پایگاه اینترنتی دویچه وله نوشت: ژانت آفاری استاد تاریخ در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا و نویسنده کتاب «سیاست جنسی در ایران معاصر» معتقد است ایران در مرحله وقوع یک انقلاب جنسی است. وی شرط اول این انقلاب را آگاهی دختران از راهی که برگزیدند میداند. ژانت آفاری تاکید کرد: تغییرات زیادی در زمینه روابط جنسی و ازدواج در ایران روی داده و تنها زمانی میتوان گفت ایران به مرحله انقلاب جنسی رسیده که دختران با آگاهی و با علم به این که چه میکنند اقدام به سنتشکنی کنند. به نظر او اینکه دختری قبل از ازدواج رابطه جنسی داشته باشد و بعد برای ازدواج دست به ترمیم پرده بکارت بزند، نشانهای از انقلاب جنسی نیست. ژانت آفاری همچنین اعتقاد دارد که در انقلاب جنسی، نقش مردان بسیار پررنگ است. او مسئله ترمیم بکارت را مشکل مردهای ایرانی میداند و میگوید: ما بار مبارزه زنان را بیش از حد روی دوش زنان میگذاریم. مبارزه زنها نیاز دارد به این که مردان جوان ایرانی هم در این مورد فعال باشند.
خانم آفاری، در پاسخ به سوال دویچه وله مبنی بر این که تغییرات سالهای اخیر در ایران از نظر روابط بین دختر و پسر، خیلیاز تحلیلگران و کارشناسان را به سمت استفاده از واژه انقلاب جنسی در ایران برده است، آیا به نظر شما، این تعبیر، تعبیر درستی است؟ پاسخ داد: به نظر من استفاده از این عبارت اشکالی ندارد؛ منوط بر این که فکر نکنیم که لزوماً شبیه آن انقلاب جنسی است که در اروپا و آمریکا در سالهای هفتاد میلادی اتفاق افتاد، برای این که شرایط کاملاً متفاوت است. به طور کلی، تحول بزرگی در روابط زناشویی در ایران در حال وقوع است و آن این است که ازدواج بیشتر و بیشتر انتخابی است بین دو نفر و معمولاً به این صورت است که یک دوره کوتاه یا طولانی یکدیگر را میبینند، بعد تصمیم به ازدواج میگیرند. در مورد روابط جنسی هم دخترها از اختیار بیشتری استفاده میکنند و عملاً بسیاری از مرزها را شکستند. ولی متأسفانه، به نظر میرسد که این تغییر هنوز در سطوح دولتی و قوانین مملکتی پذیرفته نشده، ولی در سطح فرهنگی و خانوادگی و حتی میان مردان جوان هم، پذیرش این انقلاب جنسی و قبول تحولات منتج از آن، به وجود نیامده است. برای مثال، رواج ترمیم بکارت را میتوانیم ذکر کنیم، البته مسئله ترمیم بکارت چیز تازهای در ایران نیست. وقتی به اسناد تاریخ ایران نگاه میکنیم، میبینیم پزشک های اروپایی که در قرن نوزدهم در ایران بودند، معتقد بودند که در برخی از خانوادههای ایرانی، اگر دختری بکارتش را قبل از ازدواج از دست داده باشد، نزد یک قابله ماهر برود تا بکارتش را ترمیم کند. در آن زمان، این دخترها هنگام ازدواج هنوز دختربچه بودند و سنشان بین 9 تا 12 سال بود، بنابراین وقتی خانوادهای بچه را برای ترمیم بکارت میبرد، به خاطر این بود که احتمالاً در آن خانواده تجاوزی صورت گرفته بود و خانواده هم این را میدانسته و این کار به اصطلاح سرپوشی بود برای ازدواج دختر و مسئلهای نبود که خود دختر در آن نقشی داشته باشد. حال میآییم به صدسال جلوتر، مثلاً در اواسط سالهای 1970. در آن زمان هم میبینیم که پزشک های متخصص راجع به مسئله ترمیم بکارت صحبت میکنند. در آن زمان، قشری از زنان ایرانی وارد بازار کار شدند با شغلهای مختلفی مانند پرستاری، منشیگری و معلمی. در نتیجه، خارج از محیط خانواده و خارج از تشکیلات سنتی با مردان در تماس بودند. این دختران جوان یا همکاران شان ممکن بود عاشق بشوند و به طور مثال مدیر شرکت قولهایی به آنها بدهد که فکر کنند با یک رابطه جنسی، احتمال ازدواج هم هست و بعد متوجه می شدند که ازدواجی در کار نیست و با پولی که جمع کردند، میرفتند و این عمل جراحی (ترمیم بکارت) را به صورت خیلی پنهانی انجام میدادند. ولی اینجا هم باز دخترها یک نوع حالت فریبخوردگی داشتند. برای این که احساس می کردند وارد رابطهای شدند و این رابطه به آنجایی که میخواستند، یعنی به ازدواج منجر نشده است .
کارشناس دویچه وله افزود: ترمیم بکارت به صورتی که امروزه در ایران میبینیم، به نظر من، کاملاً شکل متفاوتی دارد و آن این است که دختران جوان با خشم بسیار نسبت به جامعه که در آن انواع و اقسام امکانات را برای آنها منع کرده، تصمیم میگیرند که بکارتشان را از دست بدهند. پسرها هم یک تحول اساسی کردند و آن هم بر خلاف قدیم که رابطه جنسی را با مثلاً زنی از طبقه بسیار پاییندست و یا حتی در محلات روسپیگری داشتند، الان دیگر نمیخواهند که با زنی خیلی پایینتر از خودشان، یا یک روسپی یا حتی یک کارمند زیر دستشان رابطه داشته باشند. بلکه میخواهند با کسی رابطه داشته باشند که همسطح و همکلاس خودشان است. سن ازدواج هم در ایران خیلی بالا رفته یعنی میانگین سن ازدواج در شهرهای بزرگی مانند تهران، حدود 27 سال است و در سطح کشور به 24 سال رسیده و طبیعتاً شرایط رابطه بین دو جوان (درمکانهای مختلف) هم زیادتر شده است. در این شرایط، به نظر میآید که دختران جوان تصمیم میگیرند که رابطهی جنسی داشته باشند و منتظر ازدواج نشوند برای اینکه لزوماً دیگر آن ایدهآلها وجود ندارد که مردی بیاید و آنها را نجات دهد و زندگی خیلی خوبی برایشان تهیه کند. دختران نسبت به ازدواج و نسبت به واقعیتهای ازدواج خیلی واقعبینتر شدند.
ژانت آفاری ضمن اشاره به این که امروزه زنها خودشان تصمیم میگیرند که وارد رابطه جنسی شوند ولی این که چرا پس از آن ترمیم بکارت وجود دارد؟ افزود: مسئله ترمیم بکارت، مشکل مردهای ایرانی است. یعنی مردهایی که دیگر نمیخواهند با قشر پایین و قشر روسپی رابطه جنسی داشته باشند و بعد با زنی ازدواج کنند که همطراز و همطبقه خودشان است. آنها میخواهند با زنی رابطه داشته باشند که همطراز و همفکر و همطبقه خودشان است ولی موقع ازدواج که میرسد، باز توقع دارند زنی که با او ازدواج میکند، باکره باشد. از طرف دیگر دختران جوان ممکن است یک دوست پسر یا چند دوست پسر داشته باشند، ولی هیچکدام به جایی نرسد و مردها هم توقع دارند دختری که با او ازدواج میکند، همانی نباشد که با او دائم در ارتباط است و همان دخترانی نباشند که دوروبرشان هستند اینجاست که این دختر جوان تصمیم میگیرد جراحی ترمیم بکارت انجام دهد برای اینکه بتواند ازدواج کند چه بسا با کسی هم ازدواج کند که او هم با زنهایی نظیر خود او رابطه جنسی داشته است.
کارشناس دویچه وله در ادامه افزود: به نظر من، مردهای ایرانی هنوز نمیخواهند این واقعیت را بپذیرند که رابطه جنسی قبل از ازدواج برای زن، باید یک امر پذیرفته شده و قابل قبول باشد. هنوز هم این توقع را دارند که زنی که با او رابطه جنسی دارند و زنی که با او ازدواج میکنند، دوتا باشند. ما به گروه دیگری از دختران هم برمیخوریم که سنشان بالا رفته مثلاً بالای بیست و هفت ، بیست و هشت سال، و هنوز باکره هستند و به همین علت، پسری راضی نمیشود با آنها رابطهی جنسی برقرار کند. این پدیده در ایران کمی جدید به نظر می آید.
دویچه وله پرسید: چطور میشود این پدیده را توضیح داد؟
آفاری در پاسخ گفت: این پدیده جالب است! من آن را نشنیده بودم و به نظر میرسد که نظیر همان پدیدهای باشد که در انقلاب جنسی در آمریکا به وقوع پیوست؛ برای این که در آمریکا هم مردان جوان مایل نبودند که اولین کسی باشند که دختری با آنها رابطه داشته باشد، این را یک مسئله خیلی شاقی میدانستند چون احساس میکردند که عواقب بسیاری دارد یا ممکن است دختر توقع داشته باشد که با او ازدواج کنند. در آمریکا هم این بود که دخترها باید پسرها را راضی میکردند و به پسرها میگفتند من از تو توقعی ندارم، ولی من باید بالاخره بکارتم را از دست بدهم و احساس میکنم که تو آدمی هستی که من با تو راحت هستم ، بیا برنامهای بگذاریم که من بکارتم را از دست بدهم، میخواهم طوری اتفاق بیفتد که من راحت باشم، یعنی به اصطلاح، دوست پسرشان را راضی میکردند که این کار را انجام بدهد. الان هم در آمریکا، وقتی این اتفاق میافتد، خیلی وقتها نظیر چنین مکالمهای بین دختر و پسر هست.
دویچه وله در ادامه این گفتگو پرسید: پس میتوان گفت که این انقلاب جنسی در ایران هم به سمت همان آزادیهای جنسی در اروپا و آمریکای دههی 60 و 70 میرود که زنان خواهان آن بودند؟
استاد دانشگاه ایالتی کالیفرنیا پاسخ داد: بله، این برداشت را میتوان کرد اما به این معنا نیست که مرحله پس از آن این باشد که وقتی پسری میخواهد ازدواج کند، اگر خانوادهاش کماکان اصرار کردند که دختر باید حتماً باکره باشد، جلوی خانواده بایستد و بگوید که این اصلاً ربطی به شما ندارد، یک مسئله شخصی بین من و دختری است که با هم ازدواج میکنیم و شما حق ندارید در این مورد دخالت کنید. روزی که مردان جوان ایرانی حاضر بشوند این حرف را به خانوادهشان بزنند و بگویند این یک مسئله شخصی است، آن روزی است که من میتوانم بگویم این انقلاب جنسی در ایران روی داده است چون ریشه انقلاب جنسی در این است که نسل جوان حاضر میشود در مقابل خانوادهاش قد علم کند و خیلی از سنتهای آنان را در هم بشکند این اصل اول انقلاب جنسی است نه این که شما به طور مخفیانه کاری بکنید، رابطه جنسی قبل از ازدواج داشته باشید، بعد موقع ازدواج، دقیقاً همانطوری که خانواده گفت عمل کنید. انقلاب جنسی، زمانی که در آمریکا اتفاق افتاد، یکسری سنتشکنی بود در سطح خیلی بزرگ. جوانها با تصورات خانوادهشان از روابط نژادی مبارزه کردند، با تصور خانوادهشان از جنگ و امپریالیسم مبارزه کردند و جنبش ضد جنگ ویتنام را به وجود آوردند. مسئله حقوق شهروندی بود که مارتین لوترکینگ در آن خیلی فعال بود. دختران جوان با تصور پدرومادرشان از این که باید تحصیلی بکنند و بعد به خانه شوهر بروند و بچهداری کنند و زندگیشان را وقف همسر و بچهداری بکنند مبارزه کردند و جوانها اصولاً با شکل ازدواج مبارزه کردند یعنی اینها همه با هم بود؛ یک انقلاب جنسی بود که در عین حال، بسیاری از سنتهای فکری و فرهنگی و همینطور سیاسی آمریکا و اروپا را به زیر سئوال کشید.
آفاری هم چنین اضافه کرد: از دیگر اتفاقاتی که در چند سال اخیر در ایران افتاده، بالا رفتن آمار ازدواج موقت است. البته ازدواج موقت ثبت نمیشود، ولی بعضی از تحلیلگران نتیجه گرفتند که این آمار میتواند ازدواج موقت بین دخترها و پسرها باشد، برای این که راحتتر بتوانند با هم ارتباط داشته باشند. اگر چنین اتفاقی افتاده باشد و این نوع ازدواج موقت زیاد شده باشد، این یعنی استفاده از یک ابزار کاملاً سنتی برای یک مقصود مدرن.
دویچه وله در ادامه از کارشناس خود پرسید: آیا این هم از پارامترهای یک انقلاب جنسی است؟
ژانت آفاری پاسخ داد: بله، اتفاقاً خانم شهلا حائری کتاب خیلی خوبی در مورد ازدواج موقت دارد که دارد تجدید چاپ هم میشود. برای چاپ جدید مقدمهای نوشته که در آن راجع به این موضوع صحبت میکند. این هم میتواند یکی از پدیدههای انقلاب جنسی باشد؛ منوط بر این که دختری که وارد این رابطه میشود، دقیقاً بداند که مفهوم این ازدواج موقت چیست؟ دختر بداند که دارد یک استفاده ابزاری از این سنت میکند. اگر به این صورت یعنی همراه با آگاهی باشد، به نظر من، این سنتهای قدیمی و فرمهای قدیمی را خیلی وقتها میشود زنده کرد و به صورت جدیدی از آن استفاده کرد.
دویچه وله ضمن اشاره به این مطلب که بیشترین تعداد لغتی که در اینترنت جستجو میشود، لغت «سکس» است و بیشترین آمار بازدیدکنندهها هم متعلق به سایتهای پورنوست و سپس از کارشناس خود پرسید: با توجه به این که آموزش جنسی تقریباً در ایران وجود ندارد، آیا این را میشود یک قدم برای آن دانست که جوانها مایلند بیشتر در مورد بدن خودشان و در مورد رابطه جنسی بدانند؟
آفاری پاسخ داد: ما در دانشگاهمان یک نظرسنجی در مورد سکس، ازدواج و مذهب انجام دادهایم که حدوداً 20هزار نفر از خاورمیانه به آن پاسخ دادند.تعداد کسانی که از ایران جواب دادند، حدود پنجهزار نفر بود. کشورهایی که مورد بررسی اساسی قرار گرفتند، ایران، مصر، تونس و ترکیه بودند. روش گردآوری اطلاعاتمان در مورد ایران با کشورهای دیگر، به خاطر محدودیتهای زیادی که وجود داشت، فرق داشت. اما به طور کلی میتوانم بگویم که نسل جوان ایرانی به مراتب در مورد مسئله سکس و رابطه جنسی، لیبرالتر از کشورهای دیگر بود. یعنی اگر بخواهم طبقهبندی کنم، سنتیترین مردها متعلق به مصر بودند و بعد ترکیه و تونس و لیبرالتر از همه ایران بود. در ایران یک تحول بزرگ در حال انجام است. به نظر من جامعه ایرانی در حال تحول بسیار بزرگی در این مورد است. البته این را اضافه کنم که این سایتهای پورنو میتوانند بسیار مضر باشند چون فرد با دیدن آنها، بعدا از «پارتنرش» هم انتظار همان رفتار جنسی را دارد در حالی که اکثر آنها غیر واقعی و اغراق شده هستند.
دویچه به منظور جمعبندی این گفتگو از کارشناس خود پرسید: با توجه به صحبت های شما این تحولاتی که به وجود آمده، هدف یک انقلاب جنسی را تأمین نخواهد کرد، مگر این که از سوی مردها و همچنین خانوادههای ایرانی پذیرفته شود. درست است؟
کارشاس دویچه وله پاسخ داد: دقیقاً همین است. راهش این است که در یک فضای بزرگ، در رادیو و تلویزیون و روزنامهها این بحث پیش برود، ولی در نبود این امکان، فضای مجازیای که وجود دارد، باید این امکان را به جوانها بدهد که راجع به این موضوع صحبت کنند. و بالاخره این مردان ما هستند که باید قدم جلو بگذارند. این شهامت مردهاست که باید سنتشکنی کنند. ما بار مبارزه زنان را بیش از حد روی دوش زنان میگذاریم. مبارزه زنها نیاز دارد به این که مردان جوان ایرانی هم در این مبارزه شرکت کنند و فعال باشند. به نظر من، در نهایت باید این سنتشکنی انجام شود.
کارشناس دویچه وله در پاسخ به آخرین سوال این گفتگو که نقش سیستم حکومتی را در وقوع این انقلاب چقدر پررنگ میبیند؟ پاسخ داد : سیستم حکومتی، بدون این که خودش متوجه باشد، نقش خیلی بزرگی بازی کرد؛ آن هم به این دلیل بود که با شروع انقلاب، مردم را تشویق کردند بچههای زیادی داشته باشند، ولی در عین حال آن روال سوادآموزی را که در دوران پهلوی و بعد به وسیله گروههای چپ تداوم پیدا کرده بود، ادامه دادند و در نتیجه، در سال 1987 به جایی رسیدند که رشد جمعیت خیلی بالا رفته بود و در عین حال، این جمعیت به خصوص در بین زنان و زنان روستایی، از اوایل انقلاب خیلی باسوادتر بود اینجا بود که به این نتیجه رسیدند که باید جمعیت را کم کنند و از انواع و اقسام پدیدهها مثل قرص جلوگیری استفاده کردند تا خانوادهها را تشویق کنند بچهکمتر داشته باشند. ما هیچ جایی ندیدیم که وقتی خانواده بچه کمتر را میپذیرد، تحول بزرگی در آن بشود و یکباره از دوتا بچه به ششتا بچه برود. در هیچ جای دنیا هنوز این اتفاق نیفتاده است. وقتی شما خانواده را کوچک میکنید، دلایل ازدواج عوض میشود. ازدواج دیگر فقط رابطهای برای سکس و بچه داشتن نیست. سن دختر و پسر هم که بالاتر میرود یک سری مسائل جدید به وجود میآید و آنها توقع بیشتری از ازدواج پیدا میکنند. این پدیده دو نتیجه دارد: یکی اینکه توقع خیلی بیشتری هست از این که همفکری و هماهنگی در ازدواج باشد بنابراین مسئله سکس و سکس خوب داشتن در ازدواج خیلی مهم میشود. نتیجه دیگر هم این است که آمار طلاق بالا خواهد رفت.
ژانت آفاری در پایان افزود: برای من شکی نیست که در ایران هم مثل جاهای دیگر، با انقلاب جنسیای که در حال رخ دادن است، توقعات مردم هم از این که رابطه جنسیشان در ازدواج خوب باشد، بیشتر خواهد شد و این منجر به طلاقهای بیشتری در آینده خواهد شد. این است که نباید فکر کنیم که نتیجه این انقلاب جنسی لزوماً این است که این دو نفری که حالا رابطهی بهتری با هم دارند و رابطه قبل از ازدواج هم داشتند، ازدواجشان لزوماً پایدارتر خواهد شد ، نه لزوماً؛ چون ازدواج یک سنت بسیار قدیمی است که بسیاری به وسیله کمک خانواده سر پا نگه داشته شده و وقتی نقش خانوادهها کمرنگتر بشود و سکس خوب مهمتر بشود، خود سنت ازدواج هم خیلی ضعیفتر میشود و فکر میکنم این پدیده هم در ایران در حال وقوع است.
ژانت آفاری استاد تاریخ معاصر در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا و پژوهشگر تاریخ اجتماعی ایران است. او کتاب هایی درباره وضعیت زنان در ایران معاصر تالیف کرده از جمله «زن و جنسیت از دیدگاه مشروطه» و «سیاست جنسی در ایران معاصر.»