صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۰۹:۲۲  ، 
شناسه خبر : ۲۴۴۴۹۸
محمدحسین مصطفایى مقدمه: رسانه، جامعه و فرهنگ، سه رکن اساسی هستند که هر کدام بدون دیگری توان رشد و تعالی جامعه انسانی را ندارد؛ برای ارتقا و ابقای جامعه ما نیاز به فرهنگ داریم و برای ترویج فرهنگ و حفظ ماندگاری و پویایی آن نیاز به رسانه داریم. چنانچه رسانه ای کارکرد و وظیفه اش را بر اساس ارزش های فرهنگی کشور خودش هماهنگ و ملتزم سازد در چنین جامعه ای فرهنگ و جامعه در موقعیت ویژه و مناسب خود قرار می گیرد، اما اگر در جامعه ای، رسانه دچار کژکارکردی شود، جامعه ای را خواهیم داشت که متحمل زیان های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی زیادی خواهد بود. نقش رسانه به ویژه رادیو و تلویزیون از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) به گونه ای بزرگ و با اهمیت است که ایشان این رسانه را منشأ تربیت جامعه می دانند و در این زمینه می فرمایند: رادیو و تلویزیون یک دستگاه آموزشی است. باید دستگاه ها را به طور مسالمت، به طور صحیح به طور سلیم اداره کرد. (صحیفه نور، ج6،ص412) ایشان همچنین می فرمایند: رادیو و تلویزیون یک دستگاهی است که چنانچه فاسد باشد از کار در بیاید، یک ملت را فاسد می کند. (صحیفه نور، ج12، 290) از این رو رسانه نقش مهمی در فرهنگ سازی یک ملت دارد و سعادت و فساد یک کشور با یک دستگاه تبلیغی می تواند رقم بخورد. در این مقاله تلاش داریم با بررسی تأثیر و کارکرد رسانه در جامعه پذیری و فرهنگ پذیری و نقش آن در تولید ملی به این سوال پاسخ دهیم که در جامعه اسلامی ما آیا یک رسانه می تواند با تأثیرگذاری بر فرهنگ و جامعه پذیر نمودن مردم در تولید ملی و اقتصاد مقاومتی، نقش اساسی خود را حفظ کند؟

تعریف فرهنگ
فرهنگ، مثل آب و هواست. فرهنگ، یعنی همین رسوم و آدابی که بر زندگی من و شما حاکم است. فرهنگ، یعنی باورها و اعتقادات ما و چیزهایی که زندگی شخصی و اجتماعی و داخل خانه و محیط کسب یک جامعه با آنها روبه رو است. (آیت الله العظمی خامنه ای،8/1/90)
فرهنگ، پدیده ای است اجتماعی که تنها در متن جامعه و در ارتباط میان انسان ها با یکدیگر تشخص می یابد. فرهنگ و جامعه، رابطه ای جدایی ناپذیر، در هم تنیده و متقابل دارند و در اصل، شناخت فرهنگ بدون شناخت جامعه و شناخت جامعه بدون شناخت فرهنگ ممکن نیست. (رابرتسون،57، 1374)
«آلن بیرو» نیز در فرهنگ علوم اجتماعی ذیل واژه «فرهنگ» چنین آورده است: فرهنگ عبارت است از هر آنچه در جامعه معین کسب می کنیم، می آموزیم و می توانیم انتقال دهیم. در فرهنگ، مجموع حیات اجتماعی از زیربناهای فنی و سازمان های نهادی گرفته تا اشکال و صور بیان حیات روانی، مطمح نظر قرار می گیرند و تمامی آنان همچون یک نظم ارزشی تلقی می شوند و به گروه، نوعی کیفیت و تعالی انسانی می بخشند. (بیرو،77، 1366)
فرهنگ‌پذیری و جامعه‌پذیری
واژه فرهنگ پذیری (acculturation) در زبان فارسی معادل کلمه «اکولتوراسیون» به کار می رود. فرهنگ پذیری عبارت است از رواج پدیده هایی که در اثر تماس مستقیم و مداوم بین گروه هایی از افراد با فرهنگ های مختلف به وجود می آید؛ پدیده هایی که از مدل های فرهنگی یک یا دو گروه نشأت گرفته است. (روح الامینی ،99-98، 1388)
در گذشته فرایند جامعه پذیر کردن افراد، از طریق خانواده، مدرسه، گروه همسالان و گروه های مرجع صورت می گرفت، اما امروزه، علاوه بر موارد یاد شده، رسانه های جمعی نیز در اجتماعی کردن افراد نقش عمده ای به عهده دارند. به این معنا که به طور تدریجی و مستمر، از بدو تولد تا بزرگسالی، ارزش ها و هنجارهای جامعه را به اعضا منتقل می کنند. (ساروخانی،10، 1385)
با عنایت به اینکه «جامعه پذیری» امری مبنایی است - یعنی فرایند جامعه پذیری در یک جامعه و فرهنگ خاص آن است ـ «جامعه پذیری» عاملی برای انتقال فرهنگ از نسلی به نسل جدید است و همین حرکت به ثبات و دوام جوامع و نظام حاکم کمک می کند و در یک کلام آنکه: جامعه پذیری فرایند انتقال هنجارها و ارزش های جامعه به فرد است.
(اخترشهر،100، 1386)
نقش رسانه‌ها در جامعه‌پذیری
امروزه، نقش رسانه ها در جامعه پذیری اولیه کودکان و جامعه پذیری درازمدت بزرگسالان، به طور گسترده، مورد قبول قرار گرفته است؛ هرچند به عقیده مک کوایل، هنوز اثبات ماهوی موضوع، تقریباً غیر ممکن است؛ زیرا از یک طرف، هر تأثیری از سوی رسانه ها بی درنگ، با سایر تأثیرات ناشی از محیط اجتماعی و خانواده، درهم می آمیزد. با وجود این، برخی فرضیات اساسی درباره اثرات بالقوه رسانه ها، در سیاست های کنترل رسانه ها، تصمیم گیری های خود رسانه و هنجارها و انتظارات والدین در رابطه با استفاده کودکان از رسانه ها، متجلی می شوند. (مک کوایل،394، 1385)
اغلب نظریه های اخیر در مورد تأثیر فرهنگی، بر این باورند که رسانه ها با عرضه کردن نقش ها و رفتارهایی که برای ثبات اجتماعی مطلوب می باشند، به عنوان عاملی مهم (هم در جامعه پذیری رسمی و هم غیررسمی) ایفای نقش می کنند و از آنجا که رسانه ها نقش صدایی مقتدر را برای همه مردم بر عهده دارند و همچنین مردم مقدار زمان معتنابهی را صرف آنها می کنند؛ بنابراین رسانه ها در صف اول عوامل جامعه پذیرکننده قرار می گیرند.( گیل،97، 1384)
رسانه ها برای ایجاد جامعه پذیری دو گونه از الگوهای رفتاری را به مخاطب ارائه می دهند:
1- الگوهای رفتاری فردی: گاهی رسانه، جنبه های گوناگونی از زندگی انسان ها را به تصویر می کشد و الگوهای رفتاری را ارائه می دهد که می توانند، مورد تقلید گروه مخاطبان واقع شوند. پذیرش این رفتارها از روی الگو و مدل که به عنوان نظریه مدل سازی مطرح است، نوعی جامعه پذیری محسوب می شود؛
2- الگوهای رفتاری اجتماعی: گاهی رسانه، الگوهایی را برای رفتار یک گروه اجتماعی ارائه کرده و نشان دهنده رفتار صحیح در گروه های متفاوت است که در نتیجه، موجب جامعه پذیری خواهد شد.
