صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱۳۹۳ - ۰۹:۲۱  ، 
شناسه خبر : ۲۶۹۹۹۶
حسن كاظمي‌قمي در گفت‌وگو با «اعتماد»:
علي موسوي خلخالي - مقدمه: دولت جديد عراق در سايه ناامني هاي شديد اين كشور و كش مكش هاي سياسي سرانجام تشكيل شد. اين بار اگر چه تشكيل دولت همانند دوره قبل 9 ماه به طول نينجاميد اما كمتر از آن هم حاشيه نداشت. پافشاري نوري مالكي بر حفظ كرسي نخست وزيري از يك سو و پيشروي هاي لجام گسيخته داعش از سوي ديگر همگي سبب شدند تا دولت جديد عراق همراه با حاشيه هاي بسياري متولد شود. البته هنوز اعضاي كابينه جديد معرفي نشده اند و حيدر العبادي، نخست وزير جديد عراق وظيفه دارد ظرف 30 روز آينده اعضاي كابينه جديد را معرفي كند اما انتخاب شخصي به غير از مالكي به عنوان نخست وزير خود تحولي بزرگ در عراق محسوب مي شود. از سوي ديگر بسيار روشن است كه ايران و آمريكا نقشي موثر در فرايند سياسي و امنيتي عراق دارند. دو كشوري كه به جرات مي توان گفت از بيشترين نفوذ در جامعه سياسي، اقتصادي و اجتماعي عراق برخوردارند و تاثيري شگرف بر نقشه سياسي اين كشور مي گذارند. نفوذي كه در شكل گيري دولت جديد عراق نيز به خوبي مشهود بود. اينكه ايران چه نقشي در تحولات جديد عراق دارد و عراق و حضور داعش در آن تا چه اندازه مي تواند زمينه يي براي رابطه ايران با كشورهاي ديگر باشد موضوعاتي است كه با حسن كاظمي قمي، سفير سابق جمهوري اسلامي ايران در عراق در ميان گذاشته ايم كه در ادامه مي خوانيد.

* روند انتخابات و شكل گيري دولت جديد عراق را چگونه ارزيابي مي كنيد؟

** انتخابات عراق و روند تشكيل كابينه دولت سوم در واقع يك رويداد بزرگ در فرآيند سياسي و تشكيل دولت به حساب مي آيد و اين مساله از جنبه هاي مختلف قابل توجه است. اولااين اقدام در چارچوب منويات سران عراقي و مرجعيت تشكيل شده است. به عبارت ديگر اگر نگاهي به فرآيند انتخابات داشته باشيم مرجعيت بر سه مساله تاكيد داشته است، اول مشاركت حداكثري صورت بگيرد و دوم انتخاب اصلح و سوم تغيير. اين نگاه مراجع بود كه در تصميم مردم عراق خود را نشان داد. در واقع اين انتخاب مطابق با منويات و شرايط فعلي سياسي عراق انجام شده است.

نكته ديگر اينكه نخست وزير بايد از ميان يكي از اعضاي فراكسيون ملي انتخاب مي شد. به عبارت ديگر اين فراكسيون است كه ائتلاف دولت قانون و اين كانديد را براي نخست وزيري انتخاب كردند. آنچه در قانون اساسي آمده اين است كه رييس جمهور بايد نامزد فراكسيون اكثريت را مامور تشكيل كابينه كند. اين مساله يي قابل توجه است كه نامزد فراكسيون اكثريت كه فراكسيون شيعي ائتلاف ملي است مامور تشكيل كابينه شده است. مساله ديگر به تحولات جاري در داخل فراكسيون ملي باز مي گردد كه آقاي العبادي را معرفي كرده است.

آقاي العبادي از اعضاي ائتلاف دولت قانون و از اعضاي حزب الدعوه يكي از اعضاي تشكيل دهنده فراكسيون ائتلاف دولت قانون به رياست آقاي نوري مالكي است. آقاي دكتر حيدر العبادي هم رزم و هم حزبي آقاي مالكي است. بر اين اساس از همان حزب آقاي مالكي تحت لواي فراكسيون ائتلاف ملي نخست وزير انتخاب شد. بنابر اين انتخاب نخست وزير از درون ائتلاف دولت قانون كه بيشترين كرسي ها را در درون ائتلاف ملي دارد صورت گرفته است. اين را از اين بابت مي گويم كه اين انتخاب مطابق با چارچوب قانون اساسي انجام شد.

* نگاه كشورهاي منطقه را به اين انتخابات چگونه ارزيابي مي كنيد؟ عربستان به عنوان يكي از كشورهاي مهم جهان عرب از انتخاب آقاي حيدر العبادي استقبال كرده است؟

** از لحاظ منطقه يي بايد بگويم برخلاف برخي مقاطعي كه كشورهاي منطقه نگاه منفي به انتخابات عراق از خود نشان مي دادند اين بار روي خوش نسبت به آن نشان دادند...

* آيا انتظار مي رود اين روي خوش در مقام عمل و در عالم واقع نيز خود را نشان دهد؟

** اينكه در مقام عمل چقدر نسبت به اين تغيير خود كشورهاي عربي نيز تغيير رويه نشان دهند، بحث ديگري است اما به هر حال كشورهايي كه روي خوشي نسبت به عراق جديد، كشوري كه بر مبناي دموكراسي نظام سياسي اش شكل گرفته، از خود نشان دادند در حد خود بسيار مهم است. اين اقدام باعث شد تا حداقل از لحاظ شفاهي بگويند كه نسبت به دولت جديد عراق روي خوش نشان مي دهند و از فرآيند تغيير استقبال مي كنند. در بعد جهاني نيز ديديم كه كشورهاي جهان نسبت به اين تغيير رويكرد مثبتي نشان دادند.

* نقش مرجعيت را در تغيير وضع موجود چگونه ارزيابي مي كنيد؟ آيا احتمال مي دهيد چون اين بار مرجعيت خود در بحث انتخاب و تغيير نخست وزير ورود كرده است، دولت جديد با مشكلات كمتري نسبت به دور قبل مواجه باشد؟

** اين بحث به بعد داخلي عراق باز مي گردد. با توجه به اينكه اين تغيير بر اساس ديدگاه هاي مرجعيت و رهنمودهاي مرجعيت صورت گرفته انتظار مي رود كه تشكيل دولت نيز با مشكل جدي اي مواجه نشود اگر چه اختلاف هاي سياسي وجود دارد و چنددستگي ها مشهود است اما اين يك امر طبيعي است. در دور گذشته كه تشكيل دولت 9 ماه طول كشيد در اين دوره با اينكه تهديدهاي متعددي نسبت به عراق وجود دارد و داعش يك جنگ نيابتي را عليه ملت عراق آغاز كرده است، با اين وجود انتظار مي رود كه دولت هر چه سريع تر شكل بگيرد.

به هر حال مساله تغيير مقام هاي ارشد عراقي خود في ذاته اقدام مثبتي است كه پيش بيني مي شود با تشكيل سريع تر دولت در چارچوب نتايج انتخابات اين روند تكميل شود. طبيعتا با توجه به فرآيند پيش رو و استقبالي كه از سوي احزاب و جريان هاي سياسي و كشورهاي منطقه و بين المللي از انتخاب آقاي العبادي صورت گرفته است، پيش بيني مي شود كه دولت او از اختيارات و مقبوليت بيشتري برخوردار باشد.

* آيا ممكن است دولت تكنوكرات يا بدون موافقت با ديگر گروه هاي سياسي مطابق با راي اكثريت تشكيل شود؟

** خير، اين دولت هم همانند دولت هاي قبلي عراق بايد توافقي تشكيل شود. يعني فراكسيون هايي كه توانسته اند در پارلمان صاحب كرسي هاي بيشتر شوند و اكثريت كرسي ها را به دست آورند، اعم از شيعه و سني و كرد، بايد با دولت به توافق برسند و كابينه را تشكيل دهند. در دولت هاي قبل وقتي كه جريان هاي سياسي با نخست وزير دچار مشكل سياسي مي شدند اقدام به تضعيف دولت مي كردند به اين ترتيب كه وزراي خود را از كابينه خارج مي كردند اما در اين دوره به نظر مي آيد با توجه به چالش هايي كه وجود دارد از جمله چالش هاي امنيتي انتظار مي رود كه توافقات بيشتري وجود داشته باشد و دولت راحت تر شكل بگيرد.

اينكه دولت بتواند در بسياري از مسائل نقش آفريني كند به نوع همكاري گروه هاي سياسي با آن بستگي دارد. اگر توافقات به خوبي پيش برود طبيعتا مقبوليت دولت ادامه خواهد يافت و دولت بهتر عمل خواهد كرد. به نظر مي رسد كه با توجه به حمايتي كه كشورهاي ديگر از دولت جديد عراق مي كنند، اين با كار دولت آسان تر باشد و با مشكلات كمتري مواجه شود.

* نظر ايران در قبال تحولات جديد عراق چيست؟ آيا نقش مستقيمي در اين تحولات ايفا كرده است؟

** درباره نظر جمهوري اسلامي ايران بايد بگويم، ما از قبل از سال 2003 كه رژيم بعثي صدام حسين بر سر كار بود همواره از ملت عراق و خواسته هاي آن حمايت كرده ايم. استراتژي جمهوري اسلامي ايران همواره بر اين بوده است كه از خواسته ها و آزادي هاي مردمي در كشورهاي مختلف حمايت كرده و از فرايند دموكراسي همواره حمايت شود. اين مساله در مورد عراق نيز صادق است. بعد از سال 2003 و سرنگوني رژيم بعث كه در پي آن عراق جديدي شكل گرفت ايران در همه مقاطع هم با حكومت جديد عراق همكاري كرد و هم حمايت همه جانبه از آن به عمل آورد.

چه در بحث سياسي چه در موضوعات اقتصادي و چه در بحث هاي كمك هاي امنيتي، هميشه ايران نوعي حمايت از حكومت عراق داشته است. ما برق عراق را راه انداختيم و كمك هاي اقتصادي بسياري به آن كرديم. ايران عراقي كه امن و باثبات و شكوفا و مستقر و به دور از اشغال باشد را به نفع خود مي داند. كما اينكه آن را به نفع خود عراق و امنيت منطقه قلمداد مي كند. براي همين ايران هميشه از عراق حمايت كرده است. حتي در حال حاضر كه تروريسم جنايت هاي گوناگوني را عليه بشريت انجام مي دهد جمهوري اسلامي ايران در كنار ملت عراق ايستاده است.

* آيا ممكن است در سايه فضاي امنيتي و سياسي جاري در عراق نوع جديدي از همكاري ها ميان ايران با ساير كشورها به وجود آيد؟

** اين كه شرايط امروز عراق يك فضاي همكاري را ميان ايران با كشورهاي ديگر منطقه ايجاد كند به نظر من با توجه به تحولاتي كه در عراق شاهديم، شرايط فراتر از يك پرونده امنيتي ساده است. من دو عامل يا دو مولفه را در اين زمينه اثرگذار و مهم مي دانم. يكي تروريسم است و ديگري حضور اشغالگران در عراق. در خلق و توسعه تروريسم اشغالگران در عراق ذي نفع بوده اند. اگر به نوعي تروريسم يا اكنون مساله داعش را مورد واكاوي قرار دهيم در مي يابيم كه هم آمريكايي ها و هم رژيم اشغالگر قدس و هم برخي كشورهاي عربي اينها حاميان اصلي داعش در عراق بوده اند و در نشر و گسترش آن سهيم بوده اند.

* يعني ممكن نيست حضور داعش در عراق همكاري تازه يي ميان ايران با كشورهاي ديگر به وجود آورد؟

** خير، به نظر من اينكه گفته مي شود حضور داعش در عراق باعث همكاري تازه يي ميان ايران با كشورهاي ديگر مي شود، اين گونه نيست. به نظر من كشورهايي كه از آن حمايت كردند و اجازه دادند كه داعش هر گونه جنايتي را در عراق مرتكب شود و با آن وارد تعامل شدند، بزرگ ترين اشتباه را مرتكب شدند.

* اكنون شاهديم كه آمريكايي ها وارد عمل شده اند و مواضع داعش را در عراق بمباران مي كنند؟ آيا ممكن نيست اين مساله به همكاري ايران و آمريكا حتي به طور غير مستقيم براي از بين بردن دشمن مشترك يعني داعش بينجامد؟

** ببينيد آمريكايي ها وقتي وارد صحنه شدند كه گروه داعش همه گونه جنايتي را مرتكب شده بود و ديگر به قول خودشان خطوط قرمز جامعه جهاني را عبور كرده بودند و آمريكايي ها مي ديدند ديگر چاره يي جز دخالت ندارند. تازه آن موقع هم كه وارد عمل شدند نقاطي را بمباران كردند كه ديدند منافع آمريكا در آن مناطق در خطر افتاده است. مثلاآمريكايي ها نيامدند جنايتي كه داعش عليه شيعيان و سنيان در مناطق ديگر مرتكب شد را هدف قرار دهند و در آن مناطق عليه آنها وارد عمل شوند. بنابر اين به نظر مي رسد آنها تلاش دارند داعش را در مسيري كه مد نظرشان است سوق دهند.

