صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۵  ، 
شناسه خبر : ۲۶۷۷۸۴
دستاورد‌های اجتماعی دولت یازدهم در گفت‌و‌گو با دکتر علی انتظاری
محمدرضا عزیزی – اشاره: سال 1392 مردم به شعارهای کسی رأی دادند که تدبیر و امید را کلید واژه‌های برنامه‌های خود برای مدیریت دولت یازدهم قرار داده بود. قرار دادن این دو واژه در کنار یکدیگر به معنای آن است که همه برنامه‌ها و عملکردهایی که دولت در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... قرار است انجام دهد باید درونمایه‌ای از عقلانیت، تدبیر و آینده اندیشی داشته باشد تا امیدواری به بهبود شرایط را در سطوح مختلف زندگی فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... در مردم برانگیزد. این دو واژه کلیدی در حوزه اجتماعی اهمیتی دو چندان پیدا می‌کند چراکه امید آفرینی در این حوزه بر سایر حوزه‌ها نیز تأثیر‌گذار است. دکتر علی انتظاری عضو هیأت علمی و مدیر گروه جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی در گفت‌و‌گو با ایران به بررسی دستاوردها و عملکرد یکساله دولت یازدهم در حوزه اجتماعی و چالش‌های پیش‌رو در این حوزه می‌پردازد:

* مهمترین شاخصی که رفتار اجتماعی - سیاسی مردم را در انتخابات 24 خرداد سال 1392 نسبت به دوره‌های گذشته متمایز می‌کند چیست؟

** باید در نظر داشت که در طول 35 سال گذشته، با برگزاری هر انتخاباتی بر تجربه رأی دهندگان افزوده شده؛ اوایل آنچه که بیش از همه مردم را تحت تأثیر قرار می‌داد چهره‌ها بود. احساس ‌گرایی نیز از مؤلفه ‌هایی بود که در دوره‌های مختلف انتخاباتی بر رفتار رأی دهندگان تأثیر می‌گذاشت. احساسات رأی دهندگان نیز از طریق شعار‌ها بر انگیخته می‌شد. در انتخابات یازدهم اما به نظر می‌آمد که موج احساسات نسبت به عقلانیت دامنه ضعیف تری داشت. به عبارتی مردم برنامه‌های کاندیداها و نقد‌ها و نظرها را شنیدند و پس از آن انتخاب کردند. این عقلانیت در واقع از نماد‌های زندگی شهروندی است. در زندگی شهروندی نگاهی آزاد منشانه و دموکراتیک غالب است. شهروندان علاوه بر این‌که خود نگاه اقتدار طلبانه ندارند، بلکه از کسانی که این نگاه را دارند پرهیز می‌کنند، همچنین در انتخاب‌های سیاسی و اجتماعی از احساسات پرهیز کرده و به عقلانیت روی می‌آورند.

* در این یکساله چطور؟ آیا عملکرد دولت یازدهم بگونه‌ای بود که همین وجوه زندگی شهروندی در رفتارها تقویت شود؟

** خب ما می‌بینیم که دولت در پی برانگیختن احساسات و ایجاد فضای هیجانی نبوده است. تلاش داشته که در جامعه آرامش حاکم باشد. اما باید در نظر داشته باشیم که شاخص‌های «شهروندی» فقط در مشارکت سیاسی در انتخابات تبلور نمی‌یابد، یکی از مهمترین شاخص‌های شهروندی مشارکت مردم در تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی است. دولت باید به توسعه و تقویت شبکه‌های اجتماعی، سازمان‌های مردم نهاد و انجمن‌های دانشگاهی توجه کند. تصمیم گیری‌های دولت درباره امور باید از دل این تشکل‌ها بیرون بیاید و آن‌ها طرف مشورت باشند. این‌که یک نفر به جای همه تصمیم بگیرد  و خود را عقل کل بداند و صرفاً چون تجربه حضور در دانشگاه را داشته خود را بی‌نیاز از رجوع به دانشگاهیان بداند، دچار اشتباهاتی می‌شود که هزینه آن را مردم و کشور مجبورند بپردازند و ما شاهد این اشتباهات و پرداخت هزینه‌ها در گذشته بودیم.

