محمود احمدی نژاد ، رئیس جمهوری اسلامی ایران، سه شنبه هفته گذشته برای شرکت در نشست سران کشورهای اسلامی به مصر رفت و جمعه به تهران بازگشت.
درباره این سفر، نکات زیر قابل ذکر است:
1 - برغم آن که ایران و مصر روابط دیپلماتیک کامل ندارند ، حضور رئیس جمهور کشورمان در این اجلاس، اقدامی مثبت و رو به جلو ارزیابی می شود چه آن که محمد مرسی نیز در اجلاس عدم تعهد تهران شرکت کرده بود و لذا حضور رئیس جمهور ایران در اجلاسی با میزبانی مصر نیز، می توانست تسریع کننده پروسه احیای روابط تهران - قاهره باشد.
2 - یکی از انتقاداتی که بر سفر احمدی نژاد به مصر وارد است این که چرا او ، یک روز زودتر از اجلاس به مصر رفت و یک روز بعد از نشست به تهران باز گشت. در حالی که محمد مرسی، برای شرکت در اجلاس عدم تعهد ، فقط 6 -5 ساعت را در تهران گذراند و حتی منتظر پایان اجلاس هم نشد؟!هر چند این نقد قابل تأمل است اما باید طول مدت حضور هر یک از طرفین در خاک دیگری را بر مبنای اهداف از پیش تعیین شده شان سنجید.مصر، ریاست پیشین جنبش عدم تعهد را بر عهده داشت و مرسی، برای تحویل سمت ریاست به ایران، راهی تهران شده بود. اما ایران، اهدافی راهبردی در مصر برای خود تعریف کرده است و لذا احمدی نژاد کوشید با حضور بیشتر در این کشور و دیدارهای مختلف و گفت و گوهای متعدد رسانه ای، موج خبری در مصر راه بیندازد و به تبیین دیدگاه های نظام جمهوری اسلامی در مصر بپردازد تا مصری ها، ولو برای چند روز معدود هم که شده، صدای جمهوری اسلامی را بی واسطه رسانه های عربی و غربی بشنوند.لذا انتقاد بر دو روز بیشتر ماندن احمدی نژاد در مصر، با توجه به شرایط موجود چندان نمی تواند متقن باشد.
3 - سفرهای دیپلماتیک، آداب خاص خود را دارند و یک رئیس جمهور حق ندارد به هر علتی، جایگاهی که بر مبنای آن به سفر رفته است را نادیده بگیرد و از شأن آن بکاهد.البته بخش عمده مسؤولیت در این باره، بر دوش بخش تشریفات ریاست جمهوری است. با این حال در این سفر بعضاً شاهد بودیم که شأن ریاست جمهوری اسلامی ایران و در واقع شأن ایران و ملت ایران، نادیده گرفته شد.تقاضای دیدار با رئیس الازهر، از سوی ریاست جمهوری و رویدادهای بعدی آن، مصداق بارز این مسأله است.شیخ احمد الطیب، شیخ الازهر در دیدار احمدی نژادبا او ، انتقادات زیادی را متوجه ایران کرد و میزبان خوبی برای رئیس جمهور کشورمان نبود. حتی در عکس های منتشره از سوی منابع ایرانی و مصری از این دیدار، کاملاً مشهود است که شیخ الازهر، عمدتاً با چهره ای عبوس و جدی است و احمدی نژادکه مدام می خندد و دست تکان می دهد و علامت پیروزی نشان می دهد یا در کنار او نشسته یا هنگام راه رفتن ، عقب تر از او حرکت می کند!پیش از این، دو مقام ایرانی با شیخ الازهر ، دیدار کرده بودند: یکی امانی، رئیس دفتر حافظ منافع ایران در مصر و دیگری، صالحی، وزیر خارجه کشورمان.در هر دو دیدار هم شیخ الازهر، سخنانی کما بیش نظیر آنچه در دیدار با احمدی نژاد گفت، بر زبان رانده بود و لذا قابل پیش بینی بود که این بار هم نظیر همان سخنان مداخله جویانه و عمدتاً عاری از واقعیت را خواهد گفت.از این رو، به حضور رسیدن رئیس جمهور ایران برای شنیدن همان سخنان چه الزامی داشت و اساساً آیا شأن رئیس جمهور ایران بود که در این شرایط برای ملاقات با شیخ الازهر تقاضای وقت کند و به دفتر او برود؟!اما بدتر از این، زمانی بود که جلسه مشترک احمدی نژاد و شیخ الازهر تمام شد. در همه دنیا رسم چنین است که وقتی دو مقام با یکدیگر جلسه مشترک برگزار کردند، هر دوی آنها بعد از اتمام جلسه، به میان خبرنگاران می آیند و کنفرانس مطبوعاتی، برگزار می کنند.با این حال، بعد از اتمام نشست ، شیخ الازهر، به کنفرانس مطبوعاتی نرفت و مشاورش را فرستاد تا با رئیس جمهور ایران کنفرانس مطبوعاتی مشترک برگزار کند!با کمال شگفتی، هم تشریفات ریاست جمهوری و هم خود احمدی نژاد، زیر بار این مساله رفتند و بدین ترتیب، شاید برای اولین بار، یک رئیس جمهور یک کشور بزرگ، با مشاور الازهر، کنفرانش خبری مشترک برگزار کردند! نتیجه نیز مشخص بود: مشاور الازهر که شیخی سالخورده بود و طبیعتاً از آداب دیپلماسی چیزی نمی دانست، هر آنچه از اتهام و افترا بود، در حضور احمدی نژاد بار ایران کرد و آش آنقدر شور شد که صدای احمدی نژاد نیز درآمد که اگر این شیخ این طور ادامه دهد، من جلسه را ترک می کنم!جالب اینجاست که رسانه های حامی احمدی نژاد ، تهدید احمدی نژاد به ترک جلسه را همانند دستاوردی بزرگ ستودند و هیچ کدامشان نگفتند که اصلاً چرا رئیس جمهور کشورمان بعد از جلسه با رئیس الازهر، تن به برگزاری کنفرانس مطبوعاتی با مشاور او داد تا چنین اتفاقی بیفتد و چنان تهدیدی کند؟!این، مانند آن است که رئیس جمهور یک کشور بزرگ خارجی، مانند مصر به یران بیاید، قبل از سفر، درخواست ملاقات با مثلاً رئیس حوزه علمیه قم را بدهد و رئیس حوزه هم قبول کند که او را به حضور بپذیرد. سپس این دو با هم جلسه بگذارند و بعد از جلسه هم رئیس جمهور مصر بپذیرد که با مشاور حوزه کنفرانس مطبوعاتی بگذارد.بی هیچ تردیدی باید گفت که این دیدار و حواشی آن، با اصول سه گانه سیاست خارجی (عزت، حکمت، مصلحت) که توسط مقام معظم رهبری اعلام شده کوچکترین همخوانی ای، ندارد. شاید به همین دلیل است که سایت ریاست جمهوری، تصاویر کنفرانس خبری با مشاور الازهر را با عنوان کنفرانس خبری با خود شیخ الازهر مخابره کرد!نکته رنج آور دیگری که مشاور شیخ الازهر در گفت و گو با روزنامه المدینه فاش ساخته این است که شیخ الازهر، برخلاف پروتکل های خود الازهر، که طبق آن، باید در مقابل در این نهاد از مهمان استقبال می کرده، به استقبال او نرفته و منتظر ورود او به داخل شده و در داخل از او استقبال کرده است. در واقع، نه تشریفات نهاد ریاست جمهوری و نه، دفتر حافظ منافع ایران در مصر ، پیش از جلسه، این ریزه کاری های مهم را ندیده بودند و باید پاسخگو باشند.
4 - حضور احمدی نژاد در میان مردم مصر ، از اقدامات مثبت این سفر بود و توانست مانور تبلیغی خوبی برای کشورمان داشته باشد. دقیقاً به همین خاطر است که برخی گروه های ضدایرانی کوشیدند با اقداماتی مانند حمله به احمدی نژاد و پرتاب کفش به طرف او ، ابعاد تبلیغی این حضور را که با استقبال مردم هم همراه بود، تحت الشعاع قرار دهند.مع الوصف، مواجهه برخی مقامات ایرانی با حاشیه های این دیدارهای مردمی ، ناشیانه ومنفعلانه بود. از جمله، رئیس دفتر حافظ منافع ایران، از اساس حمله به احمدی نژاد را انکار کرد و مشایی هم گفت که فیلم حمله را بررسی کرده و کفشی ندیده است!این درحالی است که به سمت احمدی نژاد کفش پرت شد و فیلمش را بسیاری از رسانه های منتشر کردند. لذا بهتر بود به جای انکار آنچه رخ داده، بر وجوه مثبت این دیدارها و استقبالی که مردم مصر از احمدی نژاد کردند تأکید می شد ولی وقتی آقایان تکذیب کردند، رسانه ها، بار دیگر فرصت یافتند به بهانه تکذیب خبرشان، تصاویر حمله را منتشر کنند تا این بار، علاوه بر تأکید بر وقوع حمله، به مخاطبان خود بگویند که دولتمردان ایرانی صداقت ندارند.این در حالی است که اساساً اقدام چند نفر در تعرض به رئیس جمهورمان در برابر استقبالی که مصری ها از او کردند، چندان قابل اعتنا نبود چه آن که ایران، در مصر ، هم حامی دارد و هم مخالف. شاید بتوان گفت عاقلانه ترین موضع را مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه کشورمان داشت که بدون تکذیب حمله گفت: این حمله نشان دهنده موضع دولت مصر نبود.
5 - بهره برداری مناسب از فرصت اجلاس برای گفت و گو با سران دیگر کشورها و حل برخی مسائل با استفاده از فرصت قاهره، از نقاط مثبت این سفر بود که مهم ترین آن را می توان امضای بیانیه دو کشور ایران و سنگال برای از سرگیری روابط دانست.
6 - هر چند احیا و ارتقا روابط دو کشور بزرگ ایران و مصر، می تواند اتفاق مثبتی در روابط فیمابین و مناسبات منطقه ای باشد، ولی قرار نیست در این میان، ایران نازکش مصری ها باشد و از موضع پایین و ملتمسانه خواستار برقراری رابطه با قاهره شود.متأسفانه در این سفر ، طرف های ایرانی ، از جمله شخص رئیس جمهور و وزیر امور خارجه ، باز هم خواستار "روابط نامحدود با مصر" شدند ولی طرف مقابل، همانند قبل، روی خوش نشان نداد و حتی سخنگوی ریاست جمهوری مصر اعلام کرد که ایران برای برقراری رابطه با مصر، اول باید در سیاست سوریه ای خود تجدید نظر کند و سپس بتواند نظر مثبت افکار عمومی جهان عرب را کسب کند.همچنین برغم این همه اصرار مقامات ایرانی بر روابط حسنه با مصر، رئیس دفتر مرسی نیز که پنجشنبه شب در مراسم جشن پیروزی انقلاب اسلامی ایران در محل اقامتگاه حافظ منافع ایران در قاهره، شرکت کرده بود، برخلاف شؤون متعارف در چنین آیین هایی، گفت که ایران، یادآور خونهایی است که در سوریه ریخته می شود.همچنین در این سفر، وزارت خارجه کشورمان اعلام کرد که به طور یکجانبه، لغو روادید می کند تا مصری ها بتوانند بدون ویزا به ایران بیایند. این در حالی است که مصر، به ایرانی ها ویزای سفر هم نمی دهد!واقعاً تا کی باید مقامات کشورمان از مصری ها بخواهند که بیایید روابط دیپلماتیک داشته باشیم و مصری ها هم طاقچه بالا بگذارند و هر چه خواستند بگویند و به خود اجازه بدهند تحقیرمان کنند؟!
7 - عدم حضور نماینده ای از طرف مقام معظم رهبری در آیین بدرقه و استقبال از احمدی نژاد، برخلاف دفعات قبل، می تواند هشداری برای احمدی نژاد (به ویژه بعد از عدم توجه او به تذکر رهبری در خصوص عدم اختلاف زایی) باشد که باید از سوی رئیس جمهور بسیار جدی گرفته شود.8 - راه اندازی استقبال های به اصطلاح خودجوش(!) بعد از بازگشت از سفرهای دیپلماتیک، بدعت ناروایی است که این بار هم شاهدش بودیم. قبل از بازگشت احمدی نژاد، رسانه های دولتی، از مردم دعوت کردند که در استقبال شرکت کنند و نهایتاً خود دولتی ها توانستند حدود صد نفر از خودی هایشان را به خروجی مخصوص پاویون مهرآباد ببرند و نام آن را استقبال خودجوش مردمی بگذارند.این کارها، روش های نخ نما شده ای است که در داخل جواب نمی دهد و مردم، دولتمردان خود را بر مبنای کارنامه شان قضاوت می کنند نه بر اساس آنچه خبرگزاری های دولتی بر اساس "عکس های با نمای بسته و بازی با کلمات"، مخابره می کنند.