اختصاصی بصیرت:آمریکا در حالی در فضای بحرانی اقتصادی قرار دارد که در فضای سیاسی این کشور نیز تغییرات در کابینه اوباما از نکات مهم است، چرا که نحوه چینش کابینه تا حدود زیادی بیانگر خط مشی وی در عرصه جهانی خواهد بود.در میان اعضای برگزیده شده از سوی اوباما برخی از این انتصاب ها دارای اهمیت بسیاری است. انتخاب «جان کری» به سمت وزیر امور خارجه، «چاک هگل» به سمت وزیر دفاع و «جان برنان» به عنوان رئیس سازمان سیا دارای اهمیت بسیاری است.آنچه بر این اهمیت افزوده است، نوع واکنش ها و رفتارهای صورت گرفته در مورد این افراد است و آن مواضع محافل رسانه ای و سیاسی غربی و صهیونیستی مبنی بر تمایل این افراد به مذاکره با ایران و کاهش همگرایی با رژیم صهیونیستی است. این فضای تبلیغاتی در حالی صورت گرفته است که سوابق این افراد مهر تأییدی بر این ادعاها نیست، لذا این سوال مطرح است که چرا چنین جوسازی هایی درباره این افراد صورت می گیرد؟
برخی بر این عقیده اند که این بازی، تحرکی از سوی صهیونیست ها است تا در لوای آن به باج گیری از آمریکا بپردازند. صهیونیست ها می دانند سران کاخ سفید و کنگره کاملاً به لابی صهیونیستی وابسته بوده و خروج از این چرخه را برابر با حذف خود از صحنه می دانند. سران رژیم صهیونیستی اکنون با بالا بردن هزینه های سناتورها و دولتمردان آمریکا برآنند تا به باج گیری از آنها بپردازند. اقدامی که اکنون با فضاسازی درباره جان کری و هگل اجرا می شود بخشی از آن را نیز دریافت ضمانت از این افراد برای همراهی با خواسته های صهیونیست ها در آینده تشکیل می دهد. همراهی با جنگ طلبی های صهیونیست ها در منطقه، اقدام علیه ایران و جانبداری از صهیونیست ها در روند سازش از جمله خواسته های رژیم صهیونیستی از مقامات آینده آمریکا است.
نکته دیگر آنکه، جهانیان حتی بزرگ ترین تحلیلگران و اندیشمندان سیاسی و نظامی آمریکا از جمله برژینسکی و کیسینجر اذعان دارند که اقدام نظامی علیه ایران دیوانگی محض است. آمریکا که این امر را برملا شدن ضعف و ناتوانی خود در صحنه جهانی می داند، تلاش دارد تا با تکرار ادعای روی میز بودن گزینه نظامی و نیز ادعای اول مذاکره، این تزلزل را پنهان سازد. بر این اساس، جوسازی های مطرح شده مبنی بر مخالفت هگل و جان کری با جنگ با ایران و خواسته های صهیونیست ها در این چارچوب می باشند. آنها برآنند تا با نقاب مخالفت وزیر دفاع و وزیر خارجه، ناتوانی خود در مقابله نظامی با ایران را پنهان سازند.نکته مهم دیگر در رفتارهای دولتمردان آمریکا، استمرار سیاست قدرت هوشمند باراک اوباما در مقابله با ایران است. دور جدید سیاست های اوباما نشان می دهد، آمریکا با رویکرد به ادعاهایی مانند مذاکره مستقیم هسته ای با ایران و احتمال کاهش تحریم ها تلاش دارد تا از ابزار قدرت هوشمند برای ایجاد شکاف در ایران و تبدیل این مسائل به مطالبه مردمی بهره برداری کند. آمریکا در نهایت به دنبال ایجاد فضای غبارآلود تا زمان برگزاری انتخابات در ایران است.
با توجه به این شرایط می توان گفت: آمدن جان کری در سمت وزیر امور خارجه و نیز هگل در پست وزیر دفاع با فضاسازی هایی مانند مخالفت آنها با صهیونیست ها و تقابل با ایران ادامه سناریوی قدرت هوشمند آمریکا برای ضربه زدن به ایران است. آمریکا با این فضاسازی از یک سو به دنبال ایجاد فضای منفی در داخل ایران است و از سوی دیگر، با ادعای تغییر در مواضع خود طرح توجیه افزایش فشارها بر ایران و تکرار درخواست از جامعه جهانی برای اعمال فشار بر ایران جهت پذیرش خواسته های آمریکا- در قالب ادعای مذاکره- را پیگیری می کند. آنها برآنند تا چنان القا سازند که رفتارهای آمریکا در برابر ایران تغییر کرده است و حال نوبت ایران است که در این مسیر گام بردارد. البته آنها تغییر مهره های خود را تغییر رفتاری معرفی می کنند و از ایران تغییر عملی در پذیرش خواسته های آمریکا را خواستارند. با توجه به این شرایط، تغییر مهره ها را نمی توان نشانه تغییر رفتار آمریکا دانست و اگر اوباما واقعاً به دنبال مذاکره است ابتدا باید به جبران سیاست های خصمانه علیه ایران به عنوان اقدامی اعتمادساز مبادرت ورزد و سپس ادعای مذاکره را مطرح سازد، نه آنکه، با تغییر چند مهره در کابینه، ادعای تغییر رفتار را سرداده و در ازای آن خواستار پذیرش خواسته های خود از سوی ایران شود. به عبارتی دیگر، آمریکا نمی تواند مروارید را در ازای آب نبات از ایران طلب کند.