دکتر حسین علایی
دانشیار دانشگاه امام حسین(ع)
زمستان و ماههای پایانی سال 1390 برای کسانی که با سرداران احمد سیاف زاده و احمد سوداگر آشنا بودند روزهای غم انگیز و اندوهباری بود زیرا این دو عزیز پاسدار به ناگاه با فاصلة کمی از یکدیگر، دنیای فانی را رها کرده و از بین دوستان و رزمندگان دوران دفاع مقدس به دیار باقی شتافتند و خود را با خاطراتشان در اذهان خانواده و دوستانشان به یادگار گذاشتند. این دو نفر از رزمندگان قدیمی دوران جنگ تحمیلی بودند که مدتهای زیادی را در کنار هم در قرارگاه کربلا گذرانده بودند و در دوران جنگ با هم در جبهه زندگی کرده بودند. تقدیر این چنین بود که این دو یادگار دوران دفاع مقدس در پایان عمر نیز با فاصلة کمی از یکدیگر به دیدار معبود خود نائل آیند. احمد سوداگر که چند سالی بود قلم به دست گرفته بود و هر از چند گاهی مطالبی را مینوشت بلافاصله پس از درگذشت احمد سیاف زاده در رثای او مقالة زیبایی نوشت و در رسانهها منتشر کرد ولی کسی نمیدانست که چند هفته بعد، دوستان دیگرش در فقدان او مطالب و مقالاتی را به رشتة تحریر در خواهند آورد و یاد او را گرامی خواهند داشت. سردار احمد سوداگر که در 21 بهمن ماه سال گذشته به دیار باقی شتافت، تقریبا تمام عمر کاری 51 سالة خود را در پاسداری از انقلاب اسلامی و در دفاع از کشور در دوران جنگ و پس از آن نیز در کوشش برای پاسداشت و تداوم راه شهدا گذراند. او به مدت 30 سال با جانبازی و جسمی آسیب دیده به فعالیت و تلاش مستمر مشغول بود. دوران حیات وی را از دوران جوانی میتوان به چهار بخش مشخص به شرح ذیل تقسیم کرد.
1- عضو فعال اطلاعات عملیات جبهههای جنگ در دوران دفاع مقدس
2- فرماندة لشکرهای 25 کربلا و 27 محمد رسولالله (ص) پس از خاتمة جنگ
3- دوران بلا تکلیفی
4- رئیس پژوهشگاه دفاع مقدس در سالهای پایان عمر
حال به دلیل سابقة آشنایی سی ساله و دوستی دیرینهای که با مرحوم احمد سوداگر داشتهام به توضیح مختصر موارد فوق میپردازم.
سوداگر عضو فعال اطلاعات عملیات جبههها
سوداگر در اوان جوانی و قبل از شروع جنگ به فعالیت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دزفول پرداخت. او در کنار افرادی چون غلامعلی رشید و عبدالمحمد رئوفی قرار گرفت و در اثنای جنگ با افرادی همچون شهیدان حسن باقری و مهدی زین الدین همکاری میکرد. در سال 1358 که افراد وابسته به رژیم بعثی عراق در بین اعراب حاشیة مرز سلاحهای کلت و کلاشینکف و آرپی جی7 توزیع میکردند سوداگر در تلاش برای کسب شناسایی و مقابلة با آنها برآمد. وقتی درگیریهای مرزی وابستگان به ارتش بعثی عراق با مرزبانان ایرانی اتفاق میافتاد سوداگر هم در کمک به نیروهای خودی به همراه سایر پاسداران دزفول اقدام میکرد. این تجربیات موجب شد تا احمد با کارهای اطلاعاتی و استفاده از سلاحهای سبک آشنا شود. ولی تمرکز فعالیتهای احمد همچنان در حوزة کارهای اطلاعاتی بود و در تمام دوران جنگ هم عمدتا در این حوزه به فعالیت پرداخت. وقتی در تیر ماه 1359 کودتای نقاب رخ داد و بدبینی نسبت به بخشی از ارتش ایجاد شد،تعدادی اندکی از پاسداران جوان به بعضی از واحدهای ارتش رفتند. احمد سوداگر هم با نظر فرماندة سپاه خوزستان به لشکر92 رفت و در گردان 264 تیپ یکم لشکر 92 زرهی به عنوان رانندة تانک مشغول فعالیت شد. احمد سوداگر آن در سن 20 سالگی روزها و جوانی نورسیده بود که صدام جنگ علیه ایران را شروع کرد. درست چند روز قبل از آغاز جنگ، گردانی که احمد در آن بود به نزدیکی مرز کوشک در جنوب اهواز اعزام شد. او حملة هواپیماهای جنگی عراق به اهواز در اوایل بعد از ظهر 31 شهریور 1359 را از حوالی مرز دید و شاهد عبور قوای زرهی ارتش عراق از مرز کوشک و طلائیه به سمت پادگان حمید و اشغال خاک ایران بود. بنابراین در درگیریهای روزهای اول جنگ حضور داشت. در حملات واحدهای زرهی ارتش عراق به واحدی که سوداگر در آن حضور داشت از 32 دستگاه تانک گردانشان فقط 8 دستگاه باقی ماند و مابقی از جمله تانک وی مورد اصابت تانکهای عراقی قرار گرفت و زده شد. با از هم پاشیدن گردانی که احمد در آن بود و پس از گذشت چند روز از شروع جنگ، به اهواز آمد و با نظر برادر علی شمخانی از آنجا به سپاه دزفول رفت و تحت برنامة برادر غلامعلی رشید وارد فعالیتهای شناسایی در منطقة غرب رودخانة کرخه تا مرز فکه شد. از این زمان او در اکثر شناساییهای این منطقه نقش داشت و با علاقه به دنبال فهمیدن وضعیت و آرایش یگانهای ارتش متجاوز بود. گاهی در عملیاتهای ضربه زدن به قوای ارتش عراق هم شرکت میکرد و هر کاری از دستش بر میآمد برای متوقف کردن پیشروی ارتش عراق انجام میداد. وقتی پس از عملیات طریق القدس در اوایل زمستان سال 1360 تیپ 7 ولی عصر(عج) از پاسدران خوزستان تشکیل شد او مسئول اطلاعات عملیات این تیپ بود و در شناسایی و بررسی منطقة عملیاتی فتح المبین و بیت المقدس فعال بود. در شناسایی منطقة فتح المبین بود که بر روی مینهای کار گذاشته شده در جبهه رفت و به شدت مجروح شد و در نتیجه یک پایش از زانو به پایین قطع شد. پس از بهبودی دوباره به جبهه برگشت و پس از عملیات محرم که تیپ7 به لشکر تبدیل شد او در همین مسئولیت به فعالیتهای شناسایی خود ادامه داد. بعدها با توسعة توان رزمی سپاه، وی به مسئولیت اطلاعات عملیات قرارگاه کربلا منصوب شد و در موفقیتهای این قرارگاه نقش داشت. در عملیات والفجر8 هم با عنوان مسئول اطلاعات عملیات قرارگاه کربلا برای شناسایی رودخانة عریض اروند و یافتن راه کار عبور از آن فعال بود و با برادر علی فدوی مسئول اطلاعات عملیات قرارگاه نوح همکاری نزدیکی داشت زیرا این دو قرارگاه بایستی با بکارگیری لشکرها و تیپهای سپاه، عملیات فاو را انجام میدادند. احمد تقریبا در همة عملیاتهای دوران جنگ حضور داشت و هیچگاه جز برای معالجه از جبهه خارج نشد. او در عملیات والفجر10 که آخرین عملیات دوران جنگ بود هم در شناسایی وضعیت دشمن حضوری فعال داشت و تحلیلهای خوبی از وضعیت و استعداد ارتش عراق در این ناحیه ارائه میداد. احمد فردی نترس و شجاع و بسیار با انگیزه بود و با همین روحیه و با اتکال به نیروی لایزال الهی کارهای خود را جلو میبرد. او در بین ده نفر اول افراد فعال در اطلاعات عملیات جبههها محسوب میشد و از نظراتش در طرح ریزی عملیاتها نیز استفاده میشد. کسانی که در واحدهای اطلاعات عملیات جبههها کار میکردند این ویژگی را داشتند که با مسائل مربوط به دشمن به صورت علمی و مطالعه شده برخورد نمایند و از قضاوت عجولانه بپرهیزند. آنان برای بررسی هر مسئلهای ابتدا به جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی میپرداختند و از طریق مشاهده یا بررسی عکسهای هوایی و یا شناسایی از نزدیک و یا کسب اطلاعات از طریق اسرا و پناهندگان به اظهار نظر در بارة آن میپرداختند و از پیشداوری و یا تحمیل آرای خود بر واقعیات اجتناب میکردند. سوداگر هم دارای همین ویژگیها بود و سعی میکرد در برخورد با هر پدیدهای ابتدا خوب آن را بشاسد آنگاه در مورد آن به اظهار نظر بپردازد.
سوداگر در قالب فرماندة لشکر
مدتی پس از جنگ به تهران آمد و در اطلاعات و عملیات نیروی زمینی سپاه به فعالیت پرداخت. با گذشت زمان دوباره از ستاد به صف رفت و در سال 1376 فرماندة لشکر 25 کربلا بود. در دوران جنگ این لشکر را عمدتا مرتضی قربانی فرماندهی کرده بود و سردار سوداگر که از دوستان مرتضی و با خلقیات وی آشنا بود حال تلاشهای او را در این لشکر پر آوازه، تکمیل میکرد. روزی احمد برایم تعریف میکرد که در ایام فرماندهی این لشکر، مجموعهای تفریحی و رفاهی را همراه با استخر و سونا برای کارکنان لشکر و خانواده هایشان احداث کرده که مورد اعتراض برخی از مسئولین بالاتر قرار گرفته است. من این مجموعه را در آن ایام به دعوت سردار سوداگر در مازندران از نزدیک دیدم. وی این فعالیتها را علاوه بر انجام مأموریتهای سازمانی و به منظور آسایش اعضای لشکر انجام میداد. چند سالی هم فرماندة لشکر 27 محمد رسول الله(ص) شد.ادارة لشکر پر صلابت27 که عمدتا متشکل از پاسداران تهرانی بود کار سادهای نبود و مهارت و حوصلة مضاعفی را میطلبید. البته حضور پاسدارانی چون شهیدان سعید مهتدی و سعید سلیمانی که از دوران جنگ با وی آشنا بودند کار او را در مدیریت و ادارة لشکر راحت میکرد. سوداگر به زندگی و آرامش پاسداران توجه داشت. خودش تعریف میکرد که در تابستانهای گرم با دزفول تماس میگرفتم و از توی مزرعه برای پاسدارها و خانواده هایشان با کامیون هندوانه به تهران میآوردم. همیشه حواسش به نیازهای زندگی پاسداران و بسیجیان و سربازان بود.
سوداگر در عزلت
پس از این دو مسئولیت بزرگ، حدود دو سالی به سردار سوداگر مسئولیتی واگذار نشد و او بلاتکلیف و بیشغل شد. وی در این ایام، بیکار ننشست و یک آموزشگاه رانندگی در منطقة تهران پارس ایجاد کرد و به آموزش مردم پرداخت و ابایی از کار کردن در هر سطحی نداشت. شاید بتوان حال و روز او را در این دوران با تمسک به این اشعار توصیف کرد:
حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانهای
گفت یا آب است یا خاک است یا پروانه ای
گفتمش احوال عمرم را بگو این عمر چیست؟ گفت یا برق است یا باد است یا افسانه ای
گفتمش اینها که میبینی چرا دل بسته اند؟ گفت یا خوابند یا مستند یا دیوانه ای
سوداگر رئیس یک موسسة پژوهشی
چند سالی گذشت تا با همت سردار غلامعلی رشید جانشین ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح مسئولیت پژوهشکدة دفاع مقدس بر عهدة وی گذاشته شد. احمد با علاقة فراوان در این پژوهشکده مشغول به کار شد و چون به کار گروهی اعتقاد داشت، شورایی مشورتی از فرماندهان پر تجربة سپاه و ارتش در دوران جنگ تشکیل داد. در اسن شورا افرادی چون سرداران احمد غلامپور،مهدی کیانی،یعقوب زهدی،جعفر اسدی،علی فضلی،سعید صادقی،نصرالله فتحیان،باباخانی و امیران موسوی قویدل،غلامحسین مفید،نصرتالله معین وزیری و مسعود بختیاری و تعدادی دیگر را گرد هم آمده بودند و سوداگر از نظرات آنها برای راه اندازی دو واحد درسی تحت عنوان آشنایی با دفاع مقدس در دانشگاههای کشور بهره برد. خوشبختانه او توانست برای اساتیدی که قرار بود این درس را در دانشگاههای کشور تدریس کنند یک دورة آموزشی برگزار کند. در این دورهها که در اکثر استانهای کشور برگزار شد، فرماندهان قرارگاههای دوران جنگ و صاحب نظران دفاع مقدس، عملیاتها و مقاطع مهم دوران جنگ را برای آنان با شیوهای علمی تدریس کردند. او علاقمند بود جنگ همانگونه که رخ داده است و مطابق با واقعیات آن روزها روایت گردد و نقاط قوت و ضعف جبهة خودی به درستی بیان گردد تا به عنوان تجربهای راهگشا از آن استفاده شود. احمد تلاش میکرد تا در مورد نقش شخصیتهایی که در جنگ حضور داشتهاند مطابق با واقعیت صحبت شود و برای کسانی که این روزها به شخصیت تبدیل شدهاند نقشی فراتر از آنچه بوده است در جنگ و عملیاتها به آنها داده نشود و نقش بعضی دیگر به دلایل مسائل سیاسی امروز کمرنگ نشود. او در انتخاب اساتید هم به نقش و مسئولیت دوران جنگشان توجه میکرد نه به سِمَتهایی که امروز دارند.گرچه او در این مسیر نهایتا با مشکل مواجه شد و از تدریس برخی از اساتید به دلیل نظراتشان که بعضی را خوش نمیآمد بازماند ولی او همچنان بر وفاداری به معیارها پایبند بود.تدریسهایی که در این چند ساله برای اساتید درس دفاع مقدس صورت گرفته است هم اکنون از منابع غنی و گنجینههای دفاع مقدس است که امید است تدوین گردیده و در قالب کتابهایی به چاپ برسد. احمد در این سالهای اخیر پژوهشکدة دفاع مقدس را به پژوهشگاه تبدیل کرد و قصد داشت تا دو واحد تخصصی دفاع مقدس را برای همة رشتههای دانشگاهی راه اندازی کند تا از تجربیات تخصصی جنگ مانند پزشکی، مهندسی، مدیریتی، روانشناسی و... در دانشگاههای کشور استفاده شود و فضای تخصصی، ایمانی و عاطفی جنگ به صورت علمی به دانشجویان منتقل شود. فعالیتهای این پژوهشگاه رو به توسعه بود که اجل مهلت نداد و او اجر زحمات خود را گرفت و به شهدا پیوست. سردار سوداگر از جمله کسانی بود که برای مرگ آماده بود و معتقد بود که"کل نفس ذائقه الموت" و همچنین باور داشت که"الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم ایکم احسن عملا" و احمد در دوران عمر خود به انجام عمل صالح مشغول بود.
خصلتهای سوداگر
سرادر احمد سوداگر یکی از یادگاران و سرمایههای ارزشمند دوران دفاع مقدس بود. او یک انسان همچون سایر رزمندگان بود که دارای خلقیاتی خاص خود بود. در گزارش وضعیت دشمن صریح و شفاف بود. سوداگر در مواجهه با افراد سعی میکرد به انگیزههای"حقیقت طلبی" آنها احترام بگذارد و از سوی دیگر تحت تأثیر نامها و"شخصیتهای پرآوازه" از راه حقیقت و گزارش واقعیت دوران جنگ دور نشود. وی چند ویژگی داشت که نسبت به سایر مشخصاتش بیشتر به چشم میخورد که در اینجا به آنها اشاره میشود.
1-توجه به خانوادة شهدا و جانبازان
بسیاری از دوستان احمد در شناساییهای مختلف و در عملیات گوناگون دوران جنگ به شهادت رسیدند یا مجروح و جانباز شدند.در حملات موشکی عراق به دزفول در همان مهرماه 1359 هشت نفر از خانوادة داییاش شهید شدند. پای خود او هم روی مین رفت و از سال 1360 قطع شده بود و یک گوشش هم دچار آسیب گردیده بود و برادرش هم شهید شده بود. بنابراین درک خوبی از وضعیت جانبازان و احساس درستی از خانوادة شهیدان داشت. به همین خاطر احترام فراوانی برای خانوادة شهدا قائل بود و آنها را مورد عنایت خداوند میدانست.
2-سعی در آزاد اندیشی
سردار سوداگر تلاش داشت تا همانگونه که اسلام میخواهد فرد آزاد اندیشی باشد و خود را اسیر دیدگاهها و افکار تبلیغ شده قرار ندهد. او دوست داشت تا مسائل و مطالب را خوب بفهمد و سپس با آگاهی قدمهای لازم را بردارد. او به دلیل مطالعهای که در دوران جنگ بر روی قابلیتها و تواناییهای ارتش عراق انجام داده بود یاد گرفته بود که نه زود باور و خوش باور باشد و نه هر چیزی را نفی کند. او به فهم علمی امور معتقد بود و سعی میکرد جزء کسانی باشد که حرفهای مختلف را میشنوند و درست آنها را تشخیص میدهند و بعد گام بر میدارند. همانگونه که قرآن میفرماید:"فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدیهمالله و اولئک هم اولواالباب" (زمر:18) یعنی کسانی که از پیروی و اطاعت طاغوت دوری میکنند کسانی هستند که سخنان گوناگون را از هر کس میشنوند و از نیکوترین آنها پیروی میکنند و این نشان آزاد اندیشی است که خداوند به آن هدایتشان کرده است. آنها همان خردمندان و صاحبان عقل و اندیشهاند.
3-تلاش برای کمک به دیگران و رفع مشکلات افراد
در زمانی که فرمانده لشکر بود به سربازان توجه زیادی داشت و سعی میکرد تا مشکلات آنها را حل کند.گاهی که برای شرکت در جلسات مشورتی درس دفاع مقدس به پژوهشگاه میرفتم از نزدیک شاهد سعی وی برای حل مشکلات بعضی افراد قرار میگرفتم. او روحیة همکاری و کمک به هم نوعان خود را داشت و اهمیت چنین اقداماتی را دریافته بود. او روزی برایم تعریف میکرد که چند سال پیش آقای عزتالله سحابی یکی از اعضای متفاوت اندیش شورای انقلاب را دستگیر کرده بودند و پس از زندانی کردن، پروندة وی را به من داده بودند تا اتهاماتی محکمه پسند را از این پرونده علیه وی استخراج کنم. سوداگر میگفت پس از مطالعة پروندة آن زندانی -که فرد مسنی بود و چند سال پیش مرحوم شد- دیدم هیچ جرمی در مستندات تدوین شده در پرونده وی وجود ندارد و توصیه کردم که او را آزاد کنند. شیخ بهایی در این باره شعر بلند و زیبایی دارند که بخشی از آن این چنین است:
همه شب نماز خواندن، همه روز روزه رفتن
همه ساله از پی حج، سفر حجاز کردن
.به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد
که دل شکستهای را به سرور شاد کردن
به خدا قسم که کس را ثمر آنقدر نبخشد
که به روی نا امیدی در بسته باز کردن
سوداگر و زندگی
احمد سوداگر یکی از پاسدارانی بود که در دوران زندگی رنج زیادی کشید. علاوه بر آن که با آسیبهای جسمی زیادی روزگار را میگذرانید در تصادفی دلخراش، پسر عزیزش را از دست داد ولی او صبر را پیشه کرد و این مصیبت را تحمل کرد.گاهی قلم به دست میگرفت و مقالات و مطالبی را در مورد همرزمانش و یا بعضی از عملیاتهای دوران جنگ مینوشت و این توفیق بزرگی بود که خداوند به او داده بود. از حماسههای عملیات کربلای5 خاطرههای زیادی داشت و آنها را در مصاحبههایی با مطبوعات و رسانهها بازگو کرده بود.خوشبختانه با همت حجت الاسلام و المسلمین آقای مهدی بهداروند خاطرات دوران جنگ وی در کتابی با عنوان"جادههای سربی" در چند سال پیش به چاپ رسید و مورد استقبال قرار گرفت. مصاحبههایی که سوداگر در دوران حیاتش در بارة عملیاتهای دوران دفاع مقدس انجام داده است و نیز مباحثی را که در تدریس برای اساتید درس دفاع مقدس دانشگاهها مطرح کرده است از منابع ارزشمند تاریخ دفاع مقدس به حساب میآید که امید است روزی تدوین گردیده و به چاپ برسد تا مورد بهرهبرداری علاقمندان قرار گیرد. عاش سعیدا و مات سعیدا
* سردار احمد سوداگر تمام عمر کاری 51 ساله خود را در پاسداری از انقلاب اسلامی و در دفاع از کشور در دوران جنگ و پس از آن نیز در کوشش برای پاسداشت و تداوم راه شهدا طی کرد
* سردار سوداگر به مدت 30 سال با جانبازی و جسمی آسیب دیده به فعالیت و تلاش مستمر مشغول بود. او عضو فعال اطلاعات عملیات جبهههای جنگ در دوران دفاع مقدس و فرمانده لشکرهای 25 کربلا و 27 محمد رسولالله پس از خاتمه جنگ بود .
جمهوری اسلامی