* تشکل‌های غیر دولتی و سازمان‌های مردم نهاد در طول این سال‌ها فراز و نشیب زیادی داشته‌اند، در دوره اصلاحات شاهد رشد این تشکل‌ها بودیم در عین حال نوعی بدبینی هم در بخشی از بدنه نظام به آن‌ها وجود داشت. در دولت‌های نهم و دهم شاهد افول این تشکل‌ها بودیم که بیشتر به نگاه دولت به آن‌ها برمی‌گشت، به نظر شما چرا این تشکل‌ها تا الان موفقیت مورد انتظار را نداشته‌اند و با این فراز و فرود‌ها مواجه بودهاند؟

** مهمترین آسیب این تشکل‌ها این است که از یک مدل بومی بی‌بهره‌اند و ساز و کار آن‌ها در بسیاری از مواقع، گرته‌برداری از مدل‌های غربی بوده است. نمی‌شود ما تشکل مردمی و غیر دولتی داشته باشیم اما از ظرفیت مساجد و هیأت‌های مذهبی غافل باشیم. نمی‌شود که فرهنگسرا یک حرف را بزند و مسجد حرفی دیگر بزند. باید سازمان‌های مردم نهاد با تشکل‌های مردمی سنتی که خاستگاه آن مساجد و هیأت‌های مذهبی هستند، همپوشانی داشته باشند. باید به این ظرفیت‌ها توجه کنند. با توجه به این‌که دولت یازدهم به توسعه شبکه‌های اجتماعی و مشارکت مردم در تصمیم‌گیری‌های دولتی توجه نشان می‌دهد باید تشکل‌های غیر دولتی را هم آسیب شناسی کرده و به شکاف بین سازمان‌های مردمی جدید و تشکل‌های مردمی سنتی نیز توجه داشته باشد.

* در این زمینه شاهد توجه ویژه دولت به شبکه‌های مجازی اجتماعی هم هستیم.  رئیس جمهوری و وزیر ارشاد معتقدند که باید واقعیت شبکه‌های اجتماعی و ماهواره را پذیرفت، برخورد قهری و انتظامی با آن نداشت و سعی کنیم از ظرفیت این امکان تکنیکی در چارچوب ارزش‌های خودمان استفاده کنیم و در واقع گفتمانی جذاب و مبتنی بر فرهنگ خودمان را در این محیط عرضه نماییم نظر شما چیست؟

** من هم با نظرات وزیر ارشاد موافقم که باید از ظرفیت امکان‌های تکنولوژی در حوزه ارتباطات استفاده کنیم. ولی نگاه ما به شبکه‌های اجتماعی از جمله فیس بوک و ماهواره باید تاکتیکی باشد. علاوه بر این‌که این تکنولوژی‌ها را نفی نمی‌کنیم بلکه سعی کنیم گفتمان جمهوری اسلامی را در این شبکه‌ها عرضه کنیم. اما نباید خود را محدود و متکی به اینها بدانیم زیرا باید در نظر داشته باشیم که خاستگاه این شبکه‌ها غربی است. آن‌ها هستند که پردازش‌کننده اطلاعات و دارای توانایی در دستکاری و مدیریت این ابزارهای ارتباطی اند. مطمئناً اگر در جایی احساس کنند که فعالیت این شبکه‌ها منافعشان را تأمین نمی‌کند جلو آن را می‌گیرند و یا راه را برعرضه صداها، گفتمان‌ها و دیدگاه‌هایی که از یکسو جذاب هستند و از سوی دیگر در راستای منافع آن‌ها نیست می‌بندند. ما باید به دنبال طراحی مدل بومی خودمان از شبکه‌های اجتماعی باشیم و در کنار آن از امکان‌های موجود هم استفاده کنیم ولی وابسته به آن‌ها نباشیم.

* طیف‌های مخالف دولت استقبال نکردن مردم از طرح انصراف از یارانه نقدی را به معنای کاهش محبوبیت دولت انگاشتند و روی آن مانور دادند. تحلیل جامعه شناختی شما از نحوه استقبال مردم چیست؟

** این واکنش مردم ربطی به این دولت یا آن دولت ندارد. کسانی که دنبال بهره سیاسی از این قضیه هستند اشتباه می‌کنند. مردم تصورشان این است که هر امکانی که بتوانند از دولت بگیرند غنیمت است و نباید از آن دریغ کرد و فرصت را از دست داد. این تصور هم ریشه در احساس ناامنی اقتصادی مردم دارد. احساس ناامنی با ناامنی متفاوت است. ما ممکن است امنیت اقتصادی و یا سیاسی و اجتماعی داشته باشیم اما احساس امنیت نداشته باشیم. عملکرد‌های گذشته که بر هم انباشته شده نوعی احساس ناامنی اقتصادی را به مردم القا کرده است. باید آن احساس ناامنی از بین برود. نفس رفتار دولت یازدهم در فراخوان از مردم برای انصراف از یارانه‌ها خوب است و از نتیجه این فراخوان نیز نباید استنباط سیاسی کرد. اما اگر دولت آقای روحانی این فراخوان را بعد از اجرای طرح تحول سلامت انجام می‌داد، قطعاً نتیجه بهتری داشت. آن موقع مردم نتیجه می‌گرفتند که اگرچه ممکن است پولی را دریافت نکنند اما از طرف دیگر هزینه سلامت آن‌ها کاهش می‌یابد و برای درمان خود هزینه کمتری می‌پردازند.

* به نظر شما مهمترین سرمایه اجتماعی که با روی کار آمدن یک دولت جدید ممکن است تقویت شود یا در معرض تهدید قرار گیرد چیست؟

** مهمترین سرمایه اجتماعی اعتماد مردم است. تقویت و تضعیف اعتماد هم به عملکرد دولت بستگی دارد. اما یکی از مهمترین راه‌های حفظ سرمایه اعتماد مردم، مشارکت دادن مردم در تصمیم‌گیری است. همان‌طور که گفتم انتخابات سطح نازل مشارکت است. سطح عالی مشارکت این است که مردم و دانشگاهیان و نخبگان طرف مشورت قرار بگیرند و در واقع به بازی گرفته شوند. آن موقع هزینه اشتباهات هم جمعی پرداخت می‌شود و فقط یک نفر متهم نمی‌شود. مردم باید احساس شهروند کامل بودن را داشته باشند. سرمایه دیگر که خیلی مهم است، کاهش شکاف‌های اقتصادی است. این موضوع بسیار مهم است و به نظرم یکی از مهمترین اولویت‌های دولت یازدهم بعد از اجرای طرح تحول سلامت تلاش برای کاهش شکاف‌های اقتصادی باید باشد.

مردم باید رونق اقتصاد و اشتغال و مهار تورم را کاملاً حس کنند. ناامنی اقتصادی پیامد‌های مخربی دارد و یکی از پیامد‌ها نزول اخلاق اجتماعی است. همان حدیث شریف پیامبر اسلام که وقتی فقر از یک در وارد شود ایمان از در دیگر خارج می‌شود در اینجا صدق می‌کند. بسیاری از ناهنجاری‌های اخلاق اجتماعی از چاپلوسی و ریا کاری گرفته تا دروغ، دزدی و... بخاطر احساس ناامنی اقتصادی است. دولت باید در حوزه اقتصاد به گونه‌ای عمل کند که این حس مخرب نا امنی اقتصادی از بین برود. بسیاری از شکاف‌های اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی با رونق اقتصاد و از آن مهمتر القای امنیت اقتصادی از بین می‌رود یا کم می‌شود.

نام:
ایمیل:
نظر: