صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۳۹۲ - ۰۸:۳۹  ، 
شناسه خبر : ۲۶۳۰۳۵
رفتارشناسي تحركات آتش‌افروزانه آمريكا
قاسم غفوری - مقدمه: سوریه همچنان از کانو‌ن‌های اصلی تحولات منطقه‌ای و جهانی است که دامنه آن نه تنها منطقه بلکه سراسر صحنه بین‌الملل را در بر می‌گیرد. بسیاری تأکید دارند که تحولات سوریه دیگر مسئله‌ای صرفاً میان سوریه و دشمنان مقاومت نیست بلکه می‌رود تا به جنگی جهانی مبدل شود، چنانکه پوتین رئیس‌جمهور روسیه در واکنش به تهدیدات نظامی آمریکا می‌گوید: سوریه به جنگی خانمان سوز برای سراسر جهان مبدل خواهد شد. غرب با ادعای مقابله با آنچه استفاده نظام سوریه از سلاح شیمیایی در حومه دمشق می‌نامد فضایی از جنگ را علیه سوریه به پا کرده است و تلاش دارد تا در صحنه یارگیری، کشورهای بیشتری را به اردوگاه جنگ‌طلبان وارد سازد. ائتلافی از آمریکا، فرانسه، برخی کشورهای مرتجع عربی، ترکیه و رژیم صهیونیستی ادعای اقدام نظامی علیه سوریه را مطرح کرده‌اند. ادعای سلاح شیمیایی در حالی مطرح شده که اسناد و مدارکی گواه بر استفاده گروه‌های تروریستی از این سلاح‌ها در سوریه وجود دارد؛ گروه‌های تروریستی‌ای که رسماً تحت حمایت همان‌هایی هستند که اکنون ادعای جنگ علیه سوریه را مطرح می‌سازند. باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا که در ماه‌های پیش ادعای خط قرمز بودن استفاده از سلاح شیمیایی از سوی نظام سوریه را مطرح کرده بود در واکنش به ادعاهای مطرح شده از اراده آمریکا برای اقدام نظامی سخن گفت و حتی به تقویت ناوگان دریایی آمریکا در مدیترانه و افزایش نیروها و تسلیحات آمریکایی در برخی کشورهای منطقه مانند اردن و ترکیه اقدام کرد. دیری نپایید که آتش تند اوباما فروکش کرد و وی از ارجاع پرونده جنگ به کنگره آمریکا سخن گفت و ادعا کرد که هر تصمیمی که کنگره اتخاذ کند وی مجری آن خواهد بود. وی در چند سخنرانی و حتی دیدار با برخی اعضای سنای آمریکا بر لزوم تصویب طرح حمله در کنگره تأکید کرد. در این میان برخی منابع خبری از رأی مثبت سناتورها به طرح حمله البته به صورت محدود در یک بازده 60 روزه و مدت تمدید یک ماهه خبر دادند. روند تحولات به‌ویژه حیثیتی شدن مسئله مقابله با سوریه برای اوباما و نیز هژمونی آمریکا نشانگر آن است که به احتمال قوی کنگره (سنا و مجلس نمایندگان) با همین ترکیب به درخواست اوباما برای اقدام نظامی علیه سوریه رأی مثبت خواهند داد. هر چند که برای آغاز جنگ، اوباما باید نظر کنگره را جلب کند، اما این سوال مطرح است که چرا اوباما از مواضع اولیه خود مبنی بر اقدام یک جانبه علیه سوریه عقب‌نشینی کرده و امور را به کنگره سپرده است؟ و از سوی دیگر چرا نمایندگان آمریکا تقریباً فرصتی سه ماهه را برای اوباما برای آغاز و یا کناره‌گیری از جنگ در نظر گرفته‌اند؟ اوباما در تفکرات شخصی خود و در نهایت ایالات متحده چه اهدافی را از این فرایند دنبال می‌کنند؟

احتمالات چرایی خرید زمان

هر چند که اقدام نظامی آمریکا علیه سوریه پس از رأی و نظر کنگره در روزهای آتی، امری دور از ذهن نمی‌باشد، اما به هر تقدیر مسئله مطرح شده مبنی بر فرصت تقریباً سه ماهه به اوباما برای اقدام نظامی، امری قابل توجه در رفتارهای آمریکا در قبال سوریه است که می‌تواند برگرفته از مولفه‌ها و چالش‌هایی خاص باشد. مولفه‌هایی که می‌تواند بر شروع و یا عدم آغاز جنگ تأثیرگذار باشد. 
1) چالش‌های پیش روی آمریکا:
واشنگتن برای اقدام نظامی با چالش‌هایی مواجه است که می‌تواند زمینه‌ساز تردید این کشور برای انجام آن باشد.
الف- هزینه‌های جنگ: آمریکا در طول جنگ‌های گذشته نظیر جنگ کوزوو، افغانستان، عراق و لیبی، به نوعی جمعی از متحدان را در کنار خود داشته و هزینه‌های مالی و انسانی جنگ را میان آنها تقسیم می‌کرد، اما در مسئله سوریه حتی متحدان سنتی آمریکا نظیر انگلیس و کانادا هم صراحتاً در کنار آمریکا قرار نگرفته‌اند. ژنرال دمپسی، رئیس ستاد ارتش آمریکا در برآورد هزینه‌های جنگ می‌گوید: اقدام نظامی علیه سوریه روزانه یک میلیارد دلار هزینه دارد. با توجه به اوضاع اقتصادی آمریکا عدم وجود متحدان برای تقسیم هزینه‌های جنگ احتمالی، ناهنجاری‌های بسیاری به اقتصاد آمریکا خواهد افزود. نکته مهم آنکه جنگ کوتاه مدت نمی‌تواند چندان تأمین کننده منافع آمریکا باشد و در جنگ بلند مدت نیز آمریکا توان تأمین هزینه‌های جنگ را نخواهد داشت، هر چند که جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا در جمع سناتورها اعلام کرده است اتحادیه عرب حاضر به تأمین تمام هزینه‌های جنگ می‌باشد، اما واقعیت امر آن است که آمریکا برای جنگ بلندمدت با بحران شدید مالی مواجه خواهد شد که حتی اعراب نیز توان جبران آن را ندارند.
آمریکا نمی‌خواهد وارد جنگی شود که تکرارکننده هزینه‌های جنگ افغانستان و عراق باشد، در حالی که دستاوردی در ورای آن ندارد. 
ب- اوضاع داخلی سوریه: آمریکا در حوزه داخلی سوریه با مجموعه‌ای از چالش‌ها مواجه است که عملاً اقدام نظامی علیه این کشور را با ابهام مواجه می‌سازد. نخست آنکه جریان‌های معارض و تروریستی تحت حمایت آمریکا از موقعیت مطلوبی در سوریه برخوردار نبوده و عملاً در اوضاع متزلزلی قرار دارند. آمریکا نمی‌تواند از این جریان‌ها برای مقابله از درون با سوریه در صورت حمله احتمالی به این کشور بهره گیرد. 
نکته مهم آنکه آمریکا هنوز نتوانسته جایگزینی برای نظام سوریه کادرسازی کند که عملاً اقدام نظامی بلندمدت علیه سوریه برای سرنگونی را با ابهام مواجه می‌سازد. در صورت اقدام نظامی محدود نیز تضمینی برای تغییر رویه اسد و حرکت آن در مسیر خواست آمریکا وجود ندارد. دوم آنکه آمریکا برآورد اطلاعاتی دقیقی از ظرفیت‌های نظامی سوریه ندارد، چنانکه بسیاری از کارشناسان نظامی و استراتژیک آمریکایی‌ تأکید کرده‌‌اند که آمریکا می‌تواند آغازگر جنگ باشد، اما مسلماً نمی‌توان آن را پایان دهنده جنگ دانست. توان نظامی سوریه و نیز پیوند میان ارتش و مردم سوریه با نظام و شخص بشار اسد، رئیس‌جمهور مولفه‌ای است که می‌تواند‌ آمریکا را گرفتار جنگی با سرنوشت شکست آمریکا سازد. بشار اسد در مصاحبه با فیگارو تأکید می‌کند که سوریه برای هر گزینه‌‌ای آماده است و در نهایت دشمن را شکست خواهد داد. 
ج- بحران مشروعیت: آمریکا برای اقدام نظامی علیه سوریه با بحرانی به نام عدم مشروعیت اقدام نظامی مواجه است. برآوردهای آماری نشان می‌دهد که از هر پنج آمریکایی چهار نفر با جنگ مخالفت می‌کنند، به‌گونه‌ای که حتی نظامیان نیز کمپین مقابله با اقدام نظامی علیه سوریه به راه انداخته‌اند. در حوزه بیرونی نیز افکار عمومی جهان با آمریکا همسو نیست که نمود آن را در تظاهرات ضد جنگ در بسیاری از نقاط جهان می‌توان مشاهده کرد. 
در حوزه کشورها نیز به جز فرانسه که آن هم شروطی مانند رأی پارلمان را برای جنگ مطرح کرده، ترکیه، برخی کشورهای مرتجع عربی و صهیونیست‌ها، سایر کشورها از پذیرش ورود به اردوگاه جنگ‌طلبی آمریکا خودداری کرده‌اند. حتی کشورهایی مانند انگلیس و کانادا نیز بر اساس برآورد سود و هزینه حاضر به حمایت شفاف از اقدام نظامی آمریکا نشده‌اند و ناتو نیز تلویحاً به حمایت از آمریکا پرداخته و تلاش کرده تا چندان در صحنه حضور نداشته باشد. هر چند که برای آمریکا مجوز سازمان ملل اهمیت چندانی ندارد، چنانکه آغاز جنگ را صرفاً به مجوز کنگره مشروط ساخته است، اما به هر حال برای اوبامایی که ادعای توجه به موازین بین‌المللی را سر می‌دهد، رأی شورای امنیت به جنگ می‌تواند امری قابل توجه باشد، در حالی که عدم داشتن مجوز مذکور تا حدود زیادی به تزلزل بیشتر جایگاه جهانی وی منجر خواهد شد. 
د- شرایط متحدان سوریه: آمریکا در حوزه متحدان سوریه از یک سو از واکنش جبهه مقاومت شامل ایران، حزب‌الله لبنان و گروه‌های فلسطینی در هراس است و از سوی دیگر در جنگ حیثیتی با روسیه، امیدی به عقب‌گرد مسکو از حمایت‌هایش از اسد ندارد، چنانکه پوتین در مورد اقدام نظامی آمریکا رسماً بر حمایت نظامی از سوریه تأکید کرده است. نکته مهم آنکه افکار عمومی جهان و بسیاری از کشورها حتی کشورهای حاضر در حوزه آفریقا و آمریکایی لاتین بر حمایت از سوریه تأکید کرده‌اند. 
ه- امنیت رژیم صهیونیستی: این حقیقت را نمی‌توان نادیده گرفت که برای آمریکا حفظ امنیت رژیم صهیونیستی اولویتی مهم است. آمریکایی‌ها برآورد اطلاعاتی دقیقی از تحقق این امر در صورت اقدام نظامی علیه سوریه ندارند، به‌ویژه اینکه مقامات دمشق اعلام کرده‌اند که در صورت حمله به سوریه هزاران موشک را راهی تل‌آویو خواهند کرد. 
هر چند که صهیونیست‌ها با فضاسازی رسانه‌ای و معرفی اوباما به عنوان ببر کاغذی برآنند تا آمریکا را به عرصه جنگ با سوریه وارد سازند، اما حقیقت آن است که آمریکا برای حفظ امنیت رژیم صهیونیستی در طول جنگ احتمالی با چالش‌های بسیاری مواجه است که بر اجرای گزینه نظامی تأثیرگذار خواهد بود. 
2) احتمالات پیش‌روی آمریکا:
با توجه به آنچه ذکر شد می‌توان گفت رویکرد احتمالی آمریکا به خرید زمان می‌تواند بر اساس مولفه‌های رفتاری خاص صورت گیرد که عبارتند از:
الف- نقش اهداف حاشیه‌ای در تحرکات اخیر آمریکا در قبال سوریه را نمی‌توان نادیده گرفت. آمریکا تلاش دارد تا در کنار سوریه برخی اهداف منطقه‌ای و جهانی را نیز اجرایی سازد. هدایت تحولات مصر، پایان دادن به قیام مردمی در بحرین و عربستان، هدایت تحولات یمن، لیبی و تونس، افزایش حضور نظامی در منطقه با محوریت ترکیه و اردن به بهانه تأمین امنیت منطقه در برابر آنچه تهدیدات سوریه و القاعده می‌نامد، اجرای روند سازش و تحقق اهداف سلطه‌طلبانه صهیونیست‌ها، بحران‌سازی در لبنان علیه حزب‌الله، افزایش فشارها بر ایران برای امتیازدهی به غرب در مذاکرات احتمالی و... از جمله اهداف فراسوری آمریکا است که با سوق دادن افکار عمومی به مسئله سوریه به دنبال اجرای آنها است. خرید زمان در حالی که همگان گرفتار احتمال جنگ سوریه هستند برای تحقق این اهداف قابل تأمل است.
ب- در حوزه داخلی سوریه نیز آمریکا تلاش دارد تا از یک سو فضا را برای تقویت معارضه فراهم سازد، چنانکه امید دارد با معطوف شدن ارتش به خارج و نیز برخی ریزش‌ها در میان نیروهای مسلح سوریه و کاهش پشتوانه مردمی نظام این کشور، طرح سلطه معارضه (بخوانید گروه‌های تروریستی) بر بخش‌هایی از سوریه را محقق سازند تا ضمن استفاده از آنها در جنگ احتمالی، طرح‌های بلند خود برای تجزیه و یا خودمختاری بخش‌هایی از سوریه را اجرایی سازند. 
نکته دیگر آنکه آمریکا و متحدانش تلاش دارند تا در فرایند زمان، برآوردهای اطلاعاتی خود از داشته‌های سوریه را تکمیل سازند، چنانکه حتی انگلیس اعلام کرده است که لندن در حوزه نظامی وارد جنگ نخواهد شد، اما در حوزه اطلاعاتی و حمایت از معارضه همچنان فعال است. 
ج- کسب مشروعیت با زمینه‌سازی برای همراه شدن افکار عمومی آمریکا و جهان با طرح حمله، افزایش حاضران در جنگ برای تقسیم هزینه‌های جنگ میان آنها از دیگر مولفه‌های رفتاری آمریکا است. ادعای ابتدایی آمریکا درباره اقدام نظامی علیه سوریه نشان دادن که این کشور دیگر آن برتری گذشته را ندارد که با اولین فراخوان، کشورها در کنار آن قرار گیرند و تقویت اردوگاه حامیان برای آمریکا به امری زمانبر مبدل شده است. رسوایی بزرگی که برای آمریکا در قبال سوریه رقم خورده است و آنها با کوبیدن بر طبل جنگ و فضاسازی رسانه‌ای به دنبال پنهان‌سازی این رسوایی هستند. آمریکا در صورت توان خواستار کسب مجوز از سازمان ملل نیز خواهد بود تا اوباما با مشروعیت ادعایی خود وارد میدان جنگ شود. 
د- تضعیف حامیان منطقه‌ای سوریه با گرفتارسازی آنها در چالش‌های داخلی و منطقه‌ای از دیگر مولفه‌های رفتاری آمریکا است که می‌تواند مورد توجه باشد. افزایش فشارها بر ایران، تحرک علیه حزب‌الله لبنان با گروه‌های تروریستی و حتی اقدام نظامی صهیونیست‌ها علیه مقاومت غزه می‌تواند در این چارچوب تعریف شود. آمریکا همزمان تلاش خواهد کرد تا روسیه و چین را نیز از جمع حامیان سوریه دور سازد، چنانکه این امر را در رایزنی‌های اوباما در نشست سران گروه 20 در سن پترز بورگ می‌توان مشاهده کرد. 
ه- زمینه‌سازی برای تقویت وضعیت نظامی و امنیتی صهیونیست‌ها مولفه دیگر آمریکا است که با افزایش تعداد سامانه‌های موشکی و نصب سیستم‌های راداری و موشکی در برخی کشورهای منطقه نظیر ترکیه و اردن اجرا می‌‌شود. 
و- با توجه به مجموعه چالش‌های پیش روی آمریکا از جمله هزینه‌های مالی جنگ و عدم اطمینان آمریکا به پیروزی نهایی در سوریه، این مولفه مطرح است که آمریکا تلاش کند تا در فرایند زمان خواسته‌هایی را که از طریق نظامی دنبال می‌کند در حوزه دیپلماسی کسب کند. آمریکا ابتدا ادعای جنگ را مطرح ساخته و سپس مجموعه خواسته‌های خود را در صحنه دیپلماتیک مطرح می‌سازد، در حالی که عدم آغاز جنگ را به پذیرش خواسته‌های این کشور مشروط می‌سازد؛ دستیابی به بیشترین فایده با کمترین هزینه. 
برخی بر این عقیده‌اند که ورود آمریکا به صحنه جنگ با سوریه به دلیل گرفتار شدن اوباما در طراحی عربستان و صهیونیست‌ها و گروه تروریستی حاضر در سوریه است که با استفاده از سلاح شیمیایی به دنبال گرفتارسازی آمریکا در جنگ سوریه بوده‌اند. این سناریو مطرح است که اوباما با خرید زمان به دنبال خروج از سناریوی عربستان، صهیونیست‌ها مبنی بر ورود آمریکا به جنگی ناکام با هزینه‌های سرسام‌آور برای اقتصاد و هژمونی آمریکایی است. رایزنی‌های اوباما در نشست سران گروه 20 در روسیه، نشست سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل، نشست احتمالی ژنو 2 و مجموعه‌ای از فرایندهای دیپلماتیکی که می‌تواند در صحنه جهانی اجرایی شود، می‌تواند زمینه‌هایی برای آمریکا جهت آزمودن بخت خود برای کسب آنچه در ورای جنگ دنبال می‌کرد در وادی دیپلماسی باشد. 
البته در باب نشست سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل باید تأکید داشت که این مسئله برای آمریکا حکم شمشیر دو لب را دارد، چرا که مخالفان جنگ و حامیان سوریه می‌توانند از این تریبون برای مقابله با آمریکا بهره‌گیرند هر چند که واشنگتن تلاش دارد تا از این تریبون جهانی برای توجیه جنگ و افزایش متحدان خود بهره‌گیرد.
نتیجه‌گیری 
در جمع‌بندی کلی از آنچه ذکر شد می‌توان گفت که هر چند گزینه اقدام نظامی فوری آمریکا علیه سوریه دور از ذهن نمی‌باشد، اما احتمال استفاده اوباما از فرصت سه ماهه مطرح شده از سوی نمایندگان کنگره از قوت بیشتری برخوردار است، چرا که آمریکا تلاش دارد تا یکی از دو گزینه زیر را اجرایی سازد. ابتدا توجیه آغاز جنگ در حالی که با کمترین هزینه این اقدام را صورت می‌دهد و در مرحله بعد ایجاد مجموعه‌ای از توجیهات برای عدم آغاز جنگ تا ضمن سرپوش نهادن بر ناتوانی‌ها و تزلزل‌های درونی و بیرونی آمریکا برای آغاز جنگ جدید در جهان با چهره یک فاتح از میدان خارج شود تا مانع از آن شود که جهانیان اوباما را رئیس‌جمهوری متزلزل و آمریکا را یک ببر کاغذی بنامند. در یک کلام اوباما به دنبال خرید زمان برای توجیه جنگ و یا فرار از جنگ است. 

نام:
ایمیل:
نظر: