رضا قازری
ایجاد تنش و بحرانهای منطقهای، خاصه در منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) از جمله راهبردهای آمریکا در رسیدن به اهداف و منافع و طراحیهای خود در عرصه جهانی است.
نقض حقوق ملتها و دولتها، تجاوز، دخالت، تعارض عملکردی خود با ادعاهای واهی و پوچ تبلیغاتی، فریب، حیله، غارت سرمایههای کشورها، استثمار فرانو از ویژگیهای سیاست خارجه آمریکا در اینباره میباشد. آمریکا برای حضور در غرب آسیا (از مهمترین مناطق راهبردی جهان) تلاش بسیاری دارد و توان و مراکز تسلیحاتی خود، کمکهای مختلف، بودجه نظامی و حضور خود را افزایش میدهد.
در مناقشات، غالباً مقامات آمریکایی از ادبیاتی استفاده میکنند که استعماری است. نمونه تنشهای کنونی آمریکا در منطقه عبارتند از: تنش و بحرانهای اوکراین، شبهجزیره کره، عراق، سوریه، یمن، افغانستان، پاکستان، حمایت و جانبداری در تنشهای کرانه باختری و غزه همچنین بحران جنوب شرق آسیا و کاهش نقش چین. از واقعیتهای آشکار در ایجاد تنشها، مناقشات، بحرانها، جنگها، تجاوزات و دخالتهای آمریکا در منطقه، تقابل، مبارزه، ستیز و رویارویی با جبهه قدرتمند مقاومت اسلامی ایجاد شده به رهبری ایران اسلامی و حضور لبنان، عراق، سوریه، جریانهای شیعی یمن، عربستان، پاکستان و... در آن است.
بسیاری از ناظران مسائل خاورمیانه معتقدند که انتشار این حجم و شیوه کشتارهای داعش در سوریه و عراق، اثبات میکند که تکفیریها با به نمایش گذاشتن وقیحانه این جنایات ضمن اجرای سیاستهای دهشتافکن خود، سعی در افروختن آتش جنگ فرقهای در منطقه به دستور آمریکا، صهیونیسم و دول مرتجع عرب را دارند تا بتوانند با استفاده از این حربه، به مقاصد مختلف خود برسند.
تخریب چهره اسلام ناب، شیعههراسی، تغییر دادن معادله شکستخورده غربی ـ عربی در مقابل مقاومت و پیروزیهای جبهه مقاومت اسلامی و ابعاد نفوذ سیاسی این جبهه در جهان، فرونشاندن خشم شکست تلخ در سوریه، ناتوان جلوه دادن قابلیتهای پیشرونده دولت اسلامی سوریه و عراق، برهم زدن روند سیاسی، تأسیس چندین دولت و اقلیم، جلوگیری از موفقیتهای بیشتر، آرامش و امنیت رژیم اشغالگر صهیونیستی، تجزیه کشورهای جبهه مقاومت اسلامی و غارت منابع نفت و... آنان و ایجاد آتشافروزی بین شیعه و سنی در منطقه و... از جمله اهداف این تحرکات است.
آمریکا تلاش دارد با ایجاد تفرقه در صفوف احزاب شیعی و تضعیف حکومت اکثریت شیعه و البته در پوشش مصالح موجود منطقه و عراق، امتیازات بیشتری بگیرد و مانع وحدت و تحقق اراده اکثریت حاکم اسلام ناب به شکل مردمی شود. کشتار فجیع در سوریه و عراق و کارهای تبلیغاتی العربیه و الجزیره نمونه بارز این سناریوهای از پیش تعیین شده بود. محور غربی ـ عربی و ترکی که با کشورهای جبهه مقاومت اسلامی منطقه در تقابل و ستیز است و در رأس آنان آمریکا، رژیم غاصب صهیونیستی، عربستان، قطر، ترکیه و اردن قرار دارد، با تمام دستگاهها، دولتها، مرکز، رسانهها و نظامهای مادی و سکولار خود در تلاشند نظام سلطه و همپیمانان آن و اوضاع کنونی را به نفع خود تغییر دهند.
تحولات یمن از عرصههای ایجاد تنش آمریکا در منطقه و مبارزه با اعتراضات مسالمتآمیز مردم آن کشور است. آمریکا در تلاش برای سرکوب اعتراضات و ایجاد ثبات برای دولت کنونی حامیاش است. از ابعاد دیگر تنشافزایی آمریکا، نفوذ دائم در منطقه جنوب شرق آسیا و کاهش نقش چین در این منطقه است و بهتازگی برای دستیابی به این هدف، اقدام به تحریک کشورهای عضو اتحادیه آسهآن و تشدید اختلافات در دریای چین جنوبی میکند که تأسیس پایگاه نظامی در استرالیا نیز با این هدف صورت میگیرد.
تصمیم اخیر باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا برای ایجاد پایگاه نظامی نیروی دریایی این کشور در استرالیا نگرانیهایی را در افزایش تنشها در منطقه جنوب شرق آسیا در بین کشورهای این منطقه به وجود آورده است و پیرامون تنش آمریکا و روسیه بر سر اوکراین که به با بالا گرفتن تنش میان ایالات متحده با مسکو بر سر تحولات اخیر اوکراین، انجامیده، هر لحظه امکان درگیری شدید میان دو کشور وجود دارد.
ماهیت ماجرای بحران اوکراین و الحاق منطقه کریمه به خاک روسیه و تنش ایجاد شده میان غرب و شرق میتواند تحولات اخیر و حتی سالهای آینده در منطقه اروپای شرقی را دستخوش تحولات گستردهای کند؛ چراکه این منطقه پس از جنگ جهانی دوم و قدرت گرفتن کمونیسم تا همین امروز مورد مناقشه شدید اتحادیه اروپا و ایالات متحده به عنوان بلوک غرب و روسیه به عنوان بلوک شرق بوده است.
تحولات کنونی عرصه سیاسی یمن حاکی از احتمال سرنگونی استبداد وابسته به غرب و پیروزی انقلابیون است. مردم یمن در دور جدید، تظاهرات مسالمتآمیز خود را در صنعا با رهبری عبدالملک الحوثی، رهبر جنبش انصارالله این کشور در اعتراض به سیاستهای اقتصادی و امنیتی دولت اعلام کردند که دولت کنونی باید برکنار شود و دولت جدیدی با مشارکت افراد شایسته تشکیل شود. دولت در زمینه اقتصاد نیز شکست خورد و به جای اینکه در کشور شراکت ملی حاکم کند، افرادی از اخوانالمسلمین و تکفیریها را به کار گرفت و امتیازات ویژهای برای افراد خود قائل شد و تحت فشار برخی طرفها برای حمله به جریانهای دیگر و جنگ با آنان قرار گرفت.
هیچ کس و هیچ نهادی از رئیسجمهور حرفشنوی ندارد، اگر منصفانه بنگریم به این نتیجه میرسیم که این دولت، شکست سختی خورده است. در حالی که رسانههای نزدیک به صنعا تلاش دارند تظاهراتها و اعتراضات مسالمتآمیز انقلابیون یمن را نظامی جلوه دهند، اما حوثیها تأکید دارند که در کنار این انقلابیون تا تحقق مطالبات مشروعشان ایستادهاند.
دولت سعودی در تلاش برای کمک به حامیان خود در داخل یمن و دولت ضعیف و ناتوان این کشور است که همپیمانان ریاض به شمار میرود. در واقع تظاهراتکنندگان، خطر واقعی در یمن نیستند؛ بلکه کسانی هستند که فساد را گسترش داده و قدرت را قبضه کردهاند و حامیان عربی و غربی آن محور بحران یمن هستند.
با عنایت به مجموع تحولاتی که نام برده شد میتوان دریافت که آمریکا محور بحرانهای جهان است که البته با بیداری جهانی و تقویت جایگاه مقاومت در جهان، روند رو به زوال آن هر روز ابعاد گستردهتری گرفته است. آمریکایی که زمانی برای منافع خود باد بحران در منطقه کاشته، اکنون توفانی درو میکند که گریبانش را گرفته است که نمود آن را در بسیاری از تحولات جهانی میتوان مشاهده کرد که دست به دامان تروریستهایی همچون داعش شدن آمریکا خود گواهی بر این امر است.