روزنامه کیهان دریادداشت روز خود با عنوان "چه کسانی تحریم را بزک می کنند ؟!"به قلم حسین شریعتمداری آورده است :شاید با اولین نگاه به یادداشت پیش روی، کیهان را به «بدبینی»! متهم کنید ولی شواهد و قرائن موجود تردیدی باقی نمی گذارد - و یا، دستکم این احتمال را قوت می بخشد- که افزایش بی رویه و جهشی قیمت سکه و دلار طی چند هفته و مخصوصاً چند روز اخیر پروژه ای هماهنگ با تحریم نفتی ایران از سوی اتحادیه اروپا بوده است و جریانی همسو با اصحاب فتنه که چندان هم ناشناخته نیست با افزایش مصنوعی بهای سکه و دلار و نهایتاً افزایش پرشتاب قیمت سایر کالاها، در تلاش بوده است تا آثار تحریم نفتی جمهوری اسلامی ایران از سوی آمریکا و سپس اتحادیه اروپا را سنگین و پرآسیب جلوه دهد! این در حالی است که نه فقط محاسبات سیاسی و اقتصادی از بی فایده بودن تحریم های یاد شده خبر می دهند بلکه شمار قابل توجهی از صاحبنظران و اقتصاددانان بلندآوازه غربی نیز برکم اثر بودن تحریم نفتی ایران و زیان متقابل و بیشتر آمریکا و اروپا از تحریم های اخیر تأکید می ورزند. و اما، جریان مرموز مورد اشاره با کلید زدن این پروژه چه مقصودی را دنبال می کند و کدام هدف نهایی را نشانه رفته است؟! بخوانید؛ 2- تحریم های اقتصادی، سیاسی و به کارگیری اهرم های فشار علیه جمهوری اسلامی ایران، تازگی ندارد بلکه از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون به طور بی وقفه و در مقیاس گسترده با آن روبرو بوده ایم اما به گواهی آنچه پشت سر نهاده ایم، تحریم های گسترده و فشارهای بی وقفه و پیوسته نه فقط ایران اسلامی را وادار به تسلیم در مقابل باج خواهی آمریکا و متحدانش نکرده است بلکه دستاوردهای عظیم و فراوان علمی و تکنولوژیک را نیز در پی داشته است که فناوری هسته ای، نانوتکنولوژی، ورود به باشگاه فضایی، دستاوردهای بزرگ در عرصه تولید تجهیزات پیشرفته نظامی و... تنها بخشی از نمونه های مثال زدنی و آشکار آن است. بنابراین به نوشته روزنامه آمریکایی «یو.اس.ای تودی»، گزارش سالانه «آمریکن اینترپرایز» و اعتراف بی پرده - بخوانید دردمندانه- مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل- در گزارش خبری امروز کیهان به نمونه هایی از اعترافات دشمنان بیرونی درباره ناکارآمدی تحریم نفتی اخیر اشاره شده است که از تکرار آن خودداری می ورزیم. و از دو بند فوق تنها به این نتیجه بسنده می کنیم که حریف از موثر بودن تحریم ها در مقیاس «آسیب جدی»! و یا به قول خانم هیلاری کلینتون «فلج کننده»! ناامید است و از سوی دیگر چنانکه اشاره خواهیم کرد، «تهدید» تنها گزینه ای است که پیش روی دارد. بنابراین وقتی «تهدید» تنها گزینه باشد و این گزینه، نیز آسیب جدی نداشته و قابل دور زدن و مقابله باشد، به آسانی می توان نتیجه گرفت دشمن به «حرکت» و «اقدامی» نیاز دارد که تحریم را جدی و اثرگذار جلوه دهد. و اکنون به سوالی که در یادداشت 14/10/90 بی پاسخ گذاشته بودیم پاسخ می دهیم که برخی از ساده انگاران در پی توهم پراکنی شماری از اطرافیان خویش، شرایط کنونی کشور را با دوران «شعب ابیطالب» مقایسه کرده و راه برون رفت از آن را، گشودن باب مذاکره با آمریکا دانسته بودند! بی آن که بدانند و قادر به درک این نکته بدیهی باشند که درگیری جمهوری اسلامی ایران با آمریکا یک درگیری ماهوی است و از ماهیت طرفین درگیر ریشه می گیرد. با این توضیح که تاکید ایران به اسلام ظلم ستیز، استقلال طلب و آزادی خواه در تقابل با ماهیت مستکبر، خون ریز و غارتگر آمریکاست و آمریکا که از تقابل و تخاصم سی و چند ساله خود با ایران اسلامی طرفی نبسته است و امروزه از الگو شدن انقلاب اسلامی برای ملت های مسلمان منطقه به شدت آسیب دیده است، مذاکره را فقط برای مذاکره می خواهد و در پی آن است که بلافاصله بعد از آغاز مذاکره، این رخداد را برای ملت های مسلمان منطقه فاکتور کرده و خطاب به آنان در شیپورهای تبلیغاتی خود بدمد که اگر ایران اسلامی را به عنوان «الگو» برگزیده اید و نسخه انقلاب اسلامی را پیش روی خود دارید، جمهوری اسلامی ایران نیز بعد از سی و چند سال مقاومت، چاره ای جز رویکرد به آمریکا نداشته است! 4- اکنون به آسانی می توان حدس زد آمریکا و متحدانش بعد از ناکامی در پروژه یاد شده که شکستن الگوی ایران اسلامی و حذف آن از میدان دید و عمل ملت های مسلمان منطقه، اصلی ترین هدف آن بوده است، چه راه کاری را پیش روی داشته اند؟ اول:تحریم نفتی ایران، شوک بزرگی در پی دارد و اروپای بحران زده با شرایط سخت مالی و اقتصادی خود تحمل پذیرش این شوک بزرگ را ندارد. چهارم: تنها 17 تا 18 درصد از نفت ایران به اروپا و عمدتا 4 کشور اسپانیا، یونان، فرانسه و ایتالیا صادر می شود و این 4 کشور در شرایط اقتصادی شکننده ای قرار دارند. یونان با 1000 میلیارد یورو بدهی، ایتالیا با 1400 میلیارد بدهی، فرانسه با مشکل بزرگ طلب های غیرقابل وصول از یونان و اسپانیا با اقتصاد ورشکسته، کسری بودجه کلان و... روبرو هستند و از سوی دیگر، سایر کشورهای اروپایی نیز، در بحران شدید مالی به سر می برند و قادر به جبران خسارات فراوانی که در صورت تحریم نفتی ایران به4کشور یاد شده وارد می شود، نخواهند بود. هفتم: یکی از اهداف اصلی تحریم نفتی ایران، آنگونه که خانم اشتون، روز یکشنبه هفته جاری اعتراف کرد، کشاندن جمهوری اسلامی ایران به پای میز مذاکره است و این اقدام می تواند مذاکرات هسته ای را متوقف کند و توقف مذاکرات در حالی که ایران به پیشبرد برنامه های هسته ای خود ادامه می دهد، امتیاز دیگری است که به الگوی ایران اسلامی برای ملت های منطقه افزوده می شود. 5- از آنچه گذشت می توانیم به این نتیجه منطقی برسیم که اولا؛ تحریم نفتی ایران ناممکن و یا دستکم، بسیار کم اثر است. ثانیا؛ پی آمدهای آسیب رسان آن برای تحریم کنندگان به مراتب بیشتر از آسیب های احتمالی برای ایران است. ثالثا؛ آمریکا و متحدانش به تهدید نیاز دارند و رابعا؛ این تهدیدها زمینه ای برای پذیرش از سوی ایران ندارند. و بگذریم از مراکز اطلاعاتی و امنیتی کشور که جای خالی آنها در این ماجرا محسوس است! * رسالت امروز سرمایه داری غرب دچار رکود و بحران است . خداوند امکانات زندگی را در این جهان در میان مردمان تقسیم کرده است و برای همگان سهمی قرارداده است اما عده ای بی رحمانه این تقسیم را به هم زده اند امروز شکاف غنی و فقیر ، جنوب و شمال آن قدر زیاد شده است که پدیداری جنبش های سیاسی و اجتماعی اجتناب ناپذیر است . امام حسن عسکری (ع) می فرماید : ثروتمندان توشه فقیران را می دزدند. دولت نیز باید وقتی دانش کارشناسانش پاسخگوی حل این معضلات نیست دست کمک به سمت حوزه و دانشگاه دراز کند و از آن مدد جوید . " طلا" بازی کنند یک موضوع اقتصادی جدی است که این روزها دارد رنگ سیاسی به خود می گیرد. دولت به عنوان کسی که بیشترین حجم "طلا" و " ارز" را در اختیار دارد نباید در این دام بیفتد . "حرص" و "طمع" حاکم بر این بازی اقتصادی خطرناک بازیگران این حوزه اقتصادی را تحریک میکند که تصمیمات نادرست بگیرند. شاید دولت با افزایش نرخ طلا و ارز بتواند بسیاری از مشکلات ناشی از کمبود نقدینگی خود را حل کند و چاله چوله های پرداخت های خود را در شب عید سامان دهد اما در حوزه های دیگر مشکلاتی پدید خواهد آورد که سالها دامنگیر اقتصاد کشور خواهد بود. رئیس دولت ، مسئولان اقتصادی و سخنگوی اقتصادی دولت باید پاسخگوی رفتار و تصمیمات خود در حوزه اقتصاد باشند. نمی کند؟ " طلا" پدید نیاید.دولت و مجلس در قضیه هدفمندی یارانه ها مهارت خود را در کنترل تورم و اجرای یک طرح ملی به خوبی نشان دادند . باید این مهارت به کارگرفته شود تا دشمن را در اهداف اقتصادی ناکام گذاشت. امیدواریم مسئولان در دولت و مجلس با صبوری مشکلات اقتصادی را پشت سر بگذارند تا در آستانه انتخابات یک آرامش نسبی بر بازار و قیمت ها حاکم باشد . روزنامه آفرینش درسرمقاله خود با عنوان "تقابل نفتی ایران و اروپا"به قلم حمیدرضا عسگری آورده است :وزرای خارجه اتحادیه اروپا در نشست روز دوشنبه خود در بروکسل ایران را تحریم نفتی کردند . همچنین وزرای خارجه این اتحادیه توافق کردند اموال و دارایی های بانک مرکزی در کشورهای عضو مسدود شده و کشورهای اروپایی هیچ گونه مراوده مالی با بانک مرکزی ایران نداشته باشند. ایران 18درصد از نفت خود را به اروپا صادر می کند و اروپا روزانه 450 الی 500 هزار بشکه نفت خام از ایران می خرد. اروپا علت این اقدام خود را در جهت کشاندن ایران پای میز مذاکره عنوان کرده است. این رویداد دارای دوبعد سیاسی و اقتصادی می باشد. روزنامه مردم سالاری درسرمقاله خود با عنوان "نقدینگی سرگردان و نوسانات بازار ارز و سکه "به قلم عباس محتشمی * آورده است:در سال ابتدایی شروع به کار دولت نهم، رئیس جمهوری طرح هایی را رونمایی کرد که به گفته ایشان می توانست مشارکت مردم در ساخت و ساز کشور را رونق بدهد. یکی از این طرح ها کاهش سود سپرده های بانکی بود. بنا به استدلال، این کار باعث می شد که سپرده های مردمی از بانک ها خارج شود و به سمت بازار بورس و سرمایه و تولید حرکت کند. به عقیده شخص اول قوه مجریه، نظام بانکی نیاز به اصلاح داشت، به همین دلیل یکی از هفت محور طرح تحول اقتصادی را به اصلاح نظام بانکی اختصاص دادند. کاهش نرخ سود سپرده های بانکی از همان روزهای ابتدایی خروج سرمایه از بانک ها را محقق کرد، اما بخش دوم خواسته ایشان به طورکامل هرگز عملیاتی نشد و این سپرده ها هر روز در یکی از بخش های مسکن، بورس، طلا و ارز سرگردان می شد و بحران ایجاد می کرد. تا اینکه وضعیت به حالت کنونی درآمد. این روزها نقدینگی قابل توجه و سرگردان برای اقتصاد مشکل ساز شده و نوسان نرخ سکه و ارز از روز به ساعت رسیده به حدی که به نظر می رسد سکه و ارز ترمز بریده اند. به عبارت دیگر بمب نقدینگی سرگردان که مدت هاست در اقتصاد ایران عمل کرده است، هر زمانی وارد بازاری شده و آن بازار را به انفجار می کشاند و این روزها در کوچه و بازار ارز و سکه در حال جابه جایی است. رسیدن قیمت ارز به 20/000 ریال و قیمت سکه به 10/000/000 ریال و حتی افزایش قیمت پیش فروش سکه توسط مسئولین نشان از کاهش قابل توجه ارزش پول ملی، بالا رفتن قیمت تمام شده مواد اولیه، مشکلات بازرگانان، تولیدکنندگان، مصرف کنندگان و نابسامانی اقتصادی دارد. آیا با شرایط موجود می توان به تحقق ایجاد اشتغال مورد نظر مسئولین امیدوار بود؟ آیا افزایش مشکلات در پایان سال جاری برای تولیدکنندگان، امنیت شغلی کارگران را کاهش نمی دهد؟ برخی از صاحب نظران اقتصادی، یکی از دلایل نوسان های شدید بازارهای اقتصادی را تعیین نرخ سود بانکی غیرمنطقی از سوی مسئولین می دانند. چراکه این مساله باعث خروج نقدینگی از بانک ها شده است. براستی چرا ما همواره آزموده هایی را که آزموده ایم و به خطا رفته ایم، تکرار می کنیم؟ باتوجه به این که می دانیم نقدینگی در جامعه بسیار بالاست، چرا سپرده گذاران به سمتی هدایت نمی شوند که در بانک ها سپرده گذاری کنند؟ از آنجائیکه سپرده گذاری مساوی سرمایه گذاری است، لذا افزایش سپرده های بانکی همان افزایش قدرت منابع پولی برای وام دهی به تولید و درنتیجه رونق اقتصادی است. متاسفانه آنچه در عمل می بینیم این است که پول های سرگردان در بازار، روزی به سوی سکه حرکت می کند و روز دیگر به سمت دلار می رود. تورم در ماه های اخیر به هیچ عنوان مطلوب نیست. سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در پاسخ به اظهارات مسئول سیاسی اتحادیه اروپا خانم اشتون، که تحریم نفتی ایران را اقدامی با هدف تحت فشار قرار دادن ایران برای صرفنظر کردن از غنی سازی اورانیوم اعلام کرده، گفت ایران از فعالیتهای هستهای خود که قانونی است دست برنخواهد داشت. دوم آنکه همین مقدار نفت را نیز ایران میتواند به سایر مشتریهای خود بفروشد و این کمبود را از این طریق جبران نماید. بلافاصله بعد ازاعلام تصمیم اتحادیه اروپا مبنی بر تحریم نفتی ایران، مسئولان کشورهای چین و ژاپن با صراحت گفتند خرید نفتی خود از ایران را افزایش خواهند داد. این افزایش، علاوه بر جبران آنچه اتحادیه اروپا ممکن است از خرید آن خودداری کند، نوعی اقدام برای خنثی سازی تلاشهای سیاسی - تبلیغاتی اتحادیه اروپا نیز خواهد بود. با توجه به این واقعیتها، تردیدی وجود ندارد که تحریم نفتی ایران توسط اتحادیه اروپا یک اقدام بیهوده است که از همان لحظه اول محکوم به شکست بود. این تصمیم، از نظر اقتصادی بیارزش است، از نظر سیاسی تکراری است و از نظر تبلیغاتی نیز اقدام تجربه شدهایست که بارها با شکست مواجه گردیده است. بنابر این، اتحادیه اروپا نیز مثل آمریکا از این اقدام طرفی نخواهد بست و پیشبینی میشود تا شش ماه دیگر که نوبت اجرای تصمیم این اتحادیه فرا میرسد، خود اتحادیه برای به فراموشی سپردن آن دچار زحمت شود. ابراز خرسندی اوباما از تحریم نفتی ایران توسط اتحادیه اروپا و رجزخوانیهای او علیه ایران نیز همچون آب در هاون کوبیدن و آزموده را آزمودن است. رئیسجمهور آمریکا، قبل از هر چیز باید به فکر حل مشکلات اقتصادی کشور خود باشد و پاسخی برای همنوعان سیاهپوست خود در محلههای فقیرنشین آمریکا که علیه شخص او تظاهرات کردند و با شعارهای تند، او را دروغگو و فریبکار دانستند پیدا کند. * شرق ) آغاز میشود، مقامات ناظر، یعنی بانک مرکزی و سازمان بورس و اوراق بهادار باید در پی کنترل آن باشند، نه اینکه به این دور سفتهبازار شتاب دهند. مثلا پیشفروش سکه طلا به قیمتهای به مراتب پایینتر از قیمت روز و به شکلی که تا به حال انجامشده به معنای تندکردن دور سفتهبازانه است. مقامات بانک مرکزی چه انتظاری از این پیشفروش داشتهاند؟ آیا فکر میکردند قیمتهای طلا و به تبع آن ارز را کنترل کنند؟ بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران پیشفروش چهارماهه سکه را از تاریخ 29/9/1390 از طریق بانک ملی با قیمت 546 هزار تومان آغاز کرد. خرید این سکهها در آن روز با احتساب مالیات بر ارزش افزوده 23درصد سود سالانه داشته است. وقتی خبرهای تحریم بیشتری شایع شد، نرخ ارز بالاتر رفت، بازده خرید این سکهها از بانک ملی به تدریج بالا و بالاتر رفت بهگونهای که وقتی با تصویب سریع قانونی علیه نگهداری ارز، قیمت سکه به 800هزار تومان رسید، بازده پیشخرید سکههای بانک مرکزی سالانه به 124 درصد رسید! باوجود مشاهده این وضعیت، بانک مرکزی خود را از تبوتاب نینداخت و اعلام کرد به فروش سکه با قیمت بالاتر ادامه میدهد. از تاریخ 3/10/1390 بانک ملی به نمایندگی از بانک مرکزی به پیشفروش سکه ادامه داد و سکه را به قیمتهای پیشفروش 4/627 هزار تومان (تحویل چهارماه) و 9/598 هزار تومان (تحویل ششماه) عرضه کرد. بدتر از همه اعلام کرد که قیمتها را هر هفته تعدیل خواهد کرد (یعنی قیمتها بالا خواهد رفت). بانک مرکزی به زعم خود برای حل مشکل ارز، به پیشفروش سکه روی آورده است و در این مسیر آنقدر بیمبالات بوده و به شیوهای عمل کرده که خروج پول از سیستم بانکی و نیز از بورس اوراق بهادار را نادیده بگیرد. بانک مرکزی که به بانکها میگوید تسهیلات ارزانقیمت بدهید و به سپردههای حتی پنج ساله سودی بالاتر از 15 درصد ندهید، خود نباید جنس مالی با بازده صد تا 150 درصد بفروشد. بازار سرمایه باید چه کند و بازار پول چگونه فشارها را از روی خود بردارد؟ بانک مرکزی به دست خود و با خیال حل مشکل سکه و ارز و با توهم حل بحران ارز، برای نهادهای پولی و بازار سرمایه مشکل میآفریند. شک نکنید بحران ارزی در حال تبدیلشدن به بحران مالی است. اگر بانک مرکزی به نحوه عمل خود در مدیریت قیمت ارز و سکه ادامه دهد، بیشک بهزودی بحران ارزی به مجموعه نظام مالی کشور تسری مییابد. یکی از نشانههای بروز بحران مالی، خارجشدن بعضی از بازارها از پول ملی یعنی ریال و دلاریزه شدن آن بازارهاست؛ اقدامی که متاسفانه در حال وقوع است. به جای پیشفروش، به شکلی که انجام شد، بانک مرکزی چه کارهایی میتواند بکند تا در شرایط دشوار فعلی به بازار ارز (و به تبع آن طلا) سروسامان دهد؟ بیشک توقف پیشفروش سکه کافی نیست. بانکمرکزی برای جلوگیری از تبدیل ارز و طلا به وسیله پسانداز مردم باید اقداماتی عاجل انجام دهد. این موضوع به نوشتهای جداگانه نیازمند است. روزنامه تهران امروز در یادداشت خود با عنوان "در چاههای نفت را گِل بگیریم؟"به قلم سیدجواد سیدپور آورده است:پنجاه و هشت سال پیش در اوج مبارزات ملت ایران برای ملیکردن صنعت نفت وقتی انگلیس فشار همهجانبهای را برای تحریم ایران به کار بست و از فروش نفت ایران جلوگیری کرد، مهندس کاظم حسیبی که آن زمان مشاور اقتصادی مصدق بود، گفت: «باید در چاههای نفت را گِل گرفت.» از آن زمان تاکنون نسبت نفت و اقتصاد و میزان تاثیرگذاری این کالا بر کلیت اقتصاد و کشور همواره مورد بحث و گفتوگوی سیاستگذاران و برنامهریزان کشور بوده است. در این تضارب آرا، تقریبا یک نتیجه قطعی و حتمی شد و اکثر برنامهریزان بر صحت آن اذعان کردند و آن اینکه؛ اقتصاد ایران میبایست «مبتنی» بر نفت باشد نه «متکی». فریاد کسانی مانند حسیبی در بیش از 50 سال پیش در واقع اعتراض به «وابستگی و اتکا» بیش از اندازه اقتصاد ایران به نفت بود. روزنامه حمایت دریادداشت خود با عنوان "بایدها و نبایدهای پایانکار مجلس هشتم تمرکز بر تصویب، پرهیز از جنجال" آورده است:اگر قرار باشد از اقدامات شاخص مجلس هشتم نمونهای بیان شود، بیشک باید گفت یکی از کارهای خوبی که در این دوره از مجلس، نمایندگان برای آن زحمت زیادی کشیدند و حرف و حدیثهای فراوانی هم درباره آن شنیدند، طرح نظارت بر رفتار نمایندگان بود که در صحن علنی به تصویب رسید و به شورای نگهبان رفت. البته این شورا ایرادهایی به طرح گرفته است که به نظر میرسد نمایندگان باید زودتر آن ایرادها را برطرف کنند تا این قانون به مرحله اجرا برسد.این مصوبه مجلس از این نظر اهمیت دارد که یکی از مطالبات مقام معظم رهبری بود و ایشان همیشه در جلسات خود با نمایندگان این توصیه را به آنان میکردند که از درون خود مجلس بر رفتار و عملکرد نمایندگان نظارت وجود داشته باشد تا جلوی تخلفات احتمالی در خانه ملت، از سوی خود نمایندگان گرفته شود.همچنین درباره اولویتهای باقیمانده در عمر کوتاه مجلس هشتم نیز باید گفت که لایحه حمایت از خانواده نیز از جمله مواردی است که بحثهای طولانی و فراوانی درباره آن، چه در جلسات کمیسیون تخصصی و چه در صحن علنی مجلس، صورت گرفته است و هنوز در دستور کار مجلس قرار دارد که و امید است تا پایان این دوره از مجلس، این قانون هم به تصویب نهایی برسد. خاطرنشان میشود از آنجا که برخی از مواد این لایحه مناقشه برانگیز بود و با رسانه ای شدن آنها، موجی منفی در جامعه ایجاد شد، نمایندگان برای آنکه جو ایجاد شده را آرام کنند بر روی آن موادی از لایحه که بحث برانگیز بود بیشتر کار کردند. به طور کلی باید گفت که چند ماه باقی مانده از عمر مجلس هشتم، فرصت بسیار مغتنمی است برای به سرانجام رساندن طرحها و لوایحی که ساعتها کار کارشناسی درباره آنها صورت گرفته و زمان طرح آنها در صحن علنی رسیده است؛ از این رو با اینکه عصر روزهای یکشنبه نیز برای افزایش سرعت بررسی طرحها و لوایح به جلسات صحن علنی مجلس اضافه شده است، به نظر میرسد این اقدام نیز کافی نیست و نمایندگان باید وقت بیشتری را بگذارند تا تمامی طرح و لوایح که در دستور کار مجلس قرار میگیرند، تا پایان این دوره به قانون تبدیل شوند.علاوه بر این، نمایندگان باید با توجه به زمان کمی که تا پایان این دوره از مجلس مانده، سعی کنند تا از زمان باقی مانده حداکثر استفاده را کنند و بیشتر وقت جلسات علنی برای بررسی طرحها و لوایح صرف شود نه اینکه زمان جلسات علنی به تذکرات اضافه و مناقشات بی حاصل بگذرد؛ باید توجه داشت که وقتی لایحه بودجه به دست نمایندگان برسد، مطابق آیین نامه داخلی مجلس، بررسی طرحها و لوایح تا پایان تصویب کامل بودجه متوقف خواهند شد و صبح تا بعد از ظهر مجلس برای بررسی لایحه بودجه گرفته میشود. * دنیای اقتصاد مقامات پولی کشور، درخصوص تغییر در نرخ سود بانکی و جمعآوری نقدینگی، آنقدر تردید و تاخیر کردند تا امروز به زبان علم اقتصاد شاهد تحقق «رجحان نقدینه» در کشور باشیم. اما تاریخ به کنار، مقامات پولی کشور از چند ماه گذشته باید با اولین نشانههای تقلیل ارزش پول ملی و گرایش عمومی به تبدیل آن به ارز یا طلا سیاستهای پولی خود را تعدیل میکردند و بسته پولی سال جاری را که عملا عدم کارآیی خود را با توجه به شرایط اقتصادی، طی ماههای متعدد نشان داده بود، تغییر میدادند. متصدیان پولی میتوانستند با واقعی کردن نرخهای سود بانکی در بالای نرخ تورم، نقدینگی را مهار و آن را به فعالیتهای مطلوب اقتصادی هدایت کنند. مسوولان پولی باید تفاوتی بین نرخهای کوتاهمدت و بلندمدت قائل شده و با تاثیر قیمتهای فعلی و آینده دیون کوتاهمدت روی دیون با سر رسیدهای دورتر سنجیده عمل میکردند. آنها میتوانستند بهرغم همه محدودیتها اوراق بهادار درازمدت یا همان اوراق مشارکت را با سر رسیدهای مختلف با نرخهای مختلط ولی جاذب با توجه به قیمت آنها مقرر و معامله کنند تا با بهرهگیری از پساندازهای عمومی و خصوصی منابع مالی لازم برای فعالیتهای مولد اقتصادی به خصوص سرمایهگذاریها در نفت و انرژی تامین شود و بالاتر از همه باید در مدیریت بدهیهای دولت مشارکت مینمودند تا با کمک به تقلیل کسری بودجه، شبهه تامین این کسری را از محل فروش ارز به قیمتهای بالا برطرف میکردند. * ابتکار در سال گذشته مطرح شده بود که دولت قصد دارد برای عیدی به جای پول به هریک از کارمندان خویش یک سکه بهار آزادی بدهد. قیمت سکه در سال پیش حدود سیصدهزار تومان بود؛ ولی کارمندان از این تصمیم چندان راضی نبودند. اما امسال مبلغ عیدی کارمندان به نیمسکه هم نمیرسد و سکه چند برابر قیمت پارسال خود شده است. آیا امسال دولت حاضر است به هریک از کارمندان خویش یک سکه بهار آزادی بهعنوان عیدی بدهد؟ بیگمان پاسخ دولت به این خواهش"پاداش توفیقی» خواهد بود. رئیسجمهور محترم هم قبلاً وعده داده بود که یارانههای نقدی را تا دو برابر میتوان افزایش داد. پس زمان و پولش رسیده است. اگر این حدس و گمان درست باشد، آثار باقیمانده این گرانفروشی تصورناپذیر، ولی واقعی سکه و ارز، بر زندگی مردم و اقتصاد کشور چه خواهد شد. آیا آنگونه که عضو کمیسیون اقتصادی مجلس گفته، دولت با بیش از یکصدمیلیارد دلار ذخایر ارزی و در اختیار داشتن گنجینه عظیمی از شمش و طلا توانایی بازگرداندن قیمت ارز و سکه را به نصف قیمت امروزی آنها دارد؟ بههرحال وضعیت پیشآمده خواه از روی ناکارآمدی و ناتوانی تیم اقتصادی دولت، خواه بهسبب تعمد دولت برای کسب درآمد بیشتر، خواه به دلیل جبر تحریمها و کمبود ارز، خواه به علت دوراندیشی و آیندهنگری باشد، هرچه که هست، تأثیرات منفی و ناخوشایندی بر زندگی و اعتماد مردم به دولت و مسئولان داشته است. دولتمردان مواظب باشند که سوء استفاده کنندگان در حاشیه ی این سکوت فریاد خود را بر صبوری مردم بلند نکنند و فشار بیش از حد برگرده ی مردم رنجور وارد نیاورند. روزنامه گسترش صنعت درسرمقاله خود با عنوان "برندسازی از محلی تا جهانی"به قلم سیدعلیرضا شجاعی * آورده است:در حال حاضر ارزش ۱۰۰ برند برتر دنیا بیش از ۱۲۵۰ میلیارد دلار و ارزش ۱۰ برند برتر نیز بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار است. اما با تشکیل کمیسیون تخصصی برند(نشان تجاری) در سازمان توسعه تجارت ایران از سال گذشته، سیاستها و برنامههای مشخصی برای این مهم در نظر گرفته شد. این موضوع نشان میدهد که دولت بر اهمیت برندسازی واقف است و با توجه به اینکه ماده ۶۶ قانون برنامه پنجم توسعه تکلیف و تعهدات بخش دولتی را مشخص کرده است و براساس اصل ۴۴ قانون اساسی، دولت قصد تصدیگری در این حوزه را ندارد، دولت فقط سیاستگذاری و فرهنگسازی را سرلوحه کار خود قرار داده است. * مشاور وزیر و سخنگوی وزارت صنعت، معدن و تجارت