با این مبلغ می توان آن را اجاره کرد؟ مثل قضیه قیمت گوجه فرنگی ای که چند سال پیش آقای احمدی نژاد گفته بود در محله ما ارزان تر است، ای کاش آقای رحیم مشایی هم بگوید خانه اش در کدام محله است که ما هم در آنجا خانه اجاره کنیم; که نه من، بلکه خیلی از همکاران ما مشتاق دانستن این موضوع هستند.
شرق:عید غدیر؛ تداوم عدالت و آزادی«عید غدیر؛ تداوم عدالت و آزادی»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم فاضل میبدی است که در آن میخوانید؛روزی که رسول خدا (ص) در واپسین لحظات بازگشت حاجیان در دو راهی محله جحفه (غدیر خم) آنجا که راه مردم مصر و عراق و حجاز از هم جدا میشد در میان حدود یکصد هزار نفر دست و بازوی علی(ع) را سخت فشرد و بالا برد و فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه، نشانه اعتلای پرچم عدالت و آزادی و آزادگی بود. شاید کسانی که پس از فتح مکه برای حفظ منافع خود اسلام را پذیرا شدند و اجبارا سر تسلیم فرود آوردند؛ این اعتلا را نشانه فرو افتادن آرزوهای خود دانستند؛ چرا که فرهنگ اسلام از آن پس در تداوم راه علی علیهالسلام تجسم و تجسد مییابد و اگر در اینجا ولایت را از معنای عرفانی و باطنی عبور دهیم و به معنای سیاسی و سرپرستی جامعه بگیریم، که ظاهرا چنین است، باید داستان غدیر خم را همانند شبهای قدر مربوط به همه سال و همه بشریت بدانیم. عید غدیر خم شادمانی یک سالگرد نیست، چنانکه از آلبویه به این سو به آن پرداخته میشود. غدیر یعنی بازسازی اندیشه ناب اسلامی و احیای عدالت اجتماعی و شرافت آدمی. باید دید در جوامعی که غدیر را گرامی میدارند تا چه میزان به آرمانهای امام علی علیهالسلام پای بندند.
داستان از این قرار بود، رسول خدا صلیالله علیه و آله که در سال هشتم هجرت مکه را گشود و قبایل مختلف، مهمتر از آن دو قبیله قریش و ثقیف اجبارا یا اختیارا اسلام را پذیرفتند، رسول خدا خالدبن ولید را که از نامیان شجاع مکه بود به سر وقت بنیحذیفه فرستاد، خالد به آنان گفت سلاحها را بیفکنید که مردم مسلمان شدهاند. یکی از کسان گفت: اگر سلاح بیفکنیم ما را اسیر کرده سپس گردن میزنند.
روز غدیر که به همراه طلوع تیغه آفتاب خورشید ولایت درخشید، تداوم عدالت و احسان و توحید و آزادی و رستگاری را خبر میداد و اینها روح و جوهر اسلام بود که پیامبر از سوی خداوند برای بشر ستمکش تاریخ نوید داده بود، اما چرا و چگونه مسلمانان، خط آفتاب غدیر را باعث اختلاف و تفرقه و توهین کردند و شیعه و سنی را در تاریخ در برابر هم قرار دادند به گونهای که سلطان محمود غزنوی دستور میداد بکش که شیعه است و سلطان حسین صفوی فرمان میداد بکش که سنی است و این تاریخ تلخ را برای ما آفریدند که باید عالمان دین- شیعه و سنی- داستان غدیر را بازخوانی کنند و این رویداد انسانی را از این تحریف و تفرقه درآورند.
اصولا چرا باید بگوییم که پیام غدیر در 18ذیالحجهالحرام سال دهم شروع شد، باید گفت پیام غدیر در همان درهها و کوههای مکه که پیامبر اسلام فریاد آورد به خدای واحد روی آورید و از طاغوتهای انسانی یا دستساخته انسانی دست بشویید، آغاز شد. پیام غدیر روزی آغاز شد که پیامبر اکرم آل هاشم را گرد آورد و فرمود: کدامیک از شماها در نشر این پیام مرا کمک میکند تا بعد از من وارث و وصی من باشد.
تهران امروز:مماشات با انگلیس معنا ندارد«مماشات با انگلیس معنا ندارد»عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم حجتالاسلام علیرضا سلیمی است که در آن میخوانید؛انگلیس به صورت عیان در کار ایران شرارت میکند. از یک سو انگلیس دست به اقدام دور از انسانی راجع به باغ قلهک زده و درختان این باغ را از بین میبرد و از طرف دیگر راجع به شبهات حقوقی جدی که راجع به این باغ وجود دارد به هیچ وجه پاسخگو نیست. در عین حال بیبی سی به عنوان بنگاه سخنپراکنی انگلیس بعد از انفجار روز شنبه که تا حدی نیز طبیعی بود دست به طراحی یک فضای مسموم تبلیغاتی علیه کشورمان زد و تلاش کرد این حادثه را حمله موشکی یا انفجار شیمیایی نشان دهد. انگلیس از هر فرصتی برای نشان دادن عمق کینه و دشمنی خود با ملت ایران استفاده میکند.
در سه پرونده ویژه غرب علیه ایران یعنی حقوق بشر، تروریسم و انرژی هستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در قالب طراحی شده انگلیس حرکت میکنند. راجع به بحث هستهای نشانههای روشنی از شرارت انگلیسیها دیده میشود. این کشور هر جا توانسته به صورت پیوسته در کار ملت ایران دخالت کرده است.
این در حالی است که ملت ایران طی 32 سال گذشته نشان داده که با تمام قوا جلوی زیادهخواهی آنان ایستاده است و همان طور که پیش از این آنان را از این کشور اخراج کردند همچنان این قدرت را دارند که این کار را انجام دهند. عملکرد بد انگلیس طی سالیان گذشته باعث منفور شدن آنان نزد ملت ایران شده است.انگلیس باید بداند که در ایران جایگاهی ندارد و نمیتواند به دنبال جایگاهی در افکار عمومی باشد.
بنده به عنوان یکی از تهیه کنندگان طرح کاهش روابط با انگلیس روز گذشته نسبت به عملکرد هیات رئیسه راجع به در دستور کار قراردادن آن اعتراضکرده و تذکر دادم. از نظر نمایندگان تهیه کننده این طرح، نباید این همه در کمیسیونهای مختلف خاک بخورد. چرا باید مدت مدیدی از این طرح بگذرد و هنوز برای تصمیمگیری نهایی ارائه نشده باشد.
حمایت:دلالی آقای رئیس جمهور؟«دلالی آقای رئیس جمهور؟»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن میخوانید؛باراک اوباما رییس جمهور آمریکا سفری 9 روزه را به شرق آسیا و اقیانوس آرام آغاز کرده است. براساس گزارشهای منتشره هدف وی از این سفر حضور در نشست سازمان همکاریهای اقتصادی آسیا، اقیانوس آرام (آپک) در هاوایی، حضور در اجلاس آسه آن در اندونزی و دیدار از استرالیا برای تشدید نظامیگری تشکیل اعلام شده است. هرچند که ارتقای روابط دو جانبه با کشورها، بیان نقش و جایگاه آمریکا در معادلات جهانی، نظامی گری برای توسعه حضور نظامی آمریکا در سراسر جهان از جمله محاصره چین و... از اهداف سفرهای اوباما به ویژه به شرق بوده اما رفتارها و مواضع وی نشانگر اصلی دیگر است.
آمریکا در صحنه داخلی با بحران شدید اقتصادی مواجه است که نتیجه آن نیز شکل گیری قیام ضد نظام سرمایه داری با نام جنبش ضد وال استریت میباشد با توجه به پیامدهای سنگین این اعتراضها و بحران شدید اقتصادی برای حیات سیاسی اوباما، وی محور سفرهای خارجی خود را یافتن منافع اقتصادی قرار داده است. این رویکرد در دو محور قابل مشاهده است.
دوم آنکه اوباما نقش دیگر خود را در قالب فروشنده سلاح ایفا میکند. هرچند که در سفرهای اوباما وی قرارداد نظامی چندانی امضاء نکرده اما در عمل وی با مواضع خود علیه چین این سیاست را اجرا کرده است. وی با بیان ادعاهایی علیه نظامی گری چین و نیز تحریک کشورهایی مانند کره جنوبی، ژاپن، فیلیپین، اندوزی، مالزی، ویتنام و... برای سهم خواهی از دریای چین، در کنار اعلام خبر استقرار نظامیان آمریکا در استرالیا عملا منطقه را در شرایط رقابت تسلیحاتی قرار داده است. رقابتی که میتواند درآمدهای سنگین را برای آمریکا به همراه داشته باشد. به عبارت دیگر می توان گفت که اوباما نقش دلال اسلحه را در لوای مواضع دیپلماتیک ایفا میکند تا از آن جهت تامین بخشی از هزینههای اقتصادی آمریکا استفاده کند.
دنیای اقتصاد:سود بانکی غیر تعادلی و اثرات آن«سود بانکی غیر تعادلی و اثرات آن»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم مهران دبیرسپهری است که در آن میخوانید؛شورای پول و اعتبار با پیشنهاد بانک مرکزی مبنی بر افزایش سود بانکی مخالفت کرده است. اگر چه این امکان وجود دارد در تصمیم خود تجدید نظر کند، اما واقعیت آن است که در این خصوص بانک مرکزی نمیتواند خود را بیتقصیر بداند؛زیرا عملکرد این نهاد بوده که ضرورت افزایش سود بانکی را ایجاد کرده است.
1- تعیین غیرتعادلی سود بانکی موجب افزایش تقاضای غیرموثر برای پول شده و امکان کاهش رشد نقدینگی برای مهار تورم را مشکلتر میکند.
3- عدم رغبت دریافتکنندگان تسهیلات بانکی به بازپرداخت دیون خود؛ زیرا درآمد ناشی از عدم بازپرداخت دیون، بیش از سود بانکی پرداختی خواهد شد؛ بنابراین افزایش مطالبات معوق بانکی نتیجه دیگر این اقدام خواهد بود.
5- کاهش کارآیی و بهرهوری بانکها با پنهان شدن نقایص مدیریتی به دلیل عرضه پولهای انتشار یافته بانک مرکزی. در صورتی که اگر تقاضای پول متعادل باشد، محتملا از تمایل بانک مرکزی به نشر پول کاسته خواهد شد.
7- اثرات ضد توسعهای با ظلم به سپردهگذاران بانکی که نوعا از قشر متوسط به پایین جامعه هستند. از آنجا که توسعه اقتصادی با رهایی اقشار فوق از فقر نسبی ارتباط مستقیم دارد، بنابراین اخذ یارانه تسهیلات بانکی از آنها برخلاف الزامات توسعه و پیشرفت کشور خواهد بود.
9- اثر دیگر تعیین غیرتعادلی سود بانکی، عدم تخصیص بهینه تسهیلات است. زیرا قرار بر این است که فقط تولید سودآورتر به تسهیلات بانکی دسترسی داشته باشد.مثلا فرض کنید سرمایهگذاری برای تولید کود شیمیایی 20 درصد سود داشته ولی برای ایجاد کارخانه ماکارونی 15 درصد سود قابل انتظار داشته باشد. حال چنانچه سود تعادلی، 18 درصد بوده ولی با دستورات غیرمنطقی به 12 درصد کاهش یابد در این صورت هر دو سرمایهگذار فوق، در صف تقاضای تسهیلات، پشت در بانکها خواهند ایستاد؛ بنابراین این موضوع باعث میشود تعداد کارخانههای ماکارونی کشور به طور غیرمنطقی افزایش یابد.
11- چند نرخی شدن ارز یکی از آثار متلاطم شدن بازار ارز بوده که خود فسادآور است.
13- شتاب در افزایش نرخ تورم به دلیل افزایش تقاضاهای مصرفی یکی دیگر از آثار سود غیر تعادلی سپردههای بانکی است. تورم آنچنان برای برخی، عادی شده است که وقتی در خصوص این معضل مورد پرسش قرار میگیرند، با اعلام این که تورم یک مشکل مزمن است از زیر بار مسوولیت آن شانه خالی کرده و حل آن را به آیندهای نامعلوم احاله میدهند. یا یکی از اقتصاددانان گفته، تورم چیز خیلی ترسناکی نیست که ذهن خود را به آن مشغول داریم. در صورتی که اگر چشم بصیرت باشد، ناهنجاریهایی که مولود تورم است اتفاقا ترس و وحشت هر بیننده ای را برمیانگیزد.
به عبارت دیگر تورم، امالمشکلات است و برای جبران عقبماندگیهای کشورمان نسبت به کشورهای صنعتی راهی بهتر از این نیست که تورم صفر را هدفگذاری کنیم. به عبارت دیگر ایران هماکنون همه مولفههای یک جهش اقتصادی را دارد به جز مولفه ثبات قیمتها.
نتیجه آن که بانک مرکزی باید با مهار تورم، زمینه کاهش سود بانکی را فراهم نماید که با این کار کمک بزرگی به امر تولید در کشور خواهد کرد.
اما تا آن زمان، امیدواریم اعضای شورای پول و اعتبار، به نص صریح قانون در خصوص تعیین تعادلی سود بانکی عمل کرده و با این کار، روحیه قانونمداری در کشور را تقویت کنند و باید دانست جلوی ضرر، هر زمان گرفته شود حتی اگر تنها یک ماه به پایان سال مانده باشد موجب انتفاع خواهد بود.