يعني از نگاه آنها داعش نبايد از خطوط قرمز عبور كند. اين نبايد اشتباه شود به اينكه آمريكايي ها مصادف با داعش شدند. و الاداعش هنگامي كه همه گونه جنايتي را عليه دولت و ملت عراق انجام داد آنها وارد عمل نشدند. به نظر مي رسد در آن موقع آنها مطابق با منافع رژيم اشغالگر عمل كردند و اكنون كه داعش از آن منافع دور شده آمريكايي ها عليه داعش وارد عمل شده اند. باور بنده اين است كه كارهايي كه داعش انجام مي دهد بر خلاف آن چه تصور مي شود جنگ نيابتي به جاي اشغالگران در عراق است: كه آن هم پيامد ناكامي هايي آمريكايي ها در منطقه است.

* منظور شما از جنگ نيابتي داعش در عراق چيست؟ به هر حال اين گروه در فهرست گروه هاي تروريستي اروپا و آمريكا قرار گرفته است و همه از فعاليت هاي آن نگران هستند، در اين صورت داعش به نيابت از چه كسي مي جنگد؟

** ببينيد آمريكايي ها در بسياري از پرونده هاي منطقه يي ناكام ماندند و براي اينكه بتوانند اين ناكامي را جبران كنند داعش را در عراق فعال كردند. رژيم اشغالگر قدس به دليل اينكه امنيت خودش را از سوي كشورهاي اسلامي در خطر مي ديد، تلاش كرد براي دور كردن اين خطر كشورهاي اسلامي را يا با يكديگر درگير كند يا در درون آنها جنگ داخلي راه بيندازد. شما ببينيد به محض اينكه داعش فعاليت خود را آغاز كرد رژيم اشغالگر قدس از آن سو جنگ غزه را به راه انداخت و جنگ تازه يي را در منطقه رقم زد.

* در اين ميان مواضع كشورهاي عربي را چگونه ارزيابي مي كنيد؟

** مواضع كشورهاي عرب بسيار روشن است. آنها نمي توانند دموكراسي در كشورهاي عربي جديد مثل عراق را بپذيرند براي اينكه پيامدهاي آن به كشورهايشان سرايت خواهد كرد و مردم كشورهايشان مشابه همان مطالبات را مطالبه خواهند كرد. براي همين اجازه نمي دهند كه كشورهاي دموكراتيك عربي به رويه خود ادامه دهند و به روال طبيعي خود برسند. داعش تهديدي فقط براي مردم عراق نيست. شما مي بينيد نخستين كاري كه داعش بعد از تسلط بر مناطق عراق كرد، آمد جغرافياي خود را بر عراق و شامات تبديل كرد به جغرافيايي كه به نظر مي رسد مورد تاييد اسراييل است.

مرزها را برداشت و جغرافيايي را تعريف كرد كه بسيار نزديك به منافع اسراييل است. مطابق با برنامه داعش و مسائل امنيتي اي كه رخ داده است قطعا داعش درگيري ها را گسترش خواهد داد كه به ديگر كشورهاي منطقه نيز خواهد رسيد. به اعتقاد من مساله داعش فقط محدود به عراق نخواهد بود به فراتر از مرزهاي فعلي عراق و شامات نيز خواهد رسيد. اين فرايندي كه در منطقه شكل گرفته است و تلاش مي شود تا ديگر كشورهاي منطقه با آن درگير شوند همان اهدافي را دنبال مي كند كه به زعم بنده آمريكايي ها در سال 2003 با اشغال عراق با نخستين گام براي شكل گيري خاورميانه جديد آغاز كردند. اكنون آنها نيز با اين جنگ نيابتي به نوعي همان اهداف را دنبال مي كنند.

* چرا جنگ نيابتي، چرا همان طور كه در سال 2003 به عراق حمله كردند، جنگ مستقيم راه نمي اندازند؟

** چون به اعتقاد من آمريكايي ها اكنون توان يك جنگ نظامي جديد را ندارند. اين نوع حركت به اعتقاد من وراي يك تروريسم است. براي همين، اينكه گفته مي شود كه شرايط عراق يك نوع همكاري ميان ايران با كشورهاي ديگر به وجود آورد به نظر من چندان وارد نيست.

نام:
ایمیل:
نظر: