نقش انگلیسیها
مجموع جزایر بحرین که شامل سی جزیره کوچک و بزرگ است که تنها پنج جزیره آن قابلیت سکونت دارد، مجموعاً ششصدوشصتودو کیلومتر مربع مساحت دارد و از گذشتههای دور مانند تمام سواحل و جزایر خلیجفارس، بخشی از قلمرو ایران بود و حاکمان آن تحت نفوذ و سلطه پادشاهان و امیران ایرانی قرار داشتند و بخشی از قلمرو و حاکمیت ایران به حساب میآمد. ورود و خروج ایرانیان به بحرین و رفتوآمد ساکنان آنجا به ایران نیاز به گذرنامه نداشت تا اینکه دولت انگلستان به دلیل تنگناهای مالی، تصمیم به خروج از شرق کانال سوئز و خلیجفارس گرفت و یکی از مأموران عالیرتبه وزارت امور خارجه انگلستان به نام «سرویلیام لوس» چندین بار به ایران سفر کرد و در این مورد با شاه و هویدا مذاکراتی انجام داد. پس از این رفتوآمدهای مکرر نظر دولت ایران را با برگزاری یک «رفراندوم» و همهپرسی از سوی سازمان ملل در بحرین جلب کرد و موافقت آنها را گرفت. در حالی که این موضوع از سالها پیش زمینهسازی شده بود و انگلیس و آمریکا طرح و نقشه آن را ریخته بودند.
منافع آمریکا و انگلیس
در واقع منافع آمریکا و انگلیس در جزیره استراتژیک بحرین گره خورده بود و این موضوع در چارچوب طرح امنیت خلیجفارس، پس از خروج نیروهای انگلیس از آغاز دهه چهل از این منطقه در دست اقدام بود، برنامه این بود که رژیم شاه به عنوان ژاندارم منطقه حافظ منافع آمریکا و انگلیس در خلیجفارس نقش ایفا کند و امنیت این آبراه حیاتی با هزینه ایران تأمین شود و نفتکشهای عظیم و ناوگانهای تجاری آمریکا و انگلیس و دیگر عوامل استکبار جهانی با آرامش و اطمینان خاطر از خلیجفارس و اقیانوس هند رفتوآمد کنند و این برنامهای بود که از مدتی پیش بهصورت محرمانه آغاز شده بود. به استناد یادداشتهای اسدالله علم، موضوع از یک سال پیش در تاریخ شانزدهم فروردین ۱۳۴۸ که شاه برای حضور در مراسم خاکسپاری ژنرال دوایت آیزنهاور، رئیسجمهور اسبق آمریکا به واشنگتن رفته بود مورد بحث و مذاکره قرار گرفته بود و پس از رفتوآمدهای هیئتهای دیپلماتیک و شیوخ عرب تصمیم به صرفنظر کردن از مالکیت بحرین گرفته شد.
نقش شاه
سناریو از پیش تدوین و تنظیم شده بود، اما برای فریب افکار عمومی حالا نوبت شاه بود که نقش ایفا کند. شاه در سفری که به هندوستان رفته بود در فرودگاه دهلینو موضع خود را تحت عنوان همهپرسی اعلام کرد و گفت: «کشور پهناور ما نیاز به گرفتن زمین با زور و جبر ندارد، کشور ما متجاوز را محکوم میسازد و بدیهی است که خود به تجاوز مبادرت نخواهد کرد. یا مردم بحرین خواهان الحاق به ایران میباشند یا نمیباشند. اگر مایلند راه عاقلانه و صحیح براساس مراجعه به آرای عمومی و مداخله بزرگترین مرجع بینالمللی یعنی سازمان ملل متحد باز است، بهصورت دنیاپسندانه میتوانند این راه را در پیش گیرند.»
شاه در کنفرانس مطبوعاتی دهلینو در این رابطه گفت: «گرفتن و حفظ کردن سرزمینی که مردم آن با شما ضدیت داشته باشند چه فایدهای دارد. چون این عمداً اشغال محسوب میشود. برای نجات بحرین هرگز به زور متوسل نخواهم شد.»
پس از این اظهارات شاه بود که مذاکرات به شکل قانونی ادامه یافت تا بحرین از طریق سازمان ملل از ایران جدا شد.
نقش سازمان ملل
پس از اعلام مواضع آشکار محمدرضا، دولت ایران رسماً به دبیر کل سازمان ملل متحد اعلام داشت: «نظر دبیر کل را پس از اینکه به تصویب شورای امنیت برسد، میپذیرد. سازمان ملل متحد برای مردم بحرین در رفراندوم مربوطه سه سوال مطرح کرد: ۱ـ رأی به استقلال بحرین ۲ـ رأی به باقی ماندن بحرین جزو قلمرو ایران ۳ـ رأی به باقی ماندن در تحتالحمایگی انگلیس.
از طرف دبیر کل سازمان ملل وقت، فردی به نام گیچاردی مأمور بررسی وضعیت بحرین و اجرای رفراندوم شده بود. او سریعاً به بحرین رفت و ظاهراً رفراندوم را برگزار و نتیجه را اعلام کرد و متذکر شد که مردم جزایر بحرین خواستار استقلال و جدایی از ایران و انگلستان هستند. در واقع هیچگونه همهپرسی و رفراندومی در بحرین صورت نگرفت، بلکه آقای «گیچاردی» نماینده سازمان ملل متحد با چند تن از بزرگان بحرین بهگونهای از پیش برنامهریزی شده ملاقات کرد و نظر آنها را در مورد استقلال بحرین به منزله نتیجه رفراندوم اعلام کرد. به همین دلیل بسیاری از صاحبنظران جدایی بحرین از ایران را فاقد مشروعیت لازم میدانند.
خیمهشببازی مجلسین
در همین حال که این روند انجام میشد مجلسین به همراه دولت و وزرای خارجه دست به خیمهشببازی میزدند. درست در ایام تعطیلات نوروز ۱۳۴۹ شاه دستور داد نمایندگان مجلس شورای ملی و مجلس سنا در روز نهم فروردین در هر جای ایران و جهان هستند خود را برای شرکت در جلسه علنی فوقالعاده به تهران برسانند. این دستور اجرا شد و جلسه علنی فوقالعاده مجلس شورا در ساعت ۹ صبح نهم فروردین تشکیل شد. در این جلسه اردشیر زاهدی وزیر امور خارجه وقت گزارش مبسوطی به این مضمون به مجلس داد که دولتهای ایران و انگلستان توافق کردهاند «مالکیت» بحرین و «حاکمیت» ایران بر این جزیره به رفراندوم گذاشته شود و نظر مردم بحرین را در این مورد جویا شوند. نظیر این خیمهشببازی در ساعت ۱۱ صبح همان روز در جلسه علنی مجلس سنا اجرا شد و اردشیر زاهدی همان سخنان مطرح شده را در مجلس شورای ملی برای سناتورها تکرار کرد. پس از ارائه این گزارش تمام نمایندگان مجلس به جز یک گروه پنجنفری نمایندگان عضو حزب پانایرانیست موافقت خود را با آن اعلام کردند.
استیضاح دولت هویدا
در ادامه بازیهای سیاسی در تکمیل سناریوی جدایی بحرین از ایران، مجلس شورای ملی عمل خائنانه دیگری انجام داد و آن اینکه به ظاهر دولت هویدا را به استیضاح کشاند و بعد با ۱۹۹ رأی او را به قدرت رساند.
هویدا که از ترکیب مجلس و روحیه چاپلوسانه و مداهنهگرایانه آنها مطلع بود برای استیضاح فوراً اعلام آمادگی کرد. روز اول اردیبهشت ۱۳۴۹ برای پاسخگویی به استیضاح معین شده بود. در این روز عبدالله ریاضی، رئیس مجلس وقت از محسن پزشکپور دعوت کرد تا برای طرح استیضاح خود به پشت تریبون بیاید. او اظهار داشت که محمدرضا عاملی تهرانی ـ قائممقام اول حزب ـ در این مورد صحبت خواهد کرد. محمدرضا عاملی در سخنرانی خود با استناد به سخنان شاه در گذشته که بحرین را بخش جداییناپذیر ایران اعلام کرده بود و با بحث پیرامون این موضوع که اعطای استقلال به بحرین معارض اصلی سیاست مستقل و تمامیت ارضی ایران است با جدایی بحرین از ایران مخالفت کرد. بعد هم هویدا مانند یک هنرپیشه تئاتر در حالی که میکوشید خود را خشمگین نشان دهد پشت تریبون رفت و به پاسخگویی پرداخت و به رفتار پانایرانیستها حمله کرد و خطاب به پزشکپور گفت: حرفهای شما جز داعیههای خیالبافی و رویایی نیست که نهتنها برای میهن ما و دنیای امروز نفعی ندارد، بلکه ضررهای فاحش آن بر بشریت در سطح جهان نیز به اثبات رسیده است. در پایان این نمایش رأیگیری شد و دولت هویدا با ۱۹۹ رأی موافق از مجلس رأی اعتماد گرفت.
جدایی بحرین در فضای خفقان
پس از این ماجرا در تاریخ بیستودوم اردیبهشت ماه شورای امنیت سازمان ملل متحد گزارش دبیر کل این سازمان، مبنی بر استقلال بحرین را تصویب کرد. در حالی که امرای بحرین برای ایجاد فضای ترس، عده زیادی از مردم را به زندان انداختند و بنا به روایاتی گروهی را کشتند و فضای دیکتاتوری عجیبی را بر این جزایر حاکم ساختند، به طوری که مردم بحرین در داخل خانهها فارسی صحبت میکردند و درخارج خانه جرئت این کار را نداشتند. در این رابطه نقش مطبوعات و روزنامهها و رسانههای ایران را نباید نادیده گرفت که جملگی تحت تأثیر فرهنگ آمریکا و انگلیس گزارشهایی درباره تمام شدن منافع نفتی بحرین چاپ میکردند و در آمادهسازی افکار عمومی تلاش بسیاری داشتند. خلاصه اینکه جدایی بحرین در یک فضای کاملاً اختناق و خفقان صورت گرفت و صدای هیچکس هم در نیامد. معلوم است که توطئه خائنانهای علیه ملت شیعه در دست اقدام استعمارگران بود.