صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۴:۲۴  ، 
شناسه خبر : ۲۴۵۸۹۱

امام خمینی (ره):
روز قدس، روز حیات اسلام است.
مقدمه
پایگاه بصیرت:
نام‌گذاری جمعه آخر ماه مبارک رمضان به نام روز قدس از سوی بنیان‌گذار جمهوری اسلامی بیانگر دوراندیشی و برآورد صحیح از دغدغه‌ها، چالش‌ها و فرصت‌های جهان اسلام است که موجب بیداری و هدایت انرژی متراکم مسلمانان به سوی حمایت از آرمان فلسطین شد.
حضور گسترده امت روزه‌دار اسلامی در اقصی‌نقاط جهان به‌مثابه همدردی و همراهی امت اسلامی با ملتی مقاوم است که سال‌هاست در مقابل ددمنشی صهیونیست‌ها در دفاع از آرمان فلسطین ایستادگی کرده و به‌عنوان خط مقدم جهان اسلام در دفاع از بیت‌المقدس، هزینه‌های گزافی را متحمل گردیده است.
این فریاد بیدارباش امام عاشقان، شلاقی بود بر ذهن‏های خفته ملت اسلام، تا از خواب عمیق غفلت بیدار شوند و در برابر ستمگران تاریخ، با قامتی برافراشته قیام کنند.
دراین روز مومنان روزه‌دار ایران اسلامی که همواره پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرونده درخشانی در حمایت از ملل ستمدیده جهان به‌ویژه مردم مظلوم فلسطین را در کارنامه خود جهت همراهی و همسویی با برادران و خواهران مسلمان داشته، درصفوفی به هم فشرده ضمن اعلام وحدت و یکپارچگی خویش حمایت قاطع خود را از مبارزان فلسطینی اعلام می‌کنند.
برخی اکنون با طرح این پرسش که آیا با حضور در خیابان و شعار دادن مشکل مردم مظلوم فلسطین حل می‌شود، تلاش می‌کنند نه‌تنها عدم حضور خود را توجیه کنند؛ بلکه دیگران را نیز از حضور در راهپیمایی منصرف سازند؛ پاسخ این افراد را بنیان‌گذار جمهوری اسلامی در فرازی از سخنان خود بیان فرموده‌اند: «وقتی یک میلیارد جمعیت فریاد کرد، «اسرائیل» نمی‌‌تواند، از همان فریادش می‌ترسد. اگر همه مسلمین که در دنیا هستند اگر در روز قدس همه بیرون بیایند از خانه، فریاد بکنند مرگ بر آمریکا و مرگ بر «اسرائیل»، همین قول مرگ برای آن‌ها مرگ می‌آورد. جمعیتشان بیش از یک میلیارد، ذخایرشان این همه زیاد که همه دولت‌ها محتاج به ذخایر شما هستند؛ با این وجود شما را وادار می‌کنند با هم مختلف باشید، اختلاف کنید و ذخایرتان را ما ببریم و هیچ کدام صحبت نکنید.» (صحیفه امام، ج‏13، ص: 80)
اکنون این پرسش مطرح است که با گذشت 33 سال از صدور فرمان امام خمینی(ره) درباره اعلام حمایت از ملت مظلوم فلسطین، این شعارها در بهترین زمان به‌لحاظ اعتقادی برای مسلمانان چه دستاوردهایی را داشته است. دستاوردهای همبستگی اسلامی جغرافیای جهان اسلام را در سه موضوع می‌توان دسته‌بندی کرد که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌گردد:
الف- فلسطین
1- شکل‌گیری دو انتفاضه 1987 و 2000
انقلاب سنگ جوانان فلسطینی که به‌عنوان یک حرکت ضد‌صهیونیستی با هدف آزادسازی سرزمین فلسطین از اشغال متجاوزان آغاز شد، در ابتدا برخی کارشناسان سیاسی منطقه و جهان، این حرکت را یک اغتشاش مقطعی و محدود دانستند که در یک منطقه جغرافیایی فلسیطن رخ داده است؛ ولی استمرار و گستردگی آن باوجود برخوردارنبودن از امکانات، نشان داد که افرادی مصمم با اراده‌های آهنین مطالبات مردم فلسطین را تعقیب می‌کنند. بر کسی پوشیده نیست که خروش انقلابی مبارزان فلسطینی واکنش طبیعی به رنج و ستم آوارگان فلسطینی در سایه ناکارآمدی سازمان‌های نظامی و سیاسی اعراب و فلسطینی بود که با تکیه بر سلاح ایمان و اراده انقلابی برای نجات کشورشان به صحنه آمدند.
وقوع دو انتفاضه تاکنون در سرزمین‌های اشغالی باوجود تهدیدها و تطمیع‌های تل‌آویو و اربابانش برای ازبین بردن روحیه جهاد و مقاومت در میان مسلمانان و مبارزان فلسطینی، بیانگر عزم جدی مردم فلسطین در دستیابی به اهدافشان است، گفتنی است برخی خبرها وقوع انتفاضه سوم را محتمل می‌دانند.
1-1- انتفاضه 1987
انتفاضه اول در سال 1987 از نوار غزه آغاز شد و به کرانه باختری سرایت کرد. خیزشی که به‌جرئت می‌توان گفت از سال 1967 تاکنون در بعد تأثیرگذاری و گستردگی بی‌نظیر بوده است به‌گونه‌ای که سران رژیم صهیونیستی یک گام عقب‌نشینی کردند و فلسطینی‌ها را به رسمیت شناختند و در پی آن، تشکیلات خودگردان موجودیت یافت. در سال 1987 خشم ملی علیه ادامه اشغال بود؛ از این‌رو پیامش بیشتر جنبه محکومیت و اعتراض داشت و شاید به همین دلیل بود که آن اعتراض، از سنگ‌پرانی تجاوز نمی‌‌کرد و از سوی دیگر یک حالت سکوت مرگبار بر تمام جهان عرب حکمفرما بود که در نشست سران در عمان تجلی یافت؛ زیرا در همان سال، این نشست برگزار شد و هیچ نامی از اشغال فلسطین در قطعنامه برده نشد و لذا آن انتفاضه اول را می‌توان پاسخی به بی‌توجهی اعراب، ناامیدی از سازمان‌های فلسطینی، قتل و کشتار صهیونیست‌ها ارزیابی کرد.
2-1- انتفاضه 2000
انتفاضه دوم در سال 2000 با ورود شارون به صحن مسجدالاقصی شروع گردید و تاکنون ادامه دارد. ناامیدی مردم فلسطین از روند سازش، موقعیت جدید گروه‌های فلسطینی یعنی تقویت در ابعاد نظامی، پیروزی خیره‌کننده حزب‌الله بر رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان و اخراج صهیونیست‌ها از لبنان که آرمان فلسطینی‌ها را دست‌یافتنی‌تر می‌نمود، از سوی دیگر تلاش کابینه رژیم صهیونیستی برای تخریب مسجد‌الاقصی همگی مؤلفه‌های تأثیر‌گذار بر شکل‌گیری انتفاضه دوم بودند. مردم در فلسطین با خیزش دوم به‌نام انتفاضه اقصی نشان دادند که حضور میدانی فلسطینی‌ها برگرفته از برنامه‌ریزی‌های اتاق فکر دولتمردان فلسطینی نیست بلکه یک اقدام مردمی و خودجوش است که راه رسیدن به هدف را در مبارزه و عنصر مقاومت ارزیابی می‌کنند و گزینه‌های دیگر را ناکارآمد و بیهوده می‌دانند. می‌توان عقب‌نشینی تل‌آویو از غزه را دستاورد این خیزش مردمی عنوان کرد.
2- پیروزی در جنگ 22‌روزه
رژیم صهیونیستی پس از کودتا علیه دولت قانونی از طریق عوامل خود و حضور جنبش حماس در باریکه غزه مردم بی‌پناه را به جرم حمایت از دولت قانونی که از طریق فرایند دموکراتیک در مصدر قدرت قرار گرفته بود، آماج حملات گسترده قرار داد. این اقدام اسرائیل غاصب در حالی صورت پذیرفت که سازمان‌های بین‌المللی در سکوتی مرگبار قرار داشتند و کشورهای مدعی حقوق بشر اروپایی با سکوت خویش تلویحاً متجاوز را به سفاکی تشویق کردند. افزون بر کشورهای فرامنطقه‌ای، دول اسلامی منطقه نیز در حالی‌که انتظار اقدامات سیاسی، رسانه‌ای و حتی میدانی از آن‌ها می‌رفت، کشتار 1310 نفر را در مدت 22 روز به نظاره نشستند تا بر سر سپر دگی بیش از پیش خود به سیاست‌های بلوک غرب مهر تأیید زده باشند.
تل‌آویو و اربابانش معتقدند محاصره تمام‌عیار مردم بی‌دفاع در باریکه غزه و تهاجمات گسترده اسرائیل غاصب در سکوت مرگبار کشورهای عربی و جدایی بین غزه و کرانه باختری، همگی مؤلفه‌های یک پیروزی قریب‌الوقوع است؛ از این‌رو با این برداشت غلط از زمین، دریا و هوا، ساکنان در بند غزه را آماج سنگین‌ترین حملات قرار دادند؛ ولی نتیجه دلخواه را از اهداف از پیش تعیین شده به دست نیاوردند.
«ابومازن» و «محمد الدحلان» در این جنگ، نهایت همکاری ممکن را با رژیم اشغال‌گر قدس علیه حماس داشته‌اند؛ اما در نهایت، حماس پیروز میدان لقب گرفت. پایان نبرد 22روزه معیار و ملاک قابل قبولی برای سنجش جایگاه و پایگاه جنبش‌های فلسطینی است، جنبش مقاومت با رشادت‌ها در این جنگ بر محبوبیتش افزوده گردید؛ ولی ملی‌گراها که می‌توان آن‌ها را نسخه بومی محافظه‌کاران عرب نامید، در انزوا قرار گرفتند. ارتش غاصب با تمسک به انواع حیله‌های رسانه‌ای تلاش کرد ناکامی‌های عرصه فیزیکی جنگ را در فضای مجازی جبران کند؛ ولی چون این رژیم با هدف حذف حماس دست به این اقدام زد، نه‌تنها این جنبش از بین نرفت بلکه با اقتدار به حیات خویش ادامه می‌دهد و با بازسازی شرایط خود، به کابوسی برای دولتمردان رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
در این جنگ، جنبش حماس نشان داد که توان نبرد نامتقارن را با یک رژیم مدعی دارد و توانست با شلیک موشک‌های قسام، امنیت و آرامش را از ساکنان تل‌آویو و حیفا سلب کند. موشک‌های حماس ابزار برتری تسلیحاتی و امنیتی سرزمین اشغالی را مخدوش کرد به‌گونه‌ای که در دهه 50 قرن بیستم زمانی که فرانسه و انگلیس پایه‌های بزرگ‌ترین نیروگاه هسته‌ای رژیم صهیونیستی را بنیان نهادند، در پی مکانی بودند که به لحاظ عمق راهبردی دارای عمق وسیعی داشته باشد تا کشورهایی چون عربستان، سوریه، اردن و مصر قادر به ضربه زدن این منطقه نباشند، این نظریه تا آخرین دقایق سال 2008 میلادی دارای جایگاه بود؛ اما با ورود به سال 2009 میلادی و با شلیک موشک‌های فلسطینی به بئر السبع که 50 کیلومتر با نوار غزه و 12 کیلومتر (هوایی) با نیروگاه دیمونا فاصله داشت، خواب را از چشمان نظریه‌پرداز‌های صهیونیستی ربود.
3- پیروزی سیاسی حماس در انتخابات 2006
دومین انتخابات پارلمانی فلسطین، 25 ژانویه 2006 میلادی مطابق با پنجم بهمن 1384 هجری شمسی پس از گذشت 10 سال از انتخابات دوره اول پارلمان، در حالی برگزار شد که جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) با تصاحب تعداد 76 کرسی از مجموع 132 کرسی پارلمان به پیروزی چشمگیری در صحنه سیاسی فلسطین دست یافت. با این پیروزی، کابینه 24 نفری دولت «اسماعیل هنیه» پس از کسب رأی اعتماد مجلس، در دهم فروردین 1385 شروع به کار کرد.
اقبال مردم در عرصه سیاسی به جنبش حماس نشان داد که این جریان مبارز، ضمن اعتقاد به مبارزه با صهیونیسم و اشغال‌گران قدس با حضور در حوزه سیاسی، شخصیت فکری و راهبردی این گروه سیاسی را به آرای مردم گذاشت و از این رهگذر، نظر افکار عمومی را در فلسطین نسبت به ادامه مبارزات با رژیم صهیونیستی جویا شد که رأی بالای شهروندان فلسطینی به جنبش حماس، بیانگر اتخاذ گزینه مبارزه با این رژیم بود می‌باشد که برخی با گمانه‌زنی‌های غیر منطقی، مسیر گفت‌وگو را به‌عنوان راهبرد تعامل با تل‌آویو مطرح می‌کردند و در مقابل این اراده مردم، ناگزیر شدند از موضع خود عقب‌نشینی کنند.
«مورفی» معاون اسبق وزیر خارجه آمریکا، در مورد پیروزی حماس در انتخابات اذعان کرد: پس از به قدرت رسیدن جنبش حماس در فلسطین، اوضاع درحال حاضر بسیار آشفته و بغرنج شده است و من معتقدم سیاست‌هایمان در منطقه نیاز به تغییر دارد و واضح است که ما با ایران و برخی جناح‌ها در عراق و حتی با حماس فعالانه گفت‌وگو نمی‌‌کنیم بنابراین راه پیشرفت، به تغییراتی از سوی آمریکایی‌ها و همچنین از سوی احزاب در خاورمیانه نیاز دارد. مراد این دولتمرد آمریکایی از آشفتگی این است که سران کاخ سفید به‌صراحت اذعان کردند ما با به قدرت رسیدن تروریست‌ها مخالف هستیم و نمی‌توانیم حضور آن‌ها را در عرصه دموکراتیک نمی‌‌توانیم تأیید کنیم به همین دلیل، مشکلات عدیده‌ای را برای حماس پس از به قدرت رسیدن ایجاد کردند.
ب- رژیم صهیونیستی
1- انزوای این رژیم
ارتش اشغال‌گر، به اقدامات سیاسی حامیان لندن و واشنگتن امید دارد که آن‌ها با وتو کردن تلاش‌های سیاسی و حقوقی دیگر کشورها در شورای امنیت حاشیه امنی برای اقدامات ماجراجویانه این رژیم ایجاد کنند؛ بنابراین زمانی که موضوع در مجمع عمومی سازمان مورد بررسی قرار می‌گیرد، کشورهای حامی اسرائیل غاصب تلاش می‌کنند تا از طریق تأثیرگذاری بر دیگر بازیگران بین‌المللی، آن‌ها را با دیدگاه‌های خود همسو کنند. پر واضح است که واقعیت‌های جهانی و شکل‌گیری جبهه استکبار (به‌ویژه عملکرد مدعیان و ابرقدرت‌ها) بی‌اعتباری آن‌ها را در نزد ملت‌ها و دولت‌ها به اثبات می‌رساند و کشورهای مستقل جهانی، عمق نفرت و انزجار خود را از ساختار طراحی شده توسط دول استکباری متجلی می‌کنند که اقدام سال 1390 این مجمع را می‌توان با اقدام قابل تقدیر در سال 1975 مجمع عمومی با عنوان «برابری صهیونیسم با نژادپرستی» که ضربه سختی به حیثیت رژیم صهیونیستی وارد کرده بود، مقایسه کرد. قطعنامه‌های 9‌گانه مجمع عمومی سازمان ملل در جمعه 18 آذر سال 1390، صهیونیست‌ها و حامیانش را در بهت و حیرت فرو برده است.
محتوای قطعنامه‌ها عمدتاً حول نقض حقوق‌بشر ازسوی صهیونیست‌ها، شهرک‌سازی‌های غیرقانونی، تخریب مراکز درمانی و آموزشی فلسطینی‌ها، کشتار مردم غزه و در یک جمله تجاوز، قتل و غارت بوده است.
2- بن‌بست روند صلح
روند سازش، یک طرف آن رژیم اشغال‌گر قدس و حامیان فرا منطقه‌ای این رژیم است و طرف دیگر، جریان سازشکار فلسطینی و کشورهای محافظه‌کار عرب قرار دارند. مسیر گفت‌وگو به‌عنوان یک راه‌حل در واقع ناکامی رژیم صهیونیستی از اقدامات نظامی بوده است که متروپل لندن - واشنگتن با چراغ سبز به برخی دول عربی همسو تلاش می‌کنند هزینه دستیابی متجاوزان به اهدافشان را به حداقل برسانند.
60 سال تاریخ مملو از شرارت و تجاوزگری رژیم صهیونیستی و 20 سال سابقه مذاکرات سازش اثبات کرد که رژیم صهیونیستی نه‌تنها به همزیستی با فلسطینی‌ها نمی‌اندیشد؛ بلکه اساساً حقی برای این ملت قائل نیست و این نکته‌ای است که جناح سازش‌طلب فلسطین نمی‌تواند آن را انکار کند.
درحالی که رژیم صهیونیستی پس از روی کار آمدن تیمی از تندروترین صهیونیست‌ها به سرکردگی بنیامین نتانیاهو، آشکارا اعلام کرد خود را به مفاد پیمان‌های سازش گذشته متعهد نمی‌داند، سخن گفتن از زندگی مسالمت‌آمیز با چنین رژیمی، جز خیانت و حماقت مفهوم دیگری ندارد.
اکنون این پرسش بی‌پاسخ مانده است که آیا انتخاب گزینه سازش، مطالبه مردم فلسطین است یا اینکه جریانی نفوذی بدون اهتمام به دیدگاه مردم به‌عنوان نماینده خودخوانده ملت فلسطین، وارد مذاکرات شده است؛ به عبارت دیگر، تشکیلات خودگردان، مشروعیت حضور در پشت میز‌های دیپلماسی را از سوی افکار عمومی در کشور فلسطین ندارد.
مقامات رژیم اشغال‌گر باید بدانند که روند صلح هیچ‌گاه از آن‌ها چهره‌ای صلح‌طلب در اذهان ایجاد نمی‌‌کند بلکه مردم می‌دانند که جنگ‌طلبان صهیونیست، اهل مماشات و گفت‌وگو نیستند، آن‌ها هزینه مذاکره را کمتر از جنگ و خشونت ارزیابی می‌کنند؛ از این‌رو با اتخاذ مشی صلح‌طلبی در پی اجرایی کردن اهداف آوارگی ملت فلسطین هستند. از سوی دیگر، واقعیت‌های میدانی صحنه در خصوص رفتار مقامات صهیونیست بیانگر عدم اعتنای آن‌ها به توافقات و تعهد‌هاست به همین دلیل، «لیبرمن» وزیر امور خارجه این رژیم، صراحتاً از بن‌بست روند صلح سخن می‌گوید.
3- تشدید چالش‌های داخلی
بیداری اسلامی در کشورهای عربی سبب سرایت به دیگر کشورها شد که این اپیدمی خیزش ملت‌ها، سرزمین اشغالی فلسطین را نیز بی‌نصیب نگذاشت، اقوام مهاجر با تأسی به ملت‌های دیگر کشورها، خواهان رفع کاستی‌ها و مشکلات خویش در فلسطین به‌ویژه اراضی اشغالی 1948 شدند.
از اواسط جولای 2011 اعتراضات داخلی در فلسطین اشغالی به‌دلیل گرانی مسکن شروع شد. این اعتراضات به‌تدریج و با فراخوانی معترضان در شبکه‌های اجتماعی (فیس‌بوک و...) گسترش یافت و به انقلاب چادر موسوم گشت. برگزاری تظاهرات 400 هزار نفره و اعتراضات به تبعیض اجتماعی، در این رژیم بی‌سابقه بوده است. «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، در نشست رؤسای سازمان‌های یهودی در آمریکا می‌گوید: اسرائیل با دریایی از مشکلات محاصره شده است چگونه باید از خود دفاع کند؟ ما غیر از دفاع، نیازهای دیگری هم داریم! ما نیازهای اجتماعی، آموزشی و بهداشتی داریم. چگونه بودجه این نیازها را تأمین خواهیم کرد؟ (سایت مشرق 19/2/91) این رفتار اجتماعی سیاسی مردم در سرزمین‌های اشغالی نشان داد که فریب‌خوردگان شعار‌های صهیونیست‌ها باید پرده از تزویر دولتمردان دروغگو بردارند و عمق خشم و نفرت خود را با تحصن، اعتراض و راهپیمایی علنی کنند. آن‌ها اکنون نه‌تنها وعده‌های رفاه و امنیت را تجربه نکرده‌اند بلکه هر روز از ترس شلیک موشک‌های مقاومت، بر متقاضیان بازگشت افزوده می‌شود. آمار رو به رشد مهاجرت معکوس، شکست راهبردهای اسلاف صهیونیست‌ها را نشان می‌دهد.
4- شکست در جنگ 22روزه و 33روزه
مقامات صهیونیست در جنگ 33روزه طعم تلخ شکستی را چشیدند که همواره در پنج جنگ اعراب و اسرائیل برنده میدان بوده‌اند و شکستی که کمیته تحقیق وینوگراد مهر تأیید بر آن زد.
اعتراف «دان حالوتس» رئیس برکنار شده ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی، درباره اشتباهات تمامی رهبران اسرائیل در جنگ 33روزه علیه لبنان؛ و اذعان به شکست و فرسودگی این رژیم در جنگ 22روزه، مصداقی از اعتراف دیگر سران صهیونیست است.
امام خامنه‌ای در فرازی از سخنان خود درخصوص شکست ارتش غاصب در لبنان فرمودند: «صهیونیست‌هاى وحشى که ابهت به دست آمده نظامىِ در طول پنجاه سال را در جنگ سى و سه روزه لبنان از دست دادند - پنجاه سال تلاش کردند تا نشان بدهند که اسرائیل شکست‌ناپذیر است؛ اما این ابهت پنجاه ساله در سى و سه روز دود شد رفت هوا. یک گروهِ مجاهدِ مؤمن تهیدست از سلاح‌هاى پیشرفته هوایى و غیره، توانست آن ارتش مغرور و سرکش را به ذلت بکشاند؛ تلفات بر آن وارد کند؛ او را در سطح دنیا مسخره کند - گویا مى‌خواهند انتقام آن شکست و آن فضاحت را از فلسطینی‌هاى بیچاره بگیرند.» (بیانات مقام معظم رهبری 19/8/85)
رژیم صهیونیستی در نبرد 22روزه غزه نتوانست موشک‌های قسام متوقف کند. این موشک‌ها بدون برخورداری از سایت‌های موشکی معمول، اهدافی را در نزدیکی تل‌آویو و حیفا مورد اصابت قرار دادند ولی برای کاوشگران اطلاعاتی و امنیتی این رژیم، امکان کشف موقعیت شلیک این موشک‌ها به یک آرمان دست‌نیافتنی تبدیل شده است.
در این جنگ، غرش سلاح‌های سنگین صهیونیست‌ها نتوانست برای شهرک‌نشینان مسلح و دیگر اتباع اجاره‌ای در این سرزمین، امنیت ایجاد کند. به سخن دیگر، آن‌ها نتوانستند آرزوی بازدارندگی را باوجود لشکرکشی و نابرابری توان نظامی محقق کنند. شلیک موشک نه‌تنها تا آخرین لحظه درگیری‌ها استمرار داشت؛ بلکه گمانه زنی‌های محافل سیاسی و نظامی از رشد موشک‌ها ی حماس نیز خبر داده‌اند. 22 روز نبرد نا برابر در حوزه‌های نظامی، امنیتی، رسانه‌ای و لجستیکی، افزون بر حمایت‌های بین‌المللی، ایده بازسازی روحیه شکست خورده ارتش صهیونیستی در سال 2006 در مقابل حزب‌الله را ناکام ارزیابی کرد به نحوی که این ادعا را می‌توان از لابه‌لای اظهارات برخی مقامات نظامی این رژیم نیز به دست آورد. ژنرال بلندپایه ارتش صهیونیستی اعتراف کرد: نتایج حمله به غزه برای ارتش این رژیم بسیار شرم آورتر و بدتر از نتایج جنگ با حزب‌الله لبنان بوده است. شکست در سال 2006 و 2009 از چند کشور عربی و یا یک کشور عرب نیست بلکه ناکامی در مقابل یک جنبش اسلامی حزب‌الله و حماس است.
و یا «شلومو گازیت» رئیس اسبق دستگاه اطلاعاتی ارتش«امان»، در سؤالاتی خطاب به مستعمره‌نشینیان بعنوان حامیان اول جنگ ضد غزه تأکید کرد: ما چه نتیجه‌ای از جنگ غزه به دست آوردیم جز اینکه نیروی بازدارندگی را تضعیف کردیم؟
5- شکست بلندپروازی صهیونیستی
بنیان‌گذاران صهیونیست از بدو تأسیس صرفاً تمامی فلسطین را مطالبه نمی‌‌کردند؛ بلکه افزون بر جغرافیای این سرزمین، نگاه توسعه‌طلبانه‌ای به دیگر همسایگان نیز داشتند به‌گونه‌ای که نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی درسال 1998 گفت: «اسرائیل تنها به مرزهایی که سازمان ملل برایش در نظر گرفته، محدود نمی‌‌شود. مرزهای اسرائیل را خدا تعیین کرده است.»(!)
صهیونیستها از سال 1948 که اعلام موجودیت کردند، برنامه‌هایی را برای تصرف سرزمین‌های مجاور در سر می‌پروراندند. بن‌گورین، اولین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی پس از اعلام موجودیت این رژیم، معتقد است سرزمین اسرائیل پنج منطقه را در بر می‌گیرد: «در جنوب لبنان تا رود لیتانی، جنوب سوریه، سرتاسر اردن، سرتاسر فلسطین و شبه جزیره سینا، حتی برخی دیگر از صهیونیست‌ها مرزهای شمال ترکیه را جزء قلمرو رژیم صهیونیستی می‌دانند.»
در یکی از نوشته‌های مناخیم بگین آمده است: «به شمال که می‌نگرم، دشتهای حاصلخیز سوریه و لبنان را می‌بینم... چون نگاهمان را متوجه شرق می‌کنیم، دره‌های وسیع و حاصلخیز دجله و فرات... و نفت عراق را مشاهده می‌کنیم، و چون به غرب نظر می‌افکنیم، سرزمین مصریان را... ما تا مسائل ارضی خویش را از موضع قدرت حل‌وفصل نکنیم، قادر به پیشرفت نیستیم، ما باید اعراب را به تسلیم محض واداریم.
ایهود اولمرت، نخست‌وزیر سابق رژیم صهیونیستی در جمع اعضای کابینه اش با اظهارات مأیوس‌کننده‌ای از « نابودی رویای اسرائیل بزرگ» پرده برداشت و صراحتاً اعلام کرد: کسانی که امروز از ایجاد کشور اسرائیل بزرگ سخن می‌گویند، تنها خودشان را فریب می‌دهند. رؤیای تشکیل اسرائیل بزرگ پایان یافته و دیگر راه بازگشتی وجود ندارد.
ج- منطقه‌ای
شکل‌گیری بیداری اسلامی در منطقه، به شعارهای وحدت‌بخش، هشداردهنده و افشا کننده رفتار‌های جبهه استکبار از سوی ملل مسلمان مدیون است که هر ساله به تبعیت از ایران اسلامی در روز جهانی قدس به صحنه می‌آیند و خواستار نظم عادلانه‌ای در جهان هستند. بیداری از خواب سیاسی و انفجار بغض متراکم امت اسلامی ناشی از بی‌عدالتی و ظلم به برادران و خواهران مسلمان در جغرافیای اسلامی به‌ویژه در فلسطین، موازنه جدیدی از قدرت را در مناسبات منطقه‌ای و جهانی رقم زد.
* بیداری اسلامی
سقوط حاکمان مستبد مصر، تونس، یمن و لیبی در واقع برای دیگر کشورها و ملت‌ها که به فراخور ظرفیت موجود، در مسیر بیداری اسلامی قرار گرفتند، الگو شد. در کشور مصر، اقدامات مردم از قبیل تسخیر سفارت اسرائیل غاصب، تقاضای لغو کمپ دیوید، انفجار خط لوله انتقال گاز به رژیم صهیونیستی و رأی به نامزد اسلام‌گرای اخوانی، همگی بیانگر تشدید فشار‌ها به ارتش غاصب است به نحوی که «بنیامین بن الیعازر» وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی، همزمان با اعلام پیروزی «محمد مرسی» در اولین انتخابات ریاست جمهوری مصر پس از سقوط رژیم «حسنی مبارک» متحد دیرین صهیونیست‌ها، تأکید کرد که بهار عربی (انقلاب‌های عربی) به بهار اسلامی تبدیل شده است. البته اوضاع پیچیده اقتصادی، سیاسی و امنیتی قاهره مشکلاتی را برای رئیس‌جمهور منتخب ایجاد کرده ولی وی ناگزیر از عملیاتی کردن مطالبات افکار عمومی در میدان التحریر است.
در سال 1996 تونس و رژیم صهیونیستی دفتر حافظ منافع دایر کردند و نمایندگانی دائمی هم با یکدیگر مبادله کردند، اما در اکتبر 2000 این نمایندگی‌ها و دفاتر به دلیل اعتراض تونس به سرکوب انتفاضه فلسطینی بسته شدند. پیروزی حزب اسلام‌گرای النهضه تونس، معادلات سیاسی گذشته را دستخوش تحولات چشمگیری کرد به نحوی که «رفیق عبدالسلام»، وزیر امور خارجه تونس، در سخنانی اذعان کرد: دولت کنونی تونس رابطه با اسرائیل برقرار نمی‌کند و به این دلیل رابطه برقرار نمی‌کند چون اسرائیل قوانین بین‌المللی را نقض می‌کند و به حقوق ملت فلسطین احترام نمی‌گذارد. «راشد الغنوشی» رهبر اسلام‌گرایان تونس، پیروزی «جنبش نهضت» در انتخابات تونس را به فلسطین، قدس، اهالی غزه و ملت فلسطین تقدیم کرد. وی گفت: «ایستادگی و شجاعت مردم غزه بر تمام امت در هر جا و هر مکانی، تأثیر مثبت بر جای گذاشته است.»
اردن با قرار گرفتن در مسیر سازش و برقراری روابط دیپلماتیک به‌عنوان یکی از تکیه‌گاه‌های این رژیم در منطقه محسوب می‌شد؛ ولی بیداری اسلامی اردن را نیز دستخوش تغییراتی کرد که بر نگرانی مقامات صهیونیست افزوده است. وضع دولت اردن چندان مناسب نیست و این ظرفیت در اردن وجود دارد که آتشفشان بیداری اسلامی در آن‌جا هم فوران کند و حتی اگر به این وضع هم دچار نشود، حداقل در اردن شاهد سردی و تیرگی روابط با صهیونیست‌ها باشند. تظاهر کنندگان اردنی در همسویی با موج بیداری اسلامی در گستره جهان اسلام، خواهان قطع کامل روابط با رژیم صهیونیستی و تعطیلی سفارت‌خانه‌های این رژیم و آمریکا در اردن شدند.
چالش‌های موجود در بحرین، عربستان و دیگر شیوخ حاشیه خلیج فارس و برخی دول شمال آفریقا نشان‌دهنده پایگاه متزلزل دولتمردان وابسته و مستبد است که تاکنون توانسته‌اند با تهدید و تطمیع و در سکوت مجامع بین‌المللی، با سرکوب و به خاک و خون کشیدن تظاهرات، رویارویی اسلحه با اراده ملت‌ها را به نمایش بگذارند که عبرت‌های تاریخ هیچگاه سرنیزه را پیروز صحنه معرفی نکرده است. بیداری اسلامی در کشورهای انقلابی با روی کار آمدن حکومت‌های مردم‌سالار ثابت کرده است که خواهان پذیرش دیکته بیگانگان نیستند، پس الگوی متفاوتی از گذشته را برای مناسبات داخلی و خارجی خود تعریف کرده‌اند که رژیم صهیونیستی در عرصه جدید تعاملات غایب است. نظام‌های جدید برآمده از اراده مردم، سکولار و یا لائیک نیستند بلکه اسلام‌گرا هستند که در روابط خارجی آن‌ها، رژیم صهیونیستی جایگاهی ندارد. مطالبه اسلام‌گرایی در کشورهای انقلابی در تضاد با منافع آمریکاست اگر چه شاید نتوان بطور قطعی اذعان کرد که نظام جدیدالولاده سیاسی صد درصد ضد منافع واشنگتن عمل می‌کنند ولی حداقل این ادعا درست است که همراهی آن‌ها با آمریکا به حداقل رسیده است.

* چرایی دفاع از فلسطین
موضوع دفاع از فلسطین هر از چند گاهی تحت‌الشعاع جو سازی‌هایی قرار می‌گیرد و برخی با طرح این پرسش که چه نسبتی بین منافع ملی ما و حمایت از جنبش‌های فلسطینی وجود دارد؟ جمهوری اسلامی در درون، مشکلات عدیده‌ای دارد و در این شرایط شاید کمک به دیگران از وجاهت عقلی و منطقی برخوردار نباشد؛ حمایت‌های ایدئولوژیک ایران را از ملت مظلوم زیر سؤال می‌برند. لذا در پاسخ به این پرسش در ادامه به دلایل حمایت از فلسطین اشاره می‌گردد:
1- دفاع انسانی
حضرت امام(ره) یکی از پایه‌های دفاع خویش از ملت فلسطین را بر مبنای دفاع انسانی می‌دانند، ایشان معتقدند که مردم فلسطین نیز مانند بقیه انسان‌های دیگر از حقوق اولیه انسانی برخوردار هستند که باید مورد توجه و اهتمام قرار گیرد. حقوق انسانی به صرف انسان بودن هر فرد که وجه ممیز آنان از حیوانات محسوب می‌شود، مورد امعان نظر قرار می‌گیرد. توجه به نوع انسان، فارغ از مذهب و فرق دینی، شاخص و ملاکی برای توجه به انسان است. امام خمینی بر این نکته تأکید داشتند که دفاع از فلسطین منطبق بر موازین انسانی و انسان‌‌دوستی است که از سر جوانمردی و پاسداری از ارزش‌های انسانی و نوعدوستی انجام می‌شود. در این رابطه، شهادت انسان‌های پاکباخته دال بر ابعاد انسانی این پدیده معنوی است. «در راه خدا رفتن شهادت است و سرافرازی و تحصیل شرافت برای انسان» (امام خمینی(ره)، 1378، ج 14: 257)
امام در دفاع از ملت فلسطین به ارزش‌های انسانی توجه دارد که این رویکرد حمایتی امام، دایره مسئولیت ایشان را از گستره جهان اسلام به جهان انسان سوق می‌دهد. اما اهتمام امام به نوع انسان، زمینه و بستر حمایت را فراهم می‌کند ولی نگاه مکاتب مادی و غربی به انسان، او را فردی رها می‌داند و ارزش‌های انسانی انسان را در بازارهای منافع شخصی به حراج می‌گذارد. چنانکه اسپینوزا به‌عنوان یکی از فلاسفه و اندیشمندان غربی در این زمینه معتقد است: «هرکس به همان اندازه حقوق دارد که قدرت دارد.»
همان‌گونه که قرآن کریم می‌فرماید: «من اجل ذلک کتبنا علی بنی اسرائیل انه من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا.» (مائده: 32) و از این جهت بود که ما بر بنی‌اسرائیل مقرر داشتیم هر کس انسانی را بدون عنوان قصاص یا افساد در روی زمین بکشد همه انسان‌ها را کشته است، و هرکس که انسانی را احیا کند مانند آن است که همه انسان‌ها را احیا نموده است.
2- دفاع عقلانی
امام (ره) دفاع از انسان‌های مظلوم، تحت ستم و مستضعف را بدون توجه به مذهب و گرایش آنان، یک عمل عقلانی می‌داند. عقل انسان می‌تواند معیار قضاوت و ارزیابی در حوزه حمایت از ستمدیدگان قرار گیرد. اکنون حمایت از انسان‌های مظلوم و تحت ستم هم مبنای عقلانی دارد هم مبنای انسانی و اسلامی که این حوزه‌های نگرشی، مکمل یکدیگرند. ایشان معتقدند: «ملت اسلام به حکم وظیفه انسانی و اخوت و طبق موازین عقلی و اسلامی موظفند که در راه ریشه‌کن کردن این گماشته استعمار [اسرائیل] از هیچ فداکاری دریغ نورزند و با کمک‌های مادی و معنوی و نیز ارسال خون، دارو، اسلحه و آذوقه، برادران خود را که در جبهه جنگ هستند یاری کنند.» (همان، ج 3: 2)
در واقع امام با این رویکرد فکری نه‌تنها جهان اسلام و مسلمانان را به‌سوی حمایت از فلسطینیان معطوف می‌کنند، بلکه فراتر از گستره مرزی ایدئولوژیک اسلام، وارد جهان می‌شوند و همه انسان‌های آزاده جهان را با هر بینش و نگرش فکری و اعتقادی متوجه ستمدیدگان فلسطین می‌سازند. اگر وجدان‌های خفته انسان‌ها زنگار غفلت و سکوت را با بیداری وجدان و خرد بزدایند، براساس این فرمایش امام در مقابله تجاوز غاصبانه صهیونیسم قطعاً صف‌آرایی ‌خواهند کرد. لذا ایشان به‌دنبال بیداری انسان‌ها هستند که به مدد خرد و انسانیت خویش در مقابل تجاوزات شوم استمعار بی‌تفاوت نباشند و دین انسانی خویش را ادا کنند.
امام خمینی (ره) در جای دیگری می‌فرمایند: «عقل این است، حقوق بشر این است که سرنوشت هر آدمی به‌دست خودش باشد، هر ملتی سرنوشتش به‌دست خودش باشد...» (همان، ج 5: 508)
3- دفاع از مظلوم
امام راحل هرگونه ظلم را به انسان‌ها و مسلمانان مردود می‌دانند. اما فلسطینی‌ها سال‌هاست که مظلوم هستند و مورد تجاوز و تعدی اسرائیل ظالم قرار گرفته‌اند؛ امام به‌عنوان یک پرچمدار و مبارز نمی‌تواند چشم خویش را بر جنایات استعمارگران و اعوان و انصار آنان ببندد و مانند برخی سران سازش‌کار و یا بی‌تفاوت جهان اسلام، این صحنه‌های غیر انسانی را به نظاره بنشیند. وظیفه و تکلیف، وی را به صحنه مبارزه علیه اسرائیل و دفاع از ملت فلسطین می‌کشاند.
در اسلام ستم‌پیشگی و ستم‌پذیری هر دو محکومند. بدین ترتیب ظلم و ستم به دیگر کشورها به‌نام منافع ملی و به بهانه حفظ نظام و حکومت مردود است؛ همان‌گونه که تن به ظلم دادن به هر بهانه‌ای محکوم می‌باشد. در اسلام، ظالم و مظلوم هر دو در آتشند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «الظالم و المظلوم کلا هما فی النار» فلسفه دخول ظالم در آتش قهر الهی روشن است، اما مظلوم چرا؟ مظلوم ظالم‌پرور شریک جرم ظالم است. آنچه در فلسطین می‌گذرد، وجود دو جبهه ظالم و مظلوم است. در یک طرف، اسرائیل و صهیونیسم بین‌الملل که مصداق بارز ظالم هستند به ملت مظلوم فلسطین حمله کرده و آنان را از خانه و کاشانه خویش آواره ساخته‌اند و در سوی دیگر جبهه وسیع اما مرعوب و غافل جهان اسلام است که محافظه‌کاری و ملاحظه‌کاری، آنان را به سکوت واداشته است.
از پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز روایت شده است: «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم» و «من سمع رجلا ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم» هرکس فریاد استغاثه هر مظلومی (اعم از مسلمان یا غیرمسلمان) را بشنود که مسلمانان را به یاری می‌طلبد، اما فریاد او را اجابت نکند، مسلمان نیست. از دیدگاه حضرت امام(ره) فلسطینی‌ها مظلوم هستند: «... فلسطینی‌ها مظلوم هستند، اسرائیل به آن‌ها ظلم کرده است، به این جهت ما طرفدار آن‌ها هستیم.» (همان، ج 5: 148)
4- دفاع از مستضعفان
در مقطع مبارزاتی امام، مردم مظلوم فلسطین از جمله ملل اسلامی و مستضعفانی هستند که سال‌هاست در راه دفاع از حقیقت، هزینه‌های زیادی را متحمل شده‌اند. در پرتو چنین نگرش مبارزاتی، فلسطین در حیطه حمایتهای قاطع امام قرار می‌گیرد و در هر زمان مقتضی از امکانات و ظرفیت‌های موجود جهان اسلام برای نابودی رژیم صهیونیستی و پایان دادن به ظلم در فلسطین بهره می‌گیرد: «ملت آزاده ایران هم‌اکنون از ملت‌های مستضعف جهان در مقابل آنان که منطق شان توپ و تانک و شعارشان سرنیزه است کاملاً پشتیبانی می‌نماید. ما از تمام نهضت‌های آزادی‌بخش در سراسر جهان که در راه خدا و حق و حقیقت و آزادی مبارزه می‌کند پشتیبانی می‌کنیم. (همان، ج 12: 138)
اکنون در جهان اسلام مصداق بارز مستضعفان ملت مظلوم فلسطین هستند که رژیم صهیونیستی آن‌ها را به استضعاف کشیده است و استکبار جهانی این موقعیت مردم فلسطین را تشدید می‌کند. حضرت امام با تصمیم هوشمندانه و به‌موقع خویش، دریای بیکران جهان اسلام را در تلاطم دفاع از ملت فلسطین قرار داد. ایشان بر اساس دکترین دینی که دفاع از مستضعفان وظیفه و تکلیف مسلمانان و حتی حق‌طلبان جهان است، وظیفه مغفول‌مانده مسلمانان را در آینه منابع دینی قرار دادند و با ایجاد حساسیت لازم، صف‌بندی مسلمانان را جهت حمایت از مستضعفان جهان اسلام که فلسطین است، سامان می‌دهند.
«من بار دیگر پشتیبانی خودم را از تمام نهضت‌ها و جبهه‌ها و گروه‌هایی که برای رهایی از چنگال ابرقدرت‌های چپ و راست می‌جنگند، اعلام می‌کنم، من پشتیبانی خود را از فلسطین رشید... اعلام می‌دارم.» (همان: 202)
«در اسلام، پیغمبر اکرم از بین مستضعفین برخاست و با کمک مستضعفین، مستکبرین زمان خودش را... شکست داد. مستضعفین بر تمام ادیان حق دارند. مستضعفین به اسلام حق دارند، زیرا در طول تاریخ 1400ساله، این جمعیت بودند که کمک کردند دین اسلام را ترویج کردند...»(همان، ج7: 327)
5- دفاع در قانون اساسی
قانون اساسی به‌عنوان میثاق ملی، راهبردها را در حوزه سیاست خارجی در عرصه برقراری مناسبات جهانی تدوین و بر این اساس در اصل 152 و 154 دفاع از مسلمانان را مطرح کرده است.
اصل 152: «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری، حفظ استقلال همه‌جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت‌های سلطه‌گر و روابط صلح‌آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است.»
و اصل 154 قانون اساسی«سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می‌داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می‌شناسد بنابراین در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملت‌های دیگر، از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه‌ای از جهان حمایت می‌کند. » چه اینکه بر اساس اصل یازدهم، «همه مسلمانان یک امتند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.» بنابراین اصول، قانون اساسی جمهوری اسلامی تکلیفی قانونی برای دفاع از ستم‌دیدگان و مظلومان مطرح کرده که در شرایط کنونی، ملت فلسطین از مصادیق این اصول است.
6- دفاع امنیتی
امنیت ضمن آنکه ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، علمی و جغرافیایی را در بر می‌گیرد، در عین‌حال در سه حوزه‌ داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی تحقق می‌یابد. این موضوع برای بازیگرانی که در حوزه‌های تمدنی حرفی برای گفتن دارند و از موضع فعال ایفای نقش می‌کنند، اهمیت دارد.
بخشی از امنیت ملی هر کشور در خارج از مرزهایش تأمین می‌شود. حضرت امیرمؤمنان(ع) می‌فرماید: هیچ قومی ذلیل نشدند مگر اینکه درخانه خود نشستند تا دشمن به سراغشان آمد. امروزه کشورها منافع خود را در افق‌های دور دست تعریف کرده و حتی برای تحقق آن علناً پایگاه نظامی ایجاد می‌کنند. تحولات پیرامونی جمهوری اسلامی و ارتباطات برخی همسایگان باوجود اینکه اعلام می‌کنند روابط مسالمت‌آمیز و حسن همجواری با جمهوری اسلامی دارند و لکن دیده می‌شود که جولانگاه بیگانگان هستند، بی‌اعتنایی به حضور هدفمند آن‌ها نوعی خوش‌بینی مفرط است؛ لذا ایران نمی‌‌تواند با عنایت به تهدیدات موجود، به‌جنبش‌ها و کشورهای همسو به‌ویژه در منطقه بی‌تفاوت باشد.
انقلاب اسلامی ایران موازنه قوا در منطقه را به گونه‌ای دستخوش تحول کرد که رژیم صهیونیستی به‌عنوان قدرت برتر منطقه با چالش جدی ایدئولوژیکی مواجه شد. و این رژیم نتوانست امواج فکری و فرهنگی انقلاب و اندیشه‌ امام را به ایران محدود و محصور کند و منطقه به گونه‌ای تحت تأثیر قرار گرفت که هزینه‌های دفاعی این رژیم و موجودیت آن به شدت بالا رفت و حتی موجودیت آن نیز با پیروزی انقلاب در هاله‌ای از ابهام قرار گرفت. معمار کبیر انقلاب اسلامی از روزهای آغازین شکل‌گیری نهضت اسلامی خطر توسعه‌طلبی صهیونیست‌ها را به شیوه‌های مختلف گوشزد کرده و از آن به‌عنوان جرثومه فساد یاد کردند که اگر با او مقابله نشود موجب گسترش فساد می‌شود.
در یکی از فرموده‌های امام راحل(ره) آمده است: «اگر جلوی این جرثومه فساد گرفته نشود، طمع او بر تمام منطقه است و او قناعت نمی‌‌کند فقط بر فلسطین و مسجدالاقصی، همه را می‌خواهد غلبه کند... (تبیان، دفتر چهارم ص 109)
اگر جمهوری اسلامی موضوع دفاع از فلسطین را مطرح می‌کند، در کنار دیگر مؤلفه‌ها برای دفاع، یکی از انگیزه‌های دفاعی سوژه امنیتی است. به سخن دیگر، ایران هر از چند گاهی با تهدیدات جدی از سوی دولتمردان این رژیم مواجه می‌شود.
به‌تازگی نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در اتهاماتی واهی، ایران و حزب‌الله را عاملان ترور شهروندان این رژیم در بلغارستان خوانده و گفته بود پاسخ قاطعی به این اقدام ایران و حزب‌الله خواهد داد. بارها مقامات این رژیم، نیروگاه اتمی بوشهر را تهدید به بمباران کرده‌اند ولی هر بار با پاسخ قاطع دولتمردان جمهوری اسلامی، وادار به عقب‌نشینی شده‌اند.
7- دفاع ارزشی
فلسطین زادگاه و زیست‌گاه شماری از پیامبران الهی، یادآور پیروزی مسلمانان بر صلیبیان و قبله گاه اول و معراج‌گاه پیامبر اکرم (ص) است. بر این اساس، هر گونه ادعا و منازعه بر سر آن، غرور دینی مسلمانان را جریحه دار می‌کند همانگونه که خداوند در قرآن می‌فرماید: «سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجدالحرام الی المسجدالاقصی الذی بارکنا حوله... (اسراء: 1) پاک و منزه است خداوندی که بنده خود - محمد (ص)- را شبانه از مسجدالحرام به مسجدالاقصی که پیرامونش را به قدم خاصان خود مبارک و پر نعمت کرد، سیر داد تا آیات و اسرار غیب خود را به او بنماید.
حضرت امام، مسلمانان و دولت‌های اسلامی را به آزادسازی این مکان مقدس دعوت می‌کنند. ایشان در این زمینه می‌فرمایند: «ما می‌گوییم اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود و بیت‌المقدس مال مسلمین و قبله اول مسلمین است.» (امام خمینی، 1378، ج 16: 490)
فلسطین آرامگاه بسیاری از پیامبران است، مثلاً شهر الخلیل، در 32 کیلومتری جنوب شرقی بیت‌المقدس، مدفن حضرت ابراهیم (ع)، همسرش ساره، اسحاق و یعقوب (ع) است. حضرت عیسی(ع) در شهر بیت‌اللحم در 10 کیلومتری بیت‌المقدس به دنیا آمد و در شهر ناصریه زیست و در همان‌جا به پیامبری رسید.
امام باقر (ع) به ابوحمزه ثمالی فرمود: ‌ای اباحمزه یک نماز واجب در مساجد چهارگانه که عبارتند از مسجدالحرام، مسجدالرسول، مسجد بیت‌المقدس و مسجد کوفه، برابر با ثواب یک بار حج است و نماز مستحب در آن‌ها معادل با یک بار حج عمره است.
حضرت امام خمینی (ره) یکی از کلید واژه‌هایی را که در ارتباط با مفهوم ارزشی بیت‌المقدس استعمال کردند، واژه «مرکز وحی» است. ایشان این مفهوم و مفاهیم مشابه را به‌عنوان هویت اسلامی این مکان شریف به کار می‌برند. همچنانکه در این زمینه معتقدند: «ای مسلمانان جهان... برخیزید و از اسلام و مرکز وحی دفاع کنید و از این سر و صداها نهراسید که امروز اسلام به شما محتاج است و شما در قبال خداوند متعال مسئول هستید.» (همان، ج 11: 110)
نتیجه
روز جهانی قدس به‌عنوان یک عامل وحدت‌بخش اسلامی، مسلمانان را از هر نژاد و قومیتی در هر کجای قلمرو جهان اسلام و حتی فراتر از گستره جغرافیای اسلامی به خروش آورده تا با فریاد‌های دشمن‌شکن خودشان حمایت خود را از مردم مظلوم و در بند فلسطین اعلام کنند. در سال جاری در حالی مردم روزه دار ومسلمان جهان وملت شریف ایران روز قدس را برگزار خواهند کرد که مردم انقلابی مصر در انتخابات پیروز شده و با انتخاب یک نامزد اسلام گرا ثمره حضور میدانی خود را به نمایش گذاشته است اگرچه بازندگان این صحنه یعنی بقایای مبارک تلاش می‌کنند هزینه انقلابیون را برای اداره کشور افزایش دهند تا از این رهگذر امتیازاتی را از آن خود سازند و شاید حاشیه امنی برای محاکمات خویش فراهم کنند.
سال جاری تشدید فشارهای جبهه غرب و برخی کشورهای محافظه‌کار عرب که در کشاکش قدرت و رویارویی نرم‌افزاری و سخت‌افزاری با افکار عمومی قرار دارند، اقدامات میدانی را علیه کشور مستقل عربی سوریه در دستور کار قرار داده‌اند. بر کسی پوشیده نیست که یکی از حامیان آوارگان فلسطینی، دمشق است و تاکنون هزینه این میزبانی را نیز پرداخت کرده است.
پر واضح است که مسلمانان نه‌تنها اجازه نمی‌‌دهند این میراث گرانبهای امام راحل در گذر زمان مشمول فرسودگی و کهنگی شود؛ بلکه همچنان با شور و هیجان وصف‌ناپذیری آن را گرامی می‌دارند و هرساله با رصد کردن عمق تحولات جاری منطقه با شعارها ی خود حضور هوشمندانه‌شان را در صحنه اعلام می‌کنند تا راهبرد وحدت مسلمانان از تئوری به عمل تبدیل شود و تحقق‌بخش کلام مقام عظمای ولایت و ولی امر مسلمانان حضرت امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) باشند که می‌فرمایند: شب و روزى نیست که ضربتى به پیکر جامعه اسلامى از راه فشار بر این مسلمانان مظلوم وارد نشود. البته مبارزه ادامه دارد. آنچه مهم است این است که دنیاى اسلام از مسئله فلسطین باید غفلت نکند و ملت‌ها مسئله فلسطین را از یاد نبرند. آمریکا، استکبار و پشتیبانان همیشگى صیهونیست‌ها خواسته‌اند به مسلمین تحمیل کنند که مسئله فلسطین را فراموش کنند؛ ولى ملت اسلام و ملت ایران نباید بگذارد مسئله فلسطین فراموش شود. روز قدس، روزى است که یادآور یکى از ابتکارهاى امام راحل عظیم‌الشأن ماست. این روز را دنیاى اسلام باید گرامى بدارد. توده هاى مسلمان نگذارند که بعضى از دولت‌هاى خودفروخته در فضاى آرام و سکوت مصنوعى که به وجود آورده‌اند، فلسطین را ذره‌ذره و لحظه‌به‌لحظه ذوب کنند و قضیه را به دست فراموشى بسپارند. خیانت دولت‌هایى که با رژیم غاصب ساختند و فلسطینی‌ها را قربانى کردند، نباید از یاد برود و فراموش بشود. این یک قضیه کوچکى نیست، بیش از چهل سال است که ملت اسلام نام فلسطین را مى آورد...
گفتنی است روند حوادث و رخدادها در سرزمین‌های اشغالی بیانگر چشم‌انداز فروپاشی این رژیم است که دولتمردان ارتش غاصب صهیونیستی را به عقب‌نشینی از مواضع گذشته خویش وادار کرده است؛ به نحوی که شیمون پرز، رئیس این رژیم، در اظهاراتی اعلام کرد که اسرائیل به سرنوشتی مشابه یوگسلاوی و چکسلواکی مبتلا خواهد شد ویا اولمرت در اظهارات مشابهی بر اعترافات دیگر دولتمردان صهیونیست صحه گذاشت و اذعان کرد: کسانی که امروز از ایجاد کشور اسرائیل بزرگ سخن می‌گویند، تنها خودشان را فریب می‌دهند، رؤیای تشکیل اسرائیل بزرگ پایان یافته است.
عواملی ازقبیل مهاجرت معکوس، تبعیض نژادی حتی بین مهاجران اروپای غربی با دیگر افراد، بحران مشروعیت، منازعات حزبی افراطی که چشم‌انداز ثبات کابینه‌های ائتلافی را با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو ساخته است، نضج و گسترش جریان پساصهیونیسم که حتی بازه زمانی را برای فروپاشی این رژیم اعلام کرده است، همگی بخشی از عوامل اضمحلال و نابودی رژیم صهیونیستی هستند که حیات اشغال‌گران را در هاله‌ای از ابهام جدی قرار داده‌اند.
طغیان و گناه که دو دلیل قرآنی برای سقوط اقوام و ملت‌ها مطرح گردیده است، اکنون به همه مصادیق آن در مورد این رژیم صدق می‌کند و سیر حوادث سنت الهی را در این زمینه تحقق خواهد بخشید.
بدون شک طنین شعارهای مسلمانان، شمارش معکوس را برای زوال رژیم صهیونیستی فراهم کرده است، این پدیده یکبار دیگر تحقق وعده‌های نصرت الهی را نشان می‌دهد که اگر به ریسمان الهی چنگ بزنید و یاوران دین حق را یاری کنید، هیچ قدرتی نمی تواند بر شما غلبه کند.
به نحوی که مقام معظم رهبری در این زمینه می‌فرمایند: «اسرائیل به‌عنوان یک واقعیت مجعول بر اساس سنت الهی، از بین خواهد رفت و سرزمین فلسطین به‌عنوان یک واقعیت تاریخی با ساکنان مسلمان و مسیحی و یهودی‌اش، به حیات خود ادامه خواهد داد.» (مقام معظم رهبری ۴ اردیبهشت 80) سازمان اطلاعات آمریکا در تازه‌ترین گزارش خود پیش‌بینی کرد که تا سال 2025 رژیم اشغال‌گر قدس از بین خواهد رفت. یهودیان از فلسطین اشغالی مهاجرت می‌کنند و به مکان‌های اولیه خود برمی‌گردند. منازعه صهیونیستی اسلامی مدت‌های مدیدی ادامه خواهد داشت و ایده تشکیل کشور برای یهودیان محقق نخواهد شد. سازمان یاد شده خاطرنشان ساخت: میزان زاد و ولد در میان صهیونیست‌ها کاهش، ولی در میان فلسطینیان افزایش یافته است و هم‌اکنون 500 هزار صهیونیست، گذرنامه آمریکایی دارند.
کارشناسان سیاسی معتقدند اقدامات تجاوزکارانه شهرک‌نشینان، ادامه شهرک‌سازی در مناطق مختلف کرانه باختری و به‌ویژه سوزاندن مساجد به دست شهرک‌نشینان، فلسطین را در آستانه شعله‌ور شدن آتش انتفاضه سوم قرار داده است. به نظر می‌رسد در صورت شکل‌گیری انتفاضه جدید بر اساس مؤلفه‌های بیداری اسلامی و ژئوپلتیک منازعات جدید در خاورمیانه و برآوردهای صهیونیسم تجدیدنظرطلب، این رژیم جعلی آماده پذیرش حذف اسرائیل غاصب باشد؛ به عبارت دیگر پیش‌بینی 2025 برای محو اسرائیل به حول الهی و اراده ملت‌های مسمان و آزاده جهان زودتر رخ خواهد نمود.
 

نام:
ایمیل:
نظر: