«هوالعلیم
مدیرمسئول محترم روزنامه کیهان
جناب آقای حسین شریعتمداری
پس از انعکاس اظهارات رئیس سابق دانشگاه علامه طباطبایی در مورد استادان این دانشگاه لازم دانستم موارد زیر را معروض دارم. از جناب عالی که فردی منتسب به اصولگرایی هستید و از محل بیتالمال برای مدیریت روزنامه کیهان هزینه میکنید و همواره برای دفاع از اهداف متعالی ولایت تلاش کردهاید، انتظار میرود نسبت به انتشار این مطالب اقدام فرمایید تا در روزی که همه ما به خاطر اعمالمان مورد بازخواست قرار خواهیم گرفت دِین دانشگاهیان بر ذِمّه شما نباشد و به عنوان یک رسانه اصولگرا به وظیفه قانونی و شرعی خود عمل کرده باشید:
قصد نداشتم بعد از رفتن ایشان از مصدر دانشگاه سخنی در اعتراض و نقد ایشان بیان کنم. چرا که سوءتفاهمهای احتمالی را ممکن میساخت. مواردی از این قبیل که حالا که ایشان رفته است و در راس دانشگاه قرار ندارد جرات پیدا کردیم حرف بزنیم و یا اینکه خود را برای روسای فعلی بروز دهیم. خدا شاهد است که بلندترین نقدها را در زمان ریاست آقای شریعتی به ایشان عرضه داشتهام و هزینه آن را بارها پرداختهام. دوستان و آنهایی که مرا میشناسند میدانند که تا چه اندازه در این گفته صداقت دارم. لیکن سخنانی که چندین بار از ایشان نقل شده است، احتیاط را بر من حرام کرد و از حفاظ مراقبت از خود خارج شدم تا در برابر این مطالب ناروا وظیفه خود را ادا نمایم.
مطالب زیر از جانب کسی مطرح میشود که خود همواره مدافع اصولگرایی و پیروی از خط ولایت بوده است. موضعگیریهای پیشین من این را نشان میدهد. به نظرم اگر اصولگرایی سیاستزده نباشد و تمسک به ولایت را فقط در تعابیر سیاسی و برای اهداف قدرتطلبانه تفسیر نکند، همین واکنش را نیز اصولگرا میداند و اگر چنین تصور کنیم هر که ما را نقد کند در موضع دشمن قرار دارد، با کجای اصولگرایی سازگار است؟ اگر برای رسیدن به هدف، هر وسیلهای را توجیه کنیم چگونه میتوانیم خود را اصولگرا بدانیم؟
مطالبی که از قول جناب آقای صدرالدین شریعتی بر زبان جاری شده است، نه در شأن ایشان به عنوان شخصی در کسوت روحانی است و نه در شان دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان بزرگترین دانشگاه علوم انسانی در خاورمیانه است. ما از کسی که خدمات ارزندهای به دانشگاه انجام داده است و مشکلات اجرایی دانشگاه را در فراز و فرودهای فراوان مدیریت کرده است انتظار نداشتیم اینگونه به دور از معیارهای اخلاقی و عقلی سخنانی در مورد همکاران خود بیان کند که تصویری مخدوش نه فقط از تعداد اندکی از مدرسان بلکه از کل دانشگاه در افکار عمومی شکل دهد. این در حالی است که اکثر موارد یاد شده اولا اغراقآمیز مطرح شدهاند و ثانیا در هیچ دادگاه صالحهای به اثبات نرسیدهاند.
مردم به خوبی میدانند که در هر جمعی امکان خطاهای اجتماعی و عدول از معیارهای اخلاقی وجود دارد و این امر اختصاص به هیچ قشر خاصی ندارد، لیکن به جرات میتوان ادعا کرد که میزان اینگونه خطاها در میان دانشگاهیان به نسبت امکان آن از دیگر اقشار بسیار کمتر است. سازمان دانشگاه با سازمانهای دیگر متفاوت است، اساتید دانشگاه کارکنان دانشگاه هستند لیکن دانشجویان و سایر کارکنان این نوع سازمان نسبت متفاوتی با آنها دارند و با توجه به اشتیاق و اقبالی که نسبت به آنها وجود دارد احتمال عدول از مسیر صلاح همواره ممکن است، با این وجود به دلیل فرهیختگی و اخلاقی بودن دانشگاهیان به ندرت چنین خطاهایی سر میزند.
این در حالی است که در میان بسیاری اقشار دیگر علیرغم نبودن چنین فضایی میزان خطاهای اجتماعی و اخلاقی کم نیست. بر این اساس ارائه تصویری مستهجن از دانشگاه و بیان سخنانی نظیر اینکه «خدا میداند چه صحنههایی دارم که اگر بگویم استخوانها میترکد»، واقعا بیانصافی نسبت به دانشگاه است. تجربه زیست ما نشان از آن دارد که دانشگاهیان ضمن مراقبت از خود و اعتلای مناسبات خود با اطرافیان نسبت به هرگونه خطایی در جمع همکاران خود با حساسیت بالا برخورد میکنند.
ایشان چند بار گفتهاند که قصد ندارند آبروی کسی را ببرند لیکن با ذکر جزئیات و مشخصات افراد، به گونهای در مورد آنها سخن گفتهاند که هر کسی که در دانشگاه باشد به خوبی میتواند آنها را شناسایی کند و یا حتی بدتر از آن علاوه بر شخص مظنون، دیگران را نیز در این کار شریک بداند. این چه نوع اسلامی است که در نهایت منجر به چنین رفتاری میشود؟ این چه نوع اصولگرایی است که تشییع فاحشه از آن بیرون میآید و از جانب نشریهای اصولگرا نیز منتشر میشود؟ آیا قدرت آن قدر مهم است که آبروی مومنین و نهاد دانشگاه را باید برای آن هزینه کرد؟ نگویید که مساله فقط مربوط به چند نفر است.
به نظر شما کسی که سطور منتشره را که تحت مدیرمسئولی شما منتشر شده است بخواند چه تصوری از کلیت دانشگاه در ذهن او شکل میگیرد؟ شما یک روزنامهنگار هستید و به خوبی میتوانید درک کنید که پیامهای ارسالی از سوی شما به منزله نقاطی هستند که در ذهن مخاطب تصویری را به وجود میآورند. لازم نیست تمامیت تصویر ارسال شود. همین که نقاط در مواضع به خصوصی ارسال شدند تصویر مورد نظر شکل خواهد گرفت. اگر نظام قضایی ما قدری پیشرفتهتر از این بود، این امکان وجود داشت که به خاطر هتک حرمت به دانشگاه مورد بازخواست قرار گیرید لیکن خوشبختانه یا متاسفانه به دلیل نقص قوانین چنین امکانی فراهم نیست ولی دادگاه الهی که منتظر تدوین و تصویب چنین قوانینی نیست. پس بیایید و از کار خود استغفار کنید و از دانشگاه اعاده حیثیت کنید.
مطالب دیگری نیز در مورد نقد اصولگرایی ایشان وجود دارد که به خود اجازه نمیدهم در این فضا که مورد سوء استفاده قرار میگیرد بیان کنم. لیکن در مجال و مقال دیگری آنها را بازگو خواهم کرد تا بدانید چه بر سر دانشگاه علامه طباطبایی آمده است.»