صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۱۵  ، 
شناسه خبر : ۲۴۱۶۰۷
به بهانه اعتراضات ضدسلطنتی مردم بریتانیا
على اسماعیلى مقدمه: اروپا را در حالی می توان خیزشگاه و خاستگاه اولیه قیام های مردمی علیه نظام های پادشاهی و سرآغاز انقلابات بزرگ نامید که در عین حال، برخی از کشورهای آن امروزه همچنان زیر سلطه و سیطره نظام های پادشاهی می باشند. شاید شگفت آور باشد که گفته شود در حال حاضر، هفت کشور اروپایی همچنان دارای حاکمیت پادشاهی هستند و جالب تر اینکه، نظام های پادشاهی آنان نه تنها تشریفاتی نبوده؛ که بالعکس، دارای حکومت های قرون وسطایی با پوششی زرورقی زیبا و به روز هستند. یکی از این کشورهای مرتجع قرون وسطایی، کشور «امپراتوری متحد بریتانیای کبیر» (UK) است که در اشتباهی رایج، کشور انگلستان خوانده می شود. در حالی که بسیاری از مردم جهان و حتی بسیاری از مردم خود این کشور، مقام و جایگاه ملکه بریتانیا را مقام و جایگاهی تشریفاتی می دانند؛ اما واقعیت امر، غیر از این است و ملکه این کشور قانوناً از چنان اختیارات و قدرت بی حد و حصری برخوردار است که امروزه حتی غیردموکراتیک ترین حاکمان کشورهای جهان سومی نیز از آن قدرت و سیطره برخوردار نیستند؛ اما چون سیاستمداران این کشور، آن را زیرکانه و در زیر لفافه های پر زرق و برق مولفه های دموکراسی ای چون؛ پارلمان، دولت، نخست وزیر و... پنهان کرده اند؛ قدرت ملکه به صورت مخفی و در پشت پرده اعمال می شود. چندی است زمزمه هایی از مخالفت مردم بریتانیا علیه نظام سلطنت و شخص ملکه شنیده می شود. شروع اعتراضات علنی به سلطنت از سال گذشته و پس از برگزاری جشن ازدواج نوه ملکه، شاهزاده «ویلیام» و «کیت میدلتون» بود که 48 میلیون دلار هزینه بر دوش مالیات دهندگان بریتانیایی گذاشت و این روزها نیز برگزاری جشن شصتمین سالگرد تاج گذاری ملکه موسوم به «دایموند جوبیلی» و هزینه های سرسام آور آن در این اوضاع بغرنج اقتصادی این کشور، بر آتش این اعترضات افزوده است. حال مردم این کشور با سوالات اساسی و مهمی درباره ادامه سلطنت روبه رو هستند. اولین سوال اینکه، در قرن 21 این کشور چه نیازی به داشتن نظام پرهزینه سلطنتی و ملکه دارد؟ و یا اینکه با توجه به هزینه ها و حقوق و مزایای بالای خاندان سلطنتی، وجود این خاندان پرخرج و اسرافکار و هزینه بر در دوره ای که اقتصاد بریتانیا و مردم این کشور با بحران مواجه است، چه منطق عقلانی دارد؟ و اصولاً چرا مالیات های مردم این کشور در خدمت اجرای جشن ها و خوشگذرانی ها و مراسمات پرهزینه این خاندان خرج شود؟ اینها و ده ها سوال دیگر، مردم بریتانیا را واداشته که برای اولین بار، مخالفت با نظام سلطنتی را علنی تر کرده و حتی شعار مرگ بر ملکه سر دهند! این نوشتار در پی واکاوی علل و دلایل اعتراضات و خشم امروز مردم بریتانیا از نظام سلطنتی این کشور و رویگردانی آنان از این نظام قرون وسطایی و همچنین نشانه های فروپاشی امپراطوری پیر استعمار است. نظامی که امروز، با فروافتادن پرده های نفاق و آشکار شدن واقعیت پشت پرده حاکمان این کشور، در اولین قدم، نظام سلطنتی و شخص ملکه و در ادامه فروپاشی این کشور را در پی خواهد داشت. علل و نشانه های فروپاشی بریتانیا را می توان در چند محور بررسی کرد.

الف) ناکارآمد بودن نظام سلطنتی
در حالی که روزگاری، خاندان سلطنتی بریتانیا و شخص ملکه و پادشاه سمبل یکپارچگی و اتحاد امپراطوری بزرگ استعمار بودند و در دوره ملکه الیزابت ادعا می شد که خورشید در امپراطوری وی هیچ گاه غروب نمی کند؛ امروز دیگر چنین سیستم دیکتاتورمآبانه و قرون وسطایی، پاسخگوی اقتصاد بحران زده، واگرایی های قومی و نژادی و دیگر مشکلات این کشور نیست. امروز دیگر نظام ملکه و پادشاهی مشروطه بریتانیا، نمی تواند جلوی تجزیه چهاربخش اصلی و مهم تشکیل دهنده این کشور را بگیرد و امروز زمزمه های تجزیه و استقلال طلبی «اسکاتلند»، «ولز» و «ایرلند شمالی» بیش از همیشه به گوش می رسد که حاکی از تضعیف قدرت حکومت مرکزی است و مردم این مناطق دیگر نمی خواهند تحت سلطه ملکه، متحد اجباری بریتانیای کبیر باشند. اعتراضات امروز مردم این کشور، فوران خشم صدها سال حکومت دیکتاتورانه و ناعادلانه پادشاهی بر مردم بریتانیاست. تأیید این ادعا، سخنان اخیر «سایمون میل» معاون مرکز مطالعات «اکیلزبا»ی بریتانیا در گفت وگو با پرس تی وی است که می گوید: «مراسم پرهزینه سالگرد سلطنت ملکه انگلیس نمادی از نابرابری و بی عدالتی در این کشور است.» بنا بر یکی از نظرسنجی های انجام شده در این کشور، بسیاری از مردم بریتانیا نظام سلطنتی این کشور را نظامی بی مصرف و هزینه بر می دانند. این نظرسنجی همچنین از کاهش محبوبیت خاندان سلطنتی در این کشور خبر می دهد. موسسه نظرسنجی «آی سی ام» نیز اخیراً اعلام کرد؛ میزان افرادی که نبود ملکه را موجب بحران در کشورشان می دانند از 63 درصد به 51 درصد کاهش یافته است.
بنا بر گزارش برخی خبرگزاری های بین المللی، معترضان سلطنتی که اخیراً تحت عنوان گروه «جمهوری» در نزدیکی پل «تاوربریج» در لندن علیه شصتمین سالگرد جشن سالگرد تاج گذاری ملکه تظاهرات کرده بودند، اعلام کردند که می خواهند از حکومت سلطنتی در انگلیس خلاص شوند و یک اساسنامه دموکراتیک در این کشور ایجاد شود. البته اعتراضات به ملکه مختص به بریتانیا نیست و بنا بر نتایج یک نظرسنجی در کانادا، یک سوم شهروندان این کشور نیز، خواهان قطع ارتباط با حکومت سلطنتی بریتانیا هستند. همچنین نتایج نظرسنجی موسسه «آنگوس راید» از نارضایتی 60 درصدی مردم «کبک» کانادا از حکومت سلطنتی ملکه حکایت دارد.
ب) اختیارات گسترده و نامحدود ملکه
در حالی که بسیاری از مردم جهان و از جمله مردم بریتانیا دچار این پندار نادرست هستند که مقام ملکه در نظام «پادشاهی مشروطه بریتانیا» مقامی تشریفاتی است؛ نگاهی به اختیارات بی حد و حصر شخص ملکه نشان می دهد ملکه این کشور، تنها حاکم و فرمانروای قدرتمند در این کشور است که در پشت پرده و دور از چشم عموم، حکمرانی قرون وسطایی خود را اعمال می کند و وجود دولت، پارلمان ، نخست وزیر، قوه قضائیه و... فریبی بیش نیست. برای پی بردن بهتر به قدرت فرافوق العاده شخص ملکه، برخی از اختیارات وی را برمی شماریم.
1- عزل و نصب وزیران، انحلال پارلمان (مجلس اعیان و عوام) و دعوت به تشکیل یا تعطیل پارلمان.
2- انتصاب اعضای مجلس اعیان.
3- عزل و نصب نخست وزیر.
4- فرمانده کل نیروهای مسلح.
5- تعیین خط مشی سیاست خارجی.
6- تعیین عالی ترین مقام قضایی و صدور فرمان عفو و تخفیف مجازات محکومان.
جالب تر و قابل تأمل تر اینکه با این همه قدرت مطلق و اختیار بی حد و حصر شاه و ملکه، ایشان در برابر هیچ یک از قوای سه گانه حاکم بر بریتانیا مسئول و پاسخگو نمی باشند! بنابر قوانین حقوقی این کشور، انتخاب پادشاه موروثی است؛ از این رو عزل و برکناری شاه یا ملکه در آن پیش بینی نشده است و هیچ مرجعی به عنوان ناظر، مرجع تشخیص ناتوانی و عزل پادشاه از مقام سلطنت نیست. از همین روست که ملکه فرتوت 86 ساله بریتانیا همچنان سوار بر اسب مراد خود می تازد و جشن شصتمین سالگرد تاج گذاری می گیرد! نکته آخر اینکه، گرچه ثروت شخص ملکه محاسبه و اعلام نشده است؛ اما در آخرین آمار، ثروت ملکه (جدا از زمین ها و املاک وی در بریتانیا و سایر مستعمرات آن) بیش از 450 میلیون دلار تخمین زده می شود که البته درباره ثروتش نیز به کسی پاسخگو نیست!
ج) بحران اقتصادی شدید بریتانیا
شاید بتوان مهم ترین دلیل اعتراضات ضدسلطنتی مردم بریتانیا علیه این نظام و شخص ملکه را بحران اقتصادی این کشور دانست که گریبان بسیاری از مردم این کشور به ویژه افراد فرودست را گرفته است. مردم بریتانیا که از مشکلات عدیده اقتصادی، بیکاری و عدم امنیت شغلی، ریاضت تحمیلی دولتمردان شان و... رنج می برند، نمی توانند ولخرجی ها و خوشگذرانی های ملکه شان را ببینند که بی توجه به مشکلات مردم، جشن های پرهزینه و سنگین با پول مالیات آنان برگزار می کند، به همین دلیل است که در اعتراضات اخیر، صبرشان لبریز شده و شعار مرگ بر ملکه سر می دهند و خواهان حذف نظام سلطنتی می شوند. چندی پیش، برخی خبرگزاری ها خبری را منتشر کردند که در آن، بسیاری از کاربران بریتانیایی فیس بوک با انتشار تصویری از ملکه الیزابت دوم، ضمن تمسخر وی نوشتند: «این زن در حالی درباره لزوم اجرای طرح ریاضت اقتصادی برای مردم صحبت می کند که کلاه وی فقط یک میلیون پوند هزینه برداشته است.»!
یکی از معترضان به جشن تاج گذاری ملکه نیز در گفت‌وگو با پرس تی وی می گوید: ملکه انگلیس همانند دیگر شهروندان انگلیس در مقابل قانون پاسخگو نیست، وی هیچ گونه مالیات بر ارث پرداخت نمی کند.» یکی دیگر از همین شرکت کنندگان در تظاهرات لندن نیز گفت: «بسیاری از مردم انگلیس به سلطنت بدبین هستند. ما این مراسم را جشن نمی گیریم. به نظر ما اینکه یک فرد غیرمنتخب شصت سال بر انگلیس حاکم باشد، توهین به مردم است.»
به نظر می رسد که اعتراضات اولیه مردم بریتانیا به شرایط بد اقتصادی، این روزها، رنگ و بوی سیاسی گرفته است و مردم این کشور تمام مشکلات خود را نظام سرمایه داری و در رأس آن نظام سلطنتی حاکم بر بریتانیا می دانند.
د) گسترش موج استقلال‌خواهی و تجزیه‌طلبی در بریتانیا
یک نکته عبرت آموز و جالب در این بخش این است که در حالی که همواره بسیاری، استعمار پیر را عامل اختلافات قومی، نژادی و تجزیه طلبی در دیگر کشورها دانسته و می دانند؛ اما ظاهراً شواهد نشان می دهد که استعمارگر پیر، امروز خود دچار معضلی شده که قبلاً مروج آن در دیگر کشورها بوده است. امروز صدای استقلال طلبی و جدایی از بریتانیا در سه بخش اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی بیش از هر زمان دیگری به گوش می رسد و در حال حاضر، اسکاتلند پیشتاز این امر است، از این رو حزب «ملی گرای اسکاتلند» که 69 کرسی از مجموع 129 کرسی پارلمان این منطقه را در دست دارد، این روزها به شدت به دنبال استقلال اسکاتلند از دولت مرکزی است و ظاهراً نیز قرار است همه پرسی جدایی این بخش از بریتانیا در سال 2014 برگزار شود.
گرچه بنا به آمار در حال حاضر فقط 37 درصد مردم اسکاتلند خواهان جدایی از بریتانیا هستند و 43 درصد آنان نیز مخالف این امر هستند؛ اما هنوز حدود دو سال تا زمان برگزاری این همه پرسی زمان وجود دارد و با توجه به تضعیف و کاهش جایگاه ملی و بین المللی بریتانیا و همچنین بحران اقتصادی این کشور، استقلال اسکاتلند که بزرگ ترین مراکز تولید نفت بریتانیا در آن مستقر است، امری به دور از ذهن نیست و حزب ملی گرای اسکاتلند بجد به دنبال آرای 20 درصدی است که هنوز طبق همین نظرسنجی، برای جدایی یا باقی ماندن در زیر سلطه بریتانیا تصمیمی نگرفته اند. به نظر می رسد با توجه به تقویت هویت اسکاتلندی و افزایش بیزاری از دولت مرکزی، جنبش جدایی از بریتانیا روزبه روز در این منطقه در حال قدرتمندترشدن است و جنبش جدایی از این کشور در دو بخش دیگر بریتانیا چون، ولز و ایرلند شمالی نیز طرفداران زیادی دارد و نکته جالب این است که در این سه بخش (که به همراه انگلیس کشور بریتانیا را تشکیل می دهند) موج نفرت از نظام سلطنتی و ملکه بیش از بخش انگلیسی این کشور است و البته هما نگونه که قبلاً نیز اشاره شد، مخالفت با نظام سلطنتی، محدود به جغرافیای کشور «بریتانیای متحد» نیست و دیگر مستعمرات و سرزمین های وابسته به نظام سلطنتی چون کانادا، استرالیا و... نیز خواهان قطع ارتباط با حکومت سلطنتی بریتانیا هستند.
نتیجه
از مجموع شواهد و اوضاع بغرنج امروز بریتانیا چنین برمی آید که با توجه به دلایلی که شمرده شد، اعتراضات مردم این کشور علیه نظام سلطنتی که عمدتاً ریشه در بحران اقتصادی و استقلال طلبی دارد، ناشی از امری بزرگ تر است که آن، ناکارآمدی نظام سلطنتی قرون وسطایی از دید مردم و بسیاری از کارشناسان این کشور است؛ چراکه این نظام، کارآمدی لازم برای همگرایی، وحدت، یکپارچگی و همچنین حل مشکلات اقتصادی این کشور بحران زده را ندارد و از آنجا که نظام سلطنتی موجود، به مشکلات اقتصادی این کشور، مشکلات عدیده دیگری چون هزینه های بالای ولخرجی ها، جشن ها و مراسمات هزینه بر، حقوق و... را نیز افزوده است؛ از این رو، مردم این کشور خواهان برچیده شدن نظام سلطنتی در کشورشان هستند که این امر با توجه به زمزمه های استقلال طلبی بخش های دیگر بریتانیا، در آینده، فروپاشی این کشور را نیز در پی خواهد داشت. واقعیت این است که مردم بریتانیا این روزها از سلطنت ملکه خسته اند و به هر بهانه ای به دنبال رساندن صدای خود به گوش حاکمان شان هستند و برپایی جشن عروسی نوه ملکه یا تاج گذاری او، بهترین بهانه برای رساندن صدای اعتراضات شان برای حذف نظام سلطنتی است؛ گرچه این حرکت در ابتدای راه است، اما قطعاً به نتیجه خواهد رسید.

نام:
ایمیل:
نظر: