صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۱:۳۳  ، 
شناسه خبر : ۲۶۴۸۷۱

* اینترنت، تلفنهای همراه، تبلت‌ها، شبکه های اجتماعی دنیایی برای ما به وجود آورده‌اند که ناگزیر باید زندگی روزمره را با آنها تطبیق دهیم. ادوارد اسنودن و ویکی لیکس تنها بخشی از نظارت این سیستم را روی زندگی ما فاش کردند و به نظر می رسد مانند کوه یخی بیشتر این مسئله ناپیدا است. به نظر شما تکنولوژی‌های جدید زمینه ایجاد جامعه‌های باز را فراهم می‌کند یا اینکه به ابزاری در دست سازمان‌های جاسوسی و اطلاعاتی تبدیل شده اند؟

** هیچ یک از دو درست نیست. البته مثالهایی که عنوان کردید به نظر صحیح می رسد ولی اثرات مثبت تکنولوژی بسیار فراتر از تصور بشر است ولی چندان از جنبه های مثبت آن استفاده نمی‌شود. هرچند می‌توان به اثرات مثبت این پدیده در سرنگونی دیکتاتوری‌هایی مثل حسنی مبارک و بن علی در تونس اشاره کرد ولی به طور کلی باید گفت اینترنت به جز کارکردهای ارتباطی جنبه‌های قوی بسیاری نیز دارد که کمتر به آن توجه می‌شود. هرچند هیچ وقت نمی توان از دست سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی که گوشه ای از آن را اسنودن فاش کرد خلاصی پیدا کرد، ولی همیشه تکنولوژی می‌تواند برای بشر مفید باشد. شخص من هرروز برای پیدا کردن مطالب جدید به اینترنت وابسته شده ام و این خیلی با ارزش است که در مورد اینترنت ابزاری صحیح و درست برای پیشبرد علم بشر استفاده شود.

ولی نکته اساسی در استفاده از اینترنت هدف گذاری و نیازسنجی است که باید ببینید چه می خواهید و به دنبال چه چیزی می گردید. یکی از معضلات اینترنت در دنیای امروزی همین عدم نیازسنجی در حوزه های مختلف است و بیشتر باید گفت که این وسیله به یک ابزار تفریح و خبرخوانی و اطلاع پیدا کردن از اتفاقات نقاط مختلف دنیا تبدیل شده است در صورتی که در همان ابتدا اینترنت برای پیشرفت علم اختراع شد. اگر بخواهید در جستجوی یک مطلب علمی مثلاً زیست شناسی باشید به طور حتم با آخرین چیزی که برخورد خواهید کرد مطلبی مفید در کتابخانه دانشگاه پرینستون خواهد بود چون این همه تبلیغ و هجمه مطالب اجازه چنین امری به شما نمی‌دهد.

* وقتی می‌شنوی مردم می‌گویند احساس تنهایی می‌کنند و وقتی آمارهای خودکشی به علت افسردگی را می خوانید بیشتر متعجب می شوید. وقتی فیس‌بوک با این همه امکانات ارتباطی وجود دارد و کسی با کمترین ارتباط 200 دوست در صفحه اول خود دارد چرا چنین خبرهایی را باید شنید؟

** خوب قبل از اینکه درباره فیس‌بوک و ارتباطات آن صحبت کنید باید بگویید که فریب کامپیوتری برای ارتباط مجازی انسانها، واقعی نیستند. البته خود من زیاد روی فیس‌بوک و ارتباطات و نوع آسیب شناسی آن نظر خاصی ندارم و تحقیق خاصی هم انجام نداده‌ام ولی بر اساس تجربه شخصی‌ام باز هم اعتقاد دارم ارتباطات اینترنتی نمی‌تواند روش صحیح برای برخورد انسانها با یکدیگر باشد. روزی هزاران نظر و خوش آمدگویی مثبت از سوی دوستانتان برای شما می رسد ولی حتی اگر وقت کنید آنها را بخوانید هیچ احساسی نسبت به آنها ندارید. در حقیقت فیس‌بوک را می‌توان به گلی مصنوعی تشبیه کرد که تنها زیبایی ظاهری دارد و هیچ خاصیت دیگری برای معطر کردن محیط زندگی بشریت ندارد.

* شما در مقاله ای نوشته بودید، اکثر ابزارهای تکنولوژی که امروز مردم با آنها بازی و کار می کنند در نتیجه پروژه های نظامی کشف و به جامعه معرفی شده است. درباره اینترنت به نظر می رسد نیز چنین امری صدق می کند؟

** البته نمی توان صرف اینکه پروژه‌ای برای هدفی خاص طراحی شده است و برای هدف دیگر استفاده می‌شود بتوان گفت که به طور عام مضر و بی‌استفاده است. به طور حتم از هرطرح و پروژه ای حتی تحقیقات سازمان بهداشت آمریکا روی جنگ میکروبی هم می‌توان ابزارهایی برای استفاده مردم عادی استخراج کرد، ولی شاید یک روز کسی پیدا شود که از همین تحقیقات میکروبی وسیله ای برای سرگرمی و کار مردم بسازد، ولی به طور حتم نمی‌تواند چندان مفید باشد. وقتی به گذشته نگاه کنید می بینید برخلاف اذهان عمومی اینترنت و کامپیوتر در آزمایشگاههای دهه 50 و 60 پنتاگون متولد شدند، چون این پروژه‌ها بیش از حد هزینه بردار بود و شرکت های خصوصی نمی‌توانستند ازعهده آن برآیند.

* شما گفته بودید تلویزیون‌ها موجب کسلی و گرفتگی ذهنی می‌شوند و همانطوری که در مقاله‌های متعددی نوشته بودید، این روزها کتاب‌ها در بین مردم به خصوص نسل نوجوان در حال ناپدید شدن هستند. ولی به این مسئله نیز اشاره کردید که بازیهای دیجیتالی محبوب بین نوجوانان زیاد موجب رفتارهای خشونت‌زا نمی‌شوند؟

** البته به طور حتم بازی‌های ویدیویی دارای صحنه های خشن روی ذهن اقشار مختلف تاثیر منفی دارد ولی منظور من چیزی غیر از تحقیقات کلیشه ای درباره تاثیرات بازی‌های اینچنین روی کودکان و نوجوانان است. بدون اینکه به اثرات مخرب ابزارهای دیجیتال و بازیهای مربوط به آن توجه کنید به این مسئله نگاه کنید که چه بلایی بر سر سبک زندگی شما آورده‌اند. در حدود پنجاه سال گذشته من در روستایی در حومه یکی از شهرهای بزرگ آمریکا زندگی کرده ام و بزرگ شدن فرزندانم را با چشم خودم مشاهده کردم.

اینجا تلویزیون‌ها و کامپیوترها زیاد روشن نیستند و کودکان و نوجوانان به جای اتاق‌های تاریک بیشتر در کوچه و خیابان در گروه‌های چند نفری مشغول فعالیت و بازی هستند. مهم نیست بازی های ویدیویی چه تاثیری روی کودک شما دارد مهم این است که او را از محیط رشد اصلی خود دور می کند و اجازه نمی دهد با سیر طبیعی رشد کند. اتفاقی که برای کودکان شهرهای بزرگ افتاده این است که آنها کودکی خود را به سادگی از دست می دهند. آنها فرصت بزرگ شدن و بازی کردن را از دست می‌دهند و نمی توانند شخصیت این را پیدا کنند که تبدیل به انسانهای مستقلی شوند. در این شهرها به جای اینکه کودک یاد بگیرد کلمات را بخواند و یاد بگیرد بیشتر می شنود و می بیند و شاید هم اصلاً یاد نگیرد.

* به عبارتی یکی از معضلات اینترنت و به طور کلی تکنولوژی جدید گرفتن فرصت بازی از کودک و نوجوان است. احساس می شود کودک با بازی می تواند تجربیات ارزشمندی کسب کند؟

** دقیقاً همین‌طور است. بازی تجربی عالی است که به نسل بشر اجازه می دهد فرصت ها و استعدادهای درونی خود را به تدریج شکوفا و تقویت کند ولی وقتی بخواهیم به جای آن از وسایل مصنوعی مثل کامپیوتر و وسایل کمک آموزشی جدید استفاده کنیم این حس استقلال را از کودک گرفته ایم.

* شما با رای کارزویل صاحب نظریه تبدیل ماشین ها به انسان موافق هستید و اصولاً اعتقاد دارید که انسانهای امروزی بیشتر شبیه ماشین عمل می کنند.

** البته گفتن اینکه یک روزی ماشینی بتواند شبیه خودش را بسازد، بیشتر به تفکر فرقه‌های پوچ‌گرا شباهت دارد. ماشین‌های بسیاری وجود دارند گفته می‌شود دارای هوش مصنوعی هستند ولی همه اینها روی کاغذ است چون اگر این ماشین ها برنامه‌ریز نداشته باشند هیچ کاری از دستشان برنمی‌آید. مسئله جدی‌تر تبدیل زندگی انسان به یک زندگی ماشینی است که این روزها شاهد آن هستیم. البته خیلی اغراق آمیز است که بگوییم تمام کارهای انسان دنیای مدرن توسط ماشین‌ها برنامه‌ریزی شده است ولی خیلی هم بعید نیست که چنین چیزی در آینده اتفاق بیفتد.

سبک زندگی مردم با توجه به این همه ابزارهای تکنولوژی طوری طراحی شده است که گویی ماشین‌ها آن را اداره می کنند. فیس بوک، توئیتر، اینترنت و گوگل و هرچیزی که از تکنولوژی سرچشمه گرفته است برای زندگی بشری مفید هستند ولی متاسفانه تبدیل به یک پدیده ذهنی در زندگی شده اند که همه امور را تحت الشعاع قرار داده است.

این آینده دور نیست!

وقتی آمریکایی‌ها نگران سبک زندگی نسل جوان و نوجوان و مدیران آینده‌شان هستند، چرا نباید ما نگران باشیم که تکنولوژی را بدون واسطه زیرساختی تنها و تنها وارد می‌کنیم؟ آمارهای ارائه شده از سوی مرکز آموزش وزارت بهداشت آمریکا درباره اعتیاد نوجوانان به اینترنت و گوشی‌های هوشمند می‌گوید: از هر 10 نفر کاربر اینترنت در آمریکا یک نفر به فضای مجازی اعتیاد شدید دارد که از تلفن همراه هوشمند برای دسترسی به اینترنت استفاده می‌کند. طبق آمار مرکز آموزش و جامعه وزارت بهداشت آمریکا (MAPHTC) 61درصد از مردم آمریکا به اینترنت اعتیاد دارند که از میان این جمعیت 73درصد را نوجوانان تشکیل می‌دهند.

82درصد مردم آمریکا بیشتر از مدت زمان مجاز وقت خود را به صورت آنلاین سپری می‌کنند. میانگین سنی اولین گروه از بازی‌کنندگان بازی های آنلاین از چهارسال و نیم تجاوز نمی‌کند. در نیومکزیکو غفلت مادری باعث شد که دخترش با نخوردن غذا و بازی کردن مداوم و بیش از اندازه وارکرافت که یک بازی جنگی مربوط به سنین بزرگسال محسوب می شود، از گرسنگی بمیرد. این دختر در زمان مرگ سه ساله بوده و تنها بیش از 10کیلوگرم وزن داشته است.

مردم آمریکا بیش از 150 بار در روز به صفحه گوشی همراه خود نگاه می کنند و آن را مورد بررسی قرار می‌دهند که تقریباً هردقیقه یک‌بار می‌شود. مردم آمریکا در هفته به طور میانگین 45 دقیقه از زمان خواب خود را به دلیل استفاده از گوشی همراه از دست می دهند. 21درصد از مردم آمریکا برای بررسی پروفایل فیسبوک خود در میانه شب از خواب بلند می شوند. 34درصد مردم آمریکا پیش از بیرون آمدن از رختخواب، گوشی هوشمند خود را بررسی می کنند.

اعتیاد به اینترنت باعث ایجاد تغییراتی در مغز می شود، این تغییرات دقیقاً مشابه افرادی است که از اعتیاد به مواد مخدر رنج می‌برند. و...این آمار تنها برای آمریکایی‌ها نیست و طبق مثل معروف «مرگ برای همسایه نیست» و با توجه به اقبال غیرطبیعی جوانان کشورمان به فضاهای مجازی، اگر مراقبت و هدایت ما درست نباشد و اگر همه اتکا و اعتمادمان را به مهمان جدید خانه و حریم خصوصی خودمان نداشته باشیم، می‌توان امیدوار بود که چنین سرنوشتی نصیب ما نمی‌شود.

نام:
ایمیل:
نظر: