جی گارنر و تیم او از ابتدا با شریک کردن دیگران در اداره عراق مخالف بودند از این رو «کالین پاول» وزیر خارجه دولت اول بوش، در اردیبهشت ماه 82 یعنی زمانی که گارنر رسما اداره عراق را بدست گرفت با صراحت گفت: «چنی و دیگر مقام های ارشد کاخ سفید و پنتاگون معتقدند بدون نقش سازمان ملل باید بهره وافی را از عنوان «آزادسازان عراق» ببرند و جی گارنر آنها در این راستاست.» گاردین در همان زمان نوشت: جی گارنر با شعار «قطع کامل هرگونه هماهنگی با سازمان ملل» وارد عراق شده است. او در پاسخ به خبرنگار بی بی سی اشغال دائمی عراق را با این واژگان توجیه کرد:«عراق هرگز نخواهد توانست نیروهای نظامی ای ترتیب دهد که با توان نظامی ایران برابری کند برای همین آمریکا نباید عراق را تنها بگذارد و با این کار مانع برهم خوردن توازن در منطقه شود.»گارنر با این عبارت از اشغال دائمی عراق حرف می زد: «عراقی ها خود نمی توانند...» ایران با این عبارت، عراق را از اشغال آمریکا خارج کرد: «عراقی ها خود می توانند...» روزی که نیروهای نظامی آمریکا پل ورودی بغداد را به تسخیر خود درآوردند- یعنی 19 فروردین 82- ایران به نیروهای دارای تشکل عراقی- اعم از شیعیان، کردها و سنی ها- گفت وقت آن است که مسئولیت تاریخی خود را درباره کشورتان ایفا نمائید. در این میان سه بار میان شیعیان- دوبار میان گروهی از مجلس اعلی و گروهی از صدری ها و یک بار میان دولت مالکی و صدری ها درگیری هایی پدید آمد و به کشته شدن دهها نفر از شیعیان منجر شد ولی در نهایت با پادرمیانی جمهوری اسلامی به این درگیری ها خاتمه داده شد و از شیعیان «ائتلاف یکپارچه عراق» پدید آمد که از دل آن قانون اساسی جدید و دولت دائمی پدید آمد. پس از آن، ایران اختلافات شیعیان و کردها را حل کرد و بر اختلافات میان سنی ها و دو گروه شیعه و کرد فایق آمد و آنان را با یکدیگر همگرا کرد. در نهایت از دل این همگرایی ساختار فعلی عراق پدید آمد و اینک 7 سال از زمان استقرار نظم جدید سیاسی در عراق می گذرد.همزمان با این مسئله عراقی ها توانستند به نیروهای امنیتی، اطلاعاتی و نظامی خود سروسامان داده و اداره امور امنیتی خویش را بعهده بگیرند البته در این میان نیروهای اشغالگر به همراه رژیم های عرب منطقه تلاش کرده اند که با تقویت تروریزم، راهی برای بی ثبات کردن دولت و استفاده از شرایط این بی ثباتی پیدا کنند اما علیرغم خسارت هایی که وارد کرده اند، موفقیت آمیز نبوده است. خراسان:اظهارات پوتین و دل خوشی هایی که تعبیر نمی شود۲ روسیه، روابط مسکو و واشنگتن دستخوش اختلاف هایی بیش از این شود. هرچند لحن اظهارات پوتین علیه غرب در قیاس با مواضع دیمیتری مدودف، رئیس جمهور کنونی روسیه صراحت و شدت بیشتری دارد اما بر ساختن تحلیلی صرفا با استناد به مواضع خارجی پوتین به مغالطه ای مبتلاست که آلفرد نورثوایتهد، فیلسوف انگلیسی آن را مغالطه «کنه و وجه» خوانده است. به دیگر سخن آیا می توان وجهی از مواضع سیاسی پوتین را به کنه آن تعمیم داد و سپس انتظار داشت که رئیس جمهور آینده روسیه مشی ضد آمریکایی تری را در موضوعاتی مانند مسئله هسته ای ایران برگزیند؟در گزارش های انتشار یافته از نتایج انتخابات پارلمانی روسیه غالبا بر پیروزی حزب «روسیه متحد» تاکید و کمتر به این نکته مهم پرداخته شده است که نتایج این دوره از انتخابات دوما در مقایسه با انتخابات سال ۳۱۵ کرسی کاهش یافته و «روسیه متحد» که توانسته بود ۶۴ درصد آرا را کسب کرده است. در مقابل، حزب کمونیست، موفق شد در رقابت با حزب پوتین در جایگاه دوم قرار گیرد و تمایل به معامله با کرملین۲جمهوری اسلامی:قانون هدفمندی یارانه ها یک سال پس از اجرادر این میان آنچه کمتر مورد توجه قرار میگیرد، تغییراتی است که در نگرش موافقان، منتقدان و مجریان این قانون مهم بوجود آمده است. مروری بر دیدگاهها و پیش بینیهای طیفهای مختلف کارشناسان و ناظران در سال گذشته نسبت به پیامدهای اجرای قانون هدفمندی یارانهها و مهمترین بخش این قانون که اصلاح قیمتی بود، نشان میدهد به جز معدودی از تحلیلگران که مشکلات اقتصادی ایران را بسیار ساختاریتر از آن ارزیابی میکردند که قانونی مانند هدفمندی یارانهها بتواند در بستر واقعی موجود هم درست اجرا شود و هم بتواند حداقل بخشی از این مشکلات را حل کند؛ بخش عمدهای از تحلیلگران چه دربدنه دولت و چه در نهادهایی مانند مرکز پژوهشهای مجلس، در پیشبینی پیامدهای اجرای این قانون دچار خطاهای فاحشی شدهاند.این خطای در برآوردها علاوه بر اینکه نشانگر حضور پررنگ و هزینهآفرین سیاست و سیاست زدگی در محافل و کارشناسی و روند تصمیم سازیهای اقتصادی است، این واقعیت تلخ را نیز به عریانی نشان میدهد که متأسفانه پس از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، مجموعه دولت، مجلس و سایر نهادهای اجرایی با وجود برخورداری از تجارب موفق و شکست خورده سه دهه گذشته و بهره مندی بالقوه از بدنه کارشناسی قدرتمند، هنوز در تشخیص ریشههای مشکلات اقتصادی کشور دچار اشتباهات فاحش و پرهزینه میشوند و البته پرواضح است که این خطای در تشخیص به تجویز درمان نادرست و افزایش درد و بیماری منجر میشود، چنانکه اکنون در برخی موارد شاهد آن هستیم.از سوی دیگر کارشناسان، مجریان و مدیران دولتی هم نشان دادند که دانسته یا نادانسته، خواسته یا ناخواسته در تحلیل شرایط اقتصادی کشور و تجویز نسخههای شفابخش به خطا رفتهاند و توش و توان خود و کشور را صرف قدم گذاشتن در راهی کردهاند که درحال حاضر و پس از یک سال طی طریق در آن جهت، کورسویی از امید هم در افقهای حتی دوردست آن نمیدرخشد.در مجموع، آنچه درحال حاضر به عنوان چشم اسفندیار این قانون بیش از هر مسئله دیگری دغدغه آفرین است، تداوم همین نشست در نگرشها و پررنگ باقی ماندن جنبههای سیاسی در روند آتی قانون هدفمندی یارانهها است که نشان آشکار این تشتت را میتوان به وضوح در بالا گرفتن اختلاف نظرها در مورد اجرای مرحله بعدی قانون مشاهده کرد، مسئلهای که به نظر میرسد عدم رسیدگی به آن در سطوح بالای حاکمیت، باعث میشود آنچه از اجرای قانون هدفمندی یارانهها برای جامعه باقی میماند، هزینههای هنگفتی باشد، بدون برخورداری از ثمرات مثبت.«چرا وحدت حوزه و دانشگاه ؟»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن میخوانید؛امروز 27 آذر ماه سالروز شهادت منادی وحدت حوزه و دانشگاه آیتالله شهید دکتر محمد مفتح در سنگر جهاد و اجتهاد است. روزی که برای نام آن یکی از اهداف و آرمانهای اصیل نظام اسلامی انتخاب شده است. اما چرا وحدت حوزه ودانشگاه یکی از اهداف انقلاب اسلامی است؟ مگر قرار است محصول این اتحاد چه باشد؟ آیا صرف ورود دانشگاهیان به حوزه ها و یا معممین به دانشگاه ها اهداف وحدت حوزه و دانشگاه تحقق یافته است؟ آیا اکتفا به چند کتاب معارف در دانشگاه می تواند اهداف این وحدت را تامین کند؟ آیا صرف ترمی شدن و نمره ای شدن برخی سطوح در حوزه ها قادر است پروسه تحول در حوزه های علمیه را سرعت ببخشد؟ و ... ذهنیت وابسته نخبگی در ایران علت والعلل عقب ماندگی برخی نخبگان ایرانی از جامعه هوشمند ایران است.نظام آموزشی و تربیتی در رژیم پهلوی طوری سامان یافته بود که اصل را بر عدم تربیت مستقل افراد می گذاشت. نظام تربیتی وابسته پهلوی از همان ابتدا فرد را به جای یک ایرانی مسلمان یک موجود وابسته بار می آورد. این نوع آموزش از کودکستان، دبستان و دبیرستان و تا مقطع دانشگاه ادامه داشت. رژیم پهلوی می خواست خوف اینکه «ما نمی توانیم» را در دلها و قلب ها نهادینه کند.(همان) رژیم پهلوی حتی اگر یک آپاندیس ساده را می خواستند عمل کنند و طبیب حاذق داخلی هم وجود داشت اما برای سرکوب سرمایه های فکری و انسانی کشور و همچنین به منظور در تقابل قرار دادن بسترهای ساختاری با نخبگان پزشک از خارج می آوردند الگوبندى سهم ما می توانیم در استقلال اقتضاى « طبیعت جریان زندگى بشر» است. انقلاب اسلامی ایران هر چند در عرصه عمل منادی سکولاریسم زدایی از جامعه و احیای مذهب است اما در عرصه نظر بخصوص در حوزه های آکادمیک، سکولاریسم زدایی کم رنگ و در برخی اوقات حتی لبه های سکولارسازی تیز تر و برنده تر بوده است. این در حالی است که انتظار این بود به برکت انقلاب اسلامی یک انقلاب علمی نیز در دانشگاه ها به منظور سکولاریسم زدایی صورت بپذیرد.البته کسی منکر ضرورت برپایی کرسی سکولاریسم در دانشکدههای علوم انسانی نیست اما چرا عده ای از اساتید حتی بر سر کلاس «مبانی انقلاب اسلامی» ، منطق امام خمینی (ره)، اندیشه مترقی ولایت فقیه، سخت افزار و نرم افزار نظام اسلامی را پای انگاره های پوسیده و نخ نمای سکولاریسم ذبح می کنند و اجازه انتقاد هم نمی دهند. مسئولان گذشته حال و آینده وزارت علوم در قبال فرزندان پاک این ملت مسئول هستند و شایسته است به مطالبات بحق مردم پاسخگو باشند اما آیا هنوز نوبت پاسخگویی نرسیده است؟مردم سالاری:دولت بازی انتخابات را آغاز کرده استصرفنظر از اینکه این تیتر از نظر حرفه ای با اصول روزنامه نگاری مغایرت دارد (به دلا یل متعدد از جمله ابهام داشتن، خبری نبودن این تیتر برای یک روزنامه، داشتن علا مت تعجب که نشانه موضع گیری و خلا ف اصول روز نامه نگاری و...) از لحاظ ارزش خبری هم سوال برانگیز به نظر می رسد. در این میان پرسشی که بی پاسخ مانده این است که دولتی که مدعی است برای مردم کار می کند و به حاشیه ها توجهی ندارد و اکثریت مردم هم حامی دولت هستند، پس چرا برای جلب حمایت مردم رو به تبلیغاتی همچون چاپ عکس بسیار بزرگ احمدی نژاد در صفحه اول یا تخریب منتقدان اعم از حامیان سابق دولت یا افرادی همچون هاشمی رفسنجانی روی آورده است؟به یاد دارم که در سال 67 در دولتِ زمان جنگ، هنگام ارایه اهداف کلان برنامه اول توسعه، وقتی در مورد سه متغیر اصلی اقتصاد کلان یعنی رشد اقتصادی، تورم و بیکاری گزارش میدادیم و متوسط رشد اقتصادی را در طول اجرای برنامه 1/8درصد و متوسط نرخ تورم را حدود 14درصد پیشبینی میکردیم، دولتمردان خیلی روی نرخ رشد 1/8درصد حساسیتی از خود نشان نمیدادند در حالیکه نرخ رشد 1/8درصد عدد خیلی بالایی بود، البته انتظار اینکه بعد از جنگ نرخهای رشد بالا تحقق پیدا کند چندان نامعقول نیست. با وجود این، همه روی تورم متمرکز شدند و بعد هم که برنامه کلان به هیات دولت تقدیم شد، باز هم توجه به تورم معطوف بود و با وجود آنکه نظر کارشناسی ما این بود که یکی از خصوصیات دوران پس از جنگ این است که همیشه نرخ تورم افزایش مییابد. بهطور مثال، تورم موضوع بسیار مهمی است، اما واقعا چند بار در شورای اقتصاد راجع به علل آن بحث شده است؟ عمده بحثها راجع به آثار تورمی تصمیمات است. مورد دیگر بحث عدالت اجتماعی است که به اعتقاد بسیاری، هویت ما در گرو تحقق آن است. تاکنون چند بار راجع به تعریف و چگونگی تحقق آن بحث شده است. در حالیکه بسیاری از موضوعات بسیار خوبی را مشاهده میکنیم که تحقیقات گستردهای در مورد آنها انجام میشود. اینگونه است که گاه جواب مسایل سخت بسیار ساده است.«جریان انحرافی و تاکتیک دوقطبیسازی»عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم حسامالدین کاوه است که در آن میخوانید؛جریان انحرافی و رسانهای مرتبط با این جریان، در آستانه انتخابات مجلس، دست به اجرای تاکتیک ویژهای زده است تا با بهرهگیری از این تاکتیک بتواند به مقاصد و اهداف سیاسی خود به ویژه کسب اکثریت مجلس آینده دست یابد. مرزبندی نیروهای سیاسی آنچنان نیست که بتوان فضای سیاسی موجود را به دو قطب مخالف فرو کاست. در حال حاضر احزاب و جریانهای متعددی وجود دارند که گاه بر سر مسائل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... مرزبندیهای جدی و روشنی با یکدیگر دارند،اما جریان انحرافی میکوشد با جازدن خود در نقش اپوزیسیون، خود را قطب مردمگرا و چهرههای مخالف خود را در قطب قدرتگرا جای دهد. حقیقت امر این است که جریان انحرافی با پوستین عوضکردن نمیتواند مطالبات انباشته مردمی را پاسخ ندهد و از کنار این مطالبات انبوه به راحتی بگذرد. سران جریان انحرافی و عناصر رسانهای آنها نیز با تحلیل وضع موجود و ناکامیهایی که در عرصه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشتهاند، درصدد تغییر ذهنیت عمومی و ایجاد مسائل فرعی و حاشیهای در افکار عمومی هستند. ابتکار: این جامهی چرکین را از تن جامعه بیرون کنید!همه افتخار نظام جمهوری اسلامی این است که بر پایه اندیشهها وکردار علی(ع) بنیانگذاری شدهاست و در شیوه حکومتی میخواهد از آن امام بزرگوار پیروی نماید. لازمه تبعیت از آن آیینه تمامنمای عدالت این است که پیروانش خود را پیوسته در آن آیینه نگاه کنند و کژیها و نقصهای گفتار و کردار خویش را مشاهده و برطرف نمایند. باتأسف، در بسیاری موارد اگر نیک بنگریم، در سخن و عمل ما سراپا کاستی و ایراد وجود دارد.جای سوال است که چرا برخی برخلاف رضایت رهبری و در تضاد با فرمایش امامعلی(ع) عمل میکنند؟متأسفانه گروهی تشویقگر و تشریفاتمآب آگاهانه با سوء استفاده از ناآگاهی مردم و نیز برای دستیابی به منافع خویش، به شغل دواندن مردم در پشت خودروی مسئولان روی آورده اند.حمایت:وحدت حوزه ودانشگاه چرا وچگونه؟امروز 27 آذر است. سالروز شهادت آیت الله دکتر محمد مفتح که به روز « وحدت حوزه ودانشگاه» نامگذاری شده است. متاسفانه در اغلب موراداین روز در صفحات سیاسی مطبوعات ورسانه ها مورد تحلیل وبررسی قرار میگیرد. همانگونه که در نظام آموزشی هم به این موضوع مهم ، بیشتر از باب سیاسی نگاه شده است. اما واقعیت این است که وحدت حوزه ودانشگاه بیش از آنکه یک مقوله سیاسی باشد یک موضوع علمی ، فرهنگی واجتماعی است.پس از پیروزی انقلاب اسلامی تلاشهای زیادی صورت گرفت که علوم اسلامی – ایرانی ونظام آموزشی حوزه به عنوان متولی گسترش این علوم – آن هم با قدمت بیش از هزار ساله - با نظام آموزشی جدید وغربی که دانشگاه متولی آن بود به هم پیوند بخورند.چه آنکه اولا دیگر برای حذف نظام جدید آموزشی امکانی فراهم نبود وخواسته یا ناخواسته بسیاری از مردم از طریق آن، علم دست وپا شکسته غربی را آموخته ومدرک داشتند و در ثانی دستیابی به برخی علوم تنها از طریق دانشگاه ممکن مینمود.راز اصرار بر وحدت حوزه ودانشگاه از این باب بود که دو بال علم کشور بجای آنکه بر خلاف دو قرن اخیر در جهت مخالف هم پرواز کرده ومانعی برای پیشرفت کشور باشند ، در یک راستا پرواز کنند وعامل تعالی کشور شوند. به هر تقدیر وحدت حوزه ودانشگاه مقوله ایست علمی ومهم که باید از رهگذر کرسیهای آزاد اندیشی بین حوزویان ودانشگاهیان به یک سیاست کلان نظام تبدیل شود.کلام آخر اینکه اگر روزی وحدت حوزه ودانشگاه به طور کامل محقق شود شک نکنیم که ایرانی آبادتر و پیشرفته تر داریم. «تحولات سوریه و راهبرد ایران»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم علی زینیوند است که ر آن میخوانید؛تحولات داخلی سوریه ابعادی بینالمللی یافته است. مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال رخدادهای این کشور مهم عربی برای سوریه و جامعه بینالمللی بسیارمهم و تا حدودی تعیینکننده است. به نظر میرسد که سه دیدگاه اساسی درباره نوع رویکرد و راهبرد سیاست خارجی ایران در قبال سوریه قابل ذکر باشد.و همپیمان غرب و روی کار آمدن حکومتهای اسلامگرا در این کشورها،موقعیت برتر جمهوری اسلامی را تحکیم بخشیده و سقوط حکومت سوریه خصوصا با دخالت خارجی، معادلات را به نفع رقبای منطقهای ومخالفان فرامنطقهای جمهوری اسلامی متحول خواهد ساخت و بنا براین راهبرد جمهوری اسلامی باید مبتنی بر حفظ موقعیت فعلی سوریه باشد.چنین حکومتی ممکن است لزوما در آینده به رهبری خاندان اسد تشکیل نشود اما موقعیت فعلی سوریه را متزلزل نخواهد کرد.انتخابات شهرداریها در سوریه اگر اقدامی نمادین و فریبنده نباشد، میتواند شروع مناسبی در این راستا باشد. شرایط فعلی در سوریه طولانی نخواهد بود.چگونه میتوان در حالی که بازار شاهد صف خرید و تقاضا برای فلز زرد رنگ است، انتظار افت قیمت را داشت؟ نکته اصلی این است که قیمت داخلی تنها زمانی شاهد افت بهای طلا خواهد بود که هم صف خریدی برای طلا مشاهده نشود و هم تقاضا برای ارز آرام شود. با وجودی که در هفته گذشته شاهد افت 9 درصدی بهای طلا در بازار جهانی بودیم در همین زمان نرخ ارز آزاد نیز در حدود 1/5 درصد رشد داشت و این هم عاملی بود برای مقاومت بیشتر بهای طلای داخلی.با این وجود فراموش نباید کرد که همیشه نیز روند قیمتهای جهانی و داخلی مانند آنچه در این مجال رفت، نیست و متغیرهای دیگر میتواند روندها را تغییر دهد؛ مثلا در همین اواخر شاهد کاهش چند روزه قیمت داخلی به خاطر مداخله بانک مرکزی بودیم؛ در حالی که قیمت جهانی روند خود را داشت. روزنامه دنیای اقتصاد به زودی به طور مفصل در ویژه نامهای به این متغیرها و تاثیر آن بر نوسانات قیمت خواهد پرداخت.«واقعا چقدر بیکار داریم!»عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم سارا ثبات است که در ان میخوانید؛ وزیر کار میگوید که دو میلیون و 600 هزار نفر بیکار در کشور داریم.بنابراین میتوانیم نتیجه بگیریم تعداد بیکاران امسال باید خیلی بیشتر از آمارهای رسمی باشد و نمیتوان تنها به آمارهایی که مورد تردید مراکز رسمی از جمله مرکز پژوهشهای مجلس است، دلخوش بود. این در حالی است که حتی معاون اول رییسجمهور نیز نرخ بیکاری در ایران را معادل شاغلان اتباع خارجی میداند و میگوید به همان میزان که بیکار در کشور داریم، مهمان خارجی هم در کشور حضور دارد بنابراین اگر مهمان خارجی در کشور نبود، میزان بیکاری بسیار کمتر بود!