زمینههای مقبولیت مشی مسلحانه
در اغلب تحلیل هایی که در پاسخ به چرایی افزایش مبارزه مسلحانه با رژیم شاه، در دهه های 40 و 50 ارائه می شود، قیام 15 خرداد یک نقطه اتکا به شمار می رود. از منظر پژوهشگران، قیام 15 خرداد مرحله جدیدی، در ابعاد مختلف در تاریخ ایران پدید آورد که تحولات مهمی را در سالیان بعد رقم زد. اهم این تحولات عبارتند از:
1- از 15 خرداد به بعد، با حضور رهبری مذهبی که مرجعیت هم داشت، جایگاه روحانیت در میان اقشار مردم مستحکم تر شد. در این خصوص تأثیر نقش امام خمینی(ره) در تغییر نگرش ها و مناسبات، انکارناپذیر است.
2- مبارزه علیه استبداد و ارتجاع حکومتی، با ضدیت علیه امپریالیسم آمریکا در تمامی چهره ها پیوند وثیقی برقرار کرد.
3- در مبارزه با رژیم سلطنتی اندیشه «رفرم» به «انقلاب» تغییر پیدا کرد.(1)
از ابعادی دیگر تحلیل گروه ها و نیروهای مارکسیست و برخی از نیروهای مسلمان از قیام 15 خرداد، نوعی نتیجه گیری و جمع بندی از مبانی انگیزشی است که به بن بست رسیدن مبارزات مسالمت آمیز سیاسی درپی داشته است.(ص 216) این تحلیل و جمع بندی را می توان چنین توضیح داد:
نخست: سرکوبی جبهه ملی دوم و محاکمه و محکومیت سران نهضت آزادی؛
دوم: کشتار مردم بی گناه در روز 15 خرداد؛
و سوم: سلب مصونیت قانونی و شرعی یک مرجع تقلید.
به عبارت دیگر دستگیری، حبس، حصر و سرانجام ربایش و تبعید مرجع بزرگ و مطرحی همچون امام خمینی (ره)، این تنها روزنه مفروض را هم بست و آشکار شد که رژیم شاه دیگر هیچ گونه صدای مخالفی را نمی تواند تحمل کند و یا بدان اجازه بروز دهد.(2)
فضای جهانی نیز مبارزه قهرآمیز را به وجه آشکاری تشویق می کرد. در پی اجرای دکترین آمریکا مبنی بر انجام اصلاحات اقتصادی در کشورهای جهان سوم به منظور پیشگیری از انقلاب و از سوی دیگر تأثیر تئوری های جنگ چریکی در آمریکای لاتین، به ویژه انقلاب کوبا، بر جوانان پرشور ولی سرخورده احزاب مارکسیستی و ملی گرا و نیز فعل و انفعالات ناشی از اختلاف بین دو قطب بزرگ کمونیست چین و شوروی، عاملی شدند بر نضج و طرح جدی مسئله جنگ چریکی در ایران.(3)
در این میان انقلاب کوبا، پیروزی جبهه آزادی بخش ملی الجزایر بر نیروهای استعمارگر فرانسوی،... نهضت ملی کنگو به رهبری پاتریس لومومبا... جبهه آزادی بخش ملی ویتنام و پیروزی مارکسیسم در یک کشور جهان سومی صنعتی مانند چین و... به عنوان یک راه نوین... (اصلاح) نظریات «مائو» در ایجاد تغییرات انقلابی در کشورهای جهان سوم... که به وسیله رژی دبره مارکسیست فرانسوی و دوست نزدیک «چه گوارا» در کتاب انقلاب در انقلاب تئوریزه شد و «کارلوس ماریگلا» برزیلی، تئوریسین اصلی جنگ چریک شهری همگی کاتالیزور رشد نبرد قهرآمیز در جهان دوقطبی بودند.
اما در جناح مارکسیستی جریان چپ در ایران، اصلی ترین مباحث تئوریک در تأیید جنگ چریکی در ایران، نوشته های بیژن جزنی و علی اکبر صفایی فراهانی و مسعود احمدزاده و امیر پرویز پویان است. به جز برخی از نوشته های جزنی، مطالب دیگران غالباً رونوشت و یا شرح توضیحات متون کلاسیک تئوریسین های جنگ چریکی آمریکای لاتین است.
با این همه در شرایط پس از 15 خرداد 42، نظریات مبتنی بر امکان و ضرورت جهاد مسلحانه به مثابه یکی از شیوه های مشروع حکم الهی جهاد علیه ظلم و استبداد در بین بسیاری از نیروهای مسلمان مبارز، طرح و به طور جدی مورد بحث قرار گرفتند.
از میان فضای مذکور از طیف گروه های داخلی معتقد به مبارزه مسلحانه، طیف های مسلمان در قالب جمعیت هیئت های موتلفه اسلامی و حزب ملل اسلامی و طیف های مارکسیست، گروه پرویز نیکخواه، گروه بهمن قشقایی، گروه جزنی، سازمان چریک های فدایی خلق ایران، گروه احمدزاده ـ پویان، گروه جنگل، گروه فلسطین، سازمان رهایی بخش خلق های ایران و گروه آرمان خلق ظهور کردند.(4)
زیربنای فکری سازمان در تدوین ایدئولوژی و استراتژی
اما همان طور که در شماره گذشته هم اشاره شد، آنچه زیربنای حرکت های بعدی سازمان در زمینه تدوین ایدئولوژی و استراتژی محسوب می شد، از جزوه «مبارزه چیست؟» و به خصوص مبحث «چه باید کرد؟» آن بود که تعیین کننده ترین اثر سیاسی ـ راهبردی در سال های نخست تکوین سازمان به شمار می رود. در این جزوه، که متون اصلی آن را عبدی نیک بین تهیه می کرد، شرایط پس از 15 خرداد مورد تحلیل قرار گرفته و در پاسخ به این پرسش که در این شرایط چه باید کرد، مسئله مبارزه مسلحانه و ضرورت اقدام بدان ـ به رغم تمام محدودیت ها و اشکالات موجود ـ مطرح شده بود.
در جزوه مبارزه چیست؟ به عنوان منبع اصلی سازمان بر روی پنج محور تأکید شده بود:
1- تربیت مسئولان همه جانبه؛
2- تأکید بر آمریکا به عنوان دشمن اصلی و سد اصلی راه تکامل در مرحله کنونی با ویژگی هایی همچون؛ جهانخواری، عدم ارتباط انسانی بین امپریالیسم و خلق های تحت سلطه و ضربه پذیری امپریالیسم به عنوان ببر کاغذی؛
3- ضرورت کار تئوریک جهت جلوگیری از گرایش های ماجراجویانه؛
4- جامعه گردی به عنوان شاخصی جهت دچار نشدن به ذهنیت؛
5- ضرورت مکتبی بودن مبارزه و داشتن سازمان انقلابی با انضباط آهنین.(5)
پژوهشگران براساس این تحلیل معتقدند برنامه های آموزشی سازمان از جمله آموزش های نظری شامل آموزش ایدئولوژیک، آموزش سیاسی - اجتماعی، آموزش های اقتصادی، آموزش های تشکیلاتی - امنیتی، همگی چارچوبه های خود را از انتخاب منابع مطالعاتی گرفته تا راهبردها و شیوه ها از جزوه مبارزه چیست؟ أخذ کرده اند، زیرا همان گونه که از نام آن پیداست اصل بر مبارزه است؛ آن هم از نوع علمی که عبارت است از علم رهایی ملت ها از چنگال امپریالیسم...
چگونگی شکلگیری ایدئولوژی سازمان
سازمان تشکیل گروه ایدئولوژی را پس از نظرخواهی عمومی پاییز 1346 ذکر می کند. رهبری سازمان در تحلیلی اعلام کرد که در رسیدن به یکی از اصلی ترین هدف های مرحله ای، یعنی کسب بینش علمی و قدرت تحلیل علمی از طرف کادرها، به موفقیت نرسیده است. در همین اوقات است که کم کم موج تازه ای از فشار در جهت نزدیکی فکری با فلسفه علمی و نزدیکی عملی با عناصر یا گروه های مارکسیست و لنینیست از طرف برخی از کادرهای جوان تر سازمان شروع شد. سازمان در این باره اذعان می کند که از همین هنگام (اوایل سال 48) پایه های ایده آلیستی که می رفت مورد تردید و تزلزل قرار بگیرد، با حرکت جدیدی که از رأس تقویت می شده رو به استحکام بیشتری رفت، بیان تئوریک پیدا کرد و به مرور در متون و مقالاتی مدون و منسجم شد. ترکیبی که برای گروه ایدئولوژی در نظر گرفته شد محمد حنیف نژاد، حسین روحانی و علی میهن دوست بود. (6)
از ابتدا برای تدوین ایدئولوژی، چهار محور درنظر گرفته شد:
1- روش شناخت (به سرپرستی حسین روحانی)؛
2- تکامل (به سرپرستی علی میهن دوست)؛
3- رسالت انبیا و رابطه انسان با دین پس از ختم نبوت (محمد حنیف نژاد)؛
4- جهان بینی اسلامی (به عنوان کار جمعی).
درنهایت گروه ایدئولوژی کتاب هایی همچون؛ شناخت، تکامل و راه انبیا راه بشر را منتشر و در دوره آموزشی خود گذاشت. در شماره آینده ضمن نگاهی اجمالی به محتوای این کتاب ها، تلاش خواهیم کرد به اهمیت و چگونگی تدوین اصول راهبردی، شیوه و تشکیلات در سازمان مجاهدین خلق(منافقین) بپردازیم.
پینوشتها در دفتر نشریه موجود است.