(دفلور،637، 1383)
ابعاد تأثیرگذاری وسایل ارتباط جمعی
معمولاً وسایل ارتباط جمعی از سه وجه روی افراد تأثیر می گذارند:1-تأثیرات ادراکی 2- تأثیرات عاطفی 3- تأثیرات رفتاری. تأثیر ادراکی می تواند بر شناخت، عقاید و نگرش های افراد تأثیر گذاشته و نگرش های خود را تشکیل دهد. نگرش ها و ارزیابی که توسط مردم از رسانه ها آموخته می شود، بعدها می تواند به اهداف سیاسی آنان منتقل شود. به طور کلی اثر رسانه ها در مسائل مربوط به کسب اطلاعات، اجتماعی شدن، رأی دهی و نظایر آنهاست و افراد به ویژه کودکان و نوجوانان را از تنش های سیاسی مطلع کرده و آنها را با نظام سیاسی آشنا می سازد. (کریمی فرد،4، 1384)
رسانه های جمعی اشکال مختلف پیام ها را به دیگران منتقل می سازند که می تواند بر گرایش های سیاسی آنان تأثیر داشته باشد. اطلاعاتی که روزانه درباره وقایع سیاسی و تحلیل و تفسیرهای آنها از طرف دولت در دسترس شهروندان قرار می گیرد، یا از گروهی به گروه دیگر منتقل می شود. یا از طرف گروه به فرد داده می شود و یا از جانب نخبگان فرستاده شده و در دسترس مردم عادی قرار می گیرد، همگی از چنین تأثیراتی برخوردارند.
باتوجه به پیشرفت فناوری رسانه ها و باتوجه به تضعیف ساخت ها و ارزش های سنتی، رسانه های همگانی در دنیای امروز یکی از مهم ترین عوامل شکل دهنده گرایش های سیاسی به شمار می آیند. (مهرداد،184،1376)
در ارزیابی نقش رسانه های همگانی به عنوان نهاد جامعه پذیری اجتماعی سیاسی باید چهار نکته را مورد توجه قرار داد:
اول، رسانه ها معمولاً منتقل کننده علائم و اشاراتی هستند که منبع آنها را باید در نهادهای سیاسی دیگر جست وجو کرد.
دوم، اطلاعاتی که از طریق رسانه های همگانی منتقل می شود معمولاً از دو مرحله یا دو پله عبور می کنند.
سوم، رسانه های جمعی به طور کلی تقویت کننده گرایش های سیاسی موجودند و نقش مهمی در ایجاد گرایش های جدید بازی نمی کنند.
چهارم، پیام های دریافت شده از سوی رسانه های جمعی در وضعیت های مختلف اجتماعی و در چارچوب تمایلات قبلی تعبیر و تفسیر می شود.
(مهرداد، 186-185، 1376)
وظایف رسانه‌ها در جامعه‌پذیری و فرهنگ‌پذیری
رسانه ها در راستای فرهنگ سازی و جامعه پذیر کردن مردم برای اقتصاد مقاومتی در سال تولید ملی باید وظایف ذیل را انجام دهند:
1-توجه به فرهنگ کار و تبلیغ و ترویج آن، فرهنگ کار از دو مفهوم فرهنگ و کار است. از یک طرف با مفهوم فرهنگ مواجه هستیم و از طرف دیگر با مفهوم کار که در قالب این فرهنگ شکل می گیرد، کار می تواند به عنوان انجام وظایفی تعریف شود که متضمن صرف کوشش های جسمی بوده و هدفش تولیدکالاها و خدماتی است که نیازهای انسانی را برآورده می سازد. (گیدنز،17-15، 1373)
فرهنگ نیز از چهار مولفه واقعی تشکیل شده است که عبارت است از؛ ایده ها و عقاید، ارزش ها، هنجارها و نمادها. «فرهنگ کار» ترکیبی از دو بعد نرم افزاری (فرهنگ) و سخت افزاری(اقتصاد) است و این بعد نرم افزاری است که بعد اقتصادی را نیز تقویت می کند. با پذیرش خصلت معنوی و معرفت شناختی فرهنگ و با توجه به چهار مولفه اصلی و اساسی (ایده ها و عقاید، ارزش ها، هنجارها و نمادها) می توان گفت که فرهنگ کار عبارت است از مجموعه باورها و ارزش ها، هنجارها و نمادهای موجود در این مجموعه به عنوان لایه های ناظر و برایند آن اخلاق کاری و وجدان کاری و تعهدکاری که به نوبه خود موجب افزایش بهره وری و کارایی و نهایتاً انسجام سازمان کار می شود. (میرزایی،64، 1384)
2-محیط اجتماعی خواه یک گروه کوچک باشد، خواه یک جامعه بزرگ، واحدی یکدست و ثابت نیست. هرگروه دارای اجزایی است که پاره گروه یا خرده گروه نامیده شده اند. این اجزا مخصوصاً کوچک ترین آنها که فرد انسانی باشد ثبات دائم ندارد، بلکه همواره تغییر می پذیرند. از این رو گروه انسانی برای آنکه بتواند سازمان خود را حفظ کند و به زندگی خود ادامه دهد، ناگزیر از آن است که پیوسته افراد خود را با خود همساز گرداند و برای زندگی گروهی آماده کند. همنوایی گروهی نتیجه این همسازی است. همنوایی گروهی دارای مراتبی است که عبارتند از:
الف) مرتبه ساده و صوری
ب) مرتبه پیچیده و ژرف. اولی جامعه پذیری و دومی فرهنگ پذیری خوانده می شود.
جامعه پذیری همنوایی فرد است با هنجارهای گروهی و جریانی است که فرد را عملاً با زندگی گروهی همساز می کند. فرد جامعه پذیر کسی است که بر اثر همنوا شدن با هنجارهای گروهی، وظایف گروهی را پذیرفته و راه های همکاری را شناخته و بدین سبب دارای رفتاری گروه پسند شده است. همنوایی شخص با هنجارهای اجتماعی که مایه جامعه پذیری است دو جنبه دارد:
الف) مجاب شدن یا همنوایی عمقی و ب) اجابت کردن یا همنوایی سطحی. همنوایی سطحی شخص را برآن می دارد که برای حفظ ظاهر در رعایت هنجارها بکوشد ولی همنوایی عمقی فرد را به قبول باطنی هنجارها بر می انگیزد و جامعه پذیر وقتی تام و تمام است که فرد به درونی کردن هنجارهای اجتماعی بپردازد و این هم در صورتی امکان پذیر می شود که بین فرد و جامعه وفاق کافی برقرار باشد. (الهی،58، 1381). رسانه باید این قدرت را در افراد به وجود آورد که از ظواهر و جنبه آشکار کار به جنبه عمقی و آتی کار نیز توجه داشته باشند. رسانه ها با تأثیر بر شناخت و ادراک انسان ها، عقیده و ارزش های آنها را در سمت و سوی فرهنگ پذیری تقویت می کنند تا در نهایت به تغییر رفتار آنان منجر شود.
3- یکی از وظایف رسانه ها مدیریت بحران است که شامل سه مرحله پیش، هنگام و پس از بحران می شود. رسانه های گروهی می توانند در عرصه مقابله با بحران های اجتماعی، به ایفای نقش بپردازند و در کاهش بحران های مختلفی مانند بحران هویت یا حوادث تهدیدکننده ثبات اجتماعی، کارکرد موثری داشته باشند. در زمینه اقتصاد همواره بروز شوک های تورمی، ورشکستگی کارخانه ها و بیکاری تعدادی از کارگران ممکن است به عنوان بحران به چشم نیاید، اما هنگامی که این زنجیره طولانی تر شد ممکن است به عنوان یک بحران اجتماعی بروز یابد که در این زمینه رسانه ها وظیفه دارند که به تدوین شرایط بازدارنده در مقابله با بحران اقدام کنند، تدبیر و تحدید بحران ها تنها از طریق شناخت نظم ویژه، منطق و قانونمندی خاص هر بحران میسر است. از آنجا که هر بحران دارای ویژگی های خاص خود است داشتن اطلاعات، تجزیه و تحلیل تجربیات بحران های به وجود آمده در گذشته از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
رسانه ها باید در زمینه فعالیت های کارگری وارد شده و ضمن بررسی جوانب مختلف کار و نقش رسانه در همیاری به کارگران و تولیدکنندگان، شرایط بحران زایی در محیط های کارگری را به شدت کاهش دهند، زیرا همواره یکی از نقشه های دشمنان ایجاد بحران در محیط های کارگری بوده است و در این زمینه هوشیاری و فرهنگ پذیری کارگران سبب شده است که اجازه دخالت به مداخله گران ندهند.
سردبیری: تیتر اصلی سند "نقش رسانه در تولید ملی" بوده است که به علت هماهنگی با بقیه قسمتها به صورت مشاهده شده تغییر یافت.

برچسب اخبار
نام:
ایمیل:
نظر: