صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۵ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۲:۱۶  ، 
شناسه خبر : ۲۶۵۰۱۰

خبرنگار روزنامه‌ای ایتالیایی ایل جورناله در گزارشی از تهران نوشت: با پله برقی پایین می روم. زنان با روسری یا چادر سیاه در کنار هم ایستاده اند. دختران جوان روسری های رنگی به سر دارند.
 در ادامه این گزارش آمده است: وقتی به زیر زمین می رسیم تابلوی ایستگاه تجریش را می بینیم. تجریش، یکی از شمالی ترین نقاط تهران است.
ایران کشوری است متنوع که می شود آن را با کاشی های گنبد مساجد اصفهان مقایسه کرد. به همین دلیل سوار شدن بر مترو در تهران کمک می کند که این تنوع را بهتر درک کنیم. مترو جایی است که از تمام اقشار در آن حضور دارند و همه درکنار هم کاشی های کشوری را تشکیل می دهند که بسیار زیبا، متفاوت و غافلگیر کننده است.
اولین قطار را سوار می شویم. قطار ها بسیار مدرن هستند. برخی از واگن ها فقط برای زنان و برخی مختلط است که در تئوری می شود گفت که برای زنان و مردانی است که با هم همراه هستند یا با هم ازدواج کرده اند یا نسبت فامیلی دارند. در اینجا نمایشی از گوناگونی برپا شده است. دخترها با بینی های عمل کرده ایستاده اند.
برخلاف آنچه اکثر اروپایی ها فکر می کنند، ایرانیان غرب زده نیستند، آنها یادآور فرهنگ کهن ایرانی هستند. آنها اشعار شعرای بزرگ ایرانی را خوانده اند و مینیاتورها و نقاشی های دوران صفوی را می شناسند.
در مترو به سمت مرکز شهر می رویم. به سمت بازار. قطار هر دو دقیقه در ایستگاهی می ایستند و واگن ها پر و خالی می شوند. فروشنده های دوره گرد وارد می شود و اجناسشان را می فروشند، تضاد بین قطار های نو و مدرن با سادگی فروشنده ها در تضاد است. ایران به دلیل نفت خیز بودن همواره کشور ثروتمندی محسوب می شود اما تحریم های اقتصادی مردم این کشور را تحت فشار اقتصادی گذاشته است.
فروشنده های دوره گرد، اجناس خود را به مردان و زنانی می فروشند که چسب هایی روی دماغشان زده اند.این هم یک پارادوکس دیگر است: کشوری که از لحاظ اقتصادی تحت فشار قرار دارد، زنان و مردان، فقیر و ثروتمند، بینی هایشان را عمل زیبایی می کنند و آنها را شبیه به بینی های کوچک فرانسوی در می آورند.
به ایستگاه پانزده خرداد می رسیم و پیاده می شویم. بین بازار و کاخ گلستان قرار گرفته ایم.تهران یک ابرشهر است و بیش از ۱۳ میلیون نفر جمعیت دارد. شاید نشود گفت که شهر زیبایی است اما جذابیت های زیادی دارد. ساکنان تهران را می شود به آثار هنری این شهر تشبیه کرد.
در کوچه های اطراف بازار تهران جوانان مشغول خرید هستند. سرزندگی جوانان، حیرت انگیز است. لبخند می زنند، با مردم حرف می زنند، با مغازه دار ها چانه می زنند.
دوباره سوار مترو می شویم و به خیابان فردوسی می رویم. بعد از دیدار از موزه جواهرات سلطنتی، در خیابان منوچهری قدم می زنیم و مغازه های عتیقه فروشی را تماشا می کنیم. وارد مغازه ای می شویم که روی در آن ستاره داوود نصب شده است. در ایران 25 هزار یهودی زندگی می کنند. صاحب مغازه با همان لبخند شرقی به ما خوش آمد می گوید. جامعه یهودی در ایران زنده است. حسن روحانی در دیدار از سازمان ملل، نماینده یهودیان در مجلس را نیز به همراه خود برد.
رئیس جمهور جدید موفق شد با سیاست های عملگرایانه اش، موانع بزرگ کشور را از سر راه بردارد.
آخرین ایستگاه، خیابان سعدی است: خیابانی که محل فروش آخرین مدل کیف و چمدان است. گروهی از دختران جوان به همراه همسرانشان با لباس های شیک و آراسته ویترین مغازه ها را نگاه می کنند. باز می گردیم. ازمترو تجریش بیرون می آییم و با تاکسی به خانه دوستانمان می رویم.

نام:
ایمیل:
نظر: