«همه چیز فدای مکتب، حتی حسین(ع)!»عنوان یادداشت روز روزنامه جام جم به قلم مهدی فضائلی است که در آن می‌خوانید؛اگر هر روز عاشوراست و همه زمین‌ها کربلا، باید بفهمیم در پس این همه شور و شوق و نشاط عاشورایی و این همه اشک و آه و سوز در سوگ سالار شهیدان و یاران بی‌همتای او که خوشبختانه در هر کوی و برزن نشانه‌های آن آشکار است، وظیفه امروز ما چیست.درس‌ها، پیام‌ها و عبرت‌های عاشورا متنوع است و زیاد و سطوح مختلفی دارد. از جمله درس‌های قیام عاشورا شناخت جریان حق و باطل است؛ دو جریانی که در همیشه تاریخ بوده است و تا قیام قیامت نیز ادامه خواهد داشت. جریان باطل در ازای سیم و زر و با وعده امارت به میدان می‌آید و جریان حق برای ادای تکلیف، از سیم و زر و امارت در راه هدف می‌گذرد. نبرد و مقابله حق با باطل نبردی است همواره از نظر ظاهری نامتقارن؛ پس نهراسیدن از قلت یاران و انبوهی دشمن و دربند شکست و پیروزی ظاهری نبودن از دیگر آموزه‌های نهضت عاشوراست؛ نهضتی که با گذشت بیش از 1370 سال از آن، همچنان نورانی و هدایتگر است و سواران بر کشتی حسین بن علی(ع) را به ساحل نجات می‌رساند. مخالفان دولت که بیشتر لیبرال ها، گروه های چپ گرا و بازماندگان رژیم سابق هستند، این اقدام را "جنایت کارانه "و به معنی" بازگشت دیکتاتوری به مصر "دانسته و مرسی را "فرعون جدید" نامیدند. در مقابل ائتلاف اسلام گرایان حامی دولت تصمیم های جدید مرسی را « موضعی انقلابی » و با هدف «جامه عمل پوشاندن به خواسته های مصری ها و کمک به مصون سازی مصر از بقایای نظام حسنی مبارک » توصیف کرده اند. دولت اخوان المسلمین در مصر با درک شرایط موجود تصمیم به اتخاذ رویه ای محافظه کارانه در عرصه سیاسی گرفت. با این حال ظاهرا برای اجرای اصلاحات گام به گام و آرام، برنامه ریزی لازم صورت گرفته بود. حکم اخیر محمد مرسی در چارچوب چنین رویه ای قابل تفسیر است. مقابله با ساختارهای رژیم سابق نیاز به زمان و اولویت بندی مناسب داشت. نهاد ریاست جمهوری مصر در زمانی تصمیم به صدور چنین حکمی گرفت که محمد مرسی به واسطه تلاش برای ایجاد آتش بس در غزه از یک حمایت خوب مردمی در داخل و خارج این کشور برخوردار بود و از سوی دیگر حوادث چند ماه گذشته در ارتش مصر از جمله مرگ عمر سلیمان رئیس دستگاه امنیت، برکناری محمد حسین الطنطاوی وزیر دفاع، برکناری سامی عنان رئیس ستاد ارتش و ملغی کردن حکم شورای نظامی حاکم بر مصر که مشروعیت دستورات رئیس جمهوری را منوط به تایید این شورا می کرد، توانسته بود سایه تهدید نظامی را از سر دولت کم کند.۵۴ ماده چهارم بخشنامه محمد مرسی به هیئت تدوین قانون اساسی مربوط است که در آن مهلت تدوین قانون اساسی با ماه تمدید از به ماه از زمان تاسیس هیئت رسیده است. در ماده پنجم بخشنامه آمده است: «هیچ مقام قضایی اجازه منحل کردن پارلمان یا هیئت تدوین قانون اساسی را ندارد.» «برنده جنگ 8 روزه غزه کیست؟»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛بعد از پایان جنگ 8 روزه غزه، مسابقه تبلیغاتی شدیدی به راه افتاد تا هر کسی اعلام کند من برنده این جنگ هستم و طرف مقابل بازنده است. آیا باید این تبلیغات را باور کرد یا راه دیگری برای یافتن پاسخ این سؤال وجود دارد؟ در غزه جشن و پایکوبی به راه افتاد و بسیاری از مصاحبه کنندگان گفتند رژیم صهیونیستی به زانو در آمده و متوجه شده که ادعای در اختیار داشتن گنبد آهنین برفضای فلسطین اشغالی و نفوذناپذیر بودن این گنبد آهنین یک ادعای بیهوده بوده زیرا موشک‌های مقاومت توانسته عده‌ای از اسرائیلی‌ها را بکشد و در میان آنان وحشت ایجاد کند. علاوه بر این، سران رژیم صهیونیستی در جنگ 8 روزه به این نکته نیز پی برده‌اند که قدرت مقابله با حماس را ندارند و دیگر هوس حمله به غزه را برای همیشه از سر خارج خواهند کرد. با قطع نظر از اینکه اصولاً هیچ جنگی قابل تأیید نیست، طبعاً باید این واقعیت را پذیرفت که دفاع از خود و کشور و ملت خود در هر زمان و هر مکان و از هر فرد و ملت و دولتی پسندیده و مورد انتظار است. به همین دلیل، باید مردم غزه و جنبش حماس را به خاطر مقاومتی که در برابر رژیم صهیونیستی کردند تحسین کرد و با همین نگاه که آنها توانستند مقاومت جانانه‌ای از خود نشان دهند و تسلیم خواسته‌های دشمن نشوند باید آنها را پیروز دانست. با اینحال، از آنجا که ماجرای جنگ 8 روزه را نمی‌توان با نگاهی سطحی تحلیل نمود و باید لایه‌های پنهان آن را نیز یافت و با توجه به آنها درباره آنچه رخ داده قضاوت کرد، اعلام پیروزی مطلق برای یک طرف این ماجرا تا حدودی ساده انگاری به نظر می‌رسد. عواملی از قبیل اهداف تبلیغاتی در آستانه برگزاری انتخابات مجلس رژیم صهیونیستی که ممکن است نتانیاهو برای قدرتمند نشان دادن خود و جلب نظر رأی دهندگان حمله به غزه را طراحی کرده باشد، در عین حال که نباید نادیده گرفته شوند آنقدر هم نباید اصالت یابند که سایر احتمالات را به فراموشی بسپارند. بنابر این، به ماجرای جنگ 8 روزه باید کمی دقیق‌تر نگاه شود و از زوایای مختلف تحلیل گردد و قضاوت جامع‌تری درباره آن صورت بگیرد. شاید هدف دیگر رژیم صهیونیستی، کسب اطلاعات جدید درباره سلاح‌های مقاومت در برابر گنبد آهنین خود بود که آن را هم توانست به دست بیاورد. صهیونیست‌ها بخشی از این اطلاعات را در میدان عمل به دست آوردند و بخش دیگری را نیز به برکت مسابقه‌ای که رهبران مقاومت و دوستان آنها برای بیان سهم خود در مقابله با دشمن به راه انداختند توانستند کسب کنند. اینها برای دشمن صهیونیستی دستاورد کمی نیست. هنگامی به این سؤال که برنده جنگ 8 روزه غزه کیست؟ می‌توان پاسخ داد که تحلیل جامعی از این موضوعات دردست باشد. با تکیه بر اهداف تبلیغاتی نمی‌توان درباره این مسأله مهم قضاوت کرد و به این سؤال مهم پاسخ داد. رسالت:پدیدارشناسی لحظه‌ عبور از مرز مرگ ‏ لحظه عبور "زهیر بن قین" از مرز مرگ، مبهوت کننده است. "زهیر بن قین"، برخاست و به یاران خویش گفت: شما پاسخ امام می‌گویید یا من بگویم؟ آنان گفتند: تو بگو.زهیر، پس از حمد و ثنای خداوند، رو به امام کرد و گفت: "ما فرمایش شما را شنیدیم؛ سوگند به خدا، اگر دنیا، جاودان بود، ما برای یاری تو و شهادت در این راه از این دنیای جاودانی چشم می‌پوشیدیم".مهم: "سوگند به خدا، اگر دنیا، جاودان بود، ما برای یاری تو و شهادت در این راه از این دنیای جاودانی چشم می‌پوشیدیم".تکرار: اگر دنیا، جاودان بود، اگر دنیا، جاودان بود، اگر دنیا، جاودان بود، اگر دنیا، جاودان بود، "سوگند به خدا، اگر دنیا، جاودان بود، ما برای یاری تو و شهادت در این راه از این دنیای جاودانی چشم می‌پوشیدیم". ای "روح"! چه شگفت‌انگیز است، عظمت تو؟ و چه شگفت‌انگیزتر است، غفلت این مردم از اسرار و عظمت‌های تو ای "روح"؟این، یکی از شکوفایی‌های توست که وقتی حقیقت را در می‌یابی، در راه وصول به آن، نه تنها از جان که مطلوب مطلق در متن طبیعت است، می‌گذری، بلکه از یک حیات جاودان در این دنیا اگر چه به مرادش سیر کند و بر مرکب مطلوبش سوار گردد، دست می‌شویی و آن را به پشیزی نمی‌خری. به خود بیایید و راز با عظمت "روح" را دریابید، خواهید دید: لحظه‌هایی از شکوفایی "روح"، سر به ابدیت می‌کشد و احاطه بر جاودانگی می‌یابد.این لحظه، حاوی آغاز بارور شدن همه احساسات و تفکرات و خواسته‌ها با پرچم‌داری "تصمیم" برای وصول به غایت عالم است، اگر چه این وصول، حیات آدمی را به مرز زندگی و مرگ بکشاند، و با کمال هشیاری و آزادی او را وادار به عبور از زندگی نماید.آدمی در حالات معمولی زندگی، حیات مطلوب خود را هدف اصلی قرار داده، حرکت و تلاش فکری و جسمی را برای ادامه آن حیات مطلوب به راه می‌اندازد و چنین تلقی می‌کند که هدفی را که به دست خواهد آورد، جزئی از حیات مطلوب او خواهد گشت.مثلاً برای به دست آوردن آزادی می‌کوشد و تقلا می‌کند، اگر این آزادی را به دست آورد، آن را به حیات مطلوب خود ضمیمه می‌کند.در صورتی که در لحظه‌ "شهادت"، خود حیات که در طول عمر "شهید"، مطلوب برای هدفی بود، اکنون، به عنوان یک وسیله می‌جوشد و می‌خروشد. با ملاحظه این مباحث، می‌توانیم به این نتیجه برسیم که "اقدام به کشته شدن"، بسته به آگاهی و التفات به ارزش حیات و آزادی، می‌تواند انواعی متعدد داشته باشد: 3. قرار گرفتن، تحت تأثیر "الگو"، به طوری که آزادی خود را به "الگو" و "ولایت" بسپارد. قرار گرفتن تحت تأثیر شخصیت‌ها، گاهی همراه با آگاهی به عظمت و صدق و خلوص "ولایت" است. به این معنا که یقین دارد که شخصیت "ولایت"، با همه آگاهی‌ها از ارزش و عظمت حیات، او را به مرز زندگی و مرگ کشانده است، و "ولی"، صلاحیت کامل بر تشخیص شرایط وسیله بودن حیات آدمی در این موقعیت را دارد. از این قرار، "ولایت" شرط ضروری کمال "شهادت" است.‏ در همین حال رژیم صهیونیستی هرآنچه را که پس از جنگ 22روزه غزه از توان نظامی و اطلاعاتی ادعای احیای آن را داشت فرو ریخته است که شکستی سنگین برای این رژیم در عرصه جهانی است. در کنار صهیونیست‌ها برخی از کشورهای عربی نیز که تاکنون با ادعای حمایت از مردم به مداخله در سوریه می‌پرداختند با مواضعی سوال برانگیز و صرفا بسنده کردن به ابراز تاسف از جنگ، ماهیت غیر مردمی و غرب گرایانه خود را آشکارتر ساختند. ائتلاف صهیونیست‌ها ، سران مرتجع عربی و غرب که افشای شکستشان را برابر با هزینه‌های سنگین برای خود می‌دانند، تحرکات گسترده‌ای را برای پنهان سازی شکستشان آغاز کردند. در حوزه فلسطین از یک سو صهیونیست‌ها حملات گسترده‌ای به کرانه باختری داشته‌اند تا چنان وانمود سازند که در جنگ غزه به اهداف خود رسیده‌اند و حال در کرانه باختری اهداف خود را پیگیری می‌کنند. در تحولی دیگر در منطقه در سوریه از یک سو گروه‌های تروریستی جنایات جدیدی را رقم زده‌اند و از سوی دیگر کشورهای غربی و عربی فضای جدیدی را درباره به رسمیت شناختن جریان ضد سوری خارج نشین شروع کرده‌اند که درخواست برخی از کشورهای عربی و غربی از این جریان‌ها برای معرفی سفیر در این چارچوب می‌باشد. همچنین در خواست ترکیه برای استقرار موشک های پاتریوت ناتو در مرزهای ترکیه با سوریه، فضاسازی دیگری در این حوزه است. به واقع اکنون و پس از پایان جنگ، میز بازی برای رژیم صهیونیستی و حامیان غربی‌اش شفاف‌تر شده است. در یک طرف ماجرا حماس با موشک‌های فجر 3 و 5 قرار دارد که هر وقت اراده کند تل‌آویو و هرتزالیا و حتی کنست اسرائیل را هدف قرار می‌دهد و کاری هم از سامانه دفاع ضدموشکی اسرائیل که حداقل تا پیش از جنگ به گنبد آهنین موسوم بود، بر نمی‌آید. در طرف دیگر حزب‌الله قرار دارد که محدودیت‌های حماس را برای دریافت موشک و دیگر تجهیزات دفاعی نداشته و اکنون به واسطه حمایت‌های جمهوری اسلامی یکی از قدرتمندترین اضلاع مقاومت محسوب می‌شود. همین دیروز شخص سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله لبنان در سخنرانی روز عاشورا تأکید کرد که شعاع جنگ با مقاومت لبنان در طول فلسطین اشغالی، از «کریات شمونه» تا «ایلات» است و صهیونیست‌ها باید پذیرای هزاران موشک مقاومت باشند. موشک‌هایی که احتمالا از فجر 3 و 5 بسیار پیشرفته‌تر هستند. با این نگاه لبنان و فلسطین عمق استراتژیک جمهوری اسلامی محسوب می‌شوند و ایران به عنوان ام‌القرای جهان اسلام باید همواره از کیان مقاومت پاسداری کند و به واسطه آن قدرت خود را به رژیم صهیونیستی تحمیل کند.با این نگاه کسانی که با بی‌بصیرتی شعار «نه غزه نه لبنان» سر می‌دادند، اکنون شاید بتوانند حمایت ایران را از گروه‌های مقاومت منطقه‌ای تحلیل کنند. به واقع هر چند که حمایت جمهوری اسلامی از مقاومت جنبه ایدئولوژیک هم دارد و از گفتمان‌ اسلامی مبنی بر حمایت از مظلوم و تقابل با ظالم و قائل نبودن به مرزهای جغرافیایی نشأت می‌گیرد اما حتی حمایت از مقاومت با نگاه رئالیستی به روابط بین‌الملل هم به راحتی قابل تحلیل است. به این معنی که جمهوری اسلامی مهم‌ترین دشمن خود را در درون مرزهای مجعولش به محاصره در‌آورده و در حالت آچمز قرار داده است و با تجهیز متحدان خود، عملا امکان هر‌گونه کنش را از این دشمن سلب کرده است. آفرینش:خودکشی و خطر رشد آن خودکشی در ایران نیز دارای ویژگی های منحصر به فردی نیز هست. یعنی در حالی که در جهان نرخ خودکشی افراد مجرد دو برابر افراد متاهل است، در ایران اقدام به خودکشی در افراد متاهل بیشتر از مجردهاست. گذشته از این آنچه جالب توجه است ایران پس از چین و هندوستان،‌ سومین کشور جهان است که در آن آمار خودکشی موفق زنان افزایش یافته و در حال پیشی گرفتن از آمار خودکشی مردان است. تهران امروز:پیامد‌های دعوت موشکی از ناتو البته این نوع جهت‌گیری ترکیه با مخالفت های داخلی مواجه شده است. باید اذعان کرد که سوریه در خط مقدم جنگ با اسرائیل است و تهدید دراین کشور دارای دو بعد است، یکی بعد راهبردی و دیگری سیاسی. بعد سیاسی که در برگیرنده خواست مردم سوریه برای مشارکت در امور سیاسی‌شان است که جمهوری اسلامی ایران هم آن را محترم شمرده است و بعد راهبردی، به مسائل و سیاست‌های خاورمیانه‌ای سوریه مربوط می‌شود. سوریه کشوری است لجستیک که در حوزه سیاست خارجی از مقاومت و لبنان حمایت می کند و در خط مقدم مبارزه علیه رژیم صهیونیستی قرار گرفته است. در اینجا هم هدف این است که رویه نظامی ناتو در منطقه خاورمیانه احیا شود. ناتو سازمانی است که در سال 1994 میلادی دست به اصلاح اساسنامه‌ خود زد. در این اصلاحات تلاش کرد تا کار ویژه‌ای سیاسی علاوه بر نظامی را برای خود به‌وجود آورد. بنابراین باید گفت، با کاهش تهدیدات نظامی در این منطقه ناتو هدفش این است که با ایجاد تهدید فرضی حضور نظامی خود را توجیه کند و در سایه آن باب نظامی استعمار را باز نگه دارد. آنچه در این امر به وضوح دیده می‌شود این است که استعمار ادامه دارد. اقدامات ناتو نشان می‌دهد در راستای رسیدن به اهدافش، سیاست‌های جدید استعماری را با ابزارهای نظامی دنبال می‌کند. پیامد این امر هم ایجاد یک جنگ سرد منطقه‌ای است و طبیعی است که سوریه، ایران و روسیه هم در قبال استقرار این سامانه موشکی واکنش نشان دهند. بعد از جنگ‌های صدر اسلام و واقعه عاشورا جنگ‌های متعددی به وقوع پیوست اما جنگ میان ایران و عراق نمونه بارز جنگ‌هایی بود که شهادت بار دیگر در همان مفهوم قرآنی به کار گرفته شد و به عینه در مناطق جنگی بروز و ظهور یافت و فرزندان این سرزمین عاشقانه ملکوتی شدند و در صف‌های مقدم جبهه قرار گرفتند و چیزی جز یک باور قوی به وعده الهی و جاودانه شدن ابدی نمی‌توانست این شور را در آنان به وجود آورد. شهدای جنگ تحمیلی برای خود مرگی متصور نبودند؛ آنان مرگ ظاهری را مقدمه‌ای برای رسیدن به سعادت ابدی می‌دانستند و اینگونه شد که بزرگترین حماسه‌ها در 8 سال جنگ تحمیلی به وقوع پیوست. از مادران و همسرانی که عزیزانشان را با جان و دل به میعادگاه دوست فرستادند و هر روز به استقبال کاروان شهدا رفتند و چه آنها که سالها نشان مقدس جانبازی را به تن دارند و چه آنان که حتی پلاک یا پوتینی از آنها نیامد تا مرهمی باشد بر درد انتظار خانواده‌هایشان و جاویدالاثر شدند و آنهایی که سالها در اسارت دشمن بودند و دیوارهای آهنین زندان‌های دژخیم نتوانست ذره ای در استواریشان خلل ایجاد کند و مقاومت و صبرشان در زندان‌های یزید زمانه به پیروی از کاروان اسرای امام حسین (ع) بود که بار دیگر حماسه‌ای بزرگ آفریدند و چه به حق میراث‌دار شهدا شدند و جاودانگی راهشان را در در سالهای اسارت و پس از آن فریاد زدند. رفتی و از آن روز به بعد مادر چشمش به در خانه میخکوب شده است، حتی آمدن پلاکی از تو او را آرام می‌کند؛ گویی که همه هستی‌ات جزوی از خاک وطن شده است و نمی‌توان تفکیکی بین خاک وطن و جسم پاکت قائل شد. جسم تو حتی ملکوتی‌تر از آن بود که در یک آرامگاه جای بگیرد. ابتکار: اکسیر راههای میانبر!«اکسیر راههای میانبر!»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم هادی وکیلی است که در آن می‌خوانید؛این روزها با هر کس برخورد می‌کنی یک جور می‌نالد، حقوق بگیران از عدم تناسب حقوقشان با تورم موجود می‌نالند، برخی از آنان شاکی قطع اضافه کار خود هستند ناله مردم کوچه و بازارهم که به جایی نمی‌رسد. او گفت وقتی وظیفه زیر میزی را خوب انجام بدهی کارت هیچ کجا و در هیچ شرایطی به مشکل و بن بست بر نمی‌خورد آنگاه با افتخار شروع به فهرست کردن سازمان و اشخاص دارای مناصب مختلف نمود که هر کدام چگونه و به چه میزان ظرف سه ماه از زیر میزی‌های این آقا برخوردار شده اند. پیش از این شنیده بودیم که زیر میزی پزشکان در حال ایپدمی است ولی با خود می‌اندیشیدیم که این به دلیل نامتناسب بودن دستمزدها و تعرفه هاست و شاید با افزایش تعرفه‌ها حل خواهد شد و حال که به دو روبرخود نیک می‌نگریم می‌بینیم که متاسفانه پدیده زیر میزی به عادت مالوف و هنجار رایج تبدیل شده است پرداخت کننده و گیرنده نه فقط رنگشان زرد نمی‌شود بلکه هر دو با افتخار به نیکی ازآن یاد می‌کنند. خلاصه در حالی که حرف رایج رو میزی در برخورد با ارباب رجوع ”نداریم”، ”نمی شود”، ”ممکن نیست”، ” محدودیت منابع”، ” بخشنامه عدم پرداخت”، “تغییر در الویت پرداخت‌ها”، ”خالی بودن انبارها”، “ مانع بودن تحریم‌ها” و.... به عنوان پاسخ منفی و دلیل لازم جهت توجیه عدم تمکین سازمان به تعهدات را نشان می‌دهد ولی همه این توجیهات با انجام وظیفه زیر میزی مثبت می‌شود و نا ممکن‌ها ممکن می‌گردد نداریم بی معنی می‌شود وهر مشکلی در کوتاه ترین زمان لازم حل می‌شود. یکی جزئی از عوامل تولید است و دیگری وسیله مبادله. یکی از دل بازار و خلاقیت خلق می‌شود و دیگری بیش از همه به دست بانک مرکزی. با این وجود عدم‌تمایز میان پول و سرمایه مالی موجب می‌شود که برخی تصور کنند می‌توان پول را تبدیل به سرمایه فیزیکی و انسانی کرد. در حقیقت خلط میان پول و سرمایه بیش از همه در سیاست‌های پولی ما دیده می‌شود تا موارد مشابه بین‌المللی آن. از سوی دیگر نباید از یاد برد که جنس رکود‌هایی که در اقتصاد‌های توسعه یافته ایجاد می‌شود با کشور‌های در حال توسعه متفاوت است. رکود در کشور‌های پیشرفته نه به دلیل تنگنا‌های تولید و عدم‌کشش عرضه کل، بلکه به دلیل عواملی در بخش تقاضا ایجاد می‌شود و از همین رو می‌توان با شوک‌های پولی بر تقاضا افزود و از دام رکود فرار کرد؛ هر چند روند آتی بهبود اقتصاد، بیش از همه متکی به عوامل بازاری است؛ اما در اقتصاد‌های در حال توسعه، رکود بیش از همه به دلیل تنگنا‌های تولید و مشکلات ساختاری بخش عرضه ایجاد می‌شود و از همین رو نمی‌توان با رویکرد‌ها و سیاست‌های پولی بر آن فائق شد.