CIAدر حالی که رژیم صهیونیستی به گواهی کارنامه سراسر جنایت، تجاوز و ترور در 6 دهه گذشته مظهر تام و تمام تروریسم بین المللی است، دانی یاتوم 2 سال پیش طی سخنانی در شورای روابط خارجی آلمان مدعی شد؛ خطر ایران از تروریسم بین المللی بیشتر است!!!اخیرا و در پنجشنبه هفته پیش-22دسامبر- دادگاهی در منهتن نیویورک با صدور حکمی ایران را به مشارکت در عملیات تروریستی 11سپتامبر متهم کرد و همزمان دولت آمریکا با اعلام جایزه 10میلیون دلاری برای بازداشت یاسین السوری- با اسم مستعار عزالدین عبدالعزیز خلیل- از اعضای القاعده مدعی شد که این تروریست در ایران ساکن است!در موضوع اتهامی طرح ترور سفیر عربستان در آمریکا، دلایل دادگاه نیویورک به اقرار و شهادت ختم می شود اما جالب است که منظور از اقرار، اظهاراتی است که متهم ردیف اول (منصور ارباب سیر) در اداره اف بی آی آمریکا انجام داده و در جلسه اول دادگاه سخنان خودش را تکذیب می کند.در ماجرای اخیر نیز که «جورج دانیلز» قاضی دادگاه منهتن نیویورک، ایران را به مشارکت در حوادث ترور 11سپتامبر سال 2001 متهم کرده است دلایل اثبات این اتهام و ادعای بزرگ همانند سناریوی ترور سفیر عربستان در واشنگتن بسیار متزلزل است به گونه ای که تنها ادعا شده است که 2 نفر با تابعیت ایرانی که اکنون پناهندگی آمریکا را دارند نسبت به دست داشتن ایران در حادثه 11 سپتامبر شهادت داده اند.! البته این بار حتی نام شهود و مشخصات آنها به میان نیامده است!از همین روی؛ قطعنامه ای که در ماه پیش بر ضد کشورمان با ادعای نقض حقوق بشر به تصویب اقلیتی از سازمان ملل (با 86 رای از مجموع 193 عضو سازمان ملل) رسید در همین راستا قابل ارزیابی است. بدیهی است که ساختار سازمان ملل و نهادهای بین المللی قضایی معیوب است و «حق وتو» کاملا ظالمانه و مظهر قانون جنگل است ولی با همه این شرایط نباید از حق قانونی شکایت گذشت. بنابراین در اوضاع فعلی ایران باید مقوله طرح شکایت از آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل را به علت جنایات و تجاوزات مختلف این کشور بخصوص اقدام جاسوسی اخیر واشنگتن در نقض حریم هوایی کشورمان در عمق 250 کیلومتری در منطقه شمالی طبس از طریق 170ثالثاً؛ «دیپلماسی قضایی» جمهوری اسلامی برای روشن شدن عمق جنایات و تجاوزات آمریکا از یکسو و تلاش برای اصلاح ساختار مندرس و فرسوده سازمان ملل و لغو حق وتو بسیار کمک خواهد کرد تا بستر اقامه دعوای قضایی علیه واشنگتن مهیا و آماده گردد. و بدون تردید با توجه به الگوپذیری از ایران در تحولات منطقه ای فتح بابی خواهد شد تا همه ملت های مسلمان و دولت های آزادیخواه این جسارت و جرئت را بیابند تا دادخواهی کرده و علیه آمریکا اقامه دعوا کنند.با توجه به تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در بستر بیداری اسلامی، اجلاس بین المللی حقوق بشر در موازات و تکمیل کننده 2 اجلاس بین المللی «بیداری اسلامی» و اجلاس بین المللی «حمایت از انتفاضه» که اخیرا برگزار شد خواهد بود.«سکوت سوال برانگیز دستگاه دیپلماسی ایران در برابر بحران عراق»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم بهروزبیهقی است که در آن میخوانید؛همان گونه که پیش بینی می شد بحران سیاسی و امنیتی در عراق با درنوردیدن مرزهای این کشور، صبغه ای منطقه ای و حتی فرامنطقه ای به خود گرفت و به صورت خاص کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و در رأس آن ها عربستان را به تکاپو واداشت. اظهارات جدید طارق الهاشمی، معاون رئیس جمهور عراق مبنی بر بازنگشتنش به بغداد و همچنین ادعاهای ایاد علاوی، مافوق حزبی الهاشمی در فهرست العراقیه علیه ایران نشان می دهد که بحران در عراق عمیق تر از آن است که دستکم در این مرحله بتوان دورنمایی روشن برای حل و فصل اختلاف ها را تصور کرد. ۱ - دستگاه دیپلماسی کشور در رد و نفی این ادعا که آمریکا با خروج از عراق، این کشور را به ایران وانهاده، قصوری جدی ورزیده و تا کنون هیچ گونه روشنگری در به چالش کشیدن این ادعا نکرده است. این در حالی است که هر عقل سلیمی ادعای آمریکا مبنی بر خروج از عراق را با کارکرد سفارت عریض و طویل این کشور در بغداد با کدام عقلانیت سیاسی حضور ۳ - اگر مطالبات به حق و مستند ایران به صورت جدی در دستور کار مذاکرات با مقام های رسمی عراق قرار گیرد آیا اساسا مجالی برای ورود عناصر غیررسمی به عرصه مناسبات جمهوری اسلامی:سامانه موشکی ناتو در ترکیه چتر حمایتی آمریکا برای رژیم صهیونیستیدر واقع، پیمان ناتو را باید پیوست امنیتی دوران پس از جنگ دوم جهانی دانست که ایجاد شد تا دنیای درگیر جنگ را به دو بلوک سرمایهداری و کمونیسم تقسیم کرده و آمریکا را پرچمدار آزادی قلمداد نماید. با همین تعریف و برای تحقق همین هدف، مأموریتهایی برای "ناتو" تعریف شد، اما پس از سقوط شوروی و پایان جنگ سرد، این مجموعه با بحران جدی هویتی روبرو گردید به گونهای که جهان، چشم انتظار پایان فلسفه وجودی این پیمان و فروپاشی آن شد، لکن آمریکا با تعریف اهداف جدید برای آن و ادامه محوریت خود در جهان غرب، "اسلام هراسی" را جایگزین خطر کمونیسم کرد و حادثه مشکوک 20 شهریور 80 (11 سپتامبر) را نیز به کمک گرفت و با لشکرکشی به افغانستان و عراق، آن را ابزاری برای خروج از این بحران هویت قرار داد.در چنین شرایط و چارچوبی، ناتو از یک سازمان امنیت اروپایی، به یک سازمان نظامی مداخله جویانه فرا اروپایی تغییر هویت داده بطوری که برای خود مأموریتهای بینالمللی قائل است و یکی از این مناطق مأموریتی، خاورمیانه و شمال افریقاست. سوابق ناتو در دهه اخیر نیز نشان از توجه فراوان آن به مداخله در این منطقه به واسطه عملکرد مأموریتهای نظامی آمریکا در افغانستان، عراق، پاکستان و اخیراً لیبی است که در قالب عناوین عوام فریبانه مختلف از قبیل مقابله با خطر تروریسم، بنیادگرایی اسلامی و حمایت از منافع جمعی جهانی توجیه میشود درحالی که از نگاه ملتها و ناظران بیطرف جهانی، ناتو اکنون به ابزار اعمال خشونت آمریکا در دیگر کشورها تبدیل شده که موظف به اجرای منویات کاخ سفید و تقبل هزینههای سنگین لشکرکشی به کشورها و جنگ افروزیهای جهانی است.3 - نقش مقامات ترکیه در استقرار این سامانه و تهدیداتی که همسایگان این کشور را در بر میگیرد، شایان توجه جدی است. ترکیه در سالهای اخیر و با رهبری گروه اسلامگرای "عدالت و توسعه" حضور پررنگی در عرصه سیاست و مناسبات منطقهای و بینالمللی داشته اما این حضور، گاه در مسیری متناقض همچون اظهارات ضداسرائیلی برخی سیاستمداران ترک و همزمان، سیاست ضد سوری و ضد عراقی آنها و همچنین موافقت با استقرار سپر دفاع موشکی ناتو که بدون شک یکی از اهداف آن تامین امنیت رژیم صهیونیستی است، نمایان میشود، سیاستی که بر آیندی جز عمل در راستای منافع نامشروع آمریکا و اسرائیل در منطقه ندارد و این سئوال را پیش میآورد که با توجه به اینکه مقامات ترکیه اینچنین در راستای منافع و مسائل امنیتی ناتو نقش آفرینی میکنند، جمهوری اسلامی ایران چه رویکردی را باید در قبال آن در پیش بگیرد؟اکنون با رویکرد ماههای اخیر در سیاست خارجی آنکارا این توجیه همیشگی که براساس قانون اساسی ترکیه، این کشور به عنوان عضوی از ناتو، ناگزیر است امنیت ملی و نظامی خود را در قالب ناتو تعریف کند و نظامیان ترکیه نیز سربازان ناتو باشند، رنگ باخته و نشان میدهد که این توجیه، مانور فریبنده آنکارا برای خام کردن جهان اسلام و همسایگان ترکیه است و در واقع رویکرد اصلی ترکیه، علیرغم ظاهر فریبنده و به اصطلاح مثبت سالهای اخیر، همان ماهیت واقعی سیاست خارجی ترکیه در پیوند با آمریکا و رژیم صهیونیستی است. طبعاً آشکار شدن ماهیت این سیاستها نشان میدهد که شعارهای اسلام گرایانه مقامات ترکیه نه تنها رنگ و بوئی کاملاً سیاسی داشته بلکه صرفاً در جهت بازیگری سیاسی و دارای تاریخ مصرف بوده و اکنون رفته رفته رنگ میبازد و نشان میدهد که آنها مجری منویات و سیاستهای بیگانگان در جهان اسلام هستند و ادامه آن، تأثیرات خود را در نتایج انتخابات آتی ترکیه بروز داده و هزینه سنگینی را برای سردمداران حزب توسعه و عدالت برجای خواهد گذاشت.قدس:دستور کار جدید آمریکا در عراقاکنون این پرسش مطرح می گردد، چرا پس از خروج اشغالگران از عراق، ناامنی ها و انفجارها در این کشور افزایش یافته است؟ این طرح بایدن، هم اکنون در عراق توسط حامیان احزابی مورد حمایت قرار می گیرد که مخالف «نوری المالکی» نخست وزیر عراق هستند. این افراد تحت یک قالب سیاسی به رهبری «ایاد علاوی» که به اعتراف خود سرمایه سابق «سیا» محسوب می شد و همچنین «طارق هاشمی» معاون رئیس جمهور عراق، شکل گرفته اند.بدون تردید، انفجارهای زنجیره ای عراق را مثلث آمریکا، العراقیه و منافقین طراحی و عملیاتی می کنند که می توان در منافع آنها مخرج مشترکی را به نام تضعیف و سقوط دولت مردمی نوری مالکی شناسایی کرد. اولین نکتۀ قابل ذکر این است که مسئولان محترم به فضای عمومی جهانی توجه کنند و این واقعیات را در نظر بگیرند که امروزه، کیفیتِ برگزاریِ انتخابات های مختلف در تمام کشورها، چه توسعه یافته نامیده شوند و چه در حال توسعه، مورد رصد و دقت افکار عمومی جهانی قرار می گیرد و کوچکترین ایرادات یا نارسایی ها یا ابهامات، مورد توجه و بحث و نقد و ارزیابی های مختلف واقع می شود. علاوه بر این، بسیاری از ناظران جهانی که منتقد قدرتها هستند در عین حال بر معیارهای مشخص حقوقی مثل حق تعیین سرنوشت ملتها و شرایط و بایسته های انتخابات آزاد و دموکراتیک در قبال کشورهای مختلف حساسیت دارند و به محض این که در مورد یک کشور، فعل یا اظهار نظرِ خلافِ معیارهای شناخته شدۀ مربوط به انتخابات را ببینند فوری واکنش انتقادی نشان داده و افکار عمومی را تحت تأثیر قرار می دهند. طبیعتاً لازم است که مسئولان، فضای امروزی جهان را در هر تصمیم گیری کشوری از جمله انتخابات، مد نظر قرار دهند تا همواره ما، تأثیرگذار و الهام بخش باشیم و نه اینکه در موضع انفعال و انکار و دفاع مستمر از خود واقع شویم.در رسانه ها به نقل از وزیر محترم اطلاعات نقل شده بود که در انتخابات آینده، چالش هایی سخت تر از گذشته را شاهد خواهیم بود یا فردی دیگر اعلام داشته که ممکن است برخی نامزدها در جریان انتخاباتِ آتی، در معرض طرح ترور قرار گیرند. این اظهار نظرها حکایت از برخی نگرانیها در مراجع مسئول دارد که اتفاقاً همین نگرانیها خود می توانند مؤیدی باشند بر این که لازم است همدلی و همبستگی را تعمیق بخشیم و اجازه ندهیم که شقاق و کدورت و واگرایی بر فضای عمومی جامعه، از جمله در سطوح نخبگان حاکم شود.نکتۀ چهارم این که هیئت های اجرایی و شوراهای نظارت تابعه شورای محترم نگهبان، در فرایند بررسی صلاحیت نامزدها با معیارهای مقرر قانونی، لازم است که نهایت دقت را به کار گیرند تا مبادا حق شهروندی که کاندیدا شده یا حق ملت که بعداً می خواهند گزینش کنند، ضایع شود. از متولیان اجرایی نظارتی انتظار می رود که در درجۀ اول از هر گونه اظهار نظر غیرحقوقی اجتناب کنند و به مسئولیت ملی خود عنایت داشته باشند. همچنین از هرگونه اقدامی که بی طرفی آنها و پایبندی ایشان به موازین قانونی را زیر سؤال برده یا ایجاد ابهام می کند قویاً بپرهیزند.قوه مجریه برای سربلندی از اجرای موفق انتخابات مجلس لازم است هم در بخش نیروهای مربوط به فرایند انتخابات، عملکردی شایسته و منطبق با قانون ارائه کند و هم این که دیگر مسئولین اجرایی مواظب باشند تا مبادا نفوذ آنان و یا امکانات عمومیِ در اختیار آنان برای انتخاب زید و عمر یا این سلیقه وآن سلیقه قرار گیرد و در نهایت این که شوراهای نظارتی وابسته به شورای نگهبان به دلایل مختلف وظیفۀ سنگینی بر عهده دارند. به صراحت می توان این انتظار جامعه را مطرح کرد که مبادا کسی تحلیل سیاسی از ناظران شورای نگهبان به نفع این وآن بشنود؛ مبادا تمایل به این و آن یا ضدیت با فلان فرد را کسی از ناظران شورا بشنود ودر عمل ببیند؛ این نیروها عالیترین ناظران بیطرف نظام محسوب می شوند. صاحب منصبان در نظامهای سیاسی مختلف در جهانِ حاضر، دیگر همانند گذشته امکان مدیریت بر مردم بدون حضور مردم را ندارند. حتی پادشاهان در نظام های پادشاهی فعلی همانند مغرب، عربستان، بحرین، اردن، کویت و ... ناچارند به سرعت خود را با جهان جدید و مطالبات ملتها و حق خواهی و عدالت طلبی روزافزون هماهنگ کنند و هر گونه تأخیرِ آنها در تن دادن به مطالباتِ ملتها زیان های متعددی برای کشورهایشان و حقوق انسانها در پی دارد. مردم سالاری:بادبان ها را ببندیدهمین موضوع دشمنان خارجی را بر آن داشت تا توسط صدام حسین دیکتاتور عراق 31 شهریور 1359، به ایران حمله کردند. در روزهایی که ناوگان جمهوری اسلا می درگیر جنگ نابرابر با بعثی های عراق بود نخستین طوفان در 14 اسفند 1359 فضای سیاسی ایران اسلا می را دچار التهاب شدیدی کرد که باعث به وجود آمدن زخم هایی بر پیکرکشتی های ایرانی شد.آنها توانستند با چراغ سبز عناصر رده بالا ی اجرایی به کانون های ثروت و قدرت برسند و سرمایه مورد نیاز برای کسب قدرت بیشتر سیاسی را به چنگ آورند. پرونده فساد بزرگ بانکی را می توان برگی از پرونده نقاب داران انحرافی تلقی کرد. نکته جالب اینجاست که در بعد فرهنگی هم کارناوال های جریان انحرافی با نگاه ناسیونالیسم افراطی و ضد اسلا می به راه افتادند تا ماجرای آندلس و تخریب فرهنگی در ذهن زنده شود. گفته شده جریان مذکور بیش از 1000 میلیارد تومان برای تصرف 170 کرسی بهارستان کنار گذاشته است و از سازماندهی منسجمی هم برخوردار است. این گروه که این چنین هزینه گزافی را به زودی صرف خواهد کرد بی شک در مقابل هر شکست یا هرانتقادی واکنش شدیدا تهاجمی پیش خواهد گرفت و برخی مریدان آنها ابایی از تکرار غائله 14 اسفند هم ندارند. حمایت از فردی خاص در خارج از این چارچوب زیر هر عنوانی یک عفونت است که هرلحظه ممکن است یک خراش غیرقابل ترمیم ایجاد کند زیرا عدم پاسخگویی به دیگر مراجع و قانون گریزی در نهایت منتهی به نوعی شبه دیکتاتوری می شود که با روحیه مردم ایران همخوانی ندارد. پرونده فساد بزرگ مالی و شبهات موجود تا پیش از آغاز انتخابات مجلس شورای اسلا می باید به نتیجه برسد تا مبادا از بیت المال و سرمایه ملی مردم به نفع فرد یا گروه خاصی هزینه شود که هم نظام ضربه بخورد و هم پول مردم ایران به آتش کشیده شود. یکی از اصلیترین این الزامها، عنوان اطلاق شده به آن تحت عنوان «جنبش» است. هم موافقان و هم مخالفان این حرکت از لفظ و مفهوم جنبش استفاده کردهاند. به این لحاظ این حرکت ساختار جنبشیاش را حفظ خواهد کرد و امکان تبدیل به امری معارض آن کمتر وجود دارد.برای اصلاح این عرصه به جای نابودی یا حذف این نهاد مهم در نظام سرمایهداری باید در آغاز آن را اشغال کرد و سپس شرایط اصلاح و تغییر آن را فراهم کرد. این حرکت بسیار شبیه به حرکت گروههای اجتماعی در مصر یا دیگر کشورهای اسلامی است که مرکز شهر (میدان تحریر) اشغال میشود و شعار دموکراسی و اخلاق و برابری داده میشود. این گروهها در مصر با بهکارگیری ابزارهای نظامی و تشکیلاتی نامعلوم با رهبران نامریی به خیابان نیامدهاند و در آغاز در پی تخریب مجلس و دیگر عناصر نظام سیاسی نبودهاند. به دلیل اشغال محور شهر (میدان تحریر) صدایشان به همه رسید و به مرکزیت نظام سیاسی نیز توجه کردند و با اصرارشان نیز موفق شدند رییس دولت را برکنار کنند. بهاین لحاظ است که دهه 2020 جهان همراه با ظهور اندیشههای جدید است. اندیشههایی که مساله اصلیاش تقویت یا نفی سرمایهداری و مدرنیته جهانی نیست. بلکه مساله اصلیاش طرح جامعهای انسانی و اخلاقی است. در این جامعه که امری جهانی هم هست، اکثر اعضا و عناصر آن حاضر بوده و با تعامل بین آنها جهان، جهانی ساخته خواهد شد. نتیجه دوم آن گشودن زمینههای وارد شدن به دوره جدید اقتصادی و اجتماعی است. سرمایهداری به طور خاص باید به دفاع از خود در مقابل دیگران بپردازد تا عوامفرینی کند یا تحکم بورزد. کسب تجربه غربیها از شرقیها، مسیحیها از مسلمانان و بالعکس صورت گرفته و کمتر تلاش خواهد شد تا جهان دوگانه بازتولید شود. در این دوره به جای اینکه روشنفکران و متفکران راهی در گذر از جهان دوگانه شرقی و غربی فراهم سازند، مردم و جریانهای اجتماعی و حوادث و وقایع شرایط و زمینههای این امر را فراهم کردهاند. نتیجه دیگری که این جنبش در جهان غربی در پی داشته است، اهمیت مجدد مردم و گروههای اجتماعی است. برخلاف دیروز – دوره پیشین- که ظهور هر نوع بحرانی را پیششرط انقلاب میدانستند، در دوره جدید با ظهور جنبشهای اجتماعی در آمریکا و اروپا و کشورهای اسلامی، بعد از هر بحرانی یک جنبش اجتماعی قوی ظهور کرده و تلاش اصلی در به سامان کردن نظام اجتماعی تا نابودی آن دارد. البته در این زمینه نقش دولت و نظام سیاسی دموکراتیک مهم است. آنچه میزان رقابتها را جدیتر و پرشورتر میکند قابلیت ارزیابی کارنامه جناح حاکم و سهولت تشخیص نیازهای کوتاه مدت و منافع بلندمدت کشور میباشد. بدیهی است که عوامل کم و بیش موثر دیگری هستند که بر فضای انتخاباتی تاثیر میگذارند که یا ناشی از شرایط ساختاری انتخابات کلان (مثل مجلس، ریاستجمهوری) یا ناشی از محلی بودن انتخابات (مثل شوراها) میباشد. این گروهها و طیفها در هر دورهای وجود دارند فقط تغییر شکل میدهند، در برخی مواقع به حاشیه میروند و در بر خی مواقع به متن میآیند. به نظر امروز در شر ایطی قرار داریم که هر دو گروه در میدان حضور دارند و قصد ندارند که پا پس بکشند. هدف این جریانات با وجود فلسفه بافیهایی که میکنند و پوششهایی که بر تن میکنند، عدم حضور شفاف در ترازوی افکار عمومی است. بیجهت نیست برخی جریانهای سیاسی و اقتصادی کشور، به جد معتقدند که ناکارآمدی مدیریتی مهمترین چالش نظام اداری و اقتصادی کشور است. متاسفانه عدم شکلگیری تعامل مناسب و سازنده میان دولت و سایر نهادهای کشور، موجب شده است که حتی برخی نهادها ضعفهای خود و عدم توان شان را به حساب رویکرد تقابلی دولت بگذارند. از آنجایی که دولت در این عرصه مورد انتقاد شدید قرار دارد، عدم کارآمدی در بخشهای دیگر کشور نیز توجیه شود و فرصتی برای مواخذه آنها از سوی افکار عمومی فراهم نشود. معلوم است که در این وضعیت منافع عمومی و آرمانهای ملی قربانی میشوند. ابتکار:سالی که هم آب طغیان کرد و هم انسان!در این سال از میان زمینیها، دو مقوله «انسان» و «آب» بیش از هر موجودی، پر از تلاطم و انقلاب و طغیان بود؛ اولی در بخش وسیعی از کره خاکی، از شمال افریقا گرفته تا جنوب خلیج فارس، از قلب نیویورک و امریکا گرفته تا خیابان های لندن و مسکو دست به انقلاب و اعتراض علیه وضع موجود زد. این موج اعتراضی دومینووار در همه روزهای سالی که گذشت از حرکت بازنایستاد و طومار عمر برخی حکومتهای دیکتاتوری را درهمپیچید.اما در این میان، مردان خاصی با شباهتهایی از جنس قذافی و مبارک بودند که در این سال، بهشیوهای متفاوت با قدرت و دنیا وداع گفتند. مرگ عادی کیمجونگایل که تا همین چند هفته پیش «رهبر عزیز» کره شمالی بود و کشتن هالیوودی «اسامه بنلادن» که تا همین یکسال پیش رهبر ترسناک تندروهای القاعده بود، به پای 2011 نوشته شد. این مرگها اگرچه میتوانست در هر سال دیگری اتفاق بیفتد، اما در تاریخ به نام همین سال ثبت شد تا سهم 2011 در تاریخ سیاسی حکومتها سنگینتر از سالهای پیشین باشد.حدود ششماه پیش و در پی وقوع زمینلرزه 9 ریشتری 11 مارس، سونامی مرگباری شمال شرق ژاپن را درنوردید. بیش از 23 هزار ژاپنی کشته یا مفقود شدند، بخشهایی از تأسیسات اتمی «فوکوشیما» منفجر شد و تا مدتی جهان در شوک بروز فاجعهای هستهای در ژاپن و شرق جهان، فرورفت. ملت ما:تبعات رادار سپر موشکی در ترکیهیک مقام امریکایی در سپتامبر گذشته اعلام کرد هدف آن است که رادار ویژه کشف و رهگیری «ای ان/تی پی وای-2 (ظرف چند روز آینده فعالیت عملیاتی خود را در استان مالاتیا در جنوب شرقی ترکیه که از نظر جغرافیایی به دریای مدیترانه و شرق ترکیه مشرف است، آغاز خواهد کرد. این سامانه راداری قبل از توافق ناتو با طرح امریکا و ترکیه درباره استقرار این سامانهها در ترکیه آغاز به کار نخواهد کرد و یک کمیته ویژه از سوی ترکیه بهزودی به مقر ناتو سفر خواهد کرد تا درباره آغاز به کار این سامانه و نیز مسائل نهایی مربوط به راهاندازی آن مذاکره کند.ازجمله مسئله استقرار سامانه راداری امریکا (ناتو) در ترکیه ونیز توافقنامه استقرار سپر موشکی بین امریکا و رومانی، در کنار امضای توافقنامههای استقرار سامانههای دفاع موشکی در لهستان و در سواحل اسپانیا باعث اعتراض شدید روسیه شده است. این مسائل از دیدگاه روسیه بار دیگر ضرورت دادن تضمینهای حقوقی و دارای ضمانت اجرایی از سوی امریکا مبنی بر هدف قرار نگرفتن نیروهای راهبردی روسیه از سوی سامانه سپر موشکی را ضروری کرده است.روسیه امیدوار است که تا قبل از ماه مه سال 2012 و نشست سران ناتو در شیکاگو، با این سازمان درباره ایجاد سامانه دفاع موشکی بر اساس سازوکار جدیدی به توافق دست یابد یا حداقل این ضمانت را به دست آورد که سامانههای دفاع موشکی ناتو و امریکا علیه روسیه جهتگیری نخواهد شد، هر چند احتمال کسب چنین ضمانتی بسیار کم است.آفرینش: افزایش جریمه هادر واقع اگر بخواهیم به رویکرد پیشگیری کیفری در مواجهه با تخلفات و اقدامهایی نظیر تشدید جریمههای تخلفات و توقیف خودرو، ضبط گواهینامه و ابطال و اقدامهای سختگیرانه بازدارنده و افزایش 500 در صدی جریمههای رانندگی اخیر نگاهی داشته باشیم دو نوع نگاه نسبت به این امر وجود دارد. از یک سو بسیاری با طرفداری از این رویکرد براین نظرند که با توجه به گزارش ها با توجه به اعمال سخت گیری بیشتر نزدیک به 2 هزار نفر، کمتر از مدت مشابه سال گذشته حوادث کاهش یافته است و طبق پیش بینی ها با اعمال قانون جرایم رانندگی تا 50 درصد تخلفات و حوادث کاهش می یابد. طرفداران این رویکرد بر این نظرند که برخورد قاطع با مجرمان و متخلفان خواسته هر شهروند مسئول و غیرمسئولی است و همچنین کسی با نفس برخورد با متجاوزان به حقوق اجتماعی و شهری مخالف نیست. بنابراین باید به یادداشت که برابر آخرین آمارها در حال حاضر حدود 13 میلیون خودرو در کشور تردد میکنند اما تا زمانی که خودروسازها مجبور به استانداردسازی خودروها( کیسههای هوا ، ترمز ایبیاس و...)نشوند، خودروهای حادثهساز مورد بازبنینی قرار نگیرد، نقاط حادثهخیز جادهها وخیابان ها ، گاردریل، چالههای حادثهساز، تجهیزات و علایم ترافیکی و دهها مشکل دیگر جدا از عامل انسان مورد بررسی و اصلاح اساسی و بنیادین قرار نگیرد در واقع نباید چندان امیدی به حل گسترده چالش تصادفات و مرگ و زخمی شدن هزاران ایرانی در سال داشت . «چگونگی رویارویی با چالش ارزی»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم زهرا کاویانی است که در آن میخوانید؛بازار ارزهای خارجی و به طور ویژه دلار این روزها با نوسانات و التهابات زیادی روبهرو است. در این خصوص بیشتر نوشتارها و تحلیلهای اقتصادی هم به موضوع ارز اختصاص یافته و همه تلاش میکنند تا به نوعی این بازار را مورد بررسی و تحلیل قرار دهند.آنچه در بازار ارز ایران رخ داده آن است که مجموع عواملی باعث شدهاند تا تقاضا برای ارز خارجی افزایش یافته و در نتیجه قیمت دلار افزایش یابد. در حقیقت این افزایش قیمت در پاسخ به یک افزایش تقاضا رخ داده و دلاری که تاکنون به واسطه عرضه نامحدود و ارزان پایین نگه داشته شده بود، به ناگاه از زیر بار عرضه نامحدود بانک مرکزی خارج شده و باعث شده تا قیمتی که باید از سال 1381 تاکنون با آهنگی آهسته افزایش مییافت، به یکباره افزایش یابد؛ اما آنچه در حال حاضر از اهمیت برخوردار است، افزایش قیمت دلار نیست، بلکه نابسامانی این بازار، عدم اطمینان از آینده و سیاست انفعالی بانک مرکزی است. بانک مرکزی چه باید بکند؟یعنی پیامدهای افزایش نرخ ارز که یکی از آنها افزایش سطح عمومی قیمتها است به واسطه افزایش نرخ غیررسمی ارز نیز رخ میدهد. بنابراین وظیفه بانک مرکزی در حال حاضر کنترل بازار ارز از طریق افزایش نرخ رسمی و در کنار آن ایجاد جایگزینهای سرمایهگذاری برای جذب نقدینگی سرگردان بازار است. آنچه بانک مرکزی باید انجام دهد آن است که نرخ رسمی را با یک آهنگ متوسط افزایش داده و به مرور به نرخ غیررسمی نزدیک کند. جهان صنعت:چشماندازی که محقق خواهد شداوضاع جدید دیپلماسی و افزایش اقدامات خصمانه با تهران که از سوی قدرتهای سلطهگر تمهید شده نیز از دیگر ویژگیهایی است که این نشست را از نشستهای پیشین متمایز کرده است؛ اکنون با صدای بلندتری در مورد ضرورت افزایش فشارها بر ایران سخن گفته میشود و اعمال سختگیریها بر معاملات ایران و بالاخص معاملات نفتی کشورمان درخواست میگردد این در حالی است که برخی کشورهای نزدیک به ایران نیز به دنبال کسب منفعت بیشتر از تهران فاصله گرفته یا شرایط جدیدی بر همکاریهای خود تعیین کردهاند.البته اظهارات مقامات کشورمان مانند گذشته دلگرمکننده است، مانند همیشه چشمانداز خوبی در مورد تاثیر اجرای تصمیمهای اینگونه نشستها بیان میشود و به مردم در مورد موقعیتهای خوبی که پدید خواهد آمد امیدواری داده میشود اما اگر نشستهای گذشته آن طور که ابراز میشد تاثیرگذار بود آیا کشور در موقعیت فعلی قرار داشت؟