روحالله صالحی
اقدامات تروریستی و ضد دولتی اویغورهــای سینکیانگ که هر از چندگاهی در این منطقه تکرار میشود، دولت پکن را با چالش جدی مواجه کرده است. چالشی که با توجه به قدرت درحال رشد چین در جهان، میتواند مشکلاتی را برای ابرقدرتی این کشور ایجاد کند.
اقدامات تروریستی برخی اویغورها در منطقه سینکیانگ در غرب چین که با پکن در حال تنش هستند، به کابوسی برای رهبران این کشور تبدیل شده است. اقدام تروریستی اخیر که همزمان با اجلاس مهم سیکا (کنفرانس تعامل و اعتمادسازی آسیا) با حضور روسای جمهور ایران و روسیه در چین به وقوع پیوست، نشان داد که اوضاع مرزهای غربی این کشور همچنان ناآرام است. در این حملات تروریستی که 22 می رخ داد، دهها نفر کشته و زخمی شدند. این اقدام باتوجه به ابعاد گستردهاش با واکنشهای جهانی مواجه شد. این بار نیز دولتمردان پکن روند ناآرامیها در سینکیانگ را برنتابیدند و دستهای پشت پرده را در پدیدار شدن ناآرامیها در این منطقه دخیل دانستند.
چین پرده تردیدها را کنار زده و اعلام کرد، آنچه در سین کیانگ و در آستانه چهارمین سالگرد سرکوب شورشها رقم خورده، حرکت جدایی طلبی است و پکن با جداییطلبی و هر اقدامی که باعث تحریک و ترغیب جدایی طلبان شود بهشدت برخورد میکند. وجود 8 میلیون مسلمان در منطقه خودمختار سین کیانگ، همواره ذهن دولتمردان پکن را به خود مشغول داشته است. چین تروریستهای این منطقه را وابسته به گروه ترکستان شرقی میداند که هدفشان استقلال سین کیانگ از خاک چین است و همواره برای مقابله با آنها وارد عمل شده است. اقدامات خشونت طلبانه چین علیه اویغورهای سین کیانگ سبب شده تا آنها به اقداماتی اینچنینی علیه دولت پکن روی بیاورند.
در سرکوب اویغورها در سال 2009 بیش از 200 نفر از مسلمانان سین کیانگ توسط نیروهای دولتی کشته شدند و این اقدام زمینه را برای بروز ناآرامیهای بعدی در این منطقه فراهم ساخت. سیاست خشونت طلبانه پکن علیه مسلمانان این کشور همواره با واکنش کشورهای مسلمان مواجه شده است و آنها سیاستهای پکن را نمونه آشکار نقض حقوق بشر میدانند. مسلمانان ساکن استان سین کیانگ دولت چین را به تلاش برای نابودی خصوصیات فرهنگی خود متهم کردهاند و به همین خاطر برخی سازمانهای تندرو این بخش خواستار جدایی سین کیانگ و ایجاد کشور مستقل ترکستان در این منطقه شدهاند.
ترس پکن از تکرار اعتراضات عربی در منطقه
شورش اویغورهای سین کیانگ در دهه اخیر، ادعای دولتمردان چین را مبنی بر تجارت آزاد در کنار رفاه و آزادی، به شدت به چالش کشیده است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی درسال 1991 میلادی و تاسیس کشورهای جدید آسیای مرکزی، منطقه خودمختار سینکیانگ، پایگاه اصلی و مرکز ترکتباران مسلمان شد. کشورهای تازه استقلال یافته آسیای مرکزی هر یک به طور مستقل از پتانسیلهای بیشتری برای گردهم آوردن ترکتباران اویغور برخوردار بودند. به همین خاطر پس از فروپاشی شوروی، نگرانی پکن نسبت به مرزهای غربی خود بیش از پیش تشدید شد. همسایگی این منطقه با کشورهای آسیای مرکزی چین را بر آن داشته است تا از این منطقه به عنوان فراهم کننده نفوذ بیشتر در آسیای مرکزی بهره ببرد و به شدت با هرگونه جداییطلبی قومی و بنیاد گرایی مذهبی برخورد کند.
چنانچه در طول چند دهه گذشته نیز این برخوردها همچنان ادامه یافته است. در همین چارچوب، تاسیس سازمان امنیتی شانگهای در 2001 نیز بخشی از استراتژی چین برای مقابله با تهدیدات ناشی از سوی کشورهای منطقه بود. از سویی اقدامات ضد دولتی مردم سین کیانگ را میتوان به خشونت دولت علیه مردم این منطقه مرتبط دانست. اویغورها در مقایسه با قوم هان، از درجه اجتماعی پایینتری برخوردارند و شغلهای خوب و پردرآمد در اختیار افراد قبیله هان قرار میگیرد. اویغورها به عنوان شهروند درجه دو در سین کیانگ زندگی میکنند. با توجه به وجود منابع عظیم نفت و گاز در این منطقه، اویغورها خود را مستحق زندگی بهتری میدانند. در همین حال تفکر غلطی در میان بعضی از مردم «هان» وجود دارد که اویغورها را انسانهایی غیرمفید میدانند.
قوم هان بر این باورند که اویغورها نازپرورده دولت مرکزی چین هستند و باید با آنها مقابله کرد. علاوه بر این، پکن بیشتر تلاش کرده تا به نوعی مردم ترکستان را با عناصر تروریست در پاکستان و افغانستان پیوند دهد. چین معتقد است اویغورهای سین کیانگ با القاعده و عناصر تروریستی ارتباط دارند و بر اساس گزارش مقامات پکن، بیش از هزار نفر از اویغورها در کنار طالبان با نیروهای ائتلافی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در افغانستان میجنگند. موضوع خروج نیروهای ناتو از افغانستان در سال 2014 و بازگشت اقدامات تروریستی به کابوسی برای دولتمردان پکن تبدیل شده است. مقامات رسمی چین به طور خاص از خطر انتقال جنگ افغانستان یا تکرار اعتراضات عربی در آسیای مرکزی و مرزهای غربی خود نگران هستند و سعی دارند تا با برنامهریزیهای گسترده از وقوع چنین حوادثی در کنار مرزهای چین جلوگیری کنند.
نقش امریکا در حوادث سینکیانگ
هرچند کارشناسان بر این باورند که ادعای مقامات چین مبنی بر ارتباط درگیریهای سین کیانگ به خارج از مرزهای این کشور و طرح این موضوع که درگیریهای این منطقه از پیش برنامهریزی شده است، خیال بچگانهای بیش نیست، اما نمیتوان نقش قدرتهای خارجی در این حوادث را نادیده گرفت. آنچه واضح است، اینکه با توجه به رقابت چین و امریکا در عرصه بینالمللی نمیتوان از نقش امریکا در دست داشتن حوادث سینکیانگ غافل ماند. مقامات واشنگتن همواره سعی میکنند تا از نقاط ضعف رقبای خود در عرصه جهانی استفاده کرده و آنها را با چالشهای داخلی مواجه کنند تا با این اقدام بتوانند رقیب را ضعیف کرده و منافع خود را به پیش ببرند.
امریکا برای به چالش کشاندن قدرت چین، در حوزه داخلی این کشور نیز به انحای مختلف مانند پیش کشیدن موضوع عدم رعایت حقوق بشر و آزادی بیان در چین و مخالفت با نوع برخورد پکن با مردم سین کیانگ دخالت میکند. واشنگتن و رسانههای غربی، پکن را به خاطر سرکوب اویغورهای سین کیانگ مورد سرزنش قرار میدهند. همچنین برخی گروههای حقوق بشری نیز در هم آوایی با این رسانهها مدعی هستند که چین مبارزات مشروع اویغورها را با هر وسیلهای سرکوب میکند و حتی برای محو و نابودی فرهنگ بومی در سین کیانگ خیز بلندی برداشته است.
تلاش ایالات متحده برای افزایش حضور در آسیای مرکزی پس از فروپاشی شوروی سبب شده روسیه و چین، به نوعی تفاهم موضوعی دست یابند. حتی به باور گروهی از تحلیلگران، سازمان شانگهای با حضور چین و روسیه، از ابتدای شکلگیری در اصل یک سازمان ضد امریکایی بوده و در بیانیههای رسمی خود سیاستهای امریکا را محکوم کرده است. بعضی کارشناسان معتقدند ممکن است ایالات متحده بخواهد در مذاکره با طالبان تعدادی از آنها را به سین کیانگ بفرستد تا برای دولت چین ایجاد چالش نمایند. پیشتر نیز خبرهایی از تلاش برای ناآرام کردن غرب چین در رسانههای مختلف منتشر شده بود. بدون شک کشورهای غربی، با سوء استفاده از اعضای القاعده میکوشند آنها را تحت عناوینی مانند جهادگر، به چین بفرستد تا دولت این کشور را با مشکل مواجه کنند.
با توجه به اینکه اخیراً همکاری چین و روسیه در زمینه اقتصادی و به خصوص عرصه گازی گسترش یافته، نگرانی واشنگتن از سوی رقبای خود بیش از پیش تشدید شده است. از سوی دیگر، قدرت نمایی چین در دریای چین شرقی بر سر جزایر مورد منافشه با ژاپن، کره جنوبی و ویتنام واکنش مقامات کاخ سفید را نسبت به سیاستهای منطقهای پکن برانگیخته است. میتوان گفت سفر اخیر باراک اوباما، رئیسجمهور امریکا به کشورهای شرق آسیا در ماه گذشته میلادی نیز بیدلیل با سیاستهای پکن در منطقه نیست. علاوه بر این، تلاش چین برای ایجاد ساختار جدید همکاری امنیت با مثلث روسیه، ایران و چین که به نوعی مانور قدرتطلبی در مقابل غرب به شمار میرود، میتواند انگیزه خوبی برای کاخ سفید باشد تا به مداخله در سین کیانگ بپردازد.
در مجموع میتوان گفت هرچند دولت چین میتواند با تشدید فشارها و سرکوبهای بیشتر به راحتی به اغتشاشات در سین کیانگ پایان دهد، اما آرامش حاکم بر فضای سیاسی چین شکننده خواهد بود و پکن باید به سرعت به فکر راهکارهایی برای برون رفت از چالشهای کنونی باشد، وگرنه برای ادامه حیات سیاسی خود با مشکلات اساسی روبهرو خواهد بود. زیرا خشونت بیشتر پکن علیه مسلمانان این کشور، با توجه به رقابت چین با قدرتهای دیگر در عرصه بینالمللی میتواند مواضع حقوق بشری آنها را نسبت به سیاستهای چین برانگیزد. علاوه بر این، میتوان گفت شورشهای صورت گرفته در چین مستقیماً با اوضاع اقتصادی این کشور گره خورده است و در صورت آرام نشدن اوضاع یا تکرار حوادثی از این دست، فرار سرمایهگذاران خارجی از چین نیز دور از انتظار نخواهد بود، که این امر به کاهش قدرت اقتصادی این کشور در جهان منجر میشود.
هر چند دولت چین تلاش میکند با مرتبط کردن ناآرامیها به شبکههای تروریستی خارجی، حمایت جامعه بینالمللی را جلب کند و مانع از واکنش امریکا و اروپا و کشورهای اسلامی چون ترکیه، ایران و عربستان شود اما آنچه مشهود است اینکه اقدامات خشونت بارعلیه اقلیت اویغورهای این کشور میتواند چالشی جدی برای این قدرت نوظهور باشد. شاید بتوان گفت حزب کمونیست چین هنوز به آن درجه از درایت سیاسی نرسیده که بتواند بین میلیونها مسلمان اویغور سین کیانگ با مشتی تروریست خطکشی کند اما وضعیت مسلمانان ایجاب میکند که چین گامها را برای رفع تبعیض و برابرخواهی در سین کیانگ بردارد.