در سال ۸۸ و پس از ناکامی جریان فتنه، به دنبال آشکار شدن نقش مهم سپاه در خنثیسازی فتنه، پروژه سپاههراسی با قصد سپاهستیزی از سوی امریکاییها کلید خورد. طی این مدت، بخشهایی از مجموعههای منتسب به سپاه پاسداران در فهرستهای تحریم امریکا، اتحادیه اروپا و قطعنامههای شورای امنیت قرار گرفت. برخی از فرماندهان و مسئولان سپاه، با بهانههای واهی در لیستهای متعدد تحریم قرار گرفته و به زعم تحریمکنندگان، اموال و داراییهای آنان در کشورهای عضو اتحادیه اروپا بلوکه شد. در ماههای اخیر به نظر میرسد پروژه سپاههراسی، وارد مرحله جدیدی شده و فاز دوم آن از سوی جریانهای همسو با نظام سلطه در فضای مجازی کلید خورده است. مدتی است که در فضای مجازی و رسانههای وابسته به جریانهای ضدانقلابی و فتنهگر، با استناد به اظهارات برخی از فرماندهان سپاه، اینگونه القا میکنند که سپاه پاسداران کشور را میخواهد به سمت جنگ سوق دهد. مواضع انقلابی، قاطع و شجاعانه فرماندهان عالیرتبه سپاه در واکنش به تهدیدات امریکا و رژیم صهیونیستی مبنی بر حمله به تأسیسات هستهای و مراکز حیاتی ایران، از سوی این قبیل رسانهها، به عنوان نشانههایی برای جنگطلب بودن سپاه تفسیر شده، اینگونه اظهار و تحلیل میشود که کشور دچار شرایط بحرانی شده و نظامیان میخواهند با یک جنگ، کشور را از این وضعیت عبور دهند. آیا این تحلیل و تفسیر از مواضع نظامیان و به ویژه فرماندهان سپاه درست است؟ آیا میتوان پذیرفت که در ایران کسانی هستند که میخواهند کشور را به سمت جنگ سوق دهند؟ برای رسیدن به پاسخ درست و منطقی باید به دونکته مهم توجه داشت. نکته اول، در خصوص تهدیدات نظام سلطه علیه ملت ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی است.
۱- امریکاییها و صهیونیستها در طول دو دهه گذشته بارها ایران را به استفاده از گزینه نظامی تهدید نمودهاند. در سالهای اخیر و به موازات پیشرفتهای هستهای ایران، روز به روز بر حجم این تهدیدات افزوده شده است. نکته دوم، بررسی دیدگاههای موجود در کشور، در خصوص چگونگی مواجهه با تهدیدات نظامی دشمنان است. دو راهبرد متفاوت در کشور برای چگونگی مواجهه با تهدیدات خارجی وجود دارد. دیدگاهی که بر بازدارندگی سیاسی تأکید دارد و متعلق به جریان مدعی اصلاحات و دوم خردادیها میباشد. طرفداران این دیدگاه میگویند با انجام اصلاحات باید از دشمنان خارجی رفع نگرانی کرد تا تهدیدات آنان علیه ایران منتفی شود. این دیدگاه در نهایت عدول از ارزشها و عقبنشینی از اصول را تنها راه خنثیسازی تهدیدات میداند. عقبنشینی از حقوق هستهای ملت ایران در دوره دوم خرداد و پذیرش تعلیق کامل فعالیتهای هستهای در این دوره، نمونهای از رفتار این جریان در قبال تهدیدات خارجی است. تلاش این جریان برای حاکم کردن تفکر و اندیشه سکولاریسم در کشور و حذف دین از عرصه سیاست و کنار زدن ولایت فقیه، با این نگرش دنبال میگردید که اساس تعارض بین ایران و غرب، به ماهیت دینی نظام سیاسی ایران برمیگردد و در صورت حاکم کردن یک جمهوری ایرانی و جمهوری محض به جای جمهوری اسلامی، اختلافات مرتفع و تهدیدات به طور کامل منتفی میشود.
دیدگاه دوم، بر راهبرد بازدارندگی نظامی تأکید دارد. این دیدگاه بر این اعتقاد است که ملت ایران برای حفظ استقلال و دستاوردهای انقلاب خود و تداوم حرکت در مسیر پیشرفت، آزادیخواهی و عدالتخواهی، باید خود را توانمند نموده و به قدرت نظامی در سطح بازدارندگی دست یابد. این دیدگاه سیاست نظام و نیروهای مسلح بوده و سپاه پاسداران بر همین اساس اقدامات لازم را به عمل میآورد. جوهره راهبرد بازدارندگی نظامی، آمادگیهای دفاعی در سطحی است که دشمنان در صورت تجاوز نتوانند به اهداف مورد نظر برسند. بر این اساس، قدرت دفاعی کشور، نه تنها عامل جنگ نشده، بلکه دشمن را از دست زدن به تجاوز باز میدارد. کشوری که دارای قدرت بازدارندگی میباشد، باید قادر باشد این قدرت را آشکار ساخته و پیام لازم را به دشمنانش بدهد. امروز جمهوری اسلامی از چنین قدرتی برخوردار است و به همین دلیل، دشمنان بهرغم تهدیدهای مکرر و پی در پی، جرئت عمل کردن تهدیدات خود را ندارند. اظهارات فرماندهان سپاه و دیگر فرماندهان نیروهای مسلح در واکنش به تهدیدات امریکا و رژیم صهیونیستی، در واقع ارسال همین پیام قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران است. دشمنان باید این پیامها را به درستی دریافت نمایند تا در محاسبات خود دچار اشتباه راهبردی نگردند.به عبارت دیگر، نیروهای مسلح و از جمله سپاه، نه تنها کشور را به سمت جنگ سوق نمیدهند، بلکه تا به امروز با بالا بردن قدرت دفاعی و اعلام آمادگی برای پاسخ به تهدیدات، مانع از جنگ شدهاند. بنابراین کسانی که سپاه و فرماندهان سپاه را متهم به جنگطلبی و سوق دادن کشور به سمت جنگ مینمایند یا جاهل بوده یا آگاهانه در پازل دشمن، اینگونه در چارچوب پروژه سپاههراسی و سپاهستیزی، با امریکاییها و صهیونیستها همراهی میکنند.