عضو هيات علمي مؤسسه امام خميني (ره) معتقد است ميدان گسترده افراط در دولت سازندگي سر برآورد و در دوران دولت آقاي خاتمي به اوج خود رسيد. او همچنين ماجراي انتقام سعيد حجاريان ازهاشمي رفسنجاني را نيز تشريح ميکند. به گزارش تسنيم، حجتالاسلام والمسلمين سيدعباس نبوي استاد حوزه و دانشگاه و از اعضاي هيات علمي مؤسسه امام خميني (ره) در مورد علت افراطها ميگويد که ريشه و منشأ اساسي بخش اعظم اين افراطها دستاندازي به بنيانها و ارزشهاي انقلاب اسلامي بود و اگر اين دستاندازي نبود، بسياري از اين افراطها از دو طرف رخ نميداد.
حجتالاسلام نبوي همچنين معتقد است که بنياد نهادينه افراط در دولت خاتمي به يک جريان سيلآسا تبديل شده بود و دراينباره شرح ميدهد: در آن زمان مباحثات جدي درگرفت که الآن اين روزنامههايي که کار ميکنند ــ روزنامه جامعه، روزنامه نشاط، روزنامه صبحامروز و … ــ به اين راحتي به موازين معقول و منطقي تن نميدهند و از هر فرصتي براي مطرح کردن موضوع مناقشهآميز شديد و ايجاد تشنج و التهاب در جامعه استفاده ميکردند و شما براي حل اين معضل چه راهحلي داريد؟ آقاي مهاجراني بهروشني اين جواب را دادند که ما نهتنها قائل نيستيم که بايد يک راهحل داشته باشيم، بلکه معتقديم همه رسالت و مسووليت ما اين است که موانع را از پيشروي اين جريان مطبوعاتي که پيش ميرود برداريم.
نکته تعجبآوري که الآن وجود دارد، اين است که همه دست اندرکاران مناقشات و منازعات سياسي و بخشي هم از بدنه فتنه سياسي که در سالهاي اخير در جامعه ما اتفاق افتاده است، همگي دعوي و ادعاي اعتدال را بهعنوان يک مسير مطلوب براي خود در اين روزها تلقي کردند و همگي اعتدالخواه شدند. اين مجادلاتي که در اين سالهاي اخير در جامعه ما در عرصه سياسي اتفاق افتاد، توسط افرادي از جوامع و کرات ديگر نبود و همه توسط اين جريانات سياسي جامعه اتفاق افتاد.
افراد چنان مواضع خود را در فاصلهاي کوتاه ترک ميکنند و تغيير ميدهند که به نظر ميرسد آنچه بر سر آن بحث و مجادله سنگيني وجود داشت، گويا هيچ قائل و طرفداري نداشته و همه اين مباحث در خلأ اتفاق افتاده است.خوب! آنها چهکار ميکردند؟ آنها هر روز و در هر فرصتي يک مسئلهاي را که کاملاً وارونه و نادرست و غيرقابل اثبات بود مطرح ميکردند و تشنج جديدي را ايجاد ميکردند، يعني بنياد نهادينه افراط کاملاً به يک جريان سيلآساي مطبوعاتي تبديل شده بود و دائما نيروهاي خود را بازتوليد ميکرد و به ميدان ميآورد. يک جلسهاي در مرکز تحقيقات استراتژيک رياستجمهوري را به ياد دارم که آن موقع ميخواستند طرح را به مجمع تشخيص مصلحت نظام ببرند ولي هنوز نبرده بودند.
بهاتفاق آقاي حجاريان، آقاي عبدي، آقاي محسن کديور بر سر ميز ناهار نشسته بوديم و ناهار ميخورديم ــ در آن زمان در مجله راهبرد يک موج شديدي را شروع کرده بودند و بعداً نيز در دولت اصلاحات اين را به مطبوعات و روزنامهها کشاندند ــ من به آقاي حجاريان گفتم: آقاسعيد، اين مسير يک مسير معقولي نيست و بيشتر از آنکه بخواهد بهدنبال صلاح و اصلاح جامعه باشد، بهدنبال ايجاد التهاب و دعوا و مناقشه در جامعه است؛
به وي گفتم:«اين راه را نرويد! ».سعيد حجاريان با يک نيشخند به من گفت: ما تصميم گرفتهايم با آقايهاشمي کار کنيم و به مرکز تحقيقات استراتژيک آمديم و با آقايهاشمي هم کار کرديم ولي ايشان آقاي روحاني را آورد و بهنوعي مرکز تحقيقات را قلع و قمع کرد ــ البته سعيد حجاريان در اينجا تعابير سنگينتري هم استفاده کرد که من نميخواهم به آنها اشاره کنم ـ منتهي حجاريان گفت که ــ من در خودم وظيفه ميدانم که بايد انتقام اين بلايي را که آقايهاشمي سر ما آورد، از او بگيرم.خوب! شما ببينيد ريشه آغاز حرکت افراطي شروع ميشود و اين ريشه آغاز حرکت افراطي دائماً خود را بازتوليد ميکند و به همين صورت به جلو ميرود و بعد ما ديديم که اين حرکت بهسمت برانگيختن و ملتهب کردن انجمنهاي اسلامي دانشجويان و دفتر تحکيم رفت.
از آن طرف هم من قبول دارم و همواره تأکيد کردهام که وقتي خواستند در مقابل اين موج افراط مقابله شود يک نوع افراط ديگر در بخشهاي ديگر صورت گرفت و حرکتهاي نابخردانه ديگري شکل گرفت. ما براي اينکه بخواهيم نادرستي مسير تسامح و تساهل امثال آقاي مهاجراني را توضيح بدهيم، نيازي به اين نداشتيم که افرادي راه بيفتند و بروند در راهپيمايياي که آقاي عبدالله نوري و آقاي مهاجراني شرکت ميکنند، تعرضي کرده و با اين آقايان برخورد کنند و موجب صدمه و اذيت آنها شوند.بارها و بارها در جلساتي که از طرف اين دوستان انصار حزبالله دعوت شدهام، هميشه به آنها تأکيد کردم: شما بايد امر به معروف و نهي از منکر کنيد ولي بايد تمام موازين شرعي و موازين قانوني را رعايت کنيد، بايد صداي امر به معروف شما پاک باشد، نهي از منکر ما يک نهي از منکر بيشائبه و بدون شبهه باشد. اين مساله را نيز ما در جاي خود بهخوبي قبول داريم.